حافظ + من 😂😂
از سعید بیابانکی
تنت به ناز طبیبان، نیازمند مباد
علی الخصوص، اگر عضو بیمه هم باشی
☘☘☘
بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر
صنف کفنفروشان، خیلی گرانفروشند
☘☘☘
آسمان، بار امانت نتوانست کشید
زنگ زد باربری، گفت: تریلی بفرست
☘☘☘
بی مزد بود و منّت، هر خدمتی که کردم
اما به من ندادند پایان خدمتم را
☘☘☘
مجموعه طنز ضد حالات، بیابانکی، ص ۹۳، ۹۴، ۹۷ و ۹۹.
#شعر_طنز
#حافظ
🎹بختیاری آنلاين را از خود بدانید
📢 ما صدای شما هستیم
@OSB1777 📞
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
درد و درمان😂😂😂 با اجازهی حافظ
از محمد معتمد
دردم از پول است و درمان نیز هم
دل ز هجرش سوزد و جان نیز هم
بیوفا، در جیب ما پیداش نیست
نزد رندان است و اعیان نیز هم
آخر برج است و خالی گشته است
چایدان ما و قندان نیز هم
میرود بالا ز پاروی کسان
از خیال کارمندان نیز هم
گر که پولی داشتم، میتاختم
جانب بازار و میدان نیز هم
در فِراق پول و از ضعف ریال
ریخت موی ما و دندان نیز هم
سهم ما از پول، وصف روی اوست
که به پایان میرسد آن نیز هم!
طنزنامهی ۱۴۰۰، محمد معتمد، ص ۵۳.
#شعر_طنز
#درد_و_درمان
#پول
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
هواشناسی😂😂
از محمد معتمد
در نقشهی سطح زمین کارمندان
وضع هوا، خیط است و قدری نابسامان
از جانب اقلیم بازار گرانی
یک سیستم پرضرب و زور آید شتابان
یک سیستم خُرد و خمیر و کمفشار است
فیش حقوق کارمند لخت و عریان
آید ز جوی دخل ایشان، آب باریک
وز کوه قیمتها، یکی رود خروشان
ابر حقوقی را زبانه، کمفشار است
زین رو نمیبارد به دشت سفره، باران
القصه بعضی را هوا، گرم است و مطبوع
خیل عظیمی را هوا، سرد است و سوزان
یا رب، به ایشان دِه کمی سرما ز اوشان
قدری به اوشان بخش، از گرمای ایشان
طنزنامهی ۱۴۰۰، معتمد، ص ۵۴.
#شعر_طنز
#هواشناسی
#کارمند
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
از پی رفع نواقصات😂
از محمد معتمد
باید خرید از پی خودرو، لوازمات
اول، لوازمات و پس از آن وسایلات
ماشین نو که مثل زمان قدیم نیست
ره بردنش، به جان تو دارد مراحلات
هرچند نو خریدی و خوشحالی ای رفیق
باید قبول کرد که دارد مخارجات
دارد برای صنف لوازمفروش هم
بر عکس کار صاحب خودرو، مداخلات
از چرخ آن اگر که تو غافل شوی، بدان
بیرون زند، برای تو دارد حوادثات
خواهم که بهر خود بخرم کهنه خودرویی
شاید نباشدم دگر این سان مسایلات
یک عمر اگر ز بحث امورات بگذری
دست از سرت نمیکشد آخر، مراسمات
چون هفتهنامه، لنگ غزل بود و نقص داشت
این شعر گفتم از پی رفع نواقصات
طنزنامهی ۱۴۰۰، معتمد، ص ۷۸.
