eitaa logo
مجله روستای بلان🇮🇷
931 دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
5.1هزار ویدیو
46 فایل
🇮🇷اصفهان ،شهرستان ورزنه ،بخش مرکزی ،دهستان گاوخونی جنوبی ،روستای بلان مجله روستای بلان🇮🇷 با رویکرد اطلاع رسانی وقایع فرهنگی،سیاسی،ورزشی......،مراسمات ملی ومذهبی پیشنهاد،انتقاد،ارسال مطلب وراه ارتباطی از طریق👇 @showra1400
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجله روستای بلان🇮🇷
#مجله_ادبی #رمان_جانم_میرود #قسمت_بیست_پنجم محمد آقا پدر مریم به سمت دخترش آمد شهین خانم با دیدن ه
گرفت و مقداری از قضیه رو تعریف کرد من مدیون شما و پسرتون هستم ـــ نه بابا این چه حرفیه شهاب وظیفه ی خودشو انجام داد ماشاء الله مهیا خانم چقدر بزرگ شدن مهیا با تعجب این صحنه را تماشا می کرد شهین خانم روبه دخترش گفت ـــ مریم میدونستی مهیا دختر آقای رضاییه ?? ـــ منم نمی دونستم ولی اون روز که حال آقای رضایی بد شده بود منو شهاب رسوندیمش بیمارستان اونجا دونستم مهلا خانم با تعجب پرسید ــــ شما رسوندینش ـــ بله مهیا پیش ما تو هیئت بود اونجا خیلی گریه کرد و نگران حال آقای رضایی بودن حتی از هوش رفت بعد از اینکه حالش بهتر شد منو شهاب اوردیمش مهیا زیر لب غرید ـــ گندت بزنن باید همه چیو تعریف می کردی اما مهلا خانم و احمد آقا با ذوقی که سعی در پنهان کردنش داشتن به مهیا نگاه می کردند مهیا روی تختش دراز کشیده بود یک ساعتی بود که به خانه برگشته بودند در طول راه هیچ حرفی میان خودش ، مادرو پدرش زده نشد با صدای در به خودش آمد ـــ بیا تو احمد آقا در را آرام باز کرد و سرش را داخل اورد ـــ بیدارت کردم بابا مهیا لبخند زوری زد ــ بیدار بودم مهیا سر جایش نشست احمد آقا کنارش جا گرفت دستان دخترکش را میان دست های خود گرفت * از.لاڪ.جیـغ.تـا.خــدا * * ادامه_دارد... * @balaan365
مجله روستای بلان🇮🇷
#مجله_ادبی #رمان_جانم_میرود #قسمت_بیست_ششم گرفت و مقداری از قضیه رو تعریف کرد من مدیون شما و پسرت
ـــ بهتری بابا ـــ الان بهترم ــــ خداروشڪر خدا خیلی دوست داشت ڪه پسر آقای مهدوی رو سر راهت گذاشت خدا خیرش بده پسر رعنایی هست ــــ اهوم ـــ تازه با آقای مهدوی تلفنی صحبت کردم مثل اینکه آقا پسرشون بهوش اومده فردا منو مادرت می خواستیم بریم عیادتش تو هم میای ؟ مهیا سرش را پایین انداخت ــــ نمیدونم فڪ نڪنم احمد آقا از جایش بلند شد بوسه ای بر روی موهای دخترش کاشت ـــ شبت بخیر دخترم ـــ شب تو هم بخیر قبل از اینکه احمد آقا در اتاق را ببندد مهیا صدایش کرد ـــ بابا ـــ جانم ــ منم میام احمد آقا لبخندی زد و سرش را تکان داد ــ باشه دخترم پس بخواب تا فردا سرحال باشی مهیا سری تکان داد و زیر پتو رفت آشفته بود نمی دانست فردا قراره چه اتفاقی بیفتد شهاب چطو ر با او رفتار می کند ــــ مهیا زودتر الان آژانس میرسه ــــ اومدم شالش را روی سرش گذاشت کیفش را برداشت و به سمت بیرون رفت * از.لاڪ.جیـغ.تـا.خــدا * * ادامه_دارد... * @balaan365
