بسم الله
🔵 از علوم ادبی تا اجتهاد و تفسیر
شیخ حسین حلی ره یکی از بزرگترین شاگردان محقق نائینی و صاحب یکی از مهمترین کرسیهای درس خارج در نجف بود. یکی از شاگردانش نقل کرده است که وی آشنایی با علوم ادبی را برای اجتهاد کافی نمیدانست و معتقد بود باید در ادبیات به اجتهاد رسید. این محقق بزرگوار جدا کردن دانش تفسیر از علوم ادبی را نیز درست نمیدانست.
قيل إنّ الاجتهاد يتوقّف علي عدّة علوم: علم اللغة و الصرف و النحو و العلوم الثلاثة (المعاني، و البيان، و البديع) و ذلك لأنّه توجد في هذه العلوم نكات تقوّي المجتهد و تعينه علي استنباط الأحكام. ثمّ يقول:وَ اعْلَمْ: أنَّ هَذِهِ الامُورَ مِمَّا لا بُدَّ مِنْهَا، وَ لا بُدَّ لِلْمُتَعَلِّم الْمُرِيدِ لِلِاجْتِهَادِ أنْ يَتَعَلَّمَهَا حَقَّ التَّعَلُّم بِحَيْثُ يَصِيرُ مُجْتَهِداً فِي هَذِهِ الْعُلُومِ؛ وَ لَا يَكْتَفِي بِقرَاءَةِ كِتَابِ صَرْفٍ وَ نَحْوٍ. هَذَا مُضَافاً إلى مَدْخَلِيَّةِ هذِهِ الْعُلُومِ لِعِلْمِ الاصُولِ أيْضاً؛ لِمَا فِيهِ مِنْ رِوَايَاتٍ لَا يَتَّضِحُ الْمُرَادُ مِنْهَا إلَّا بِالتَّعَلُّمِ فِي هَذِهِ الْعُلُومِ.
و كذلك فإنّ المجتهد يحتاج إلي علم التفسير و الإحاطة بمعاني كتاب الله إذ إنّ اجتهاده متوقّف عليه. و أمّا فصل علم التفسير عن الصرف و النحو و اللغة، فغير صحيح، و إنّما التفسير عبارة عن مجموعة من العلوم المدوّنة و المنظّمة في كتاب واحد، فيصحّ أن يسمّي بدائرة المعارف. نعم لا بدّ أن يرجع المجتهد إلي الروايات الواردة في معاني الآيات للخروج عن التفسير بالرأي؛ لكنَّ هذا إنّما رجوع بالروايات، لا بكتاب الله.
📚سید محمدحسین حسینی تهرانی؛ ولاية الفقيه في حكومة الإسلام، ج1، ص: 234
بسم الله
🔵حرف جر فی و علَی
⁉️در آیه مبارک «وَ إِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلى هُدىً أَوْ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ» (سبأ: 24) چرا برای «هدایت» #حرف_جر «عَلی» و برای «ضلال» حرف جر «في» به کار رفته است؟
☑️#زرکشی در برهان میگوید: صاحب هدایت گویا بر اوضاع تسلط دارد به هر سو که با دقت مینگرد، اشیاء برای او آشکار است و با اراده و آگاهی انتخاب میکند و پیش میرود اما صاحب ضلالت گویا در گمراهی خودش غرق شده و در تاریکی عمیقی فرو رفته و خودش هم نمیداند که در کجا هست و به کجا میرود! (البرهان، ج4، ص: 154).
پ ن:
در #نامه_31 نهج البلاغه نیز آمده است:
وَ اعْلَمْ أَنَّ أَمَامَكَ عَقَبَةً كَئُودا؛ً الْمُخِفُّ فِيهَا أَحْسَنُ حَالًا مِنَ الْمُثْقِلِ وَ الْمُبْطِئُ عَلَيْهَا أَقْبَحُ حَالًا مِنَ الْمُسْرِعِ
امیرالمؤمنین علیه السلام نیز در تصویر این عقبه کئود، مسافر سبکبار با حرف جاره فی و مسافر سنگینبار را با حرف جاره علی به تصویر کشیدهاند.
دوگانه «فی و علَی» در ساخت #تصویر، دوگانه بسیار زیبایی است که در صحیفه و نهج البلاغه به کرات به کار رفته و #زیباییشناسی و تفسیر آن نیاز به بررسی بیشتری دارد.
