eitaa logo
بختیاری آنلاین
2.2هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
13.1هزار ویدیو
92 فایل
بختیاری آنلاین کانالی ممتاز پیگیری حقوق و مطالبات بختیاری ها در مناطق بختیاری نشین همفکری در جهت رشد علمی،آشنایی جوانان و نوجوانان با فرهنگ و آداب رسوم و موسیقی پاک بختیاری آشنایی با اهل قلم اطلاعات عمومی سازنده کانال حمید بهرامی دشتکی @OSB1777 نشر آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
مسکنم ساکن صحرای فنا می‌داند همه کس حال من بی‌سر و پا می‌داند پاکبازم همه کس طور مرا می‌داند عاشقی همچو مَنَت نیست خدا می‌داند چارهٔ من کن و مگذار که بیچاره شوم سر خود گیرم و از کوی تو آواره شوم از سر کوی تو با دیدهٔ تر خواهم رفت چهره آلوده به خوناب جگر خواهم رفت تا نظر می‌کنی از پیش نظر خواهم رفت گر نرفتم ز درت شام ، سحر خواهم رفت نه که این بار چو هر بار دگر خواهم رفت نیست بازآمدنم باز اگر خواهم رفت از جفای تو من زار چو رفتم ، رفتم لطف کن لطف که این بار چو رفتم ، رفتم چند در کوی تو با خاک برابر باشم؟ چند پا مال جفای تو ستمگر باشم؟ https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
از عاشقی نشانه بیاور برای من من عاشقم، بهانه بیاور برای من من قانعم، کبوتر پرواز نیستم یک دام، آب و دانه بیاور برای من یک زنجره شبانه برایت می‌آورم یک حنجره ترانه بیاور برای من یک ذره مهربان شو و با مهربانی‌ات خورشید را به خانه بیاور برای من از های و هوی صلح بزرگان دلم گرفت یک قهر کودکانه بیاور برای من https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
مرا از خاک مجنون آفریدند به جان خسته ام غم را کشیدند خدایا با که گویم این غم و درد که شاخ زندگی آسان بریدند چنان دلگیرم از دنیای بی رحم که پرواز قناری را ندیدند میان باغ دل آن نوگلم را به تیغ کینه ای از ریشه چیدند چو مار خوش‌ خط و خالی دریغا دل رنجیده را محکم گزیدند به روی بام دل گندم فشاندم کبوتر گشتن و آسان پریدند شدم آن یوسف تنهای بی کس که گرگان روح و جسمش را دریدند فراوان زخم خوردم از همه کس به شبها شمع گریان را ندیدند سراغ شادمانی را گرفتم به روی آئینه غم را دمیدند چو مرغان قفس خاموش و دلتنگ شبی تنها از این دنیا رهیدند شدم حیران از این نامردمی ها وفا کردم ولی از ما رمیدند نوای پر حزین و خسته ام را (رها) این ناکسان آیا شنیدند ؟ https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
در غیاب روی ماهت، شور باران رفته است شور و شادی بهاران از دل و جان رفته است غیبت و رنج فراقت نیست مشکل‌زا دگر حس درد و نسخه و درمان ز یاران رفته است منکر و معروف دیگر، جای هم بنشسته‌اند حال توبه از وجود اهل عصیان رفته است آنقدر تاریک و بی نورند دلها که نگو جلد قرآن مانده اما، متن قرآن رفته است کاش برگردی دگر! ای وارث آل عبا فهم و درک واقعی از نسل انسان رفته است غزه می‌سوزد دمادم، آتش کینه به‌پاست خود تو می‌دانی چه‌ها بر جان آنان رفته است یا اباصلح اغثنا، صبح صادق کن طلوع ظلم جا کرده به دلها، نور ایمان رفته است https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