مجله روستای بلان🇮🇷
#مجله_ادبی #رمان_جانم_میرود #قسمت_بیست_هفتم ـــ بهتری بابا ـــ الان بهترم ــــ خداروشڪر خدا خیل
پدرش دم در منتظرش بود با رسیدن مهیا سه تایی سوار ماشین شدن سر راه دست گلی خریدن با رسیدن به بیمارستان نگاهی به اطراف انداخت دیشب ڪه اینجا آمده بود اصلا حواسش نبود که کجا اومده بودبه سمت ایستگاه پرستاری رفت ـــ سلام خسته نباشید ـــ سلام عزیزم خیلی ممنون ـــ اتاق آقای مهدوی ، شهاب مهدوی پرستار چیزی رو تایپ کرد ـــ اتاق ۱31 ـــ خیلی ممنون به طرف اتاق رفتن دم در نفس عمیقی کشید در رازدن و وارد شدن مهیا با دیدن افراد داخل اتاق شالش رو جلو اورد ـــ اوه اوه اوضاع خیطه جلو رفتند و سلام علیک کردند با همه شهاب هم با خوش رویی جواب سلام واحوالپرسی احمد آقا و مهلا خانمو داد و در جواب سرتکان دادن مهیا آن هم سرش را تکان داد مهیا و مادرش در گوشه ای کنار بقیه خانم ها رفتن احمد آقا هم کنار بقیه مردا ایستاد مهیا تو جمع همه خانم و دخترای چادری غریبه گی می کرد برای همین ترجیح داد گوشه ای ساڪت بایستد ـــ مریم معرفی نمی ڪنی؟؟ مهیا به دختر چادری که قیافه بانمک و مهربانی داشت چشم دوخت مریم به طرف مهیا آمد و دستش را روی شانه مهیا گذاشت ـــ ایشون مهیا خانمه گله تازه پیداش ڪردم دوست خوبے میتونہ باشہ درست میگم دیگه مهیا لبخندی زد ــــ خوشبختم مهیا جان من سارا دختر خالہ ی مریم هستم به دختری که با اخم نظاره گرشان بوداشاره کرد * از.لاڪ.جیـغ.تـا.خــدا * ... * @balaan365
مجله روستای بلان🇮🇷
#مجله_ادبی #رمان_جانم_میرود #قسمت_بیست_هشتم پدرش دم در منتظرش بود با رسیدن مهیا سه تایی سوار ماشین
ـــ این همه نرجس دختر عمه مریم ـــ خوشبختم گلم ـــ چند سالته مهیا ؟چی می خونی؟؟ ـــ من ۲۲سالمه گرافیڪ میخونم سارا با ذوق گفت ــــ وای مریم بدو بیا مریم جعبه کیکو کنار گذاشت ـــ چی شده دختر ـــ یکی را پیدا کردم طرح های مراسم محرم رو برامون بزنه مریم ذوق زده گفت ـــ واقعا کی هست؟ ـــ مهیا خانم گل گرافیک میخونه ـــ جدی مهیا ــــ آره ــــ حاج آقا با صدای مریم حاج آقایی که کنار شهاب ایستاده بود سنش تقریبا سی و خورده ای بودسرش را بلند کرد ـــ بله خانم مهدوی ـــ من یکی رو پیدا کردم که طرح های پوستر و بنرارو برامون بزنه ـــ جدی ڪی ـــ مهیا خانم به مهیا اشاره کرد مهیا شوڪه بود همه به او نگاه می کردند مخالفتی نکرد. * از.لاڪ.جیـغ.تـا.خــدا * ... * @balaan365
مجله روستای بلان🇮🇷
#مجله_ادبی #رمان_جانم_میرود #قسمت_بیست_ونهم ـــ این همه نرجس دختر عمه مریم ـــ خوشبختم گلم ـــ چن