#بازیباییهای_نهج، شماره ۵۳
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
بازگشت جاهلیت در عصر خلفا
وَ إِنَّ بَلِيَّتَكُمْ قَدْ عَادَتْ كَهَيْئَتِهَا يَوْمَ بَعَثَ اللَّهُ نَبِيَّهُ (#خطبه_16)
«گرفتاری و امتحان شما به همان گرفتاری و امتحان روزگار بعثت پیامبر بازگشته است»
علی علیه السلام در اولین خطبهای که بعد از به دست گرفتن قدرت ایراد کرد، تصریح کرد که جامعه در این سه دههای که از وفات پیامبر میگذرد به همان #جاهلیت سابق بازگشته است!
🔻یکی از تقسیمات طبقاتی (از نشانه های جاهلیت) که در عصر شیخین پدیدار شد تقدم قریش بر غیرقریش بود. بر خلاف دستورات قرآن و سنت، قبیله قریش با حدیثی که توسط خلیفه اول تبیین و به نحو خاصی تفسیر میشد، با امتیازات خاصی بر دیگر قبایل برتری داده شد!( طه حسین، انقلاب بزرگ (مترجم: سید جعفر شهیدی) ص 37 تا 40)
ریشه برتری دادن قریش بر غیرقریش توسط شیخین به علاقمندی خاص شیخین به مشرکان قریش مکه، برمیگشت. این علاقمندی شیخین به قریش مکه، امری نوپا نبود بلکه ریشه در زمان پیامبر داشت هرچند ایشان همواره شیخین را از گرایش به قریش مکه نهی کرده بودند.
1️⃣ مثلا وقتی اسیران جنگ بدر را به مدینه آوردند، عمر بر کشتگان مشرک جنگ بدر گریست و پیامبر اکرم با شنیدن این خبر ناراحت شدند و خواستند عمر را کتک بزنند که عمر از غضب ایشان به خدا و رسولش پناه برد.( زمخشری؛ ربیع الابرار، ج 4 ص 51 تا 53) این داستان به ابوبکر نیز اسناد داده شده است(ن ک: حسین حسینیان مقدم، مناسبات مهاجرین و انصار ص 100 و 101).
2️⃣پیامبر در جنگ خندق وقتی برای ورودیهای خندق نگهبان میگماشت در کنار هر یک از مهاجرانی که به نگهبانی از ورودیها گماشته شده بودند، یکی از انصار را نیز گذاشته بود. علامه جعفر مرتضی عاملی احتمال داده است که علت گماشتن یک سرباز انصاری در کنار یک سرباز مهاجر همین علاقمندی شکبرانگیز برخی از مهاجران به قریش بود، که ممکن بود مورد سوء استفاده دشمن قرار بگیرد.( جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 9 ص 171 )
3️⃣ در گزارش دیگری آمده است که روزی بلال و صهیب و سلمان ابوسفیان را دیدند و خطاب به یکدیگر گفتند: «هنوز شمشیرهای خداوند سهم خود را از دشمن خدا نگرفته است». ابوبکر از دست آنان عصبانی شد که چرا به شیخ و بزرگ قریش چنین میگویید؟ پیامبر او را از ناراحت کردن کسانی مانند بلال و صهیب و سلمان نهی کردند!( ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج 2 ص 637)
4️⃣ گزارش شده است که ابوبکر در جنگ بدر به قریشیها وعده پنهانی داده بود که برای آزادسازی اسیران آنان تلاش کند! اتفاقا از پیامبر درخواست میکرد که ایشان اسیران را آزاد کنن(واقدی، المغازی، ج 1 ص 107 و 108)
#با_معارف_نهج،شماره 151
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵#آشنایی_با_خطبه پانزدهم
1️⃣فضای صدور #خطبه_15
آنچه سید رضی تحت عنوان خطبه 15 نهج البلاغه آورده، بخشى از خطبه اى است كه امام علیه السلام بعد از بيعت مردم با آن حضرت در مدينه ايراد فرمودند و در آن به تمام افرادى كه در عصر عثمان اموال بيت المال را غارت كرده بودند يا از طرف خليفه به آنها اهدا شده بود هشدار می دهند كه بايد تمام اين اموال را به بيت المال باز گردانند و اگر باز نگردانند با توسل به زور از آنان گرفته خواهد شد (پیام امام، ج1، ص526).
2️⃣اهمیت خطبه
1. بیان پاره ای از مظاهر عدل علوی
2. اداره جامعه بر اساس علم عادی نه بر پایه علم غیب.
3️⃣مضامین خطبه
1. اگر چیزی از بیت المال به عنوان مهر زنان قرار داده شده یا با آن، کنیزی خریداری شده باشد، این اموال را بیت المال بازخواهم گرداند.