#شعر_طنز
#خرید_خودرو
با به اشتراک گذاشتن و ارسال لینک
بختیاری آنلاین را به دیگران معرفی کنید
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
خوشمان میآید😂
از محمد معتمد
ما هم از خانه و ویلا، خوشمان میآید
همچنین از لب دریا، خوشمان میآید
هر کسی دوست ندارد، نخورد، خود داند
ما که از مرغ مُسمّا، خوشمان میآید
گر سر سفرهی صبحانه مهیّا باشد
عسل و شیر و مربّا، خوشمان میآید
کارمندیم و عیال ار فکند بهرِ خرید
کار امروز به فردا، خوشمان میآید
با حقوق ار نرسیدیم به اقلیم رفاه
از مزایای مزایا، خوشمان میآید
رهنمون است به خواب خوش و رویای قشنگ
زین سبب ما ز مُتکّا، خوشمان میآید
گر چه هرگز نشود مشکل ما حل به شعار
لیک از وعدهی زیبا، خوشمان میآید
هر که دلخور شود از حرف حسابی، بشود
ما که از طنز گل آقا، خوشمان میآید
گر که نیلوفر نوخاستهی طبع حقیر
رَوَد از سرو به بالا، خوشمان میآید
طنزنامهی ۱۴۰۰، معتمد، ص ۶۰ و ۶۱.
#شعر_طنز
#کارمند
#حرف_حسابی
با به اشتراک گذاشتن و ارسال لینک
بختیاری آنلاین را به دیگران معرفی کنید
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
موتورزدگی😂
از محمد معتمد
گروهی در موتورسیکلتسواری
پی کارند و فکر رستگاری
صدا در میکنند از دور و نزدیک
به صبح و ظهر و عصر و شامِ تاری
بلرزانند آن سان پردهی گوش
که لرزد کبک از بازِ شکاری
نمیگویند در خوابند مردم
ندارند آرزویی جز سواری
نه بر ایشان رسد زور پلیسی
نه مأموری ز سوی شهرداری
رها هستند و آزاد از قوانین
نه قیدی و نه بندی و نه باری
خداوندا، بگیر از ما موتور را
عنایت کن به جایش، اسب و گاری
طنزنامهی ۱۴۰۰، معتمد، ص ۸۴ و ۸۵.
#شعر_طنز
با به اشتراک گذاشتن و ارسال لینک
بختیاری آنلاین را به دیگران معرفی کنید
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
مدیریت😂😂
از محمد معتمد
مدیریت، نه در بند خواص است
که فکر اعتدالِ عام و خاص است
فقیران خوردهاند اموال اعیان
مدیریت، به دنبال تقاص است
🍁🍁🍁🍁🍁
مدیریت، تدابیرش به روز است
گهی شاد و گهی در ساز و سوز است
به پیش اَغنیا، کفّاش ماهر
به نزد بینوایان، پینهدوز است
🍁🍁🍁🍁🍁
مدیریت، به دنبال تمیزی است
به هر جایی، پیِ برنامهریزی است
اگر بینی که فکر زیر میز است
نباید گفت فکر زیرمیزی است
🍁🍁🍁🍁🍁
طنزنامهی ۱۴۰۰، معتمد، ص ۲۴۰، ۲۴۳ و ۲۴۶.
#شعر_طنز
#مدیریت
با به اشتراک گذاشتن و ارسال لینک
بختیاری آنلاین را به دیگران معرفی کنید
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
افزایش😂😂
از محمد معتمد
هر کسی نرخ متاع خویش را افزوده است
از تعارف کم نموده، بر بها افزوده است
آن که با تاکسی، مسافر را نماید جابهجا
اختیاراً، نرخ خود را جابهجا افزوده است
آن که قصّاب است و دارد بر مرامش ادّعا
بر بهای گوشتها، بیادّعا افزوده است
این یکی، نرخی نهاده روی شیر و خاکشیر
آن یکی، بر روی نرخ لوبیا افزوده است
یک نفر برده است بالا قیمت نقل و نبات
یک نفر هم نرخ قند و چای را افزوده است
باشد این افزودنیها عام؛ چون دولت، کمی
بر حقوق کارمند بینوا افزوده است
طنزنامهی ۱۴۰۰، معتمد، ص ۹۴ و ۹۵.
