eitaa logo
سرداران شهید باکری
491 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
404 ویدیو
11 فایل
کلامی گهربار از آقا مهدی باکری: خدایا مرا پاکیزه بپذیر
مشاهده در ایتا
دانلود
در مدت کوتاهی مدارج ترقی را در جبهه طی کرد. درعملیات فتح المبین با عنوان معاون تیپ نجف اشرف توانست در کسب پیروزی مؤثر باشد. در همان عملیات از مجروح شد. پس از بهبود به جبهه بازگشت و در عملیات‌هایی چون عملیات بیت‌المقدس، رمضان، مسلم بن عقیل، والفجر مقدماتی، والفجر ۱ تا چهار و عملیات خیبر در سمت‌های مختلف شرکت کرد. در مجموعه عملیات‌های والفجر با عنوان فرمانده لشکر عاشورا در جبهه حضور داشت. در به مهدی باکری خبر داده شد که برادرت شهید شده‌..و می‌خواهیم پیکرش را برگردانیم؛ ولی مهدی اجازه نداد و از پشت بی‌سیم این را به زبان آورد: «همهٔ آن‌ها هستند اگر تونستید همه را برگردونید حمید را هم بیاورید». او بعد از شهادت برادرش با خانواده اش تماس گرفت و به آن‌ها گفت: « حمید یکی از الطاف الهی است که شامل حال خانواده ما شده‌است».... ... ۳۱عاشورا :۲۵اسفند۶۳ 🌷 @bakeri_channel
. همان روزها بود که باز زیر لب و بلند و با فریاد به گفتم : بمان هم آنجا بود ، در محاصره وسرخ چشم از خستگی روزها نخوابیدن ، که وقتی آرامش ترکشی ربودش ، با لبخند بغض گفت : حالا می تواند کمی بخوابد . و همین است . از همین می خواهم بگویم که به جان من و هر کس که این را دیده است فتاده . را همیشه من و ما و دیگران پر آب و چشم دیده ایم در فراق . اما فقط می خندید..‌. انگار از آرامش بخش ترین و شوخ ترین لحظه های عمرش می گوید وقتی از رفتن برای ما می گوید ، حتی می خندد وقتی می گوید : شرح این را باید گفت ، باید گفت هر کس که رفته است لب مرز و جنگیده كرده است . اول او با خودش جنگیده ، بعد با فراق دوری از ، بعد پا در راه عشقی دیگر گذاشته است . دیگر که بهای است . . . @bakeri_channel
سردار رشید سپاه اسلام شهید «آقا حمید باکری» قائم مقام فرماندهی لشکر 31 عاشورا سردار سرافرازی که مرگ و هراس بر سیمای مردانه اش سایه نینداخت. 👇
. همان روزها بود که باز زیر لب و بلند و با فریاد به گفتم : بمان هم آنجا بود ، در محاصره وسرخ چشم از خستگی روزها نخوابیدن ، که وقتی آرامش ترکشی ربودش ، با لبخند بغض گفت : حالا می تواند کمی بخوابد . و همین است . از همین می خواهم بگویم که به جان من و هر کس که این را دیده است فتاده . را همیشه من و ما و دیگران پر آب و چشم دیده ایم در فراق . اما فقط می خندید..‌. انگار از آرامش بخش ترین و شوخ ترین لحظه های عمرش می گوید وقتی از رفتن برای ما می گوید ، حتی می خندد وقتی می گوید : شرح این را باید گفت ، باید گفت هر کس که رفته است لب مرز و جنگیده كرده است . اول او با خودش جنگیده ، بعد با فراق دوزی از ، بعد پا در راه عشقی دیگر گذاشته است . دیگر که بهای است . . . @bakeri_channel