آن قصه شنیدید که در باغ، یکی روز از جور تبر، زار بنالید سپیدار کز من نه دگر بیخ و بنی ماند و نه شاخی از تیشهٔ هیزم شکن و ارهٔ نجار این با کِه توان گفت که در عین بلندی دست قَدَرَم کرد بناگاه نگونسار گفتش تبر آهسته که جرم تو همین بس کاین موسم حاصل بُوَد و نیست ترا بار تا شام نیفتاد صدای تبر از گوش شد توده در آن باغ، سحر هیمهٔ بسیار دهقان چو تنور خود ازین هیمه برافروخت بگریست سپیدار و چنین گفت دگر بار آوَخ که شدم هیزم و آتشگر گیتی اندام مرا سوخت چنین ز آتش ادبار هر شاخه‌ام افتاد در آخر به تنوری زین جامه نه یک پود بجا ماند و نه یک تار چون ریشهٔ من کنده شد از باغ و بخشکید در صفحهٔ ایام، نه گل باد و نه گلزار از سوختن خویش همی زارم و گریم آن را که بسوزند، چو من گریه کند زار کو دولت و فیروزی و آسایش و آرام کو دعوی دیروزی و آن پایه و مقدار خندید برو شعله که از دست که نالی ناچیزی تو کرد بدینگونه تو را خوار آن شاخ که سر بر کشد و میوه نیارد فرجام به جز سوختنش نیست سزاوار جز دانش و حکمت نبود میوهٔ انسان ای میوه فروش هنر، این دکه و بازار از گفتهٔ ناکردهٔ بیهوده چه حاصل کردار نکو کن، که نه سودیست ز گفتار آسان گذرد گر شب و روز و مه و سالت روز عمل و مزد، بود کار تو دشوار از روز نخستین اگرت سنگ گران بود دور فلکت پست نمیکرد و سبکسار امروز، سرافرازی دی را هنری نیست میباید از امسال سخن راند، نه از پار https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
اهل ولا چو روی به سوی خدا کنند اول به جان گمشدۀ خود دعا کنند شد عالمی اسیر جمال تو، رخ نما تا عاشقانه سیر جمال خدا کنند روی تو را ندیده خریدار بوده‌اند «تا آن زمان که پرده برافتد چه‌ها کنند؟».. آهسته چون نسیم گذر کن در این چمن تا غنچه‌ها به شوق تو آغوش وا کنند.. عهدی که بسته‌ایم، فراموش کی کنیم؟ صاحبدلان به عهد امانت وفا کنند از ما جمال خویش مپوشان که گفته‌اند: «اهل نظر معامله با آشنا کنند».. «پروانه» سوخت ز آتش هجران ولی نگفت:‌ «شاهان کم التفات به حال گدا کنند» https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
عشق‌ها دام‌اند و دل‌ها صید و گیسوها کمند بگذر و بگذار، دل در هرچه می‌بینی مبند شادمانی خود غم دنیاست پس بی‌اعتنا مثل گل در محفل غم‌ها و شادی‌ها بخند با به دست آوردن و از دست دادن خو بگیر رودها هرلحظه می‌آیند و هر آن می‌روند گر‌‌‌‌ ‌‌‌‌ز خاک آرزو چون کوه دامن برکشی هیچ‌گاه از صحبت طوفان نمی‌بینی گزند آسمانی شو که از یک خاک سر بر می‌کنند بیدهای سربه‌زیر و سروهای سربلند گفت: ما با شوق دل‌کندن ز دنیا دلخوشیم گفتمش: هرکس به دنیا بست دل دیگر نکند https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
4_5944779511315830053.mp3
13.97M
▨ شعر: سگ‌ها و گرگ‌ها ▨ شاعر: مهدی اخوان ثالث https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
شهری که مثل کعبه نظر کردۀ خداست نامش به افتخارِ علی «مشهد الرضا»ست این شهر با بهشت تفاوت نمی‌کند اینجا که پایتختِ غریبانِ آشناست.. این، کارِ دست و آجر و کاشی و سنگ نیست این شاهکار، سازۀ دل‌های بی‌ریاست درها گشاده‌روی و ستون‌ها نمازخوان گلدسته‌ها قنوتِ سرافرازِ دست‌هاست فولادِ سردِ پنجره‌اش محکم است و سخت اما اگر زلال شوی، چشمۀ شفاست وقتی دلت شکست، نمازت درست‌تر گیرم که جانمازِ تو آلودۀ خطاست.. ای قطرۀ رسیده به دریا! سلام کن بر پهنۀ محبت مولا، سلام کن :: مردی کنار پنجره‌فولاد، ایستاد با دخترش به ضامن