دوست داشت این کارو انجام بده براش جالب بود مهیا لبخندی زد ـــ زحمت میشه براشون مهیا با لبخند گفت ـــ نه این چه حرفیه فقط نوشته ها رو برام بفرستید براتون آماده می کنم حاج آقا دستی روی شونه های شهاب گذاشت ـــ بفرما سید این همه نگران طرح ها بودی مهیا آروم روبه مریم گفت ــــ برا چی این همه نگران بود ??خب می داد یکی درست می کرد دیگه ـــ اخه شهاب همیشه عادت داره خودش بنر و پوسترارو طراحی کنه ـــ آها در زده شد و دوستای مسجدی و بسیجی شهاب وارد شدند مهیا چسبید به دیوار ــــ یا اکثر امام زاده ها چقدر بسیجی همه مشغول صحبت بودند که در باز شد و دوتا ماموری که دیشب هم امده بودند وارد شدن مهیا اخمی روی پیشونیش نشست بعد از سلام و احوالپرسی با اقای مهدوی روبه همه گفت ـــ سلام علیکم .بی زحمت خواهرا برادرا بفرماییدبیرون بایستید ما چند تا سوال از آقای مهدوی بپرسیم بعد میتونید بیاید داخل همه از اتاق خارج شدند مهیا تا به در رسید مامور صدایش کرد ــــ خانم رضایی شما بمونید مهیا چشمانش را بست و زیر لب غرید * از.لاڪ.جیـغ.تـا.خــدا * ... * @balaan365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حمله عده‌ای ناشناس به علم عزای سیدالشهدا(ع) در اصفهان 🔹شب گذشته عده‌ای ناشناس به علم عزای سیدالشهدا(ع) در هیئت انصارالحسین اصفهان در خیابان کاشانی حمله و آن‌ها را آتش زدند. 🔹این اقدام با واکنش شدید کاربران فضای مجازی همراه شده و از مسؤولان خواسته‌اند به سرعت عاملان این اقدام شناسایی و با آن‌ها برخورد قاطع شود. @balaan365
📣 تصاویر شهدای پلیس‌راه زاهدان - خاش 🔸در حادثه تروریستی امروز مهدی الله پور،محمد رضا اسماعیلی اشکهرانی، محمدرضا شیخی و حسن وحیدی از نیروهای کادر پلیس راه به شهادت رسیدند. @balaan365
🌹مونده روی زمین پیکر تو رها...🖤 همچون ارباب بی کفنت حسین 🌹 شهید محمد رضا اسمعیلی از روستای اشکهران شهرستان ورزنه 🌹 روحت شاد و یادت جاودان ━━━🌹 🏴 🌹 ━━ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَيْناً @balaan365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴هزینه صدور گذرنامه اربعین مشخص شد سخنگوی کمیسیون شوراهای مجلس: 🔹مسئولین کمیته ستاد اربعین گزارشی از عملکرد خود ارائه کردند که در این گزارش به برنامه‌ریزی برای صدور گذرنامه زیارتی با مبلغ ۵۰ هزار تومان ظرف مدت ۲۴ ساعت تاکید شد. 🔹برای سرعت در خدمات‌رسانی گیت‌های مرزی در خاک عراق افزایش پیدا خواهد کرد و در حوزه حمل و نقل برنامه‌ریزی شده است که ۲ هزار دستگاه اتوبوس در ایام اربعین در اختیار زوار قرار گیرد. 🔹همچنین ارائه خدمات هوایی از ۲۷ مرداد تا ۲۰ شهریور انجام می‌شود که ۸۵ درصد پروازها به نجف و ۱۵ درصد به بغداد انتقال می‌یابد @balaan365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌺🍃🌸🍃✙═══✨﷽ وَ لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا يَرْجُونَ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً «104» و در تعقيب دشمن سستى نكنيد، اگر شما رنج مى‌كشيد، همانا آنان نيز همان گونه كه شما رنج مى‌بريد رنج مى‌برند، در حالى كه شما چيزى (امدادهاى غيبى و بهشت) از خداوند اميد داريد كه آنان اميد ندارند، و خداوند دانا و حكيم است. 