2. عدالت مایه گشایش برای مردم است / دامنه عدل وسیع است (دو برداشت از عبارت: فانّ فی العدل سعة)
3. کسی که عدالت بر او ناگوار باشد، ظلم بر او دشوارتر خواهد بود. (در تفسیر این کلام، وجوه متعددی بیان شده است)
4️⃣لطایف خطبه
1. از عبارت «لو وجدته» (اگر بیابم...) می توان دو نکته به دست آورد:
الف) قرار نیست امام علیه السلام جامعه را بر اساس علم غیب اداره کنند.
ب) دفع این شبهه که اگر در جایی دیدید مال به ناحق برده شده ای، به بیت المال بازگردانده نشد، علی علیه السلام از وجود آن ظلم نامطلع بوده است نه آنکه با علم بدان، بنا بر مصالح شخصی یا سیاسی از آن چشم پوشی کرده باشد.
2. شارحان و مترجمان نهج البلاغه، عبارت «فإنّ فی العدل سعة» را اینگونه معنا کرده اند که عدل، سبب گشایش و توسعه بر مردم و مایه رفاه آنان است، در حالیکه می توان توسعه در عدل را به معنای توسعه در دامنه عدل و عدم استثناء چیزی در اجراء عدل دانست. موید این مطلب آن است که این عبارت، تعلیل برای بازگردان مهر زنان و ثمن کنیزان به بیت المال قرار داده شده است یعنی دامنه عدل آنچنان وسیع است که هیچ مصلحتی نمی تواند مانع اجرای عدالت باشد لذا دامنه عدل شامل مهر زنان و امثال آن نیز می شود.
5️⃣مصادر خطبه
الأوائل ابوهلال عسکری/ دعائم الاسلام قاضی نعمان/ اثبات الوصیة مسعودی
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
✍️استاد علی رحیمی ؛ حوزه علمیه شیراز
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵آزای بیان در نهج البلاغة
لا تَکُن عَبدَ غَیرِکَ وَ قَد جَعَلَکَ اللهُ حُرّا #نامه_31
این بیان امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در نهجالبلاغه، هزار سال قبل از طرح مسئلهی #آزادی در کشورهای غربی مثل فرانسه یا جاهای دیگر است که میفرماید: لا تَکُن عَبدَ غَیرِکَ وَ قَد جَعَلَکَ اللهُ حُرّا، از این روشنتر دیگر چه میشود؟ یعنی انسانها حُرّند، آزادند؛ آزادی شامل همهی انواع آزادی میشود.
➕یا آن جملهی دیگری که معروف است: ا«ستعبدتم النّاس و قد خلقهم الله احرارا»؛ این خطاب به بعضی از فرمانداران آن دوره است که «استعبدتم النّاس»؛ شماها میخواهید با مردم مثل برده رفتار بکنید در حالی که خداوند متعال آنها را آزاد آفریده؟ اینها معارف اسلامی است. از این قبیل، در معارف اسلامی زیاد است؛ در نهجالبلاغه کلمات متعدّدی در این زمینه وجود دارد...
آیت الله #خامنه_ای ۱۳۹۹/۰۱/۰۳
🔻در اعلامیه حقوق بشر که فرانسویها منتشر کردند آن جمله طلائیش که این اعلامیه با آن شروع میشود این است : " خدا انسانها را آزاد آفریده است " امیرالمؤمنین در هزار و دویست سال قبل از آنها فرمود : « لا تکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا » (#مطهری، فلسفه اخلاق، ص 156)
#با_معارف_نهج،شماره 152
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵سه مشکل در ترجمه یک جمله
وَ مَنْ عَلِمَ أَنَّ كَلَامَهُ مِنْ عَمَلِهِ قَلَّ كَلَامُهُ إِلَّا فِيمَا يَعْنِيه (#حکمت_349)
هرکس بداند سخنش نیز جزء اعمالش است [و اعمال هم ریز و درشتش مؤاخذه دارد] سخنی نخواهد گفت مگر درباره آنچه که برایش مهم باشد.
سه مشکل در ترجمه متن وجود دارد:
1️⃣اینکه «کلام» از چه جهت ملحق به «عمل» شده؟
در اینجا سخن، از آنجهت به عمل ملحق شده که مؤاخذه دارد. ابنمیثم میگوید: کسی که بداند سخنش نیز جزء اعمال اوست چنین قیاسی را سامان میدهد: «سخن عمل است. عمل غیرمهم و غیرمربوط مؤاخذه دارد. سخن غیرمربوط و غیرمهم نیز مؤاخذه دارد.» بعد از این قیاس، دیگر فقط در امور مهم و مربوط به خودش سخن میگوید.
