eitaa logo
سرداران شهید باکری
487 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
434 ویدیو
12 فایل
کلامی گهربار از آقا مهدی باکری: خدایا مرا پاکیزه بپذیر
مشاهده در ایتا
دانلود
سرداران شهید باکری
#لینک_کانال⏬⏬⏬ http://eitaa.com/joinchat/2508062722C6120c4e54
‌. مقام معظم رهبری: باید حماسه‌ی شگفت‌آور هشت سال دفاع مقدس که ملت ایران توانست با دست خالی و با توکل بر خدا در برابر یک تهاجم گسترده‌ی بین‌المللی بایستد و موفق و پیروز بیرون بیاید، برای نسل جوان کنونی و نسلهای آینده شناسانده شود تا آنان با شناخت عظمت و تواناییهای این ملت، راه گذشتگان را با احساس امید و عزت ادامه دهند. ۱۳۸۴/۰۶/۳۱ ⏬⏬⏬ http://eitaa.com/joinchat/2508062722C6120c4e54
عشق یعنی: دیدن آنچه که دیگران ندیده اند! مثلا گوشه ای از چادر مادر را در غروب شلمچه #شلمچه #شلمچه_بوی_چادر_خاکی_مادر_میدهد #شهید #شهید_گمنام #شهید_سید_مرتضی_آوینی #رهبرم #مقام_معظم_دلبری #مادر_شهید #شهید_تفحص #شهید_دفاع_مقدس #شهید_مدافع_حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. اذانِ لشکرِ 31 عاشورا به فرماندهی شهید آقامهدی باکری در دوران دفاع مقدس باما همراه باشید.👇👇 ⏬⏬⏬ http://eitaa.com/joinchat/2508062722C6120c4e54
سرداران شهید باکری
#دریاقلی_سورانی #لینک_کانال⏬⏬⏬ http://eitaa.com/joinchat/2508062722C6120c4e54
اوائل جنگ پس از سقوط خرمشهر، ارتش عراق، آبادان را محاصره و به قصد اشغال آن ، از کوی ذوالفقاری به شهر حمله کرد. کوی ذوالفقاری از شهر دور بود و نیروی چندانی آنجا حضور نداشت. «دریاقلی سورانی» که متوجه حمله عراقی ها شده بود، با دوچرخه کهنه اش به سوی شهر شتافت تا به مسؤولان سپاه خبر دهد. به سرعت و با همه توان رکاب می زد و فریادزنان نیروهای مردمی را به کوی ذوالفقاری فرا می خواند. مردم با شنیدن فریادهای او با بیل و کلنگ و هر چه در دست داشتند، به کوی ذوالفقاری شتافتند. درهمین اثنی دوچرخه دریاقلی پنچر شد. ناچار مسافتی طولانی را پیاده به سوی شهر دوید و به محض رسیدن، نفس زنان و با آخرین رمق، سپاه را در جریان گذاشت. اگر آبادان سقوط می کرد، ارتش عراق برای هجوم به اهواز، جرأت و فرصت پیدا می کرد. یاد شهید دریاقلی سورانی و همه دریا دلان آن روزها، گرامی باد. ⏬⏬⏬ http://eitaa.com/joinchat/2508062722C6120c4e54
سرداران شهید باکری
#راز_دجله #لینک_کانال⏬⏬⏬ http://eitaa.com/joinchat/2508062722C6120c4e54
می‌خواهم راز دجله را بگویم، رازی که تاکنون چیزی در مورد آن نوشته نشده است. در عمليات بدر كه توسط لشگر ٣١ عاشورا صورت ميگرفت تلاش می‌کردیم با مهدی ارتباط بیسیم برقرار کنیم. غلبه آتش و فشار تانکهای دشمن زیاد شده بود. از شهيد احمد کاظمی خواستم که به مهدی بگوید بازگردد اما او گفته بود جنگ؛ جنگ آتش است و نمی‌توانم برگردم. اتفاقا اینجا جای خوبی است، اگر می‌توانی خودت هم به اینجا بیا. پس از آن خودم هم تلاش کردم که