آهو سلام داد.. خود را دخیل بست و دعا کرد و ضجّه زد آورد آن تصادفِ بی‌رحم را به یاد با چشم‌های باز به خوابی زلال رفت کم‌کم شکفت در دلِ تنگش، گلِ مراد عطری وزید عین گلاب محمدی نوری رسید و آن گرهِ بسته را گشاد ناگاه داد زد که «شِفا یافتم... شِفا» دنیا پرید، زلزله شد، ساعت ایستاد.. نقاره‌خانه بود و طنینِ «رضا... رضا...» صحن عتیق بود و شبی مثل بامداد.. دختر به روی دوش پدر، مقصدش ضریح زوار هم سلام‌کنان: «یا اباالجواد».. سلطانِ سربلند شفاعت که روحِ‌ ماست یک چشمه از کرامت دریایی‌اش شِفاست :: در بارگاه روشنِ مولا، زلال باش ای رودِ سر نهاده به دریا! زلال باش با تیرگی به نور ولایت نمی‌رسی یا ادعای عشق نکن یا زلال باش.. دیروز در هوای حرم می‌گریستی امروز در حریم تولا زلال باش.. این کاروان به کشورِ خورشید می‌رود با زائران کعبۀ فردا، زلال باش ما نائب‌الزیارۀ دل‌های عاشقیم عشق است این پیام که «با ما زلال باش» هر کس به قدر روشنی‌اش بهره می‌برد هر قدر ممکن است در اینجا زلال باش گردن بزن برای براندازی ستم اما برای اهل مدارا زلال باش مثل گلاب قمصر کاشان که عطر آن پیچیده در سراسرِ دنیا، زلال باش با چلچراغ‌های تمام رواق‌ها همرنگ باش و مثل دعاها زلال باش وقت دلت گرفت به این آستان بیا از خاکدان به روشنی آسمان بیا https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
4_5953775341792137952.mp3
5.03M
▨ شعر: ری را ▨ شاعر: نیما یوشیج ▨ با صدای: احمد شاملو https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
برای کشتن من تیغ تیز لازم نیست به غیر ابروی تو هیچ‌چیز لازم نیست چنین که می‌کشی و جان تازه می‌بخشی برای صید تو پای گریز لازم نیست کشید کار دل من به صلح با آن چشم میان این دو کمان‌کش ستیز لازم نیست غزال رامی و من هم پلنگ دست‌آموز تو را فرار و مرا پای خیز لازم نیست غلام حلقه به گوش توام کنارم باش برای کلبۀ عاشق کنیز لازم نیست به مصر پیرهن پاره از قفا می‌گفت به غیر یوسف از این پس عزیز لازم نیست به چشم‌زخم تو باید فدا کنم دل را چه لازم است مرا؟ خون بریز لازم نیست تو شرط کشتن قربانی‌ات نمی‌دانی مرا تو تشنه بکش آب نیز لازم نیست اشارۀ تو به مسلخ نرفته می‌کشدم برای کشتن من، تیغ تیز لازم نیست https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
سامرا از غم تو جامه‌دران است هنوز چشم «نرگس» به جمالت نگران است هنوز.. پسر حضرت هادی! به فدایت پدرم پدر حضرت مهدی! به فدایت پسرم حج نرفتی تو، ولی قبلۀ حاجات شدی تو خودت عین صفا مشعر و میقات شدی کعبه یک چاردهم، بی تو صفا کم دارد بی تو یک چاردهم، عطر خدا کم دارد ماهِ زیبا! حسنِ دوم زهرا! برخیز مهدی‌ات دل نگرانت شده، بابا! برخیز باز هم جانِ جهان را تو در آغوش بگیر صاحب عصر و زمان را تو در آغوش بگیر.. غم پرپر شدنِ چون تو کریمی، سخت است به رقیه قسم آقا! که یتیمی سخت است https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
مردن عاشق نمی‌میراندش در چراغی تازه میگیراندش سرنوشت اوست این خود سوختن شعله گرداندن، چراغ افروختن... https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
