فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔈
🖤پدر اسمت همیشه روی لب هاست
❤پدر مهرت همیشه توی دلهاست
🖤پدر دفتر شعره توی طاقچه
❤تنها آرامشه قلبم تو شبهاست
🖤پدر یادم نمیره مهربونیت
❤پدر یادم نمیره هم زبونیت
🖤پدر وقتی که رفتی من شکستم
❤پدر حرف همست حرف جوونیت
🖤پدر پشتم شکست از رفتن تو
❤پدر شادی تموم شد تو غم تو
🖤پدر اون همه حرفات کجا رفت
❤همه رفتن بعد از رفتن تو
🖤تقدیم به پدران و پدر بزرگ های آسمانی😔
❤روحتان شاد ، یادتان همیشه در قلب ماست🙏
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
🌺┅────💞────┅🌺
همراهان خوبم لطفا کانال مارو به دوست آشناهاتون معرفی کنید 🙏☺️
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
لطفا بزنید رو لینک کانال افتخاربدید به جمع ما بپیوندید 🥰
👇👇👇☘☘☘🦋https://eitaa.com/joinchat/3651207849C8d54aae91b 🦋🌸🍃
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐
سوادکوه زیبای ما👌
پیکالهی 💛🔐↯
#پارتسیودوم
به دوست علی که عاقد بودزنگ زد.فقط من هیچکاري نداشتم.جز شمردن نفسهاي زن زیبایی
که علی را به دنیا آورده بود.
از خدا خواستم تا عقد تمام نشده، مادر علی رانبرد.علی داشت وضو میگرفت.در دستشویی باز
بود.درآینه، مرا دید.خواست لبخند بزند.نتوانست.بغض امانش نداد.
نمیخواستم در آغوشش بگیرم.آن لحظه نه!
فقط گفتم:قوي باش قهرمان!خودت یه روزگفتی اگه قراره بازي کنی،خوب بازي کن!من
کنارتم.تو همیشه پیک الهی منی.
گفت:برات چیکار کردم؟گذاشتم تو تنوربمونی!
گفتم اگه ماه پبشونی دودي عاشق باشه،میدونه پهلوونش بلاخره میاد.بذار مادرت بادل آروم
بره.
گفت، میدونیکه میام!
گفتم چه موهاي به هم ریخته اي!
دستم را زیر آب بردم و گندمزارطلارا مرتب کردم.حس مادري را داشتم که پسرش را به حجله
میفرستاد.
آن لحظه،علی خود عشق بود.پدرم بود،برادرم،معشوقم، حتی پسرم بود.
دستم را بوسیدو پیشانی اش را روي دستم گذاشت.هر دو میدانستیم که تاچندلحظه دیگربه
هم محرم نخواهیم بود.ریحانه با چادر سفیدش رسید.علی دستم را فشرد و رفت.
همه دراتاق مادر علی..فقط من بیرون بودم.صداي عاقد..دوشیزه مکرمه آیاوکیلم..ریحانه بله
راگفت.علی هم..صداي تبریک..حس کردم در تنورم.میسوزم.نفس!...مادر علی،نزدیک سحررفت.در حالیکه دست رنجورش در دست علی بود و آرامشی در
صورتش.هرگز از کاري که کردم پشیمان نیستم.دیدن چهره آرام آن زن،به وقت آخرین سفر،
همیشه مرا آرام میکند.
مراسم خاکسپاري و مسجد انگار در خواب گذشت.علی گریه نمیکرد.فقط به زمین خیره
بود.میدانستم چه جنگی در درونش است.جز ازدواج مصلحتی با ریحانه، هیچکدام ازآرزوهاي
مادرش را برآورده نکرده بود.عاشق مادر، اما همیشه دور از او.
گریه کن علی جان !حالت بهتر میشود.
حیف که دورش شلوغ بود و نمیتوانستم با او حرف بزنم.آرزو میکردم سرش را روي شانه من
بگذارد و یک دل سیر گریه کند.اما همچنان ساکت و سربه زیربود.
بعد از مراسم یک لحظه به اتاق مادرش رفتم.هنوز بوي عشق میداد.همان اتاق کوچکی در خانه
مادر شوهر، که بعد از عقد و قبل از خرید خانه خودشان، مدتها در آن مادري کرده بود.جاي
سرش هنوز روي بالش بود.با یک تار موي طلایی.نمیدانم چرا گریه ام گرفت.بالش را به دهانم
چسباندم کسی صداي گریه ام را نشنود.
وقت خداحافظی بود.با خیلی چیزها.ناگهان دست علی را روي شانه ام احساس کردم.