با مهدی صحبت کنم اما او فرار می‌کرد. مهدی بین دوراهی خود و غیرتش مانده بود. غیرتش حکم می‌کرد که بماند و خودش می‌گفت که به عقب بیاید. من می‌دانستم که اگر با او صحبت کنم از طرفی به دلیل آنکه نماینده امام هستم می‌توانم او را بازگردانم. همچنین بین من و آقا مهدی رابطه دلی خاصی وجود داشت که او را به عقب می‌آورد. تنها تصویری که می‌توانم از آن لحظات ارائه بدهم لحظه حضور حضرت ابوالفضل (ع) کنار رود فرات است. من مهدی را خوب می‌شناختم. وقتی محاصره شد از آنجایی که می‌دانست جنگ به بن‌بست رسیده و تنها راه موفقیت در عملیات «بدر» حفظ «دجله» است، او مانده بود چکار کند، چون دیگر دجله قابل حفظ نبود. رفتار او من را یاد تلاش حضرت ابوالفضل (ع) برای حفظ مشکی که دیگر قابل حفظ نبود، می‌اندازد. مهدی دچار حالت شرمندگی شده بود و عملا پیش از آنکه گلوله به او بخورد کشته شده بود. لذا در آن لحظه گلوله‌ای به پیشانی او می‌خورد و روی زمین می‌افتد. پس از آن قایقی می‌آید که او را به عقب بیاورد اما آن قایق را دشمن می‌زند و پیکر مهدی به رود دجله می‌افتد. از آنجا به اروند می‌رود و در خلیج فارس به ابدیت می‌پیوندد.من فکر می‌کنم او یک دعا در آن لحظه کرد و آن این است که خدایا آبروی مرا حفظ کن. یعنی او در آن لحظه از اینکه پیکرش به عقب بیاید شرم داشت. ⏬⏬⏬ http://eitaa.com/joinchat/2508062722C6120c4e54
به تمام مسئولین می گویم که قرآن و عترت حضرت رسول (ص) راه رسیدن به خداست.. غیر از این دو هر چه باشد انحراف و اشتباه است. این دو را رها نکنید ،نه از آنها جلو بیفتید و نه عقب بمانید که وقت را بیهوده تلف کرده اید .. #شهید_علی_یزدانی
✨الهی✨ یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالیُ بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یاقدیمَ الاِحسان بِحَقِّ الحُسَیْن عجل لوليک الفرج صاحب العصروالزمان💖
سلام بر تو ای شهید راه حق ... سلام به لبخند های زیبای شهادتت...  صبحتون زیبا به زیبایی لبخند شهدا😊 صحبتون منور به نور شهدا سردارجاویدالاثرشهیدآقامهدی باکری @bakeri_channel ❀ ❀ ❀ ❀ ❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6005573360346464750.mp3
5.37M
گوشه سنگرها بی بی جان منم مثل اونا دلتنگم به خدا دلتنگ اخ بی بی جان @bakeri_channel
سرداران شهید باکری
به روایت همسرش❣ ❣ﺧﺎﻧﻪ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﮐﻮﭼﮏ، ﺁﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﻗﺸﻨﮕﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽﺁﻭﺭﻡ، ﺩﻟﻢ ﺍﺯ ﻏﺮﻭﺭ ﻭ ﺷﺎﺩﯼ ﭘﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ... ﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﺮﻭﻉ ﺯﻧﺪﮔﯽﻣﺎﻥ، ‌ﺍﺯ ﻫﯿﭻﮐﺲ ﻫﺪﯾﻪﺍﯼ ﻧﮕﺮﻓﺘﯿﻢ؛ ﭼﻮﻥ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﯾﻢ ﺍﮔﺮ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ، ﺑﻌﻀﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺗﺤﻤﯿﻠﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽﻣﺎﻥ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ، ﺣﺘﯽ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﻭ ﺍﺛﺎﺛﯿﻪﺍﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺿﺮﻭﺭﯼ ﻣﯽﺁﯾﻨﺪ، ﻧﮕﺮﻓﺘﯿﻢ. ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺳﺎﯾﻞ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﻫﻤﯿﻦﻫﺎ ﺑﻮﺩ :🌷 ﯾﮑﯽ ﺩﻭ ﺗﺎ ﻣﻮﮐﺖ، ﯾﮏ ﮐﻤﺪ، ﯾﮏ ﺿﺒﻂ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺟﻠﺪ ﮐﺘﺎﺏ، ﯾﮏ ﺍﺟﺎﻕ ﮔﺎﺯ ﺩﻭ ﺷﻌﻠﻪ ﮐﻮﭼﮏ ﻫﻢ ﺧﺮﯾﺪﻡ، ﮐﻪ ﺗﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻭﺍﺧﺮ ﺩﺍﺷﺘﻢ...🌷 ❄️ﻫﻤﻪ ﻣﯽﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺑﺮﮔﺮﺩﺩ، ﺍﻣﮑﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺮﻭﺩ ﻭ ﻓﻘﻂ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﭘﯿﺪﺍﯾﺶ ﮐﻨﻨﺪ... ﺗﻤﺎﻡ ﻭﻗﺘﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺷﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﻭ ﺑﭽﻪﻫﺎ . ﺳﻌﯽ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻫﻤﺎﻥ ﻭﻗﺖ ﮐﻢ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺑﺎﺷﺪ...❣ @bakeri_channel
داشتیم می رفتیم سمت هلی کوپترها ،توی مسیر شهیدآقا یک تسبیح 📿مرگ بر آمریکا گفت. می گفت آیت الله مشکینی فرمودند : ثواب کمتر از نیست.. ✅✅ @bakeri_channel
آنان ڪہ نماز عشق بستند همہ🌹 زنجير ز دستـ وپا گسستند همہ بر رسم کبوتران در حال قنوتــ🌹 مهمان خدا شدند و رستند همہ اذان مغرب به افق تبریز 🙏🏻 🌹
هدایت شده از سرداران شهید باکری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. اذانِ لشکرِ 31 عاشورا به فرماندهی شهید آقامهدی باکری در دوران دفاع مقدس باما همراه باشید.👇👇 ⏬⏬⏬ http://eitaa.com/joinchat/2508062722C6120c4e54
✨الهی✨ یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالیُ بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یاقدیمَ الاِحسان بِحَقِّ الحُسَیْن عجل لوليک الفرج صاحب العصروالزمان💖 @bakeri_channel
خونِ غـزل ریزم بسوی بگریزم بسیــطِ آبـــیِ شب را چو با بر انگیزم... 🌹 دوستان تازه وارد خوش امدید @bakeri_channel
به استقبال 🇮🇷"۱۳ آبان" روز تجدید بیعت با ولی امر مسلمین جهان، نائب بر حق امام زمان(عج)، امام خامنه ای(حفظه الله) و روز فریاد "مرگ بر آمریکا".🇮🇷 میرویم. 🇮🇷 @bakeri_channel
🌷🌷 "وقتی عباس بابایی از دیوار مدرسه بالا میرفت" همه نزدیکان عباس را می شناختم. فامیل خودم هم بودند، اما او آن زمان با سن کمش کارهایی می کرد که از آدم بزرگ های فامیل هم ندیده بودم. صبح هایی زودتر می رفته از دیوار مدرسه می پریده پایین حیاط مدرسه را جارو می کرده تا مدیر مدرسه بهانه ای برای اخراج سرایدار که کمردرد داشته، نداشته باشد. 🔆(شهید بابایی به روایت همسر شهید) @bakeri_channel