موکّل نگران😂😂😂
از محمد معتمد
من رأی خویش دادم و او وعده داد جاش
او رفت و من بماندم و انبوه وعدههاش
میگفت: اگر به خانهی ملت روم، مدام
بهر رفاه حال شما، میکنم تلاش
چون عزم آن نموده که از من کند دفاع
من هم بر آن سرم که به خلوت کنم دعاش
چندان به مهر او دل خود گرم کردهام
کز فرق بنده میگذرد خط استواش
گویند اگر خموش نشسته است، تهمت است
گاهی شنیده میشود از گوشهای صداش
من میل دل به وعدهی او تازه میکنم
دارم امید آن که به من رو کند وفاش
ترسم ز یاد او بروم گاماس گاماس
ترسم که او مرا نشناسد یواش یواش
سرمست در میانهی پاترول چو بگذری
گاهی نظر به سوی موکّل بکن داداش
طنزنامهی ۱۴۰۰، معتمد، ص ۷۳ و ۷۴.
#شعر_طنز
#موکل
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