گفت:خواستی از دستم راحت شی؟ براي این گفتی محرمیتو باطل کنیم؟
گفتم؛ علی جان، پدرم میگه اگه کسی اهلی دلت بشه،بایه صیغه زبونی نه میمونه،نه میره.ما
عقدرسمی نبودیم.فردا تا تنها میشدیم هزارتا حرف درمیاوردن!من معنی زن اول و دومو
نمیفهمم.اصلاکی زنت بودم؟ من عاشقت بودم،هستم و میمونم.اگه تو هم این حسو داري، اون
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
🌺┅────💞────┅🌺
همراهان خوبم کانال مارو به دوست آشناهاتون معرفی کنید مطالب کانال رو فوروارد کنید 😇❤️
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
لطفا بزنید رو لینک کانال افتخاربدید به جمع ما بپیوندید 🥰
👇👇👇☘☘☘🦋https://eitaa.com/joinchat/3651207849C8d54aae91b 🦋🌸🍃
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐
سوادکوه زیبای ما👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آبشار سنگ نو در بهشهر
#آبشار
#مازندران
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
🌺┅────💞────┅🌺
همراهان خوبم کانال مارو به دوست آشناهاتون معرفی کنید مطالب کانال رو فوروارد کنید 😇❤️
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
لطفا بزنید رو لینک کانال افتخاربدید به جمع ما بپیوندید 🥰
👇👇👇☘☘☘🦋https://eitaa.com/joinchat/3651207849C8d54aae91b 🦋🌸🍃
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐
سوادکوه زیبای ما👌
پیکالهی 💛🔐↯
#پارتسیوسوم
صیغه جاریه،براي ابد!نه فقط به زبون، که تو دلمون...حالا یه کم وقت احتیاج داري.نمیخواستم
اون تعهد معذبت کنه.همین که روح مادرت آرومه،من و تو هم آروم میشیم.
نتوانست جلوي خودش را بگیرد،قهرمان شکست.سرش را روي تخت مادرش گذاشت و شانه
هایش از هق هق تکان میخورد.انگار تمام اشکهاي دنیا را براي این لحظه جمع کرده بود.
دو بار دستم به سمت موهایش رفت،جلوي خودم را گرفتم.کسی باید آرامش میکرد.دستم را
روي دستش گذاشتم.
گفتم:گریه کن علی.هر چقدر میخواي!من کنارتم.
دستم را گرفت.انگار دیگر نمیخواست رها کند.دستم از اشکش خیس بود.
گفت:عمل قلبش که تموم شه، طلاقش میدم.براش شناسنامه نو میگیرم.خودم شوهرش
میدم.فقط بم اطمینان کن.تنهام نذار!بدون تو دیگه نمیتونم تصمیم بگیرم.
دستش را فشردم.هستم علی!
درباز شد.ریحانه بود.
گفت:به آژانس زنگ زدم شما رو برسونه.خیلی زحمتتون دادیم.
علی گفت:ناهار بمون
گفتم:نه.پدرم یه کم ناخوشه.ریحانه هم خسته ست.مرسی ریحانه جان و رفتم.
در ماشین گریه میکردم.راننده جعبه دستمال را به من داد و گفت خدا بت صبر بده خواهر.
یک هفته خبري از علی نبود،تاریحانه به دیدنم آمدبا حال زار..ریحانه دردفترمجله معذب بود.گفتم راحت باش.زیر چشمانش گود افتاده بود.برایش چاي
ریختم.بغضش ترکید.قطرات اشکش در استکان میریخت.چاي با اشک ریحانه!
گفت:علی با شما تماسی نداشته؟
گفتم:نه.نمیخواستم تو دوران سوگواري مزاحم بشم.
گفت:یه کاري بکنین خانم چیستا.زده به سرش!همه ش با من بداخلاقی میکنه.شبا میره تو انبار
میخوابه.درم قفل میکنه،انگار من هیولام!با عشق غذا میپزم نمیخوره.میگه سیرم.از صبح تا شب
معلوم نیست کجاست.شبم زود میخوابه.اصلا منو نمیبینه!
گفتم:حرفتون شده؟
گفت:نه! حس کردم ریحانه چیزي را پنهان میکند
گفتم به گوشیش زنگ میزنم اگه جواب بده.علی جواب داد.عصبانی بود:
- هیچ معلومه تو کجایی؟
- سر کار.چطور؟نخواستم یه مدت..
گفت:این عقد پیشنهاد تو بود!
گفتم:به خاطر مادرت بودعلی.تو هم قبول کردي!آرزوش بود.دیدي که به صیغه راضی نشد.گفت
باید اسماتون بره تو شناسنامه، تا نفس آخرو راحت بکشه.حالا مگه چی شده؟ریحانه اومده بود
اینجا.
علی گفت:براي چی؟میگه محلش نمیذاري.
علی گفت:همون پارك قدیمی بایدببینمت.یه ساعت دیگه!
ترسیدم.در صدایش آژیر قرمز میشنیدم.مثل قبل از بمباران.
زودتر از من رسیده بود.خدایا بعد از این همه سال از دور که میدیدمش، قلبم مثل یک بچه
بیتابی میکرد.علی همیشگی نبود.
گفت:این دیوونه ست!میخوام قلبشو عمل کنم.میگه نمیتونم! حامله ام! فقط صداي کلاغها بودو
ریزش برگها.
گفتم:همه ش یه هفته ست!
