eitaa logo
«با نوای نی نوا» گزیدهٔ آثار قلمی، بیانی وهنری ابوالفضل فیروزی(نی نوا)دکترای عرفان وتصوف است. ‌
521 دنبال‌کننده
698 عکس
762 ویدیو
190 فایل
این کانال حاوی منتخبی ازآثار قلمی، هنری و بیانی ونیز برخی از خاطرات و عکسهای یادگاری دکتر ابوالفضل فیروزی(نی نوا)است. ودر۱۷ ربیع الاول۱۴۴۳ه.ق =۱۴۰۰ه.ش، مصادف باطلوع سبز محمّد(صلی الله علیه‌وآله) ومیلاد خجسته امام صادق(علیه السلام)افتتاح گردید. @A_Firoozi
مشاهده در ایتا
دانلود
ج ۶۰- شرح گل-استاد فیروزی ۱۴۰۲.۰۵.۱۶..m4a
12.35M
‏👆 ‏فایل صوتی جلسه (۶۰) «شرح مجموعهٔ گل» 🏵مبتنی بر«زیارت جامعهٔ کبیره» 🔻فقره ٔ«اُصول الکَرم» ✅ مروری بر مباحث گذشته؛ - ضرورت و هدف امام شناسی - جایگاه ونقش ائمه‌اطهار در هستی - مهمترین منبع امام شناسی ✅ معانی ومفهوم«اصول الکَرم» ✅ معادل نداشتن لغت کرم در زبان و ادبیات فارسی ✅ اعجاز‌ ادبی و معنوی «زیارت جامعه کبیره» ✅ «کرم»ازمهمترین مکارم‌اخلاقی اهل بیت(ع)و شیعیان حقیقی ✅ ائمه اطهار(ع) مظهر اَ‍تم کرم ✅ حکایاتی از کرامات صاحبان کرم ✅حکایاتی از«کرامات‌»‌معصومین(ع) ❤️استاد دکتر«ابوالفضل فیروزی» 🌷هیأت ‌محبّان‌الزَّهرا(علیها سلام) (جنوب غربی تهران) 🗓۱۴۰۲/۰۵/۱۶ 🦋https://eitaa.com/mohebanealzahra 🆔@banavayeneynava
23مرداد ج ۶۱ شرح گل استاد فیروزی.m4a
13.61M
‏👆 ‏فایل صوتی جلسه (۶۱) «شرح مجموعهٔ گل» 🏵مبتنی بر«زیارت جامعهٔ کبیره» 🔻فقرهٔ«اصول الکرم»؛ ✅ مروری به مباحث قبل ✅ علت سجده فرشتگان به انسان ✅ معصومین مظهر اتم اسما الله ✅خصال بارز یاران مهدی‌موعود(عج) ✅ معصومین مظهرتامّ حلم‌خداوند ✅ مفهوم ومعنی « اصول الکرم» ✅ مروری به دعای مکارم الاخلاق ❤️استاد دکتر«ابوالفضل فیروزی» 🌷هیأت ‌محبّان‌الزَّهرا(علیها سلام) (جنوب غربی تهران) 🗓۱۴۰۲/۰۵/۲۳ 🦋https://eitaa.com/mohebanealzahra 🆔@banavayeneynava
ج ۶۲ شرح گل استاد فیروزی ۳۰مرداد ۱۴۰۲.m4a
15.41M
‏👆 ‏فایل صوتی جلسه(۶۲) «شرح مجموعهٔ گل» 🏵مبتنی بر«زیارت جامعهٔ کبیره» 🔻فقرهٔ«اُصول الکرَم»؛ ✅ مروری بر مبحث جلسهٔ قبل ✅ معانی و مفهوم مختلف «اُصول الکرَم» ✅ تفاوت‌«کرم‌»ائمه معصومین(ع) با «کرم» سایر مردم ✅ نمونه‌هایی از کرم معصومین(ع) در برخورد با مخالفان ودشمنان ‌خود ✅ ائمهٔ معصومین(ع)مظهر اتم «کرم» خداوند متعال ✅ نشانه‌های کرم و بزرگواری ❤️استاد دکتر«ابوالفضل فیروزی» 🌷هیأت ‌محبّان‌الزَّهرا(علیها سلام) (جنوب غربی تهران) 🗓۱۴۰۲/۵/۳۰ 🦋https://eitaa.com/mohebanealzahra 🆔@banavayeneynava
ج ۶۳ شرح گل استاد فیروزی ۶.۶.۱۴۰۲.m4a
14.39M
‏👆 ‏فایل صوتی جلسهٔ (۶۳) «شرح مجموعهٔ گل» 🏵مبتنی بر«زیارت جامعهٔ کبیره» 🔻فقرهٔ «اصول الکرم» ✅مروری به‌مبحث جلسهٔ‌گذشته ✅ مکارم اخلاق علت بعث پیامبر اکرم (ص) ✅ تفاوت‌ ماهوی‌کرم‌‌ معصومین(ع) با کرم صاحبان «کرم» ✅ معنی حقیقی «کرَم» ✅ عوامل و موجبات «کرَم» ✅ علائم مهم ّ‌کریم ‌‌النفس ✅ نمونه‌هایی مکارم اخلاق حضرات معصومین(ع) ❤️استاد دکتر«ابوالفضل فیروزی» 🌷هیأت ‌محبّان‌الزَّهرا(علیها سلام) (جنوب غربی تهران) 🗓۱۴۰۲/۰۶/۰۶ 🦋https://eitaa.com/mohebanealzahra 🆔@banavayeneynava
🔻به‌مناسبت سالروز ارتحال مفسّر قرآن 🦋 ابوذر زمان ‌آیت‌الله# سید محمود طالقانی 💐 (رضوان‌الله تعالی‌علیه) ☘ #سپید « اندیشه» 🔹 شب از نگاهش می‌گریخت! و کلاغان باغ از چشمانش می‌ترسیدند! 🔸در فصل سنگین غربت و در آن سالهای سرد سربی تنها اجاق آتش سینه او گل می‌نمود! 🔹و کولیان وحشی بر گرد شمع او سماع می‌کردند! 🔸و سلولهای سرد خفقان با نفس گرمش ‌ تنفس می‌کرد! 🔹و صخره ‌های سترگ در برابر فریادش فرو می‌ریخت! 🔸و اینک پس از گذشت خاکستر این همه سال آتش عشق او زبانه می‌کشد! 🔹و هنوز قندیلهای ‌مسجد«هدایت» با اندیشه پاکش روشن است! 🔸و خروش بیداریش تا همیشهٔ تاریخ بر گوش غافلان می‌نوازد! 🔹و نسیم نفس سبزش ‌ غنچه‌های سرخ خفته را ‌ بیدار می‌سازد! 🔸و در پرتو تابناک اندیشهٔ پاک قرآنیش گل‌های بهشتی می‌روید! ❤️ ابوالفضل فیروزی (نی نوا) 🍀نثار روح‌ سترگ آن مجاهد نستوه‌‌ فاتحة مع‌ الصلوات 🗓۱۳۶۹/۶/۲۱ 🆔@banavayeneynava
🦋🍁🥀 🥀 🥀🦋🌼«هوالحی الذی لایموت»🌼🦋🥀 📖« فذکرهم بایّام الله» به مناسبت المظفر با سلام وتسلیت وتعزیت! 🍀 ( ادبی) در رثای؛ جان جانان، روح الارواح ،آغاز و انجام کتاب آفرینش اصل شجرهٔ طوبی، رفرف سوار«قاب قوسین اَو ادنیٰ» سیدالانبیا والمرسلین ،ختم النبییّن افضل السفراء المقرّبین و رحمة للعالمین؛ حضرت ختمی مرتبت محمّد ابن عبداللّه 💐(علیه وعلی آله وآبائه افضل الصلوة المصلین) 🦋🥀« تو رفتی بهار پر پر شد!»🍁🥀 🌼 یا رسول الله!(صلی الله علیه وآله غ) 🌷 تا تو بودی‌؛ بهار بود و امید عشق بود و ترانهٔ توحید! 🥀 و با رفتنت؛ بهار پژمرد عشق مرد وامید افسرد! 🌷 تا تو بودی؛ آفتاب می‌خندید باران ترانه می‌خواند درخت می‌رقصید وعشق گل می‌کرد! 🥀 اما تا رفتی؛ آفتاب تیره شد باران گریه کرد در خت مویید و عشق پژمرد! 