یک به یک پرپر شدند این روزها عمّارها پس چه شد آن انتقام سخت‌؟ میدان‌دارها! پس چه شد آن انتقام سخت؟ ای مردانِ مرد! خسته‌ایم از این همه اصرارها... انکارها... داغداریم؛ آری آری... داغدار لاله‌ها بی‌قراریم؛ آری آری... بی‌قرارِ یارها می‌کُشند از ما چه بی‌رحمانه، بی‌احساس‌ها می‌کُشند از ما چه بی‌اندازه، بی‌مقدارها این که زیر خاک و خون مانده‌ست «حزب‌الله» نیست آرزوی انتقام ماست در آوارها آه... پرپر گشت «اسماعیل»... «ابراهیم» سوخت از غم «سیدحسن» آتش گرفتم بارها «انتقام ماست قطعی... انتقام ما...» چه شد؟ آه از این تکرارها... تکرارها... تکرارها... آرزوها ابر شد، چون فرصتی کوتاه رفت «جاء نصرالله» می‌خواندیم، «نصرالله» رفت https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
نشسته‌ام بنویسم بهار یعنی تو گل محمدی گلعُذار یعنی تو گل همیشه بهارم گلی که خوشبوتر بُوَد ز عنبر و مشک تَتار یعنی تو طراوت گل و ریحان، طراوت باران طراوت چمن و لاله‌زار یعنی تو شکوه کوه عظیمی و آبشار بلند شکوه رودی و هر چشمه‌سار یعنی تو تو بر ضریح علی خوشه‌های انگوری به دست فاطمه اما انار یعنی تو به کوچه‌باغ دلم رَدّ پایتان گُل کرد خزان قلب مرا نو بهار یعنی تو تو که حلاوت شیر و شکر به کام منی چقدر خوش‌نمکی، پس نگار یعنی تو چقدر گشته دلم بی‌قرار آمدنت قرار خاطر هر بی‌قرار یعنی تو به روی لوح دلم نقش نام و روی شماست که نامدار تو و ماندگار یعنی تو به شوق آمدنت طاق نصرتی بستیم به صبح فتح و ظفر اقتدار یعنی تو قسم به گُل، به سحرگه، قسم به زُلف نسیم شکوفه‌های گلِ ذوالفقار یعنی تو نشسته‌ام لب جاده که تک‌سوار آید به شوق روی تو، آن تک‌سوار یعنی تو به آن امید که ما را پناه می‌آید بلند مرتبه‌شاهی ز راه می‌آید https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
جای صبح بخیر بهش بگید: «چراغ از خنده‌ات گيرم كه راهِ صبح بگشايم.» https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
شعری به ترتیب حروف الفبا در وصف حضرت معصومه(س) ا) ای خاک درت تاج سرم خواهر سلطان ب) بیمه شده با فیض دمت کشورِ ایران پ) پیوسته به پابوسِ تو آیند ملائک ت) تردید ندارم که توئی مریم دوران ث) ثابت قدمم کرده دعاهای تو بانو ج) جبریل برد سجده به خاکِ تو کماکان چ) چون بوسه زنم بر در و دیوار حریمت ح) حس میکنم اینجاست همان مرقدِ پنهان خ) خوبانِ جهان در حرمت جمله گدایند د) دم می زند از نام تو سلطانِ خراسان ذ) ذکرش همه دم نَقلِ کرامات تو گشته است ر) رَه یافته هر کس که در آن روضه رضوان ز) زوار تو آری همه از اهل بهشتند ژ) ژرف است کلامِ تو چنان آیه قران س) سائل نکند ثانیه ای رو به اجانب ش) شد زانکه نمک گیر تو ای حضرتِ باران ص) صحن تو جلا داده دل و دیده ما را ض) ضمنا شده حاتم ز کراماتِ تو حیران ط) طوفِ حرمت را ز خدا خواسته مریم ظ) ظاهر شده تا اینکه مقاماتِ تو بر آن ع) عمریست که از قلبِ محبانِ خود از لطف غ) غم برده ای ای مرجعِ تقلیدِ کریمان ف) فرمود چه خوش عالمی از جنس حقیقت ق) قم گشته ز فیض حرمت مرکز ایمان ک) کی دم بتوان زد، زِ تو با مصرع شعری گ) گر إذن به شاعر ندهد خالقِ منان ل) لطف و کرم و جود تو هرگز مگذارد م) محشر بشود دیده ما چون همه گریان ن) نتوان که مرا خواند غلامِ تو یقینا و) وقتی که غلامانِ تو هستند بزرگان ه) هستیِ غریب الغربا، عمه سادات ی) یک لحظه از این بی سر و پا روی مگردان https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
