eitaa logo
سرداران شهید باکری
481 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
452 ویدیو
12 فایل
کلامی گهربار از آقا مهدی باکری: خدایا مرا پاکیزه بپذیر
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سرداران شهید باکری
گمشده هور
سرداران شهید باکری
گمشده هور
🍂🍂 🔻 گمشده هور 0⃣6⃣ ❣ سردار حاج علی هاشمی - ماشینت خرابه؟ - آره خرابه. - این خرابه یا ما خرابیم؟ تکلیفم رو روشن کن، از جده تا اینجا دنبال مایی، به اینجا که رسیدی ماشینت خراب شده؟ - نه والله، خرابه. - خب من برات درستش میکنم، میری؟ برو استارت بزن. می رود که استارت بزند خودش خاموش می کند. احمد عصبانی شده و دارد داد میزند: - استارت رو نگه دار. بالأخره ماشین را راه انداخت و آن مرد رفت. من هم از خنده ریسه رفته ام، - ایول از کی تا حالا ماشین تعمیر میکردی؟ این شجاعتت رو حتما گزارش میدم. - آره حتما گزارش کن. این تازه یکی از هنرامه. در هتل زنگ میزنم به آقا محسن، تا میگوید بله. شروع میکنم به شوخی کردن، - آقا محسن، آقا محسن کجایی که اینجا هم دست از سرمان بر نمی دارند. آنجا با شهری هاتون درگیریم اینجا با اینها. یک قسمت از اعمال را انجام داده ایم و داریم از حرم بر میگردیم. یک ماشین عراقی خیلی اتفاقی جلوی من و احمد سبز شده. احمد می خواهد یک جوری حرصش را خالی کند. می نشیند و روی ماشین می نویسد الموتی صدام. - ننویس. - چی میشه مگه؟ همین طور دارم با احمد سر و کله میزنم که می بینم یک عراقی آمده روی سرش ایستاده. دست هایش هم گذاشته سر کمرش و دارد با غیظ به او نگاه میکند. احمد که سایه ی پشت سرش را دید سرش را بلند کرد ببیند چه خبر است، مرد هیکل دار عراقی با عصبانیت و فریاد می گوید: - بخونش. احمد هم که نمی خواهد کم بیاورد، جواب می دهد: - من نوشتم که تو بخونی. دیدم هوا پس است و شرایط دارد بد می شود رو میکنم به مرد عراقی، - شما مسلمان هستید آمديد مکه. ما هم مسلمان هستیم درست نیست با هم دعوا کنیم. کلی برایش صحبت می کنم تا از خر شیطان پایین بیاید و برود. - احمد دیگه از این کارها نكن. الآن من بودم نجاتت دادم. بعدأ معلوم نیست کسی باشه نجاتت بده ها. همراه باشید
روزی که حاج احمد رفت ... روز وصل دوستداران یاد باد ... #عرفه سالروز قمریِ شهادت حاج احمد کاظمی #دورفیق‌مخلص‌جبهه‌ها @bakeri_channel
سرداران شهید باکری
شهید روز عرفه مرتضی بصیری تاريخ تولد : ۱۳۴۲ نام پدر :حسین تاریخ شهادت : 19/10/1384 محل تولد :آذربايجان‌غربي /خوي طول مدت حیات :42 محل شهادت :آسمان اروميه مرتضي بصيري در بهمن‌ماه سال 1342 در شهرستان خوي به دنيا آمد. پدر و مادرش مردماني متعهّد تحصيل کرده، آگاه در مسايل سياسي و معتمد اهل محل بودند. او از اوايل کودکي ضمن تحصيل علم وارد عرصه هنر گرديد و مهارت فوق‌العاده‌اي در طراحي و نقاشي به دست آورد. در سن 13 سالي برنده مدال طلاي مسابقات نقاشي جوانان زير 16 سال جهان که در کشور کانادا برگزار شده بود، گرديد. مرتضي در جلسات قرائت و تفسير کلام‌الله مجيد و مجالس ذکر اهل بيت (ع) شرکت مي‌کرد. نوجواني او مصادف با آغاز انقلاب ايران بود و او عاشقانه در خيل ياران امام (ره) قرار گرفت و مردانه فرياد برآورد مرگ بر شاه...  بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به عضويت بسيج درآمد و در پايگاه شهيد صمصامي به فعاليت پرداخت. با آغاز جنگ نيز داوطلبانه راهي ميدان جنگ شد و بارها زخم عشق را به جان خريد. اواسط سال 1365 به عضويت نيروي هوايي سپاه درآمد و پس از طي دوره‌هاي آموزشي لازم در داخل و خارج از کشور به عنوان مهندس پرواز با تخصص موتور هواپيما انجام‌وظيفه کرد و مسئوليت سوخت‌رساني و تجهيزات فرودگاهي را پذيرفت.  او سپس به زبان انگليسي، ترکي استامبولي و فرانسه تسلّط يافت و به عنوان استاد پرواز، خدمتش را ادامه داد. بصيري علاقه زيادي به تدريس داشت؛ لذا در آموزش و پرورش تهران به عنوان مربي پرورشي به تربيت نوجوانان همت گمارد و در مجتمع رازي و مدرسه راهنمايي شهيد عبدالهي مشغول به خدمت شد. سال 1373 با بانو علوي‌زاده پيمان بست و همراه و همسفر او گرديد و خداوند به يمن اين ازدواج دو کودک صالح را به او هديه داد.  مرتضي در سال 1380 به عنوان مهندس پرواز به پايگاه هوايي قدر انتقال يافت و کار روي هواپيماي فالکون را آغاز کرد و سرانجام در روز نوزدهم دي‌ماه سال 1384 در سن 42 سالگي در مأموريتي به اروميه به همراه سردار کاظمي و ديگر فرماندهان سپاه به اوج پرکشيد و نامش را در دفتر عاشقان نينوا ثبت کرد. 
یادش بخیر پارسال دعای عرفه در رحمانلو مقر گردانهای لشگر عاشورا . به یاد شهدای دفاع مقدس . مدافع حرم و شهدای منا..... با نوای حاج محمد نیکنفس و حاج احمد قلیپور
‌ "قلم "شدم بنویسم ای از ... کنار خستگی ام "عاشقانه ای" از تو... دوباره یک "غزل" و رنگ ای از "شعر" برای بی کسی ام با"بهانه" ای از" تو‌‌‌‌ @bakeri_channel
سرداران شهید باکری
. دعا، خاکریز به خاکریز تا آسمان، چون نردبان ایستاده است و صدای زمزمه می‌آید: صدای...: شَىْءَ یَعْدِلُهُ وَلَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىْءٌ وَهُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُاللَّطیفُ الْخَبیرُ چیزى با او برابرى نکند و چیزى همانندش نیست و او شنوا است و بینا و دقیق و آگاه 🌹 وَهُوَ عَلى کُلِّشَىْءٍ قَدیرٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَرْغَبُ إِلَیْکَوَاَشْهَدُ بِالرُّبُوبِیَّهِ لَکَ و او بر هرچیز توانا است خدایا من بسوى تو اشتیاق دارم و به پروردگارى تو گواهى دهم 🌹 ما را صدا کنید؛ با گلوی زخمی و لب‌های خشکیده‌تان! ما را به پادگان قلب تان بخوانید تا بیاموزیم عشق را، زندگی را و مرگ را. 🌹
بر تو ای شهید راه حق ... به لبخند های زیبای شهادتت... به چه لبخنــــدی☺️ زیبــا زیبایی لبخند شهدا☺️ منور به نور شهدا😊 @bakeri_channel 🕊
🌸بر پیکر عالم وجود جان آمد 🎊صد شکر که امتحان به پایان آمد 🌸از لطف خداوند خلیل الرحمن 🎊یک عید بزرگ به نام قربان آمد 🌸عید سعید قربان بر شما مبارک🍃