فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو را با خدا چه عهدی بود که از این کرامت برخوردار شدی و خاک زمینِ تو سجدهگاه یاران خمینی شد؟
و حال چه میکنی؟
در فراق پیشانی هایشان که سببمتصل ارض و سما بود…
و آن نجواهای عاشقانه؟
میدانم که دلت میخواهد باز هم خود را به حبل دعای شهدا بیاویزی و با نمازشان تا عرش اعلی بالا روی.
عمر تو هزارها سال است و شاید هم میلیونها سال.
اما از آن روز که انسان براین خاک زیسته است، آیا جز اصحاب عاشورایی سید الشهدا کسی را میشناسی که بهتر از شهدای ما خدا را عبادت کرده باشد؟
تو چه کردهای که سزاوار کرامتی اینهمهگشتهای که سجدهگاه یاران خمینی باشی؟
چه پیوندی بوده است میان تو و کربلا؟
کدامرسول بر خاک تو زیسته است؟
تو کهف اعتکاف کدام عارف بودهای؟
اشک کدام عزادارحسین بر تو چکیده است؟
چه کردهای ؟ با من سخن بگو...
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_الحسین
اردوگاه #شهدای_خیبر جاده اهواز خرمشهر سال ۱۳۶۳ . ایام عزاداری دهه اول ماه محرم .
آخرین ماه محرم #سردار_شهید_آقا_مهدی_باکری با دلدادگان عاشورایی
┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄
همراه باشید با👇
#کانال_سرداران_شهید_باکری_تلگرام👇
https://t.me/joinchat/P0pmPJqYHQ4yYnNF
❣
ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2508062722C6120c4e54a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
——
آدم در این دیار دلش جای دیگریست
این خاک کربلای معلای دیگریست
با هر نسیم مرده دلی زنده میشود
آری دمش مثال مسیحای دیگریست
این سوی دشت مقتل مردی که بی سر است
آن سوی دشت مقتل سقای دیگریست
خون شهید در همه جا موج میزند
اینجا فرات نیز به معنای دیگریست
خاکش چقدر بوی عجیبی گرفته است
این پهنه خاکبوس قدمهای دیگریست
اینجا چقدر با همه جا فرق میکند
اینجا شلمچه نیست که دنیای دیگریس
#شلمچه
#طلاییه
#فکه
#کانال_سرداران_شهید_باکری_تلگرام_ایتا
@bakeri_channel
خبرنگاران طلایه داران جبهه آگاهی و چشم بینا و زبان گویای مردم هستند. ۱۷ مرداد روز خبرنگار بر خبرنگاران زحمتکش و صدیق مبارکباد.
.
.
#آقا_مهدی
.
#آقا_مهدی_باکری .
#شهید_مجید_جباری_شهیر .
#لشگر_مقدس_۳۱_عاشورا
.
#روز_خبرنگار
ماندیـم
و شما
بال گشودید
از این شهر
رفتیـد
به جایی که
ببینیـــــــد خدا را...
#سلام_صبح_بخیر
@bakeri_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢شهادت یکی از رزمندگان جان برکف قرلرگاه حمزه سیدالشهدا در منطقه مرزی چالدران به دست عوامل ضدانقلاب
🔹️ در پی گزارشات واصله مبنی بر حضور عناصر ضد انقلاب در شهرستان چالدران ، رزمندگان قرارگاه حمزه سیدالشهدا علیهالسلام با حضور در منطقه، پست های کنترلی ایجاد کردند.
🔹️ در شامگاه ۱۶ مرداد ، در محور یوسف آباد شهرستان چالدران، رزم آور یکم پاسدار امیر حسین صالحیان حین اجرای ماموریت توسط عناصر ضد انقلاب به شهادت رسید.
🔹️قرارگاه حمزه سیدالشهدا ضمن محکوم کردن این اقدام تروریستی و همدردی با خانواده این شهید بزرگوار و مردم شریف ایران اسلامی تاکید کرده است ؛ انتقام سختی از عاملان این حادثه خواهد گرفت و اینگونه اقدامات کور و بزدلانه تاثیری در حرکت پیشرونده انقلاب اسلامی نخواهد داشت و باعث اتحاد و یکپارچگی هر چه بیشتر ملت ایران خواهد شد.
پیکر مطهر این شهید والا مقام امروز راس ساعت ۱۰صبح از میدان توحید به طرف مزار شهدای چالدران تشییع خواهد شد
بخیر می شود
این صبــح های دلتنگی . . .
رفت تا دامنش از
گردِ زمین پاک بماند ،
آسمانی تر از آن بود
که در خاک بماند ...