گفت؛به خدا حتی دستشو نگرفتم!ما از بچه گی از هم خوشمون نمیومد.شاید رو محبت
مادرحسادت میکردیم.اگه مادر انقدر اصرار نداشت اسما بره تو شناسنامه،یه عقد صوري
میخوندیم.تموم! اما مادرم حتما یه چیزي میدونست.نمیدونم چی.یه رازیه بین خودشون.قسم به
دل پاکت چیستا، من اصلا از نزدیکشم رد نشدم.حامله؟ چطور یه هفته اي فهمیده؟دروغ میگه!
- چرا نمیرید دکتر؟
- نمیاد! میگه میخواي بچه منو بکشی بري با اون زنه؟میگه من وصیت مادرت بودم.اشتباه
کردیم چیستا.هر دومون!من اون شب گیج بودم! فکر کردم به قولش عمل میکنه حرف میزنم،
گریه میکنه،جیغ میکشه.میگه من بچه مو نمیندازم.
گفتم نکنه بره پیش پدرم؟
گفت از این دخترهیچی بعید نیست.فقط یه راه داریم.باهم فرار کنیم!همه جوره پات هستم.از
مرز که رد شدیم، غیابی طلاقش میدم.خونه مادربزرگم مال اون.
گفتم اما خدا رو خوش نمیاد.شاید یه چیزیش هست.گفت:مریضه!از بچگیش عصبی بود.مادرم دوسش داشت چون خودشو تو غرق شدن خواهرش تو
دریا مقصر میدونست.من بش دست نزدم.باور نمیکنی؟
به چشمان عسلی وشفافش نگاه کردم.به اویقین داشتم.زانو زد.
- تقاص چیو پس میدیم چیستا؟چیو؟میلرزید.باد میوزید.دستم را رها نمیکرد.مثل دست یک
کودك.
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
🌺┅────💞────┅🌺
همراهان خوبم لطفا کانال مارو به دوست آشناهاتون معرفی کنید 🙏☺️
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
لطفا بزنید رو لینک کانال افتخاربدید به جمع ما بپیوندید 🥰
👇👇👇☘☘☘🦋https://eitaa.com/joinchat/3651207849C8d54aae91b 🦋🌸🍃
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐
سوادکوه زیبای ما👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁 ترجمه دلنشین آیه ٣۴ سوره مبارکه نساء.
الهی به امید تو ❤️
متبرک میکنیم آغاز روزمان را به شنیدن ترجمه قرآن کریم
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
🌺┅────💞────┅🌺
همراهان خوبم لطفا کانال مارو به دوست آشناهاتون معرفی کنید 🙏☺️
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
لطفا بزنید رو لینک کانال افتخاربدید به جمع ما بپیوندید 🥰
👇👇👇☘☘☘🦋https://eitaa.com/joinchat/3651207849C8d54aae91b 🦋🌸🍃
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐
سوادکوه زیبای ما👌
🌸بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ 🌸
🤲 الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ 🤲
🌹تا صورت پیوند جهان بود؛🌹
💚علی بود.💚
🌺تا نقش زمین بود؛🌺
🌸 وزمان بود؛🌸
🌷علی بود.🌷
🎋شاهی که ولی بود؛🎋
🌾و وصی بود؛🌾
🥀علی بود.🥀
❤️سلطان سخا و کرم و جود،❤️
💚علی بود.💚
💜هم اول،💜
💛هم آخر،💛
❤️هم ظاهر،❤️
💚هم باطن،💚
❣علی بود.❣
🌼هم عابد،🌼
🍀هم معبد معبود؛🍀
💖علی بود.
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
🌺┅────💞────┅🌺
همراهان خوبم لطفا کانال مارو به دوست آشناهاتون معرفی کنید 🙏☺️
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
لطفا بزنید رو لینک کانال افتخاربدید به جمع ما بپیوندید 🥰
👇👇👇☘☘☘🦋https://eitaa.com/joinchat/3651207849C8d54aae91b 🦋🌸🍃
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐
سوادکوه زیبای ما👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلامی به بزرگی آسمان خدا به شما همراهان عزیز صبح زیباتون بخیر ❤️میلاد حضرت علی علیهالسلام بزرگترین مرد مردان
بر شما دوستان مبارک باد ❤️
صبحتون بخیر دلتون شاد ❤️
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
🌺┅────💞────┅🌺
همراهان خوبم لطفا کانال مارو به دوست آشناهاتون معرفی کنید 🙏☺️
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
لطفا بزنید رو لینک کانال افتخاربدید به جمع ما بپیوندید 🥰
👇👇👇☘☘☘🦋https://eitaa.com/joinchat/3651207849C8d54aae91b 🦋🌸🍃
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐
سوادکوه زیبای ما👌
7.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من به فدای پدر که همیشه حواسش بهمون هست 💞
پدرم تاج سرم ❤️
روزت مبارک 😘
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
🌺┅────💞────┅🌺
همراهان خوبم لطفا کانال مارو به دوست آشناهاتون معرفی کنید 🙏☺️
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
لطفا بزنید رو لینک کانال افتخاربدید به جمع ما بپیوندید 🥰
👇👇👇☘☘☘🦋https://eitaa.com/joinchat/3651207849C8d54aae91b 🦋🌸🍃
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐
سوادکوه زیبای ما👌