🔻نکـــــته‌ها پس از جنگ احد، ابوسفيان بالاى كوه احد رفت و شعار داد كه پيروزى ما در مقابل شكست سال گذشته در جنگ بدر بود. ياران پيامبر صلى الله عليه و آله گفتند: شهداى ما در بهشتند و كشته‌هاى شما در دوزخ. آنان شعار دادند: «انّ لنا العزّى و لا عزّى لكم» ما بت عُزّى داريم ولى شما نداريد، مسلمانان پاسخ دادند: «اللّه مولانا و لا مولى لكم» خداوند مولاى ماست ولى شما مولى نداريد. آنگاه كفّار به نام بت هُبَل شعار دادند: «اعلُ هُبَل» سر بلند باد بت هُبَل. مسلمانان در پاسخ فرياد زدند: «اللّه اعلى‌ و اجلّ» خداوند بالاتر و جليل‌تر است. پس از نزول اين آيه، پيامبر فرمان بسيج عمومى (حتّى زخميان) را صادر كرد، تا با اين حركت، فكر بازگشت كفّار از سرشان بيرون رود. @balaan365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢جالب است بدانید فیل ها تنها حیواناتی هستند که سرطان نمی گیرند. در بدن آنها 40 کپی از پروتئین P53 وجود دارد، که این مقدار در بدن انسان 2 عدد می باشد. ‎ @balaan365
کاربر یمنی با انتشار این عکس نوشت: تفریح کودکان ما @balaan365
🪜 تولید اسپری ایرانی نانونقره برای ضدعفونی زخم @balaan365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺نقش بهاییان در فتنه اخیر 📌چرا کرج یکی از مراکز اغتشاشات اخیر بود؟ 📌استاد رائفی پور @balaan365
آیت الله شیرازی مرجع مشهوری که فتوای تحریم تنباکو را دادند پسری داشتند به نام سید هادی* *سید هادی شیرازی ۴ پسر داشتند بنام های :* *۱. سید حسن* *۲.سید محمد* *۳. سید صادق* *۴. سید مجتبی* *۱. حسن بعد از انقلاب در لبنان کشته شدند* *۲. محمد در نجف ادعای مرجعیت کرد که چند تن از علما از جمله آیت الله خویی(ره) مرجعیت ایشان را تایید نکردند* *وی در زمان اقامت امام خمینی(ره) در نجف، واکنش‌هایی منفی نسبت به ایشان داشت ، از جمله اینکه وقتی در نجف مردم تمایل داشتند امام خمینی(ره) امام جماعت نماز حرم امام علی علیه السلام باشند ، سید محمد مخالفت داشت* *در زمان طاغوت ایران ، قرار بود شخصیت هایی چون سید محمد باقرصدر در عراق و حضرت امام (ره) در ایران و سید موسی صدر در لبنان قیام کنند ، اما سید محمد باقر صدر را شهید کردند و امام موسی صدر را نیز ربودند* *لذا سید محمد شیرازی، توقع داشت امام (ره) ایشان را بعنوان مرجع عراق معرفی کرده و از ایشان حمایت کنند ولی این طور نشد لذا به کویت رفتند* *بعد از انقلاب و پس از رحلت امام (ره) ، سید محمد شیرازی به ایران آمده و در قم ساکن شد* *در این حال وی دست به تفرقه زده و سبب شد تا سال ۸۰ در حبس خانگی باشد و سپس از دنیا رفت و بنا به مصلحت در حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) دفن گردید* *بعد