به کلّه پاچه پیتزا گفت با ناز: منم نسبت به تو بسیار ممتاز مد روزم، سفارش می دهندم خوراک ایرلند و ایسلندم تو امّا آب زیپویی هشلهف ابوالچربی، مگس پهلو، مزخرف جماعت رو به موت از هضم کندت تو آل بویه ای از بوی تندت طرفدار تو بی هوش و حواس است تیلیت پرملاطت بی کلاس است خلاصه مال عهد بوق هستی الهی وربیفتی، خیلی پستی؛ * به او فرمود کلّه پاچه ی داغ: عزیزم! نیستی انگار در باغ ابوالخوشمزّگی!، made in italy تو از کی آمدی در این حوالی؟ تو ای حمّاله الامراض ناجور نگیر اینقدر در انظار، فیگور زلم زیمبو!، ژیگولو!، مجمع القاچ! نده اینقدر به ویروسها ماچ مسیر هضم تو صعب العبور است تو را هرکس که خورد اهل قبور است شمای استریل وارداتی! نمی دانم چه هستی، قاتی پاتی! گمان کردم مقوایی ست جنست ولی مانند دمپایی ست جنست تو که جر خورده ای از پشت و از رو خودت را کرده ای در جعبه ای تو به جای ظاهرآراییِ خود، داش! برو قدری به فکر باطنت باش شما وضعی بلاتکلیف داری و بی اصل و نسب تشریف داری ولی من ساخت این سرزمینم اگر خوبم بدم، کلاً همینم برو سوسول! کمتر ادّعا کن مقادیری اصالت دست و پا کن من و دیزی بهم سازیم فردا که بنیانت براندازیم درجا. https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
من در واقع چیز زیادی ندارم به تو بدهم چای هست اگر می‌نوشی من هستم اگر عشق می‌ورزی راه هست اگر رهگذری. https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
بنده ى خوب خدا مادر زن ذکر خیرش همه جا مادر زن خنده رو، مثل مربا شیرین بهتر از باقلوا مادر زن از دخالت متنفر، دلسوز منطقی، راه بیا مادر زن زندگى با زن و فرزند که نه بلکه شیرین شده با مادر زن از ششم هفتم هر برج به بعد بهترین حامى ما مادر زن صاحب صندوق قرض الحسنه گره از کار گشا مادر زن خانه اش خانه که نه رستوران صبح تا شب سرِ پا مادر زن گسل زلزله با او آرام باعث دفع بلا مادر زن طفلکى حضرت آدم که نداشت مثل من، مثل شما مادر زن بس که خوب است دلم مى خواهد نه یکى، بلکه سه تا مادر زن https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
پُشت غم پنهان شدم ، شاید مرا پیدا کنی کاش مثل قبل در را تو به رویم وا کنی چاه‌ها آرامش من را تمنّا می کنند نخل‌ها تنهایی من را تماشا می کنند هیچکس با حیدرت حرفی نمی زد در مسیر شهر تحویلم نمی گیرد ، تو تحویلم بگیر کَلِّمینی! دارم از این درد ، هق هق می کنم از تو هم دیگر جوابی نشنوم ، دق می‌کنم آسمان خانه ی من ، ماه را گم کرده است چشم کم‌سویت دوباره راه را گم کرده است پُشت چادر چهره‌ی خورشید را مخفی مکن ردِّ دستِ زیر پلکت را بیا مخفی مکن ای وضوح روشن شادیِ من! مُبهم شدی چند وقتی می شود که آب رفتی ، کم شدی قامت مانند سروت این اواخر دال شد این سه ماه آخرت ولله ، سیصد سال شد پر نداری که..، سبک‌بالی نمی آید به تو ! سن نداری که..، کهنسالی نمی آید به تو ! مثل سابق چند گامی با همان شوکت ، بیا لااقل پیش حسن راحت برو راحت بیا ول کن این دستاس را ، آئینه‌گردان علی! از تنور گرم دوری کنی ، تو را جانِ علی درس سختی را علی از رنج تو آموخته طاقت گرما ندارد صورتی که سوخته دیده ام خود را درون آینه ، این مرد کیست؟! فاطمه ! این مرتضی آن مرتضای قبل نیست صحنه ای که پشت در دیدم..