#شعر_طنز
#افزایش
با به اشتراک گذاشتن و ارسال لینک
بختیاری آنلاین را به دیگران معرفی کنید
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
طنز گلآقایی😂
از ابوالفضل زروئی نصرآباد
جز بدهکاری موروثی بابایی ما
حیف کافزوده نشد هیچ به دارایی ما
در بدهکاری ما، هست مقصر بیشک
زن ما، بچهی ما، خالهی ما، دایی ما
باغبان وطن ار فکر درختان نکند
برگریزان شود ایام شکوفایی ما
در جوادیه و گمرک، بکنید ای وزرا
گاهگاهی گذر از خانهی ویلایی(!)ما
گاهگاهی به سر سفرهی ما بنشینید
تا خجلتان کند اسباب پذیرایی ما
در ترازوی الهی، به خدا میچربد
بر مواعید شما، صبر و شکیبایی ما
وعده از دوست، عزیز است؛ ولیکن نشود
قند ما، روغن ما، لپهی ما، چایی ما
هست همسایهی بالایی ما دولت؛ لیک
غافل از ما شده، همسایهی بالایی ما
درد خود پیش وزیری، همه شب میگفتیم
بعد دیدیم که خوابیده به لالایی ما
برده هر کس که ز انصاف و مروت بویی
متأثر شود از طنز گلآقایی ما
رفوزهها، زروئی نصرآباد، ص ۱۱۵.
#شعر_طنز
#طنز_گلآقایی
با به اشتراک گذاشتن و ارسال لینک
بختیاری آنلاین را به دیگران معرفی کنید
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
چه 😂😂
از محمد معتمد
اقتصادی چه نوین
طرحهایی چه متین
باندهایی چه زرنگ
رانتهایی چه قشنگ
بانکهایی چه غنی
رؤسایی چه قوی
پولهایی چه زیاد
جیبهایی چه گشاد
دوستهایی چه رفیق
کیسههایی چه عمیق
بختهایی چه سمند
برجهایی چه بلند
"چه" بُوَد پرسش خلقی نگران
"چه" بوَد سنجش کار دگران
"و من اندیشهکنان، غرقه درین پندارم"
چه بگویم که نباشد "چه" در آن
پس چه بهتر یاران
پیشتر زان که بپرسند: "چه گفتی الآن؟"
بنویسم"پایان"
طنزنامهی ۱۴۰۰، معتمد، ص ۱۳۵ و ۱۳۶.
#شعر_طنز
#چه
با به اشتراک گذاشتن و ارسال لینک
بختیاری آنلاین را به دیگران معرفی کنید
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
ای وزیران وطن 😂😂
از ابوالفضل زروئی نصرآباد
ای وزیران وطن، دستم به دامان شما
نیم باقیماندهی جانم، به قربان شما
فقر و محرومیت و تبعیض و کمبود و فشار
زشت باشد در بلاد تحت فرمان شما
پشت مظلومان، به شمشیر وزارت نشکنید
چند روزی را که این حکم است مهمان شما...
هیچ اقدامی پیِ رفع تورّم کردهاید؟
ما نمیدانیم، خود دانید و وجدان شما
این روابط، کمکَمَک جای ضوابط را گرفت
ضامن پُست کسان شد، پُست و عنوان شما
ای بزرگانی که ما بیچارگان را راه نیست
بر سر خوانِ چلومرغ و فسنجان شما...
گاه گه، وقت فراغت، یادی از مردم کنید
سخت محتاجند بیماران، به درمان شما
رفوزهها،زروئی نصرآباد، ص ۱۰۴ و ۱۰۵.