🌷#سردار_شهید_آقا_مهدی_باکری🌷
📎سلام ،صبحتون شهــدایی 🌺
@bakeri_channel
رؤیاهای صادقانه شهید
امروز ۱۲/۵/۱۳۶۴ حوالی صبح قبل از طلوع آفتاب خواب دیدم که در مغازه پدر نشستهام، ناگهان گلولهای به سجده گاهم اصابت کرد، در آن هنگام شهید بزرگوار برادر «حجت ایزجی» در جلو مغازه ایستادهاند و مرا صدا میزنند، از مغازه بیرون رفتم. ایشان را زیارت کردم، سه بار رویشان را بوسیدم. عجیب نورانی بودند، لباس روحانی پوشیده بودند و عمامهای سفید و زیبا بر سر گذارده بودند از سیمایشان نور میبارید. حالش را پرسیدم، گفتم: «حجت خوب کنار مولا جا خوش کردهاید و یادی از ما نمیکنید و…» حالم را پرسید، خواست برود، چشمانم پر اشک شد وگفتم : «حجت نمیگذارم بروی» دامنش را گرفته بودم، میگفتم: «شهید حجت باید مرا هم پیش شهدا ببری، مرا هم پیش برادران شهیدم ببر.» مرا تنها مگذار! گفت: «مهدی، باشد تو هم خواهی آمد پیش شهدا. از دستم جدا شده داشت دور میشد و دورتر و دورتر… فریاد زدم: «شهید حجت، سلام مرا به شهیدان برسان و عوض من اقدام مبارکشان را ببوس». از خواب بیدار شدم.🌹
#سردار_شهید_آقا_حمید_باکری در آذر سال ۱۳۳۴ در شهرستان اروميه چشم به جهان گشود. در سنين كودكي مادرش را از دست داد و دوران دبستان و سيكل و اول دبيرستان را در كارخانه قند اروميه و بقيه تحصيلاتش را در دبيرستان فردوسي اروميه به پايان رساند.
به علت #شهادت برادر بزرگش #علی_آقا كه به دست رژيم خونخوار شاهنشاهي انجامشده بود با مسائل سياسي و فساد دستگاه آشنا شد. بعد از پايان دوران خدمت سربازي در شهر تبريز با برادرش #آقا_مهدي فعاليت مؤثر خود را عليه رژيم آغاز كرد و خودسازی و تزكيه نفس شهيد نيز بيشتر از اين دوران به بعد بوده است.
در عمليات موفقيتآميز «مسلم بن عقیل» بهعنوان مسئول خط تيپ عاشورا استقامتش در ارتفاعات سومار يادآور صبوري و شجاعت ياران امام حسين (ع) بود كه چندين بار خودش در جنگ تنبهتن و پرتاب نارنجك دستي به صداميان شركت نمود و از ناحيه دست مجروح شد و برحسب شايستگي كه كسب نمود از طرف فرماندهي كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بهعنوان فرمانده تيپ حضرت ابوالفضل (ع) منصوب گرديد.
نحوه شهادت
در والفجر يك از ناحيه پا و پشت زخمي و بستري گشت كه پايش را از ناحيه زانو عمل جراحي كردند. اطرافيانش متوجه بودند كه از درد پا در رنج است ولي هیچوقت اين را به زبان نياورد و بالاخره در عمليات فاتحانه خيبر با اولين گروه پيشتاز كه قبل از شروع عمليات بايستي مخفيانه در عمق دشمن پياده ميشدند و مراكز حساس نظامي را به تصرف درمیآوردند و كنترل منطقه را در دست ميداشتند عازم گرديد و در ساعت ۱۱ شب چهارشنبه ۳ اسفند ۶۲ شروع عمليات خيبر بود كه با بیسیم خبر تصرف پل مجنون (كه به افتخارش پل حميد ناميده شد) در عمق ۶۰ كيلومتري عراق را اطلاع داد. پلي كه با تصرف كردن آن دشمن متجاوز قادر نشد نيروهاي موجود در جزاير را فراري دهد و يا نيروي كمكي براي بفرستد درنتیجه تمام نيروهايش در جزاير كشته يا اسير شدند و اين عمل قهرمانانه فرمانده و بسيجيهاي شجاعش ضمانتي در موفقيت اين قسمت از عمليات بود و عاقبت با دو روز جنگ شجاعانه در مقابل انبوه نيروهاي زرهي دشمن فقط با نارنجك و آرپیجی و كلاش ولي با قلبي پر از ايمان و عشق به شهادت خودش و يارانش در حفظ آن پل مهم جنگيدند و در هم آنجا به لقاءالله پيوسته و به آرزوي ديرينهاش ديدار سرور شهيدان امام حسين (ع) نائل آمد.
