داستان مردی که ستاره ها را به آسمان می چسباند احمد فرهادی پور -.pdf
118.4K
یکبار در خواب دیدم که خداوند برای رویاهای ما هم فرشتگانی میگمارد / داستان : مردی که ستاره ها را به آسمان می چسباند / نوشته : احمد فرهادی پور 1393
هدایت شده از کاريز کهریزسنگ
11.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب چله. منزل پدری. سال ۱۳۹۵
کاری از : استاد احمد فرهادی پور
@karizsange
9.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برف / یک خاطره جمعی از یک برف متفاوت در نجف آباد / تهیه و کلیپ : احمد فرهادی پور
" آقای غلامحسین میرزا مسعود نماینده مردم نجف آباد در مجلس شورای ملی دوره ششم / تیر 1305 تا مرداد 1307 /
گردآوری : احمد فرهادی پور
https://eitaa.com/bamdademehr
5.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
" دست به دست من بده قول بده که با منی اگر تو یار من شوی چنین کنم چنان کنم
پشت به پشت صف به صف سینه به سینه موج موج دل بدهی به قلب من همین کنم همان کنم
درد حریف ما نشد غصه به کار ما نبود پیک امید سمت تو روان کنم روان کنم
میطلبم حریف را میشکنم به دست خود بغض هزار ساله را نهان کنم نهان کنم …
جانا تو ماه روشنی زیبا به وصف شبنمی حالم دگرگون میکنی تو ماه رویای منی "
کلیپ : احمد فرهادی پور
https://eitaa.com/bamdademehr
زمستان و شمعدانی های پشت شیشه ! ... یکی از زیباترین منظره هایی که همواره ذهن و حس و حال و هوای مرا به دوردستهای کودکی ها میبرد . بوی برگهای شمعدانی هم از قدرتمندترین بوهای عالم است که مرا با خود به ناکجاهای روزگار میبرد . / احمد فرهادی پور https://eitaa.com/bamdademehr
این محبت چه سودایی ست که هیچ هزینه ای ندارد اما هزاران هزار سود و منفعت دارد ؟ مادر و فرزند با لمس ته کفش هم شاکر و خرسندند ! آدم باید خیلی بخیل و لعیم باشد که ته کفشش را بخواهد دریغ کند ... من بارها و بارها به سگهایی برخورده ام که از من به جز نوازشی با ته کفشم ، هیچ خواسته ی دیگری ندارند ... و عجب مردمانی هستیم ما ، که گاه ، لگد با کفش را جایگزین نوازش ته کفش میکنیم ! ... تمیز بین آدمی و حیوان گاه نا ممکن میشود ... احمد فرهادی پور https://eitaa.com/bamdademehr