#شعر_طنز
#وزیران
#روابط
با به اشتراک گذاشتن و ارسال لینک
بختیاری آنلاین را به دیگران معرفی کنید
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
نامربوط😂😂 با اجازهی سعدی
از محمد معتمد
پول و ثروت، به ما چه مربوط است
مال و مکنت، به ما چه مربوط است
کار ما، کار کردن است رفیق
استراحت، به ما چه مربوط است
دو سه جا کار کن ز بهر معاش
کار راحت، به ما چه مربوط است
دوست در بانک، وامدار رفیق
وین رفاقت، به ما چه مربوط است
کرده کس اختلاس، پول کلان
بیمرارت، به ما چه مربوط است
"مرد دانا، اسیر محنت و رنج"
غرق زحمت، به ما چه مربوط است
"خفته نادان چو مار بر سر گنج"
در فراغت،به ما چه مربوط است
رشوه یا پول چای یا هدیه
هر سه حالت، به ما چه مربوط است
شاعر ما به جای خشت زدن
کرده صنعت، به ما چه مربوط است
طنزنامهی ۱۴۰۰، معتمد، ص ۱۳۴ و ۱۳۵.
#شعر_طنز
#محمد_معتمد
#نامربوط
با به اشتراک گذاشتن و ارسال لینک
بختیاری آنلاین را به دیگران معرفی کنید
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
از کی بپرسم؟😂😂
از محمدحسن حسامی محولاتی
گر گوشت شود باز گران، از کی بپرسم؟
باشم اگر از نان نگران، از کی بپرسم؟
یک دفعه اگر از نگرانی و گرانی
افتاد سرم در دَوَران، از کی بپرسم؟
وضع من بیچاره که معلومه چه طوره!
از وضع نزار دگران، از کی بپرسم؟
اجناس اگر آن به آن گشت گرانتر
از نرخ گرانِ آن به آن، از کی بپرسم؟
جز ناله درین بیخبرستان، خبری نیست
خواهم خبر از بیخبران، از کی بپرسم؟...
من ماندهام و یک دو سه خروار سئوالات
القصّه، من از خُرد و کلان، از کی بپرسم؟
رنگینکمان طنز، حسامی محولاتی، ص ۱۰۴.
#شعر_طنز
#گرانی
بختیاری آنلاین را به دیگران معرفی کنید
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
خستهام 😂😂
از محمد معتمد
من دگر از شرح اوضاع چنانی خستهام
از بیان دردسرهای گرانی، خستهام
دیگر از کمبود و از سختی نخواهم گفت شعر
چون که از مضمون شعر آنچنانی، خستهام
بعد ازین هرگز نمیگویم: حقوق من کم است
چون ز حرف تلخ حق، آن سان که دانی، خستهام
بعد ازین من خوشخیالی پیشه خواهم کرد؛ چون
از خیال ناخوش و از بدگمانی، خستهام
شاغلاما، چای ما را داخل لیوان بریز
چون که من، از صرف چای استکانی، خستهام
طنزنامهی ۱۴۰۰، معتمد، ص ۵۱.
#شعر_طنز
#خسته
ما منتظر سبز، قدم های شمائیم
با سلام
بختیاری آنلاین را به دیگران معرفی کنید
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
ملولیده😂😂
از محمدحسن حسامی محولاتی
من از وضع عالم ملولیدهام
اگر چه خود آن را قبولیدهام
کنم صبر تا وضع بهتر شود
که تا کس نگوید عجولیدهام
از آن ساکتم تا نگوید کسی
که مخلص زیادی فضولیدهام
نه دنبال زورم ، نه دنبال پول
نه زوریدهام من، نه پولیدهام
اگر بود پولی به جیبم بدان
که قرضیدهام یا نزولیدهام
مگیر ای جوان، خُرده بر طنز من
که مخلص در این ره، کهولیدهام
من آن طنزگویم که در راه طنز
بزرگیدهام، بلکه غولیدهام
روان "عُبیدم" که این روزها
به جسم "حسامی" حلولیدهام
گذشته است بسیار سختی به من
که من با تحمل، سُهولیدهام
خلاصه، از این وضع و این بلبشو
ملولیدهام من، ملولیدهام
رنگین کمان طنز، حسامی محولاتی، ص ۷۴.
