خوب باش و از تک تک جزئیات حیات لذت ببر و گاهی بخواه که نفهمی حوالیات دارد چه میگذرد و در دل خیالات خوشی که در ذهنت ترسیم کردهای غرق باش.
وقتی همه ترازو برداشتهاند و دارند اندوه را اندازه میگیرند، تو پنجره را باز کن و ببین چه نسیم ملایمی میوزد! آسمان چقدر زیباست! حتی رهایی کبوترهایی که ناگزیر، به آشیانه بر میگردند و محکوماند به وفاداری! کبوترانی که به حصارها دلبستهاند و آنقدر ریشههاشان در قفسها عمیق شده که قدری اوج میگیرند و بیاراده باز میگردند.
تو زیباییها را ببین و مهربانیها را ببین و خوبیها را ببین و نور را، حتی اگر به قدر روزنهای نحیف باشد...
تصور کن تا ارتفاع شانه در دریا افتادهای و دو انتخاب بیشتر نداری؛ یا تمام سعیات بر این باشد که سرت را هرطور شده بالای آب نگه داری تا به ساحلی امن برسی، یا سرت را زیر آب ببری که ببینی چقدر در آب فرو رفتهای و عمق دریا چقدر هست و تا به خودت بیایی و بخواهی سرت را بالا ببری، غرق شدهباشی و برای هر اقدام دیگری، دیر باشد...
انتخاب با توست که راه بیفتی و دنبال دلخوشیهات بگردی، یا بنشینی و دانههای اندوهت را یکی یکی بشماری و از همه چیز عقب بمانی.
#نرگس_صرافیان_طوفان
❖
🎀 @BakLasBashim 🎀
اگر بین این سختیها و مشکلات فرصت شد، میروم یقهی دنیا را میگیرم که آااای دنیای بی انصاف! تو یک عالمه حالِ خوب، به مردم سرزمین من بدهکاری...
اگر بین این سختیها و مشکلات فرصت شد، میروم یقهی غصهها را میگیرم و میپرسم از جان مردم این سرزمین چه میخواستید؟
اگر فرصت شد، کمپینهای زنجیرهایِ حالِ خوب میزنم توی تمام شهرها تا آدمهای غمگین، هر روز کمتر شوند.
اگر فرصت شد، درخت میکارم، همه جا، بین تمام جادهها، روی تمام بامها و زمین را آنقدر از رنگهای آبی و سبز، پر میکنم که سیاهیها در خلوتشان بمیرند...
اگر فرصت شد، با تمام صاحبانِ قدرت جهان حرف میزنم و کاری میکنم که باهم در صلح باشند و نه هیچ سربازی ناگزیر به کشتن باشد و نه هیچ انسان بیگناهی ناگزیر به مردن!
اگر فرصت شد، پیچک فقر و بیعدالتی را از ریشه میخشکانم، گاندی میشوم و درس انسانیت میدهم، مادرترزا میشوم و درس مهربانی...
اگر بین اینهمه سختی و مشکلات فرصت شد، میشوم همان جادوگری که چوب جادوییاش را تکان داد و جهان را از حصار تاریک ناامیدی و درد، بیرون کشید...
#نرگس_صرافیان_طوفان
❖
🎀 @BakLasBashim 🎀
پائیز نزدیک است و من دارم مشتاقانه خودم را آماده میکنم برای قدم زدن روی برگها. پائیز نزدیک است و من بیتابانه در انتظار طلوع آفتاب کمجان صبحهای خنکیام که باد میوزد و برگها میریزد و انارها و نارنگیها و خرمالوها روی شاخههای خشک درختها تاب میخورند.
پائیز نزدیک است و من ذوق دارم برای زرد و نارنجیهای خیابان و راه رفتنهای بیامان زیر باران و سرد شدنهای ناگهان و بغضهای آسمان و آغوشخواستنهای توأمان...
من دلم را خوش داشتهام به پائیزی که در راه است، شاید که این پائیز، اتفاقات خوبتری بیفتد...
#نرگس_صرافیان_طوفان
❖
🎀 @BakLasBashim 🎀
آدم وقتی توسط کسی دوست داشته میشود، از خودش بیشتر مراقبت میکند، به سلامتیاش بیشتر اهمیت میدهد و دنیا و اتفاقات و آدمها را، قشنگتر میبیند.
آدم وقتی توسط کسی دوست داشته میشود، جهان برایش روشنتر و هدفهاش دست یافتنیتر و مقصدها، نزدیکتر و انگیزههاش برای صعود، بیشتر میشوند.
«دوست داشته شدن» شیرینترین و امیدبخشترین احساسیست که یک انسان، طی زیستن، تجربه میکند.
دوست داشته شدن، مسئولیت آدمی را در قبال احوال و اوضاع و سلامتیاش بیشتر میکند و این، لازمهی ارتقای کیفیت حیات انسانهاست.