🌷 تا تو بودی؛ چراغ لالهٔ بزمت از نسیم نفس سبز تو افروخته بود! 🥀 اما تا تو رفتی؛ چراغ لاله از هُرم باد سموم افسرد و نالهٔ لاله پرپرت در پشت درب شکسته باغ رسالتت برخاست! 🌷 تا تو بودی؛ ستاره زهرا(س) در صبح وشام در آسمان ولایت لبخند می زد! 🥀اما با رفتنت: ستاره او مکدرشد ودیگر به نفرین شدگان زمین لبخند نزد! 🌷تا تو بودی؛ سروش فاطمه بگوش نامحرمی نمی‌خورد! 🥀 اما تا تو رفته‌ای؛ پس از خاکستر این همه سال وگذشت ایام وقرون هنوز هق‌هق گریه آن دخت داغدار و آن بانو پریشان درمعبر باد ودر گذر زمان بگوش هستی می رسد. و دود دل سوخته‌اش از بیت الاحزان تا عرش خدا متصاعد است! 🌷تا تو بودی؛ در کوچه باغ حنجره سبز علی(ع) هزار چلچله بهار را فریاد می‌زد! 🥀 اما تا تو رفتی؛ کسی نغمهٔ شادی او را نشنید و جز آهنگ غریب و سوزناک شروه خوانی هایش را از خلوت شبهای کوچه باغها ونخلستانهای مدینه و کوفه ننیوشید! 🥀 وقتی رفتی ؛ خنّاسان وصیّ بلا فصلت را خانه نشین کردند و ۲۵ سال استخوان در گلو وخار در چشم در انتظار دیدار بهار سوخت وچون دولت آن گل رسید خوش درخشید؟ ولی افسوس! که دولت مستعجل بود! 🌷تا تو بودی؛ کینه هایشان پنهان بود وشرار خشمشان را جرأت سرکشی نبود! 🥀اما تا رفتی؛ غدهٔ چرکین عقده‌هایشان ترکید و لهیب دوزخ ابولهب ها زبانه کشید 🌷تا تو بودی؛ ذوالفقار علی(ع) به اشاره تو می‌رقصید. ودر هر چرخی علفهای هرزه باغ رسالتت را درو می‌کرد! 🥀اما وقتیکه رفتی؛ ۲۵سال ذوالفقار علی(ع) در انتظار سماع سر در گریبان غلاف فرو برد علفهای هرز سر برکردند و پیچک های مزاحم گل های باغ نبوتت را خشکانیدند! 🌷تا تو بودی؛ جبرئیل و خیل فرشتگان از عرش تا فرش هر صبح وشام در التهاب دیدار تو و آل تو بال بال می زدند! وچون به درب آستانت فرو می آمدند! صف در صف در انتظار دیدار تو حلقه بر در می زدند و بی اذن تو وارد نمی شدند! 🥀امّا وقتی که رفتی؛ ناکسان گستاخ! وقیحانه! درب بارگاه تو را آتش زدند! گل یاس تو را پشت درب باغ ولایت میخکوب کردند! و روح خدا و پاره دلت را مصلوب یهودای پندارشان کردند! 🌷تا تو بودی؛ کس را زهرهٔ آن نبودکه حتی نام زهرایت را بی ادب بر لب آرد! 🥀اما وقتیکه رفتی؛ حرامیان حرمتش را پایمال کردند پهلویش را شکستند و ازسیلی باد خریف: گلبرگ رخسارش نیلی شد! 🌷تا توبودی؛ در باغ رخسار زهرا(س) گل می شکفت! و از باغ دهانش شکوفه میوزید! 🥀وقتی که رفتی؛ باغ زهرایت خزان گردید! گلهای معطرش در کربلا پرپر شد! واز شاخسارطوبی شکوفهٔ خون بارید! ودیگر هرگز کسی لبخند زهرا را ندید! 🌷تا تو بودی؛ غربت معنا نداشت! هرغریبی آشنا بود! وهر آشنایی قریب! 🥀وقتی تو رفتی؛ فصل غریبی رسید! بیکسی بی بیداد نمود! وقرابت‌ها گسیخت! 🌷تا تو بودی؛ مدینه سبز بود! زمزم ترانه می‌خواند! مکّه صفا داشت! کعبه سماع می‌کرد! و منا محبت می‌نمود! 🥀 اما وقتیکه رفتی؛ مدینه سیاه شد؛ چون خرابه شام! زمزم مویه کرد؛ چون حلق اسماعیل مکّه مضطرب شد؛ چون قلب زینب کعبه میخکوب شد؛ چون سینهٔ فاطمه! منا پربلا شد؛ مانند کربلا! 🌷تا تو بودی؛ جوانان اهل بهشت در دامن پر مهرت می غنودند! وبا زمزم محبتت آرام می‌گرفتند! 🥀 تا تو رفتی‌؛ قرار وآرامشان گرفته شد واندوه بی تو پشتشان را شکست! جگر حسن تافتهٔ زهر جفا سر حسینت بر فراز نیزه ها! و زینب بی پناهت آوارهٔ دشت های بلا کودکان معصومت خسته خارهاى صحرا و برّ وبحر رنگین به خون پاره‌های جگرت شد! 🌷 تا تو بودی ؛ روزهای سوزان بهاری بود! و سختی هایمان آسان می‌نمود! و شب‌های زمستان به آفتاب رویت گرم بود! 🥀 اما از وقتی‌که رفته‌ای‌‌؛ «در غم تو روزها، بیگاه شد روزها با سوزها، همراه شد!» 🍁۲۸صفر المظفر۱۴۱۵ق 🦋ملتمس دعا ❤️ ‌ابوالفضل فیروزی(نی نوا) 🗓۱۳۹۸/۸/۵ 🆔 @banavayeneynava 🦋🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 در مدح و رثای حضرت ختمی مرتبت 🏵 « مصطفی» 💐 (علیه وآله افضل التحیات والثنا) 🍀 «»(۳۰) 💔 ما عشق ز مکتب تو آموخته‌ایم! 🦋 صد لاله به مهر تو بر افروخته‌ایم! 💔 در کورهٔ سوزان محبّت ای دوست! 🦋 دلسوختهٔ سوختهٔ سوخته‌ایم! 💔 ابوالفضل فیروزی (نی نوا) 🔸۳۰- از رباعیّات « مجموعهٔ گل» 🗓۱۳۶۸ 🆔 @banavayeneynava 🦋🥀🍁🥀🍂