#شعر_طنز
#ملولیده
بختیاری آنلاین را به دیگران معرفی کنید
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
چی بگم؟ با کی بگم؟😂😂
از محمدحسن حسامی محولاتی
ای عمو جان، ز گرانی چی بگم؟ با کی بگم؟
زین بلای همگانی، چی بگم؟ با کی بگم؟
از گرانی، همه چون من نگرانند، ولی
آخر از این نگرانی، چی بگم؟ با کی بگم؟
این گرانی، به خدا دشمن جان من و توست
من ازین دشمن جانی، چی بگم؟ با کی بگم؟
باعث و بانی این وضع قاراشمیش کیه؟
من ازین باعث و بانی، چی بگم؟ با کی بگم؟
می شود قیمت هر چیز گران، آن به آن
من ازین قیمت آنی، چی بگم؟ با کی بگم؟
گوسفندِ گله را گرگ گرانی زد و رفت
من ازین وضع شبانی، چی بگم؟ با کی بگم؟
باز گویید که خوش میگذرد بر همه کس
من ازین خوشگذرانی، چی بگم؟ با کی بگم؟
طاقتم طاق شد از این همه بیسامانی
گر شدم من عصبانی، چی بگم؟ با کی بگم؟
رنگینکمان طنز، حسامی محولاتی، ص ۱۰۵.
#شعر_طنز
#گرانی
بختیاری آنلاین را به دیگران معرفی کنید
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
قانع😂😂
از محمدحسن حسامی محولاتی
پیِ نان میدوم سویی به سویی
اگر چه قانعم از آن به بویی
حقوقم را طلبکاران گرفتند
روم در خانه دیگر با چه رویی؟
گران شد بس که نرخ گوشت، چندیست
خوراکم یا پیازه یا کدویی
دهان خویش را از گوشت خوردن
به آب توبه دادم شستشویی
کنم خو بعد ازین با وضع حاضر
بلی خو میکنم، آن هم چه خویی!
دگر ارزان نگردد هیچ جنسی
که آب رفته، کی آید به جویی؟
اگر شد قیمت قالی گرانتر
بِفَرشَم با گلیمی یا پتویی
به جای سیب و انگور و گلابی
بسازم با هویجی یا لبویی
دلم گر پاره شد، با سوزن صبر
به چاک دل زنم آخر رفویی
رنگینکمان طنز، حسامی محولاتی، ص ۱۵۲.
#شعر_طنز
#گرانی
بختیاری آنلاین را به دیگران معرفی کنید
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
مخالفِ "پس چه شد؟" 😂😂
از محمد معتمد
کی قول دادهام که چنین و چنان کنم؟
کی گفتهام که بهرِ شما، این و آن کنم؟
میخواستم به وعدهی زیبا و دلفریب
میزان سادگی ِ تو را امتحان کنم
دادم اگر که وعده، پشیمانم این زمان
میگویم و دلیل ندارد نهان کنم
خواهی که از جَبین، عرق شرم خویش را
جای وفای عهد، برایت روان کنم
من قول میدهم که اگر شد ازین به بعد
از وعده، کم نمایم و جایش، چاخان کنم
من مرد آن نیام که نهم مرهمی به زخم
خواهی بیار تا که در او، استخوان کنم
این شعر در جواب سوالاتِ "پس چه شد؟"
گفتم که ختمِ خیر، بر این داستان کنم
طنزنامهی ۱۴۰۰، معتمد، ص ۷۷.
#شعر_طنز
#وعده
بختیاری آنلاین را به دیگران معرفی کنید
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
پول، پول، پول! 😂😂
از حسامی محولاتی
هست عالم تابع فرمان پول
خلق عالم، ریزهخوارِ خوان پول
کاسبی میگفت با فرزند خویش:
جان آدم، بسته شد با جان پول
پیش چشم مردم دنیاپرست
سر چه باشد تا شود قربان پول؟...