هر انسانی نیاز دارد بیش از اینکه دوست بدارد، دوست داشتهشود.
#نرگس_صرافیان_طوفان
❖
🎀 @BakLasBashim 🎀
نمیشود از مشکلاتت حرف بزنی و توقع داشته باشی دیگران درک کنند. نمیشود از مشکلاتت حرف بزنی و توقع داشتهباشی بفهمد در آن لحظه چه حجم از فشار را داری تحمل میکنی. دیگران در مواجهه با مشکلات تو دو دستهاند، دستهی اول آنان که آن مشکل را پشت سر گذاشتهاند و از زاویهی پس از بحران، آن را حل شدنی و ناچیز میدانند، و دستهی دوم کسانی که آن مشکل را نداشتهاند و درک درستی هم از آن ندارند. پس عملا هیچکس تو را که همین لحظه در این چاه عمیق گیر کردهای و داری دست و پا میزنی درک نخواهد کرد. دیگران یا در چاههای دیگری گرفتارند و فرصت ندارند به مشکلات تو فکر کنند، یا در نور و ارتفاع ایستادهاند و درکی از تاریکی و سقوط ندارند.
پس بهجای حرف زدن، تمام توانت را برای خروج از این چاه و رسیدن به نور به کار بگیر و زمانت را به انتظارهای پوچ و بیفایده تلف نکن.
تو باید بپذیری که جز خودت هیچکس برای تو کاری نخواهد کرد.
#نرگس_صرافیان_طوفان
❖
🎀 @BakLasBashim 🎀
ما نیاز داریم کسی را دوست بداریم، نه برای خودمان، که برای بقای تمام خوبیهای باقیماندهی روی زمین. دوست داشتن، روح آدمی را متعالی نگه میدارد و به او قدرت بینهایتی میبخشد برای زیستن و برای خوب زیستن.
دوست داشتن، جهان را قشنگتر میکند، آسمان را آبیتر، خورشید را درخشانتر، ماه را تابانتر و آدمی را مهربانتر.
دوست داشتن، نیروی شگرفی را در وجود آدمی بیدار میکند و انگیزههای بسیاری را.
آدمی که کسی را بیاندازه دوست دارد، بیاندازه مشتاق میشود به زیستن، بیاندازه در دلش امید دارد و بیاندازه حضورش حالِ جهانِ حوالیاش را بهتر میکند.
آدمی که کسی را دوست دارد، انسانِ امنتریست و انسانِ مهربانتریست و انسان امیدوارتریست و انسان موفقتری.
بیتوقع، بیچشمداشت و حتی شده بیابراز؛ کسی را دوست بدارید... آدمی با بالهای دوست داشتن است که پرواز میکند.
#نرگس_صرافیان_طوفان
❖
🎀 @BakLasBashim 🎀
کاش در انتهای این مسیر، کسی منتظرم باشد.
آنقدر خستهام از دویدن و تلاش کردن و ادامه دادنهای پیاپی که نیاز دارم حس کنم چیزی تا پایان راه نمانده. نیاز دارم حس کنم کسی در انتهای این مسیر، در انتظار من ایستاده و برایم آغوش باز کرده.
نیاز دارم حس کنم رسیدنِ من برای کسی اهمیت دارد، که میرسم، میبینمش، چشمانم از خستگی سیاهی میرود و خودم را در آغوش امنش میاندازم.
کاش کسی در انتهای این مسیر ایستاده و مشتاقانه تمام تلاشهای مکرر و بیش از توان مرا دیدهباشد.
کاش فقط یک نفر باشد که باور داشتهباشد؛ من فرق میکنم با آنانی که سواره به مقصد رسیدهاند. منی که تمام راه را با پاهای زخمی و بیطاقتم میدویدم...
#نرگس_صرافیان_طوفان
❖
🎀 @BakLasBashim 🎀
گاهی آدم دلش میخواهد بگوید : «فهمیدم منظورت چه بود فلانی، فهمیدم نگاهت حامل چه احساسات تلخ و تند و گزندهای بود.» آدم دلش میخواهد از بعضی رفتارهای آدمها عصبانی شود، مقابله به مثل کند، انتقام بگیرد... اما همیشه لبخند میزند، سکوت میکند و وانمود میکند اتفاق مهمی نیفتاده و چیزی نشنیده و ندیده و نفهمیده. شبها ولی به مرور آنچه گذشتهاش که میرسد، خشمگین میشود و پاسخها و واکنشهایی که باید میداده و نداده را مرور میکند و بغضش میگیرد از کارهای آدمها...
آدم است دیگر! دلش خواسته دلی نشکند و بانی احساسات ناخوشایندی نباشد؛ حتی اگر قرار باشد خودش بشکند و خودش هر شب با بغض به خواب برود و هر صبح با مهربانی و لبخندی نجیبانه به استقبال آدمها برود.