🦋🏵🍃🦋🌼🍃🦋🌸🍃🦋🌺🍃🦋🌷 🏵 🍀 درمدح ورثای حضرت ختمی مرتبت محمّد مصطفی 💐 علیه وعلی آله افضل الصلوة والثنا 🍃🌸« عشق» 🌺 چون خدا از نفحاتش به وجود تو دمید؛ 🍃 قطره‌ای از عرق پاک جبین تو چکید! 🌸 عطر آن قطره چو پیچید به ملک وملکوت 🍃 لاله افروخته گردید و گل سرخ دمید! 🌺 شبنم عشق تو بارید به صحرای وجود 🍃 پای اوهام به گل شد، چو به آن نقطه رسید! 🌸 دوزخ از شبنم آن عشق شود سرد و سلام 🍃 با نسیم صلوات تو ، بهشتش جوشید! 🌺 مهر شد مشتعل سینه گرم تو شفیق 🍃 ماه منشق شد و رنگ از رخ مهتاب پرید! 🌸 «جلوه‌ای کرد رخت، دید ملک عشق نداشت»۱ 🍃 غیرت از آئینهٔ کرب و بلا گشت پدید 🌺 «کوکب بخت تو را هیچ منجم نشناخت!»۲ 🍃 نمک حسن تو ، کی!؟ یوسف صدیق چشید! 🌸 کیستی تو!؟ که خدا مثل تو را خلق نکرد 🍃 هیچ کس مثل علی ، چهره ٔمهر تو ندید! 🌺 کیستی تو!؟ که علی ، بنده درگاه تو بود! 🍃 گل زهرا ز غم داغ تو پرپر گردید! 🌸 زینب از عشق تو ، آوارهٔ صحرا گردید 🍃 حسنت پاره جگر گشت و حسین تو شهید! 🌺 هرکسی آئینه حُسن تو را دید ، شکست 🍃 دست عباس ، ز دیدار جمال تو برید! 🌸 تا تو بودی، نکشیدند علی را در بند 🍃 تا تو بودی ، نه بُدی یاس کبود تو سپید!؟ 🌺 به خدا چشم خدا ، مثل تو را هیچ ندید 🍃 گوش عالم ، سخنی مثل کلامت نشنید! 🌸 مرغ دل پَرشده ، در قاف جمالت قدمت 🍃 کودک عقل ، به ادراک جلالت ، نرسید! 🌺 «آنچه خوبان همه دارند ، تو یکجا داری!»۳ 🍃ای که در خلق عظیمی و به اوصاف حمید! 🍀 صلوات ❤️ ‌ابوالفضل فیروزی(نی نوا) 🔻تذکر؛ ۱- این مصرع وامیست از خواجه حافظ شیرازی(ره) ۲- این مصرع نیز با اندکی تغییر وامی است ازحافظ ۳- این مصرع ‌ وامیست از شیخ اجلّ سعدی‌شیرازی(ره) 🗓۱۳۷۹ 🆔 @banavayeneynava 🦋🌷🦋🌼🍃🦋🌸🍃🦋🌺🍃🦋
🍇🍁 ☘ ☘🍇«حسنیه»🍇🍁 🏵 السَّلام ای باب ایمان، ای امام مجتبیٰ 🍃ای شهید راه قرآن، کشتهٔ زهر جفا 🏵السَّلام ای جان جانان، روح ختم المرسلین 🍃ای ولی اللّه اعظم! مهر حُسن اولیا 🏵 السَّلام ای ماه تابان، مهر رخشان خدا 🍃کوکب برج ولا، ای صاحب فرّ وبها 🏵 السّلام ای دومیّن مظلوم آل آفتاب 🍃ای که صبرت، کرده حیران حضرت ایوب را 🏵 وارث آیینه و آب و گل و نور و نسیم 🍃ای مسیحایی دمت بر مردگان دل، شفا 🏵 تالی قرآن احمد، ترجمان وحی او 🍃 ثانی مهر امامت، آن وصیّ مرتضیٰ 🏵 دوّمین مظلوم عالم،کوه حلم و بحرعلم 🍃چشمه سار نور و کان حکمت و ابر سخا 🏵‌ سبط پاک احمدی، نور جمال سرمدی 🍃شیر اژدر، ابن حیدر، شافع روز جزا 🏵 غنچهٔ باغ محمّد، عطر پاک فاطمه 🍃میوهٔ جان علی، آن حیدرخیبر گشا 🏵 زادهٔ زهرای اطهر، قُرّة العَین بتول 🍃دوحهٔ طوبیٰ، عزیز فاطمه خیر النسا 🏵 حجت الحق، ناصرالدین«سِرّ ربّ العالمین» 🍃نجم لائح، نور ساطع، آن جمال کبریا 🏵 «عروة الوثقیٰ»ی یزدان، از زمین تا آسمان 🍃در بیابان ضلالت، همچو «مصباح الهدیٰ» 🏵 کاظمُ الغَیظ و شَدیدُالصَّبر و اَوّاهٌ الْحَلیم 🍃 خازن علم اله و حافظ سرّ خدا 🏵 گر تویی تنهاترین سردار در تاریخ، لیک 🍃 سر فرو ناورده‌ای در عرصهٔ تنگ غزا 🏵 آنکه با صلحش ، اگر چه باب میل او نبود 🍃نقش دشمن محو کردی، از چنین کرب و بلا 🏵 در عیار عاشقی، کمتر نباشد ذرّه‌ای 🍃صلح زهر آگین او، با جنگ دشت کربلا 🏵 صلح او خنثی نموده، فتنه‌های نابغه 🍃صبر او رسوا نموده ، حیله آل دغا 🏵 در ره إحیای دین وحفظ اسلام عزیز؛ 🍃 زخم خوردی ازخودی و زهر خورده ز آشنا 🏵 خم نیآوردی به ابرو، با تمام بی‌کسی 🍃 گرچه نوشانید دشمن بر تو، آن جام بلا 🏵 زد شرر بر آسمان ، آهی که برشد از دلت 🍃 خون جگر گشتی ازآن دلهای چرکین وسیا 🏵 ایستاده همچو کوهی استوار وسربلند 🍃 بر بلندِ روزگاران، در مصاف بادها 🏵 تا که تاریخ است، یادت سبز ماند بیگمان 🍃 هرگز از ذهن جهان یادت نمیگردد جدا 🏵 در مرام عشق وعاشق مهر وقهر و زهر وشهد 🍃 جمله شیرین است، هرچه پیش آید با خدا 🏵 گرچه بر تابوتت از کین، جسم پاکت دوختند 🍃 تا مباد، آرام گیری، در جوار مصطفیٰ 🏵 لیک اینک درجوار مصطفی ساکن شدی 🍃 در بهشت برترین«فیٖ مَقعدِ صدقِ» صفا 🏵 بر شباب اهل جنّت، کس ندارد سروری 🍃 جز تو ای صدپاره جیگر! وان شهید سرجدا 🏵 گرچه بر قبرت نباشد گنبدی و بارگاه 🍃 گنبد قبر تو باشد، گنبد سبز سما 🏵 قُبّهٔ قبر تو باشد گنبد هفت آسمان 🍃 نیست حاجت مرقدت را، گنبد زرد طلا 🏵 زیر هر گنبد نگنجد جسم متروح شهید 🍃 بارگاه و گنبدت باشد سماوات عُلا 🏵 بر مزارت گر نداری ‌شمع و دهها چلچراغ 🍃مهر ومه شمع وهزاران کهکشان، مشکاتها 🏵 گر نداری خادم و حاحب به ظاهر، در خفا؛ 🍃 پاسبانت جبرئیل وخادمانت اولیا 🏵 گرنداری زائری، تا طوف آن مرقد کنند 🍃 دائما در گردشند خیل مَلَک، صبح ومسا 🏵 لعنت حق باد بر قومی که از روی عناد 🍃 ظلم کردند برتو‌ و آل وتبار مرتضیٰ 🏵 ای کریم اهل بیت و قبلهٔ اهل کرم! 🍃 سفرهٔ احسان توگسترده در ارض وسما 🏵 ما همه پروردهٔ خوان کریم آن شهیم 🍃 هست مهمان تو هر کس، هرزمان وهرکجا 🏵 پس مران این بنده را از سفره احسان خود 🍃 بنده مسکین ودر بند وغریب و بینوا 🏵 سائلان را گرچه دشمن، رو نگرداند کریم 🍃 ما که مادر زاد بودیم از محبّان شما 🏵 گرچه کوته دستمان گردیده از دامانتان 🍃لنگ لنگان می‌کشم خود را به درگاه ولا 🏵 فصل پیری آمد و بازم جوانی میکنیم 🍃 دستگیر این جاهلان خسته را، دست خدا 🏵 پیش از آنکه «لَیتنی کُنتُ تُرابا» سردهد 🍃 ای نموده خاک ره را، با نگاهت کیمیا 🏵 خون چکد از چشم من، چون یاد آن دلبر شود 🍃 ناله بر خیزد ز دل، با هردم این«نی نوا» 🏵 خون بگرید ابر ونالد سنگ و مُوید باد وآب 🍃 گر بگویم شمه‌ای، از شرح دلخون تو را 🏵 بی‌کسی تو همین بس، ای غریب در وطن! 🍃 تشنه لب خوردی ز دست همسرت زهر جفا 🏵 من چه گویم!؟ در رثای آن عزیز فاطمه 🍃 وقتی از سوگش بسوزد، خامس آل‌عبا 🏵 آنکه در صبرومصیبت گوی سبقت را ربود 🍃 از جمیع انبیاء واز تمام اوصیا 🏵 آنکه در سوگش از آن روزی که عالم شد پدید 🍃 خون بگرید صبح وشب، چشم تمام ماسوا 🏵 آنکه او را با لب تشنه کنار علقمه 🍃 همچو کبشی سربریده زانیان اشقیا 🏵 آری! از درد توگرید، نورعین اولیا 🍃 یعنی آن شاه شهیدان، شهسوار کربلا 🏵 آسمان خون گرید، ودشت ودمن شد لاله‌گون 🍃 ز آنهمه جور وجفاهایی که رفته بر شما 🏵 وامصیبت! زان مصائب برعلی وفاطمه 🍃 آه! ازآن نامردمی‌ها، بر تبار مصطفیٰ 🏵 در پناهم گیر و در دِرع حصین آن حسن 🍃 یا مجیرم! از هوا وجور وجهل وهر بلا 🏵 اَلامان از فتنه آخرزمانم، اَلامان! 🍃 ای حفیظ مومنان«فاللّه خیرٌحافظا» 🏵 اَلعجل!دریاب ما را با ظهور حُجَّتَت 🍃 حق مولانا حسن، آقا امام مجتبیٰ 💐صلوات! ❤️ ابوالفضل فیروزی(نی‌نوا) 🗓۲۹صفر۱۳۴۰ه.ش 🆔@banavayeneynava 🍁🍇☘🦋
🍀برای تنهاترین سردار حضرت ابا محمّد امام حسن مجتبیٰ- علیه آلاف التحیة والثنا- 🍁 « سردار» 🔸 تنهاییت را گریه می کنم و کرامتت را تنها به سفره آب و نانت نمی‌دانم هرچند محبّانت بیشتر تنها تو را بدین کرامت می شناسند! 🔹کرامت سترگ تو‌ سفرهٔ دلت بود که هرگز بر کسی نگشودی! 🔸کرامت بزرگ تو‌ تحمل شکست ناپذیری بود که صبر را طاقت وحلم را تحمل آن نبود 🔹«یاحافظ سرّاللّه» شاید تنهایی تنها واژه‌ای باشد که بتواند اندکی از غربتت را تفسیر کند. 🔸آنجا که دوستان غریبه هستند وحتی همسر دشمنت می‌شود! و زهر به جای شهد می نشیند! و دوست گرگیست در پوست میش! ناگزیر باید؛ جام شهادت را نوشید وشوکران‌ مرگ را لاجرعه سرکشید! 🔹و این تنها چارهٔ مردان فتوت و سجاده وشمشیر است. وتنهایی وغربتشان را تبیین می‌کند! که «اِنَّه وَحدَهُ لٰاشَریکَ لَه!» 🍀 صلوات! 💔 ابوالفضل فیروزی (نی نوا) 🗓۱۳۷۳ 🆔@banavayeneynava 🍇🍁🦋
DR . FIROZI Format.mp3
17.93M
👆تحلیلی بر مفاد صلحنامهٔ امام حسن(ع) و دلایل صلح‌ آن‌حضرت 🔻 سخنرانی؛ ❤️ دکتر«ابوالفضل فیروزی» 🔸به مناسبت شب ۲۸ صفر 🌷شهادت حضرت رسول الله(ص) 🥀 و امام‌حسن مجتبی(ع) 🏵 هیأت محبّان الزَّهراء 💐 (سلام الله علیها ) 🗓۱۴۰۲/۶/۲۳ https://eitaa.com/mohebanealzahra 🆔@banavayeneynava
👆برآستان‌جانان علی‌ابن‌موسی‌الرضاعلیه‌السلام 🍃 قصیدهٔ « عشق» 🏵 السّلام ای آستانت سقف عرش کبریا السلام ای جان جانان! یا «علی‌موسی‌‌الرضا» 🦋 السّلام ای بارگاهت، باب جنّات النعیم چتر مهرت بر سرما ، مهر تابان خدا 🦋 السّلام ای تربت پاک تو روضات الجنان سایه مهرت کشیده بر سماوات عُلا 🏵 السّلام ای شمعها سوزان ز داغت تا ابد چشمه‌ها جوشان به‌ شوق گلشنت از هر کجا 🦋 سنگها درّ می شود با شبنمی از عشقتان خاک زر گردد به یُمن آن نگاه کیمیا 🏵 آهوان آهمان را یک نگاهت ضامن است هست صیاد زمانه صید ایثار شما 🦋 نور فوق النّور را با ظلمت مطلق چکار!؟ شاه عالم را چه باشد! نسبتی با این گدا؟! 🏵دستگیر از این گدای بی نوای روسیاه ‌ ای که شاهان جهان پابوس آن دولت سرا 🦋می وزد در خاطر من هر پگاه و شامگاه عطر روح انگیز نفحات خوش روح خدا! 🏵 آمدم با کوله باری پر ز اندوه وگناه تا غمم را چاره سازی، دردهایم را دوا 🦋 آمدم با دست خالی، پای لنگ وسر به زیر ای امیر ملک دلها، پادشاه ماسوا 🏵 آمدم با چشم پر آب و دلی آتش‌گداز یکه و تنها، غریب و خسته، بی‌توش و نوا 🦋مشکلی دارم که حلّش بستهٔ امر شماست ای‌که باشد یک اشارات شما مشکل گشا 🏵 از دم گرم شما هر روزم عاشوراستی بانوای کربلاتان می‌نوازد «نی‌نوا» ☘ صلوات! ❤️ابوالفضل فیروزی(نی‌نوا) 🗓۱۴۰۲/۵/۲۷ 🆔@banavayeneynava
🦋🍁 🍇 🍃🌼🦋«هوالرّضا»🦋🌼🍃 🍁🍇«»َ🍇🍁 🍁ای حرمت روضهٔ رضوان رضا موجب آرامش ایران ما 🍇آئینه عشق، امام الرئُوف حجت ثامن، گل هشتم رضا 🍁شاخهٔ طوبای بلند بتول چشم و چراغ همهٔ اولیا 🍇در شب کابوس انیس‌النُّفوس ای حرمت ملجاء وکهف‌الوریٰ 🍁گاه بلا، سنگر امن وامان وقت خطرحصن حصین خدا 🍇همره جان ، درسفر و درحضر همدم دل، شافع روز جزا 🍁تا که برم نام تو را هرزمان بوی خدا می‌وزد از هرکجا 🍇مشهد تو تالی کوی حسین زائر تو ، زائر کرب وبلا 🍁روضهٔ تو بِه! ز بهشت برین هست چو ‌ایوان نجف باصفا 🍇گشته به محنت ز مدینه به توس کشتهٔ غربت به ید اشقیا 🍁در غم تنهایی تو، تا به حشر گریه کند دیده و دل زین عزا 🍇ای که مزارت شده هر صبح وشام قبلهٔ حاجات زمین وسما 🍁بارقهٔ نور خدا ساطعست از پس آن گنبد زرد طلا 🍇ای دژ تو شرط امان از عذاب مهر تو محراب نماز ودعا 🍁شبنم عشق تو عجین با گِلم مهر تو باشد حرم أمن ما 🍇آتش دوزخ چو گلستان شود چون به چکد شبنم عشق شما 🍁آنکه به یمنش برسد هر نفس برکت و خیرات به ایرانسرا 🍇آنکه ز خاکش برسد تا به عرش زمزم فوارهٔ نور وضیا 🍁آنکه بود بارگه کبریاش نورعلی نور وبهاء در بها 🍇ماه شب افروز همه عاشقان شمع دلفروز شبستان ما 🍁کیست که«خٓرّٓ صَعقا»یش نشد کیست که حیران نشود ماه را؟! 