#دفاع_مقدس
#شهید_مهدی_باکری
#شهید_احمد_کاظمی
#عملیات_بدر
#شهدا
#شرق_دجله
#جزیره_مجنون
#طلائیه
#شهید_حمید_باکری
#کانال_سرداران_شهید_باکری_تلگرام_ایتا👇
@bakeri_channel
هدایت شده از سرداران شهید باکری
#سردار_شهید_آقا_حمید_باکری در آذر سال ۱۳۳۴ در شهرستان اروميه چشم به جهان گشود. در سنين كودكي مادرش را از دست داد و دوران دبستان و سيكل و اول دبيرستان را در كارخانه قند اروميه و بقيه تحصيلاتش را در دبيرستان فردوسي اروميه به پايان رساند.
به علت #شهادت برادر بزرگش #علی_آقا كه به دست رژيم خونخوار شاهنشاهي انجامشده بود با مسائل سياسي و فساد دستگاه آشنا شد. بعد از پايان دوران خدمت سربازي در شهر تبريز با برادرش #آقا_مهدي فعاليت مؤثر خود را عليه رژيم آغاز كرد و خودسازی و تزكيه نفس شهيد نيز بيشتر از اين دوران به بعد بوده است.
در عمليات موفقيتآميز «مسلم بن عقیل» بهعنوان مسئول خط تيپ عاشورا استقامتش در ارتفاعات سومار يادآور صبوري و شجاعت ياران امام حسين (ع) بود كه چندين بار خودش در جنگ تنبهتن و پرتاب نارنجك دستي به صداميان شركت نمود و از ناحيه دست مجروح شد و برحسب شايستگي كه كسب نمود از طرف فرماندهي كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بهعنوان فرمانده تيپ حضرت ابوالفضل (ع) منصوب گرديد.
نحوه شهادت
در والفجر يك از ناحيه پا و پشت زخمي و بستري گشت كه پايش را از ناحيه زانو عمل جراحي كردند. اطرافيانش متوجه بودند كه از درد پا در رنج است ولي هیچوقت اين را به زبان نياورد و بالاخره در عمليات فاتحانه خيبر با اولين گروه پيشتاز كه قبل از شروع عمليات بايستي مخفيانه در عمق دشمن پياده ميشدند و مراكز حساس نظامي را به تصرف درمیآوردند و كنترل منطقه را در دست ميداشتند عازم گرديد و در ساعت ۱۱ شب چهارشنبه ۳ اسفند ۶۲ شروع عمليات خيبر بود كه با بیسیم خبر تصرف پل مجنون (كه به افتخارش پل حميد ناميده شد) در عمق ۶۰ كيلومتري عراق را اطلاع داد. پلي كه با تصرف كردن آن دشمن متجاوز قادر نشد نيروهاي موجود در جزاير را فراري دهد و يا نيروي كمكي براي بفرستد درنتیجه تمام نيروهايش در جزاير كشته يا اسير شدند و اين عمل قهرمانانه فرمانده و بسيجيهاي شجاعش ضمانتي در موفقيت اين قسمت از عمليات بود و عاقبت با دو روز جنگ شجاعانه در مقابل انبوه نيروهاي زرهي دشمن فقط با نارنجك و آرپیجی و كلاش ولي با قلبي پر از ايمان و عشق به شهادت خودش و يارانش در حفظ آن پل مهم جنگيدند و در هم آنجا به لقاءالله پيوسته و به آرزوي ديرينهاش ديدار سرور شهيدان امام حسين (ع) نائل آمد.
#دفاع_مقدس
#شهید_مهدی_باکری
#شهید_احمد_کاظمی
#عملیات_بدر
#شهدا
#شرق_دجله
#جزیره_مجنون
#طلائیه
#شهید_حمید_باکری
#کانال_سرداران_شهید_باکری_تلگرام_ایتا👇
@bakeri_channel
مناجاتی زیبا از خواجه عبدالله انصاری:
بارالها؛
از كوی تو بيرون نشود پای خيالم
نكند فرق به حالم
که برانی
چه بخوانی
چه به اوجم برسانی
چه به خاكم بكشانی
نه من آنم كه برنجم
نه تو آنی كه برانی...
نه من آنم كه ز فيض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی كه گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد، نروم باز به جايی
پشت ديوار نشينم چو گدا بر سر راهی
كس به غير از تو نخواهم
چه بخواهی چه نخواهی
باز كن در كه جز اين خانه مرا نيست پناهی...
آمین
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون🌴