صاحب جاه و مقام و رتبه شد
بسته شد با هر کسی پیمانِ پول
الغرض، تصمیم دارم بعد ازین
مدتی من هم شوم مهمان پول
چون که من چندی است دارم دردِ فقر
میشود دردم بِه از درمانِ پول
میل دارم لشکری از اسکناس
جمع سازم بنده در میدان پول
بعد خود، فرماندهی لشکر شوم
روز و شب، بر پا نمایم سانِ پول
بعد از آن، با دشمنان خود کنم
جنگها با حربهی بُرّان پول
زان که با هر کس بجنگد اسکناس
حتم، پیروزی بُوَد از آنِ پول
چون بُوَد بی پول، وضع بنده خیط
بعد ازین، دست من و دامان پول...
رنگینکمان طنز، حسامی محولاتی، ص ۶۴.
#شعر_طنز
#پول
بختیاری آنلاین را به دیگران معرفی کنید
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
عهد کردم😂
از محمدحسن حسامی محولاتی
عهد کردم احدی را پس از این ذَم نکنم
ور کسی حرف بدی گفت به من، رم نکنم
بیخودی بهرِ خود اسباب عداوت پس از این
با بدی گفتن اشخاص، فراهم نکنم
عهد کردم که دگر قامت آزادم را
از طمع، پیش کسی غیر خدا، خم نکنم
شرف خویش، به جای زر و زیور ندهم
خویش را بندهی سیم و زر و دِرهَم نکنم...
عهد کردم احدی را ندهم شام و ناهار
خویش را بیهُده مشهور، چو حاتم نکنم
وقت بیپولی، از غصه دریم ریم نزنم
وقت پولداری، از ذوق دیرم رم نکنم
رنگینکمان طنز، حسامی محولاتی، ص ۱۴۰.
#شعر_طنز
#عهد_کردن
بختیاری آنلاين را به دیگران معرفی کنید
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
اسکناس😂😂
از حسامی محولاتی
بُرد از ما دین و ایمان، اسکناس
کرد از ما روی پنهان، اسکناس
صاحب جاه و مقامش کرد زود
بست با هر کس که پیمان، اسکناس
دل بَرَد چون پیش چشمم میشود
جلوهگر با رنگ الوان، اسکناس
گر به کارم مشکلی پیدا شود
مینماید سهل و آسان، اسکناس
بهر هر دلدادهی بیچارهای
هست راه وصلِ جانان، اسکناس...
مردم بیچاره و آواره را
مینماید زود اعیان، اسکناس...
رحم و انصافی نبینی هیچ جای
رحم و انصاف است و وجدان، اسکناس
علم لازم نیست بهر کسب جاه
میدهد بر شخص عنوان، اسکناس
رنگینکمان طنز، حسامی محولاتی، ص ۶۵.
#شعر_طنز
#اسکناس
🤲خدایا تنهاخودت از عهده این جماعت برمیآیی🤲
بختیاری آنلاين را به دیگران معرفی کنید
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
خیلی هم گران 😂😂😂
از حسامی محولاتی
شد دل گران و قلوه گران و جگر گران
ماهی گران و گوشت شد از حد به در گران
در شهر هر چه هست، ز تربار و خشکبار
بر هر چه بنگری، شده از خشک و تر، گران
چون من تو نیز، چایی شیرین مخور که هست
چایی گران و قند گران و شکر گران
چون من تو نیز، دم مزن و صبر پیشه کن
ور نه ز بیشتر، بشود بیشتر گران
با آن که جنس هست به هر رهگذر زیاد
گردیده هر چه هست به هر رهگذر، گران
مسئول شهر کیست؟ که در گوش او یواش
گویم که هر چه هست، شد ای بیخبر، گران
رنگینکمان طنز، حسامی محولاتی، ص ۱۱۳.
#شعر_طنز
#گرانی
بختیاری آنلاين را به دیگران معرفی کنید
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
هیچ نگو😂😂
از حسامی محولاتی
تا توانی تو در این دور و زمان، هیچ نگو
هر چه بینی، تو ز اوضاع جهان، هیچ مگو
گر یکی گشته ز بیچارگی و فقر چو موش
ور یکی گشته چنان شیر ژیان، هیچ نگو
پیش چشمت، همهی مال تو را خورد گر این
حاصل رنج تو را برد گر آن، هیچ نگو...