🍇موسی وعیسی شده مدهوش او کوه ز ‌نورش بشود جابجا 🍁یعنی آن نور علی نورها جان علی، نور دل مصطفی 🍇مطلع فجر شب احیاگران شمس شموس همهٔ ماسوا 🍁مشرق خورشید خراسانیان مطلع مهتابی هر مه لقا 🍇از حرم مهر ولایت ‌وزد نفحهٔ فردوس، صباح‌ ومسا 🍁با دم نفحات مسیحائیت مرده شود زنده، به ذکر و دعا 🍇چشم جهان خیره‌ور از طلعتِ آن ید بیضایی موسیَ الرّضا 🍁تاجوران تاج بینداخته زآن همه بشکوه و جلال وسنا 🍇سجده کنان یوسف کنعان رود درحرمت، زآن همه فرّ وبها 🍁رانده زهرجا به تو رو آورد ای حرمت ملجا هر آشنا 🍇حصن حصین تو ‌‌پناه همه مرقد تو عرش برین خدا 🍁ملجاء دلسوختگان جهان بارگه‌ات مرجع شاه وگدا 🍇زد عَلَم عشق - علیه السلام - برسر کوی تو، شدید القویٰ 🍁دیده به بد، هیچ نیالوده‌ای شهرهٔ عشقی تو به شهر وَلا 🍇ای نفس سبز تو در بادها داد رس ناله و فریادها 🍁خانه خرابیم و تو دارالسّلام ما همه دردیم وتو دارالشّفا 🍇با نظری خسته دلان را نواز ای نظرت، خاک مرا کیمیا! 🍁گر ننوازی، به که رو آورم چون تو برانی، بروم پس کجا؟ 🍇از حرمت دور نخواهم شدن گرچه برانی تو ،مرا بارها 🍁باز بده! آنچه زدستم برفت بار بده! راندهٔ هر در سرا 🍇ای همه مهر وهمه لطف وکرم ای همه فضل وهمه جود وعطا 🍁عین معین الضُعفایی علی! قرب غریب الغُربایی رضا! 🍇«باب جوادت» دَرِ بخشندگی پنجره فولاد تو مشکل گشا 🍁پنجره فولاد تو‌ هرکس گرفت دید از آن پنجره روی خدا 🍇حلقه به بابت نزند هیچ کس جز که کنی، حاجت او را روا 🍁از کرمت حاجت خود را گرفت هرکه بیامد دَرِ «باب الرِّضا» 🍇هرکه سرحلقه زلفت گرفت گشت رها از همهٔ ماسوا 🍁سلسلهٔ دوزخیان بگسلد بسته شود هرکه به زلف شما 🍇هرکه دراین حلقه بیامد به عشق فارغ از اندوه شد‌ وهر بلا 🍁اینک من آمده ام، خسته دل رانده و درمانده به شور ونوا 🍇آمده ام دست تهی، سر به زیر دیده پرآب و به خوف و رجا 🍁خوف من از کردهٔ نا کرده‌ام هست رجائم به جواد شما 🍇ضامن آهوی! هوایم بگیر! تا نفسم هست، ز گرگ هوا 🍁گر تو نگیری،که بگیرد مرا؟ زین همه صیاد ودَد و دامها 🍇چون تو نخواهی که بخواهد مرا؟ ای همه خواهان تو از هرکجا 🍁گر تو‌ برانی که گذارد محل برمن شرمنده بی دست وپا؟ 🍇رد مکن این بنده ناچیز را هیچتر از هیچ وتهی از نوا 🍁شاعرکی خسته و آزرده ام خستهٔ از خویشم وجور وجفا 🍇از همه ودست خودم عاصیم هرکه کند جور، ولی تو چرا؟ 🍁هرکه کند جور، تو جورم بکش چونکه فتادم، تو بلندم نما 🍇نازمکن! گرچه کشم ناز تو بیش میازار! منِ بینوا 🍁دست قضا از کرم کردگار زد رقم مهر تو بر چهر ما 🍇دانهٔ مهر تو مراصید کرد کفتر جَلدت شده‌ام سالها 🍁قلب مرا مشکن و راهم بده لیک مران از درت این آشنا 🍇آمده ام دست تهی، روسیاه با دل پرخون و سری پرهوا 🍁نیست به‌جز آه مرا دربساط زاد ندارم مگر عشق شما 🍇قطرهٔ عشقت بنماید خموش آتش جانسوز گناهان ما 🍁شعله‌ور از دوزخ خودگشته‌ام سردکن این آتش بی دود را 🍇دوزخ مارا ،به دمی سردکن ای دم تو نفحه روح خدا 🍁ای که بود خاک درت کیمیا خاک وجودم به نظر زر نما 🍇از دم خود جان مرا جان بده ای دم تو دبدبهٔ«نی نوا» 🍁من چه بگویم به مدیحت سخن عرصه سیمرغ ،چه دخلی مرا؟ 🍇مادح خورشید کند مدح خود شب پره را تاب نباشد ضُحیٰ 🍁شعرم اگر نیست سزاوارتان میرسد از عرش مرا، ‌مرحبا 🍇صلهٔ این مدحت ناچیز را برکفنم بند به داربقا 🍁حق جوادت تو به آنی مگیر از سر ما سایهٔ فرّ هما 🍇 قبلهٔ حاجات، امام رئوف بحرسخا، مهرخدا، یارضا ☘صلوات ❤️ابوالفضل فیروزی(نی نوا) 🗓۱۳۹۸/۴/۲۳ 🆔@banavayeneynava
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆 فرازی از درس «اخلاق اسلامی» 🔻 مبحث «شیطان شناسی» ✅ ملاکهای تشخیص الهامات رحمانی از الهامات شیطانی ❤️ استاد دکتر «ابوالفضل فیروزی» 🏢 دانشگاه «علم و فرهنگ» 📽 ضبط و ارسال «روژان گودرزی» 🧕 دانشجوی «رشتهٔ حسابداری» 🗓۱۴۰۲/۰۵/۱۸ 🆔️@banavayeneynava
👆«بهار اَجمَل» 🍁 صفر رفت و ربیع الاوّل آمد ☘ خزان رفت و بهار اجمل آمد 🌜 بشد ماهی که بر آل محمّد 🥀به تلخی تلختر از حنظل آمد 🌸 باسلام و تحیّت طلوع ماه «ربیع الاوّل» 🍁 غروب فصل برگریز باغ زهرا ☘ و کاهش شدّت کرب واندوه آل الله 💐 (علیهم افضل واحسن التّحیات والثنا) 🌻 و با آرزوی فرج محمّد و آل محمّد 🦋 (عَجّل الله تعالی فَرجه وسَهّل الله مَخرجه) 🌼 و قبولی سوگواریهایتان و توفیق در پاسداشت آنها 🤲 ملتمس دعا ❤️ ابوالفضل فیروزی (نی نوا) 🗓۱۴۰۲/۶/۲۶ 🆔@banavayeneynava