از سید محمد، برادرش سید صادق شیرازی جای او را گرفت و از اینجا، اتاق فکر انگلیسی شکل گرفت* *یکی از تئوریسین‌ها پیشنهاد داد: برای مقابله با حکومت شیعه در ایران باید یک حکومت شیعه را علم کنیم تا مذهب شیعه توسط خود شیعه از بین رود و بدین صورت، جریان شیرازی انتخاب شد و سید صادق در ایران و برادرش مجتبی در کویت با حمایت مالی دولت بریتانیا فعال شدند* *بیش از ۱۵ سایت در اینترنت، وبیش از ۱۵ شبکه ماهواره‌ای در خدمت ایشان است* *جریان شیرازی تخم نفاق را بین مذاهب اسلامی پاشیدند و با توهین به مقدسات اهل سنت توهین به عایشه، خلفا و ترویج جلسات لعن و قمه زنی و ... آتش کدورت بین سنی و شیعه را شعله ور کردند* *توهین‌های این جریان به ویژه توهین‌های آشکار یاسر الحبیب مانند نگارش و انتشار کتاب الفاحشه وجه آخر للعائشه، سبب شیعه کشی بسیاری در مناطق مختلف دنیا شدند* *این توهین‌ها در شبکه‌های ماهواره‌ای مختلف جریان شیرازی به صورت مستقیم و در تندترین عبارات هیجان اهل سنت را علیه شیعه بر می‌انگیزد* *یکی از این ویژگی‌های؛ جریان شیرازی تکفیر است* *علما و مراجع بسیاری مانند مرحوم حضرت آیت‌الله العظمی بهجت(ره) توسط این افراد تکفیر شده‌اند* *بنابراین به دلیل ممنوعیت فعالیت این جریان در ایران و سخنان مقام معظم رهبری علیه تشیع انگلیسی،‌ حملات بسیاری را علیه ایشان آغاز کرده اند* *جریان شیرازی در مقابل مقام معظم رهبری، هفته وحدت را به هفته برائت نام‌گذاری کردند* *همچنین در تقابل با دیدگاه ایشان در مخالفت با قمه‌زنی به ترویج قمه‌زنی با تمام توان می‌پردازند* *قمه‌زنی وجهه و تصویر بسیار نامناسبی را از شیعیان در رسانه‌های غربی ایجاد کرده است* *هم اکنون این فرقه به بازوی دشمن برای تخریب شیعه و هجمه علیه علما و مراجع شیعی تبدیل شده است از آخرین اقدامات این افراد لیسیدن ضریح و حمله به حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) در قم و شکستن درب حرم و حرم رضوی در مشهد است* *شبکه‌های شیرازی نیز با پخش مستقیم این تصاویر، در راستای برنامه‌های هدایت شده انگلیس علیه تشیع حرکت می‌کنند که اسامی مدیران برخی از شبکه‌ها بشرح ذیل می‌باشد:* 🔥 *۱- صادق شیرازی* 🔥 *۲- سید مجتبی شیرازی* 🔥 *۳- حسن اللهیاری* 🔥 *۴- یاسرالحبیب* 🔥 *۵- محمد هدایتی* @balaan365
📣 فواید باورنکردنی شیطنت کودکان برای آینده آنها 🔺اغلب والدین با شیطنت‌ها و بازیگوشی‌های کودکان بی‌حوصله می شوند اما باید بدانند این شیطنت‌ها فواید شگفت انگیزی برای آینده کودکشان دارد. 🔺کودکان مایلند که خودشان را همانگونه که هست نشان دهند و اگر والدین مدام سعی داشته باشند که کودک را ساکت کنند و یا رفتارهای او را سرکوب کنند، باعث می‌شوند که کودک منزوی شود اما در مقایسه کودکانی که اجازه شیطنت بیشتری داشته باشند، از نشان دادن شخصیت واقعی و مستقل خود ترس ندارند و هرگز از قضاوت شدن نخواهند ترسید و به همین دلیل شادتر خواهند بود. 