2️⃣ اینکه معنای «قلّ» چیست؟ «قلّ» به معنای نفی است نه به معنای «قلّت و کم بودن»!
3️⃣ اینکه معنای «فیما یعنیه» چیست؟ «یَعنِی اَمرٌ فُلاناً» یعنی آن امر برای فلانی مهم است(تاج العروس).
مترجمان معمولا یکی از سه مشکل فوق را نتوانستهاند حل کنند!
⚡️مثلا مترجمی تعبیر «کلامه من عمله» را به معنای «گفتارش از کردارش سرچشمه میگیرد» و مترجم دیگر به «عملش برخاسته از سخنش است» و مترجم دیگری «گفتارش در پی کردارش میآید» و ... برگرداندهاند!
⚡️بسیاری از مترجمان «قلّ» را به معنای کم شدن معنا کردهاند!
⚡️در برگردان کلمه «فیما یعنیه» نیز خطا رخ داده؛ مثلا یکی از مترجما آن را به «آنچه منظورش است» برگردانده است.
#با_مترجمان_نهج، شماره 59
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵عملی که از نماز و روزه هم بالاتر است
امیرالمؤمنین علیه السلام در آخرین وصیتی که به فرزندانشان بیان کردند، انسجام خانوادگی و سلامت روابط ذوی الارحام را مورد تأکید قرار دادند و برای فرزندان و اقارب خود از #پیامبر نقل کردند که روابط میان خود را اصلاح کنید که سالم بودن روابط فیمابین خانوادهها و بستگان از نماز و رزوه هم برتر است.
أُوصِيكُمَا وَ جَمِيعَ وُلدِي وَ أَهْلِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَيْنِكُمْ فَإِنِّي سَمِعْتُ جَدَّكُمَا (صلى الله عليه وآله وسلم) يَقُولُ صَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ ... #نامه_47
در برخی نسخههای این نامه در ادامه این جمله نیز آمده است:
آنچه دین را از بین میبرد بغض بین بستگان و خانوادههای مومن است. دقت کنید در احوال بستگانتان و به آنها رسیدگی کنید تا خداوند حساب و کتاب آخرتتان را بر شما آسان کند « وَ إِنَّ الْمُبيرَةَ الْحَالِقَةَ لِلدّينِ الْبُغْضَةُ لِذَوي أَرْحَامِكُمُ الْمُؤْمِنينَ وَ فَسَادُ ذَاتِ الْبَيْن .. انظروا إلى ذوي أرحامكم فصِلوهم يهوّن اللّه عليكم الحساب» (تمام نهج البلاغه ص 994)
در ماه رمضان که توفیق نماز و روزه وجود دارد، به فکر این عمل برتر از نماز و روزه نیز باشیم.
#با_معارف_نهج،شماره 154
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵دو صفت از صفات کمترتوجه شده علی علیهالسلام از زبان یک دشمن!
بسیار پراحتیاط و حواسجمع
«حَذِر و کثیر الالتفات»
◀️وقتی در جنگ احد به وحشی وعده دادند که در مقابل قتل رسول الله، علی بن ابیطالب یا حمزه سید الشهداء آزاد خواهد شد، وحشی در اندیشه رفت کشتن کدام یک از این سه نفر راحتتر است؟
✔️#وحشی گفته است که با خودم گفتم: اما محمد که اصلا حریفش نمیشوم و اما علی را برانداز کردم و دیدم مردی است: بسیار پراحتیاط و حواسجمع (رجُلاً حَذِراً کثیرالالتفات) برای همین به کمین حمزه رفتم! (بهج الصباغة 4/77)
📚(أمّا محمّد فلا أقدر عليه، و أمّا علي فرأيته رجلا حذرا كثير الالتفات، فلم أطمع فيه، و لكن أكمن لحمزة...).
پ ن: کلمه «حَذِر» بر وزن فَعِل از اوزان #صیغه_مبالغه است.
پ ن: #حمزه جنگجویی بیمانند و جسور بود، چندان پرقدرت میجنگید که لحظه ای قبل از شهادت یکی از مشرکان مهاجم (سباع بن ام نیار) را گرفت و بر زمین کوبید و زانو بر سینهاش نهاد و مانند گوسفند سرش را برید! گفته شده که در جنگ احد چشمهایش کم سو شده بود! (جلوه تاریخ 1/248)
#شجاعت_علی #شجاعت
#با_معارف_نهج،شماره 155
https://eitaa.com/banahjolbalaghe