🦋💐🦋🌸🦋🌺🦋🌷🦋🌼 💐 💐 ایام‌ الله مهم ووقايع ماه ربيع ‏الاول 🍀ماه «ربیع الاول» همانگونه كه از اسم آن پیداست؛ بهار ماه های قمری اسلامی مى باشد و مطابق تقویم قمری چندین مناسبت وایام الله ورویداد مهم در آن رخ داده است‌‌ که مهمترین آنها. طلوع سبز خاتم الانبیا حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (صلی الله علیه وآله وسلم) ونیز میلاد خجسته احیاگر اسلام ناب محمدی حضرت صادق آل محمد(علیه السلام) است. 🍀 به شکرانه کاهش اندوه وکرب محمد و آل محمد ( علیهم السلام والصلوه) به مناسبت هریک از ایام الله این ماه خجسته آداب و رسومی از درسیره اهل بیت علیهم السلام وارد شده که در کتب مربوطه من حمله مفاتیح الجنان محدث قمی (ره) نقل شده ولی در آداب روز اول آن آمده که مستحب است روز اول ربیع الاول را روزه بگیرید و صدقه و انفاق نمایید. 🍀ایام‌ اللّه مهم سال قمری این ماه که حوادث ذیل در آن اتفاق افتاده عبارتند از ؛ 🌼۱- هجرت پيامبر اعظم(صلی الله علیه وآله) از مكّه معظمه و مخفي شدن آن حضرت در غار ثور در آغاز ربيع الاول. 🦋۲- رهسپار شدن حضرت پيامبراکرم (صلی الله علیه وآله) به سوي مدينه و آغاز هجرت آن بزرگوار به آن شهر. 🥀۳- شهادت حضرت امام حسن عسگري(علیه السلام) در سن ۲۸ سالگي در سال ۲۶۰ ه .ق‏ 🌸۴- آغاز امامت حضرت بقية اللَّه اعظم(عجل الله تعالی فرجه الشریف)در نهم ربيع الاول سال ۲۶۰ه.ق‏ 💐۵- ازدواج پيامبر (صلی الله علیه وآله) با حضرت خديجه «ام المؤمنين»( علیه السلام) در دهم ربيع الاول. 🍁۶- وفات عبدالمطلب (علیه السلام) در دهم ربيع الاول. 🌼۷- ورود پيامبر اعظم(صلی الله علیه وآله) به مدينه در دوازدهم ربيع الاول. 💐 ۸- ميلاد سبز پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) در هفدهم ربیع الاول عام‏ الفيل. ونیز تولد خجسته امام صادق (علیه السلام) در همین روز مبارک 🌼 التماس دعا ❤️ ابوالفضل فیروزی (نی نوا) 🆔@banavayeneynava 🦋💐🦋🌼🦋🌸🦋🌺🦋🍀🦋🌷
🦋🌼🍃 🌸 🍃🌼«بسمه تعالی» 🌼🍃 🔻اطّلاعیّه 🔸قابل توجه دانشجویان عزیز 💐با سلام واعتذار! با توجه به سفر زیارتی اربعین ، متاسفاته بنده به موقع نتوانستم اوراق آزمون ترم تابستانه ۱۴۰۲، دانشگاه علمی - کاربردی ۳۲ را تصحیح و ثبت در سامانه مربوطه نمایم. وپس از رجعت وتصحیح اوراق ، فعلا سامانه مسدود شده است. وتا ۸ مهرماه امکان وارد کردن ، آنها نیست. لذا عزیزان دانشجویی که نگران وضعیت نمره آزمون ونیز نمره نهایی درس «اخلاق اسلامی» خود هستند، می‌توانند با درخواست نمره خود در خصوصی(پی وی) بنده در تلگرام یا ایتا ،از وضعیت آزمون ونمره نهایی خود که قرار است در سامانه ثبت و تایید شود ، مطلع شوند. ❤️دکتر ابوالفضل فیروزی 🌼🍃
36.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋🍃گزیدهٔ «بهار محمّد» 🌸🦋 🌸ربیع اوّل آمد بهار محمّد(ص) 🍃خزان شد ازآن گلشن آل احمد(س) 🌸بهاری که هردَم به نفحات اُنسش 🍃زند شانه هر شب به زلف مجعّد 🌸به شکرانه‌اش بلبل جان نوازد 🍃به گوش شکوفه غزلهای ممتد 🌸به شکرانه‌اش گشت واجب فرستی 🍃به هرروزش از دل صلوات یکصد (۱) 🌸به شکرانه آنکه از لطف ایزد 🍃دو مهر فروزان دراین ماه سر زد 🌸یکی مهرمنظومهٔ حق محمّد 🍃دگر جفعرصادق آن مهر امجد 🌸یکی آن که آورد این دین برحق 🍃دگر آن که دین شد به درسش مخلّد 🌸خدایا تو بفرست هرآن، برآنان 🍃سلام و درود وتحیّات بی‌حدّ 🌸ز رحمتت بنمای تعجیل و تسهیل 🍃به صبح ظهور همان مهر سرمد 🌸همان مهر موعود(عج)آن ماه ماهان 🍃همان نجم ثافب، همان فرّ ایزد 🌸همان مهر پنهان همان حجّت الحق 🍃که از طلعتش هرچه ظلمت گریزد 🌸مسمّا به اسم شریف محمّد 🍃معلّا به خط علی، جان احمد 🌸گل ختمی«شرح مجموعهٔ گل» 🍃به روح القدس نفحهٔ او مؤیَّد 🌸ز دادش شود کاخ بیداد ویران 🍃به مهرش شود کوخ مسکین مُشیَّد 🌸چنان که برآید به شیدایی وشور 🍃ز دلهای چون سنگ گلبانگ اَشهَد 🌸مسیحا دمش آتش«نی‌نوا» را 🍃چنان آن خلیلت نماید مُبرَّد 🦋التماس دعا ❤️ابوالفضل فیروزی(نی‌نوا) 🔻تذکر؛ ۱-صلوات بر محمد وآلش آثار زیاد دنیوی واخروی دارد بالاخص صلوات فوق ونیز ذیل که ثوابش معادل ده هزار صلوات است؛ «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوانِ وَتَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَکَرَّ الْجَدیدانِ وَ اسْتَــقْــبَلَ الْفَرْقَدانِ وَ بَلِّغْ روحَهُ وَاَرْواحَ اَهْلِ بَــیْـتِهِ مِنَّا التَّحِیَّهََ وَالسَّلامِ» 🗒۱۴۰۲/۶/۲۹ 🆔@banavayeneynava
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘ «یاد ایّام» (فَذَکّرهُم بایّام الله) 📗قرآن کریم/ابراهیم/۵ 👆چهل وهشتمین«شب خاطره»حوزهٔ فرهنگی - هنری تهران 🌘 تاریخ؛ ۲ /۹ /۱۳۷۵ 🌼 قرائت شعر و بیان خاطره‌ای ازسالهای «دفاع مقدّس» 🌷در باره دوست صمیم وسالک طریق طلبهٔ شهید 🌹«محسن حاج رضایی» (رضوان الله تعالی علیه) ❤️ ابوالفضل فیروزی (نی نوا) مقدّس 🗓۱۴۰۲/۶/۳۰ 🆔@banavayeneynava