🔺اگر والدین کودکان را به ساکت کردن و پنهان کردن درونیات خود مجبور کنند، باعث می‌شوند که کودک فرصت شناخت دنیای اطراف خود را از دست بدهد. 🔺اگر کودک شما کارهایی را با صدای بلند انجام داد، بهتر است که به او خرده نگیرید و این کار باعث می‌شود که اعتماد به نفس او به طور طبیعی بالاتر برود. 🔺اجازه دادن به کودکان برای شیطنت به این معنا نیست که او را به حال خود رها کنید؛ در واقع شما باید نامحسوس همیشه مراقب رفتار و کارهای آنها باشید تا مبادا آسیبی به خود وارد نکنند. @balaan365
️ساخت دستگاه تصویربرداری میکروسیتی برای اولین‌بار در ایران 🔹‌ میکروسیتی ابزاری با تکنولوژی بالا برای انجام تصویربرداری سه بعدی غیر مخرب و ساختار درونی اجسام با استفاده از پرتو ایکس در ابعاد میکرون و با فناوری‌های برون مرزی ساخته شده @balaan365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجله روستای بلان🇮🇷
#مجله_ادبی #رمان_جانم_میرود #قسمت_سی_ام دوست داشت این کارو انجام بده براش جالب بود مهیا لبخندی زد
لب غرید ـــ لعنت بهت مهیا گوشه ای ایستاد پاهایش را تند تند تڪان مے داد و خیره به دو ماموری بود ڪه مشغول نوشتن چیزهایے در پرونده آبی رنگ بودند ــــ حالتوڹ خوبہ؟؟ مهیا سرش را بلند ڪرد و به شهاب ڪه این سوال را پرسیده بود نگاهے ڪرد ــ آره خوبم فقط یڪم شوڪه شدم شهاب با تعجب پرسید ـــ شوڪه برا چے؟ ـــ آخه ایڹ همہ بسیجے اوڹ هم یہ جا تا الاڹ ندیده بودم شهاب سرش را پایین انداخت و ریز ریز خندید ڪه درد زخمش باعث شد اخم ڪنه ــــ خب آقای مهدوی لطفا برامون توضیح بدید دقیقا اون شب چه اتفاقی افتاد با صدای مامو ر سرشان را طرف سروان برگرداندند مهیا بر اتیکت روی فرم لباس مامور زوم کرد آرام زمزمه ڪرد ــــ سروان اشکان اصغری ـــ اون شب من بعد مراسم موندم تا وسایل هیئت رو بزارم تو پایگاه ها ڪه دیدم یڪی صدام میڪنه سرمو ڪه بلند ڪردم دیدم خانم رضایی هستن ڪه چند پسر دنبالشون می دویدند با پسرا درگیر شدم یڪشونو یه مشت زدم زود بیهوش شد مطمئنم مست بود چون ضربه ی من اونقدرا محڪم نبود من با دو نفر دیگه درگیر بودم ڪه اون یڪی بهوش اومد و با چاقو زخمیم ڪرد ـــ خانم رضایی گفتن ڪه شما قبل از اینڪه زخمی بشید به ایشون گفتید برن تو پایگاه خواهران؟؟ ـــ بله درسته سروان سری تکون داد ـــ گفتید رفتید تو پایگاه خواهران *از.لاڪ.جیـغ.تـا.خـــدا * ... * @balaan365
مجله روستای بلان🇮🇷
#مجله_ادبی #رمان_جانم_میرود #قسمت_سی_ویکم لب غرید ـــ لعنت بهت مهیا گوشه ای ایستاد پاهایش را تند