هر که هر کار کند بر ضرر و نفع عموم
پیش چشمان تو از خُرد و کلان، هیچ نگو
هر چه دیدی ز بد و خوب، تماشا کن و بس
هر چه دیدیّ و شنیدی، به زبان هیچ مگو
بشنو از بنده عزیزم که در این دور و زمان
زندگی خواهی اگر امن و امان، هیچ مگو
رنگینکمان طنز، حسامی محولاتی، ص ۱۱۹.
#شعر_طنز
#هیچنگو
بختیاری آنلاين را به دیگران معرفی کنید
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
کمی از پزشکان😂😂
از محسن اشتیاقی
بنیآدم اعضای یک پیکرند
که برخی از آنها، به باقی سرند
کمی از پزشکان، از آن دستهاند
که بر کسب قدرت، کمر بستهاند
چو عضوی به درد آورد روزگار
در آرند از روزگارش، دمار
پس از حال و احوال با دردمند
رقمهای بالا طلب میکنند
مریضی اگر سرفه بنمود سخت
به تجویز ایشان، ضروری است تخت
بخوابد شبی توی دارالشفا
دو میلیون بسُلفد برای دوا
به سرکیسه کردن شدند اوستاد
بدا آن که کارش به ایشان فتاد
اگر مشکلی بود، حل میکنند
به هر نحو باشد، عمل میکنند
وگر مشکلی حل شود با دوا
عمل میکنندش در آن راستا
به قدری بیاید به اعضا فشار
که عضو دگر را نمانَد قرار
شود مستمند او به انواع وام
به پایان رسید این سخن، والسلام
لذا ای مدیر عاملِ بانک ما
سرکیسهی وام را شُل نما
اگر شل نکردی سرش را کمی
نشاید که نامت نهند آدمی
قهوهی قندپهلو، مهدینژاد، ص ۷۸ و ۷۹.
#شعر_طنز
#بیماروعمل
بختیاری آنلاين را به دیگران معرفی کنید
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
به کلّه پاچه پیتزا گفت با ناز:
منم نسبت به تو بسیار ممتاز
مد روزم، سفارش می دهندم
خوراک ایرلند و ایسلندم
تو امّا آب زیپویی هشلهف
ابوالچربی، مگس پهلو، مزخرف
جماعت رو به موت از هضم کندت
تو آل بویه ای از بوی تندت
طرفدار تو بی هوش و حواس است
تیلیت پرملاطت بی کلاس است
خلاصه مال عهد بوق هستی
الهی وربیفتی، خیلی پستی؛
*
به او فرمود کلّه پاچه ی داغ:
عزیزم! نیستی انگار در باغ
ابوالخوشمزّگی!، made in italy
تو از کی آمدی در این حوالی؟
تو ای حمّاله الامراض ناجور
نگیر اینقدر در انظار، فیگور
زلم زیمبو!، ژیگولو!، مجمع القاچ!
نده اینقدر به ویروسها ماچ
مسیر هضم تو صعب العبور است
تو را هرکس که خورد اهل قبور است
شمای استریل وارداتی!
نمی دانم چه هستی، قاتی پاتی!
گمان کردم مقوایی ست جنست
ولی مانند دمپایی ست جنست
تو که جر خورده ای از پشت و از رو
خودت را کرده ای در جعبه ای تو
به جای ظاهرآراییِ خود، داش!
برو قدری به فکر باطنت باش
شما وضعی بلاتکلیف داری
و بی اصل و نسب تشریف داری
ولی من ساخت این سرزمینم
اگر خوبم بدم، کلاً همینم
برو سوسول! کمتر ادّعا کن
مقادیری اصالت دست و پا کن
من و دیزی بهم سازیم فردا
که بنیانت براندازیم درجا.
#حسین_گلچین #شعر #شعر_طنز
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