👆در رثای رفیق طریق و دوست شفیقم 🌹شهید «محسن حاج رضایی»(رض) 🦋🌷«آخر کار من و تو»(۱)🌹🦋 🦋یاد باد! آنکه سحر بود وبهار من وتو شمع بود وگل وپروانه ویار من وتو 🥀لب جو بود وبهارگل وگلبانگ هَزار شب مهتاب و می وبوس وکنار من وتو 🦋فرش از مشک وگل وسبزه وفرّاش صبا آسمان خیمه و آب آینه دار من وتو 🥀باده در جام وجهان بود به کام تو ومن جان و دل بود سر میز قمار من وتو 🦋ابر می ریخت گهر بر سر و روی تو ومن باد می‌کرد گل وبوسه نثار من وتو 🥀باد وباران تو ندیدی که درآن روز چه کرد!؟ برد اندوه دل وشست غبار من وتو! 🦋ای خوشا! آن دم انس وسحرخلوت راز محفل گرم و شب شعر وشعار من وتو! 🥀آه و افسوس! که آن خاطره چون ابر گذشت ریخت پیمانه که بشکست خمار من وتو 🦋‌رفت ایام بهار وگل وگلبانگ هزار رفت آن شادی وامید وبهار من وتو 🥀لاله ای نیست که تا بزم چمن افروزد نرگسی نیست که بیند ،شب تار من وتو 🦋باد گل بیز نیامد ،دگر از کوچهٔ ما تا پریشان شود آن زلف نگار من وتو 🥀کو نسیمی ،که به آفاق برد بوی تو را؟ چه شد آن ابر که شوید گل وخار من وتو؟ 🦋خبری نیست دگر از گل و پروانه وشمع مگر آیند به خواب وبه مزار من وتو! 🥀بی‌خبر رفتی و رفت از دل من صبر وقرار اینچنین بود مگر قول وقرار من وتو؟! 🦋من در این راه امید وتو به میعاد شهید تاکجا باز بیفتد؟ گذار من وتو 🥀تو وآن آتش وصل ومن واین آتش هجر فرق بسیار بود ،بین شرار من وتو 🦋آتش طور کجا ومن مهجور کجا؟ تا کجاها بکشید آخر کار من وتو! ❤️ ابوالفضل فیروزی(نی نوا) 🔻تذکر؛ ۱-ازمجموعه اشعار رثایی« مقدّس» 🗓۱۳۶۹/۱۱/۲۲ 🆔@banavayeneynava
🦋🌹 🥀 🍀 گذری بر زندگی دوست عزیزم 🥀 شهید«محسن حاج رضایی» 💐 اعلی اللّه درجتة ♦️بخش (۱) 💐 ۱-«پرستوهای مهاجر»🦋🌷🦋🌹🦋🥀 ♦️شایان ذکراست مقدمتاً متذکر شوم ؛ از آنجا که این بنده روسیاه؛ " ابوالفضل فیروزی"(نی نوا) بنابر رابطه مودّتی که با شهید «محسن حاج رضائی»داشتم ونیز عقد اخوتی که در عیدغدیر سال۱۳۵۹ بستیم وسالها به اصطلاح«رفیق خانه وگرمابه و‌گلستان یکدیگر بودیم!» وگاهی دربرخی جبهه ها وعملیاتها نیز با ایشان همراه وهمسنگربودم. ودرسال آخرعمرشریفشان نیزاین رشته مودّت بنابر پیشنهاد آن شهید به قرابت سببی وپیوند ازدواج با یکی از خواهر زادگانشان(که قرابت اعتقادی وسیاسی باهم داشتند) منجرشد واین رشته الفت مستحکمترگردید. به همین جهت بنده ازآن شهید عزیز خاطرات جالب تلخ و شیرینی دارم و برخود فرض میدانم که برخی نکات، مشاهدات وخاطرات او را - علیرغم چندان مشغله - به قلم قاصر خویش درحوصله مجال فضای مجازی فاش نمایم ،که گفته‌اند؛ «بهتر آن باشد که سرّ دلبران گفته آید درحدیث دیگران» تا که قبول افتد وکه درنظر آید! 🌹شهیدحق«محسن حاج رضایی»فرزند مرحوم حاج «میرزا محمد»درسال ۱۳۴۲درخانواده‌ای مذهبی در شهرستان "محلات" دیده به جهان گشود. وی پس از طی دوران کودکی،تحصیلات خود را در همین شهر ادامه گذرانید وموفق به اخذ دیپلم در رشته «فلزکاری» گردید. با شروع جنگ تحمیلی او نیز مانند دیگر خیل جوانان غیرتمند دفاع از وطن ودین خود را برخویش فرض دانست وبرای ادا این تکلیف الهی، نخستین بار ازطریق سپاه پاسداران شهرستان«محلات»به جبهه غرب(مهاباد کردستان) عزام گردید. در دومیّن بار پس ازعزیمت به همان منطقه ، مورد اصابت ترکش فرار گرفته ومجروح شد وپس ازمدتی بستری شدن در بیمارستان بهبودی یافت ومرخص گردید. به محض بازگشت به موطن خویش محلات، به عضویت رسمی سپاه پاسداران محلات در آمدند وبرای خدمت به استخدام این نهاد مقدس درآمد. دو سال عضو سپاه پاسداران محلات بود و در این مدت گاه وبیگاه درمواقع ضروری عازم جبهه حق علیه باطل میشد. درعملیات فتح المبین(۲/ ۱/ ۱۳۶۱) برادرعزیزش پاسدار«مهدی» به شهادت رسید واین مصیبت عزم او را برای حضور فعال ومستمر درجبهه های حق علیه باطل بیشتر جزم کرد. بعد ازآن نیز مصیبت شهادت رفیق شفیقش«مسعود قائنی» وی را سخت متاثر ومتألم نمود!چنانکه برای ملحق شدن به او دیگر آرام وقرارنداشت! گرچه قبل از شهادت او تمایل داشت باخواهر آن شهید ازدواج نماید ولی بدلیل مخالفت وعدم رضایت مرحوم والده محترمشان ،متاسفانه! این ازدواج صورت نگرفت! از آنجا که فضای نظامی چندان با روحیه‌اش سازگار نبود، پس از دو سال خدمت مخلصانه در سپاه،از آن انصراف داد وبرای فراگیری علوم دینی وارد حوزه علمیهٔ قم گردید. وی طی چهار سالی که درحوزه علمیه مشغول تحصیل بودند، در مواقع ضروری چندین بار جبهه رفت و درعملیاتهایی‌ مهمی چونان؛«خیبر» «بدر» و...‌شرکت کرد تابلاخره در عملیات سنگین واستراتژیک«والفجر ۸»(۶۴/۱۱/۲۳) درمنطقه ٔ«فاو» عراق ،بعد از رزمی بی امان، دراثر اصابت ترکش به پیکر پاکش ، روح بلندش به ملکوت اعلی پرکشید. در اواخر جنگ یعنی مرداد سال ۶۸درعملیات«مرصاد»برادر کوچکترش طلبه شهید«علی»به دست منافقین متاسفانه بطرز فجیعی به شهادت رسید! لازم به ذکر است؛ بردار ارشد وناتنی ایشان مرحوم حاج«محمدرضا رضایی»که شغلش خیاطی بود وخود نیز پدر خلبان رشید شهید«غلامعلی رضایی»است. از برادران تنی ایشان یکی پاسدار جانباز حاج«حسین»نام دارد، که ازنظر سنی از محسن کوچکتراست. او نیز در سالهای دفاع مقدس درجبهه خدمت کرده ومسوولیتهای خطیری مانند اطلاعات عملیات، وتخریب را به عهده داشته وچندبار نیز درجبهه مجروح شده است. وی اینک چندین سال است بازنشسته شده ومدتیست در حوزه علمیه قم به تحصیل علوم دینی مشغول است. همچنین کوچکترین بردار ایشان حجت الاسلام حاج شیخ «حسن» نام دارد واینک امامت جمعه وجماعت شهر نیمور هستند. درآخرین روزهای دفاع مقدس پس از