مهیاــ بله ـــ آقای مهدوی مگه کسی از خانما اونجا بودن که در پایگاه باز بود ؟ شهاب از نشستن زیاد زخمش خونریزی ڪرده بود از درد ملافه را محڪم در دستانش فشرد ـــ وسایل زیاد بود نمیشد همه رو تو پایگاه برادران بزاریم برای همین میخواستم یه تعدادیشو بزارم تو پایگاه خواهران ـــ خب خانم رضایی شما قیافه های اونا رو یادتونه ـــ نخیر یادم نیست ـــ یعنی چی خانم یادتون نیست مهیا ڪه از دست این سروان خیلی شاڪی بود با عصبانیت روبه سروان گفت ـــ جناب دیشب تاریک بود و من ترسیده بودم وقت نداشتم که زل بزنم بهشون بعدشم شماچرا اینطوری با من حرف میزنید اون از دیشب که می خواستید منو بازداشت کنید اینم از الان اصلا یه دفعه ای بگید ایشونو من زدم ناکار کردم شهاب از عصبانیت و شنیدن قضیه بازداشت خیلی تعجب ڪرد در باز شد و پرستار وارد شد ـــ جناب سروان وقتتون تموم شد بیمار باید استراحت ڪنه سروان سری تڪان داد واخمی به مهیا کرد ــــ آقای مهدوی فردا یک مامور میفرستم برای چهره نگاری ـــ بله در خدمتم ـــ خداحافظ ان شاء الله بهتر بشید شهاب تشڪری ڪرد پرستار رو به مهیا گفت ـــ خانم شما هم بفرمایید بیرون وقت ملاقات تموم شد مهیا به تڪان دادن سرش اڪتفا کرد سروان و پرستاراز اتاق خارج شدند * از.لاڪ.جیـغ.تـا.خــدا * ... * @balaan365
مجله روستای بلان🇮🇷
#مجله_ادبی #رمان_جانم_میرود #قسمت_سی_ودوم مهیاــ بله ـــ آقای مهدوی مگه کسی از خانما اونجا بودن که
مهیا دو قدم برداشت تا از اتاق خارج شود ولی پشیمون شد با اینڪه از شهاب خوشش نمی آمد اما بی ادب نبود باید یه تشڪری بکنه دو قدم رو برگشت ـــ شه.. منظورم آقای برادر ـــ بله ـــ خیلی ممنون خیلی به خودش فشار آورده بود تا این دو ڪلمه را بگویید ـــ خواهش میڪنم اما مهیا وسط صحبتش پرید ـــ برادر لطفا امر به معروف و نهی منیدونم چی نکن شهاب سرش را پایین انداخت ــ نمی خواستم امر به معروف و نهی از منڪر بڪنم فقط میخواستم بگم ڪاری نڪردم وظیفه بود مهیا ڪه احساس می ڪرد بد ضایع شده بود زود خداحافظ کرد و از اتاق خارج شد به در تکیه داد و محکم به پیشانیش زد ـــ خاڪ تو سرت مهیا بعد از بیرون آمدن مهیا همه به اصل قضیه پی برده بودند و دلیل ماندن مهیا در اتاق را فهمیدند مهیا و خانواده اش بعد از خداحافظی با خانواد مهدوی به خانه برگشتند مهیا وارد اتاقش شد فردا ڪلاس داشت ولے دقیقا نمیدانست ساعت چند شروع ڪلاس هست سراغ گوشیش رفت شارژ تمام ڪرده بود به شارژ وصلش ڪرد ــــ اوه اوه چقدر smsو میس ڪال ڪلی تماس از نازی و مامانش داشت بقیه هم از یه شماره ناشناس پیام ها رو چڪ کرد که پیام از نازی داشت ڪه ڪلی به او بدو بیراه گفته بود و یڪ پیام از زهرا و بقیه هم از هماڹ شماره ے ناشناس یکی از پیام ها را باز ڪرد ـــ سلام خانمي جواب بده ڪارت دارم بقیه پیام ها هم با همین مضمون بودند * .لاڪ.جیـغ.تـا.خــدا * ... @balaan365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨بازداشت اعضای شبکه گسترده تروریستی - صهیونیستی 🔻وزارت اطلاعات: 🔹اعضای شبکه گسترده تروریستی - صهیونیستی به همراه ۴۳ بمب بازداشت شدند. ⚠️سرشبکه‌ها در دانمارک و هلند اقامت دارند. @balaan365