آدم است دیگر، روزها تصمیم میگیرد اهمیت ندهد و راه خودش را برود و شبها در برابر حجم عظیم واقعیتهای انکار شده و بغض های فروخورده و حرفهای تلنبار شده، بیدفاع میشود...
#نرگس_صرافیان_طوفان
❖
🎀 @BakLasBashim 🎀
بهترین روز زندگی ات خواهد بود ؛
روزی که خودت باشی ، خودت را دوست داشته باشی و به خاطر خودت زندگی کنی ...
نخواهی کسی باشی که نیستی ،
منتظر نباشی دیگران دوستت داشته باشند ،
و زندگی ات را روی مدار رضایت و تأییدِ دیگران تنظیم نکنی !
بهترین روز زندگی ات خواهد بود ؛
روزی که تمام جزئیات زیبای اطرافت را دقیقا ببینی و عمیقا ، دوست داشته باشی ...
روزی که بلد شده باشی با ساده ترین ها ، به پیچیده ترین حالت ممکن ، شاد باشی ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
- بدون بال پرواز کن📚
❖
🎀 @BakLasBashim 🎀
گاهی همه چیز خوب است و مشکلی وجود ندارد اما همچنان غمی ناشناخته و مبهم از جایی نامشخص، به قلب و جان آدمی نفوذ میکند. غمی بی منشأ و غریب... شاید این اسمش ناخودآگاه جمعی باشد. انگار که بشر، روحیست مشترک، پراکنده در دورههای گوناگون.
من گاهی اندوه اجدادم را حس میکنم، وقتی برای زنده ماندن به شکار میرفتند و آدمیزاد هیچ هدفی جز بقا، برای زیستن نداشت...
من گاهی اندوه آدمهایی را حس میکنم که نمیشناسمشان و دارند به زبان بیگانهای باهم حرف میزنند.
انگار که اندوه و درد هم حافظه داشتهباشد و روح آدمی خاطرات هزارسالهای را در ناخودآگاهش تلنبار کردهباشد.
انگار که دردها تمام نمیشوند و از روحی به روحی و از قلبی به قلبی دیگر منتقل میشوند و این است که گاهی بیآنکه بدانیم چرا، به وسعت تاریخ آفرینش جهان، غمگینیم...
#نرگس_صرافیان_طوفان
❖
🎀 @BakLasBashim 🎀
چونان سنگی مُکدّر کردهام رودی خروشان را
چونان موجی، پریشان کردهام گیسوی طوفان را
چونان کابوس و هذیانم که هر شب میرسد از راه
وَ بیشرمانه میدزدد، خیال تخت انسان را
من از آغاز غمگینم، کسی من را نمیفهمد
من اصلا بر نمیتابم، سیاستهای دوران را
نمیجوشم به هر داغی، نمیرقصم به هر سازی
چو باغی غرق پاییزم، زمستان و بهاران را
میان تلّی از لبخند، بذر گریه میکارم
چونان چترم که میگیرد، تمام شوقِ باران را ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
❖
🎀 @BakLasBashim 🎀
هیچوقت نخواه جای کسی باشی، هیچوقت از دور به قضاوتِ جهان کسی ننشین، احساس کسی را قضاوت نکن و هیچوقت اندرون خودت را با بیرون دیگران مقایسه نکن. تو که نمیدانی همان قهرمانِ روئینتنی که در ذهنت از آدمها ساختهای، روزانه چندبار زمین میخورد و چندبار آهوی چموش بغضهاش را لبهی حوض تحملش سر میبرد و خون دل مینوشد و خون میگرید به حال خودش؟
تو که نمیدانی درون یک آدم ظاهرا «آرام و خوشبخت» چه بلوایی برپاست! تو که نمیدانی سپاه اندوه تا کجای وجود یک آدم پیش رفته و چند منطقه از روان و جانش را تسخیر کرده! تو که نمیدانی میشود خندید و آرام بود و از درون رنج کشید! نخواه جای آدمها باشی، جای هیچکس! حتی همانی که دارد آرزوهای تو را زندگی میکند...
برای هرکس سهم اندوهی هست و جهان بدون اندوه نمیشود! تو نزدیک به کوه دردهای خودت ایستادهای و آن را بزرگترین میبینی و کوه دردهای دیگران از دوردستهای تو، به چشمت ناپیداست و گم است و ناچیز، وگرنه موفقترین آدمهای زمین هم دردها و مشکلات لاینحلی دارند برای نگفتن و ابراز نکردن و یکتنه بار آن را به دوش کشیدن...
درد برای همه هست، فقط بعضیها در کنار آمدن با درد، مهارت بیشتری پیدا کردهاند و در مواجهه با اندوه، پوستکلفتتر شدهاند. مثل پیرزنی که فرزند جوانش را از دست داده و دیگر هیچچیز این جهان، حتی مرگ هم شگفتزدهاش نمیکند.
#نرگس_صرافیان_طوفان
❖
🎀 @BakLasBashim 🎀