،علی را پیر کرد چادر تو زیر پای چل حرامی گیر کرد شیشه‌ی عمر علی بین در و دیوار رفت فضه می داند فقط که تا کجا مسمار رفت از بلورم دوده ی آتش ، تَبَلور را گرفت دومی وقتی لگد زد..،از صدف ، دُر را گرفت بعدِ کوچه هیچکس مانند من ‌کم‌رو نشد دست قنفذ بشکند! بازوی تو بازو نشد گیر افتادی میان همهمه! من را ببخش کاری از من برنیامد فاطمه! من را ببخش باغ خود را نذر بهبودیِ یاست می کنم می شود قدری بمانی ، التماست می کنم زود از پیش علی‌جانت نرو ، جان حسین رحم کن بر خشکی لب‌های عطشان حسین تشنه‌ای که بی صفت‌ها منع آبش می کنند آن لبی که با نوک چکمه خرابش می کنند دور این بی‌کس به غیر از لشکر ابلیس نیست پیکر پاشیده ی او قابل تشخیص نیست راهِ مــادر گفتنش را نیزه ای سد می کند سمِّ مرکب روی جسمش رفت و آمد می کند https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
هر کسی باشد صدای حق، صدای فاطمه‌ست آیه «ثُمَّ اسْتَقامُوا» ماجرای فاطمه‌ست هر طرف مانده‌ست مظلومی میان شعله‌ها ای مسلمان! - هان به پا خیز! - این ندای فاطمه‌ست تا همیشه «مثل زهرا پای حق می‌ایستیم» هر کسی شد یار حق، یارش خدای فاطمه‌ست وقت پیکار است با خصم خدا و خصم خلق کشتن مرحب به شوق مرحبای فاطمه‌ست گوش کن از غزه و لبنان و صنعا بشنوی این طنین انقلاب بچه‌های فاطمه‌ست راه قدس از خاک پاک کربلا خواهد گذشت کربلا آیینۀ عزم و وفای فاطمه‌ست «مادرم مظلومه بود و یاور مظلوم‌ها» اولین مظلوم عالم مرتضای فاطمه‌ست دست مولا بسته شد با ریسمان فتنه‌ها ناجی اُمَّت ید مشکل‌گشای فاطمه‌ست شد طواف فاطمه در کوچه‌ها دور علی بیت زهرا مروه و مسجد صفای فاطمه‌ست شد علمدار علی، زهرای هجده ساله‌اش محسن شش‌ماهه پشت در فدای فاطمه‌ست فاطمه عزم سفر دارد از این خاک غریب آرزوی مرتضی اما شِفای فاطمه‌ست کاشف الکرب علی لبخند زهرا بود و بس بعد از این بیت علی، ماتم‌سرای فاطمه‌ست https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق را چون شعله غیر از سوختن دربار نیست هرکه شد ز اهل سلامت مرد این بازار نیست کاش یک بار افتدش بر گلشن کویت گذر آنکه گوید سرو را پا هست چون رفتار نیست؟ ماجرای عشق چندان هست کایشان را بس است عاشقان را پرسش روز جزا در کار نیست غنچه از بهر صبا چیده‌ست بر هم برگ گل ورنه مرغان چمن را آشیان جز خار نیست چون گره بر رشته افتد دست دست ناخن است بر دل آزرده‌ام رحمی به از آزار نیست باغ را نظاره‌گی چون دیده در مژگان گرفت بلبلان را ناله تنها از جفای خار نیست کفر و دین منسوخ گشت و عشق در کار خودست قید عاشق همچو شغل سبحه و زنار نیست https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
هر روز بیشتر دوستت دارم؛ امروز، بیشتر از دیروز و کمتر از فردا https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
دیدمش در دل نهفتم آه بی‌تأثیر را در کمان از بس که دزدیدم شکستم تیر را پای رفتن نیست زین بزمم که در بیرون در بخت دارد در کمین هجر گریبان گیر را خوشدل از غیرم که در بزم وصال او نیافت ذوق درد اضطراب و لذت تغییر را از کمند دادی گر آزارم خجل از من مباش کرده ام خاطرنشان خویش صد تقصیر را گشته دل پامال حسرت عشوه در کارش مکن قلب زراندود ما ضایع کند اکسیر را از نگاهی شد «نظیری » صید و من در انفعال زان که آن وحشی نمی ارزد بهای تیر را https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