eitaa logo
سرداران شهید باکری
491 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
404 ویدیو
12 فایل
کلامی گهربار از آقا مهدی باکری: خدایا مرا پاکیزه بپذیر
مشاهده در ایتا
دانلود
رمضان مرحله دوم از طرف پاسگاه شروع شد . گردان خط شکن بود. گردان به دنبال آن راه می افتاد . که به قلب دشمن زد نیروهای حرکت را آغاز کردند . آنقدر رفتند که عراقی ها را هم پشت سر گذاشتند. از خاکریزهای مثلثی معروف به اسرائیلی رد شدند . وقتی به جاده العماره رسیدند فهمیدند که خیلی پیش رفته اند . خیلی بیشتر از حد مقرر جلو رفته بودند. هر کس برای خود کند و این آرایش دایره وار ،احتمال محاصره شدن را کم میکرد . اما بالاخره محاصره شدند . با کمک تماس حاصل شد. خاکریزها در محل مقرر زده شده است اما شما خیلی پیش رفته اید . هر چه زودتر به پشت خاکریز برگردید. اما چگونه ؟ اگر هوا روشن میشد حتمی بود. چگونه می توانستند خاکریز را در تاریکی شب تشخیص بدهند. قرار شد روی خاکریزها زده شود اما کدامین منورها مربوط به نیروهای خودی بود .سراسر منطقه پر از منور است . نه ممکن نیست . بچه ها منتظر بودند که با روشن شدن هوا به رگبار بسته شوند. و شاید نیم ساعت دیگر لحظه ای بعد . همه نگاه ها به روی که به نزدیک آنها می رسید . باور کردنی نبود. در محیطی چنین بی حفاظ و با آن سرعت چگونه سر به سلامت خواهد برد. راننده فریاد زد. نفرات به دنبال من حرکت کنید خیلی سریع . حرکت کرد و بچه ها به دنبالش دویدند . دویدند تا اینکه نمایان شد . همه پشت خاکریز با آرامش جای گرفتند. یکی از بچه ها دنبال راننده جیپ می گشت. اشتباه نکرده بود . راننده کسی جز نبود. تیربارها و دوشکاها شروع به شلیک کردند و گویا کمی دیر متوجه شده بودند. به پایان رسید. متوجه شد که مدام در است همراه جنگ . پس حضور در ضروری است . شهریور ۶۱ سپاه پذیرای شد . را وقتی را تحویل گرفته بود با چشم خود دید . چه شور و شوقی ! لباس را با علاقه خاصی می پوشید و احساسش را پنهان نمی کرد . . @bakeri_channel