شهادت طلبه شهید«علی»که درعملیات مرصاد(۶/ ۵/ ۶۷)متاسفانه! به طرز فجیع به دست گروهک منافقین درعملیات مرصاد به شهادت رسید. بنده که در آن زمان وآن ‌منطقه عملیاتی توفیق حضور داشتم، به اتفاق برادرشان‌ حاج حسین پس از تفحص وجستجوی زیاد، جنازه آن شهید را درحواشی شهر اسلام آباد غرب درچاهی پیدا شد‌. درضمن بنده در رثای این شهیدو برادران شهیدش ،سروده هایی دارم که به پیوست میآورم. یکی از آنها رباعی ذیل است که در رثای این سه برادر شهید، پس ازشهادت«علی»سروده‌ام ،که با اندکی تفاوت بر سنگ مزار او حک شده؛ 🌷«در پای توصد سرو سهی آوردیم یک باغ گل محمدی آوردیم درمسلخ عشق تو هزار اسماعیل چون مهدی ومحسن وعلی آوردیم» 💐رحمة الله علیهم رحمة واسعه وحشرهم الله مع الشهدا والصدیقین بحق محمد وآله الطاهرین. ادامه‌ دارد...⏪ ❤️ابوالفضل فیروزی(نی نوا) مقدّس 🗓۱۴۰۰/۶/۱۲ 🆔 @banavayeneynava
🦋🌹 🥀 💐سیرهٔ «شهید محسن حاج رضائی» ♦️ بخش(۲) 🦋۲-«سیمای محسن» سالک طریق وطالب تحقیق، شهیدسعید ورفیق شفیق «محسن»ابن حاج میرزا محمد«حاج رضایی»(ره) جثه‌ای نحیف وسیمایی دلنشین وجذاب داشت. اوعمر قلیل وشریف خود را در بندگی حق سپری کرد. وبراستی ازمصادیق بارز«رهبان باللیل واسدّ فی النهار» «وحاسبوا قبل آن تحاسبوا وموتوا قبل آن تموتوا»بود. وتداعیگر این فراز خطبه متقین علی(ع)؛ «اگرنبود اجل معینی که خدا برای هرکس قرار داده ،از شوق ثواب وبیم عذاب، چشم بهم زدنی جان در کالبدشان قرار نمیگرفت!» وبراستی اوچنین بود واز شوق لقاءالله وزیارت اولیاءالله سرازپا نمی شناخت،بالاخص بعد ازشهادت رفیق شفیقش«مسعود قائنی» قرار وآرام نداشت. وبه مصداق شریفهٔ«کونوا دعاة الناس بغیر السنتهم» بیش وپیش ازآنکه به زبان امربه معروف وناهی ازمنکر باشد خود به معاریف عامل بود واز منکرات پرهیزمیکرد. ازویژگیهای بارز اخلاقی او «تولی وتبری»وجاذبه و دافعه»اش بود! یعنی نسبت به فاسقین بخصوص ضد انقلابیون و معاندین اسلام ودشمنان ولایت فقیه ،به‌شدت دافعه داشت وآنهایی که قابل هدایت نبودند ،حتی اگر ازخویشانش بودند،طرد میکرد! نسبت به حزب‌اللهی ها ارادت می‌ورزید. امابه راحتی با هرکسی مأنوس نمی‌شد‌. دربرخی عملیاتهای مهم حضور داوطلبانه داشت و به موجب این موهبت الهی،ازکسانی بودکه مشمول لطف واردات خاص امام راحل(ره) بود وبارها برملکوت دست وبازوی توانمند او نشان پرافتخار «بوسه روح اللهی»خورده بود وهمین بس‌است ورا صحبت صغیر وکبیر! روحی لطیف وقلبی سلیم داشت،‌ همواره تمیز بود وغالبا معطر ، اهل ذوق و ادب وهنر بود. زمانی آواز وموسیقی سنتی گوش میکرد در خیاطی نیز-که شغل مورثی پدرش بود- مهارت داشت. خوب‌می‌نگاشت وخطی خوش داشت واندکی هم طبع شعر، گاهی سروده‌هایش رابرایم میخواند واز بنده- بخاطر دستی که در فنون شعرداشتم- نظرم را جویا میشد. بعد شهادتش برخی ازسروده‌‌هایش همراه وصیتنامه اش، به‌ضمیمهٔ کتابچه دعایی چاپ ومنتشرشد. حافظه قوی وهوش ونبوغ سرشاری داشت ومطالب عمیق را زودمی‌فهمید، درسهایش راخوب میخواند وبا اینکه بیشتر دوران تحصیلش را درجبهه میگذرانید از درسهایش عقب نمی افتاد. زاهد‌ وقانع بود ودرخوراک و پوشاک ومعیشت زندگی با اندکی که حفظ آبرو شود قناعت میورزید وخود این مسأله را گاهی که درحجره‌اش بیتوته داشتم یابه منزل ما میآمد،به عینه شاهد بودم. با اینکه مدتها در حوزه تحصیل میکرد حقوق و شهریه‌ای را نمی‌گرفت. از نظرتحصیلات حوزی با اینکه درسش را تا حدی خوانده بود که میتوانست ملبس به لباس روحانی شود،از درآمدن در کسوت روحانیت اجتناب میکرد. وقتی از او سوال میکردی که چرا لباس روحانی را نمی پوشی!؟ پاسخ میداد«این لباس مقدّسی است وهرکس نمیتواند با اندکی تحصیل، ملبس به این لباس گردد!» اهل جمعه وجماعت بود وبا اینکه تنهایی را ترجیح میداد، حتی الامکان بیشتر فرائض را به جماعت ادا کند. اهل سیر وسلوک ،ذکر وفکر ،صَمت وصُمت ،سَهَر وعزلت ،دعا واستغفار، تهجّد ونافلهٔ شب بود. دعای کمیل،مناجات شعبانیه وزیارت عاشورایش معمولا ترک نمی شد.وگاهی توفیق میشد به اتفاق هم از محلات یا قم به تهران میآمدیم، تا درمراسم دعای کمیل که در مهدیه تهران‌ شرکت نماییم. چونان حضرت ابوذر ،غالب عبادتش سکوت وتفکر بود وگاهی چنان درخود فرومیرفت واندوهیگن میشدکه از اطرافیان غافل میگشت،چنانکه اگر کسی که او را خوب نمی شناخت به او گمان بد میبرد. ازحرف لغو وبیهوده وشوخیهای مبتذل پرهیزمیکرد،چنانکه بارهاخود شاهد بودم، کسانیکه را که سخن لغو می گفتند ویا غیبت میکردند، نهی می‌نمود ودراین مورد با احدی رودربایستی نداشت! در تشییع جنازه شهداومراسم دفن وترحیم آنها ودرصحنه های تظاهرات وراهپیمائیهای دوران انقلاب و بعداز آن شرکت میکرد. درکتابخانهٔ محقرش بیشتر کتب درسی حوزوی و وتفسیری و روایی ومذهبی وعرفانی وشاعران عارف مسلک بود. چنانکه اشاره شد بنده بعد انقلاب با وی توفیق آشنایی‌ وبعد دوستی پیدا کردم ودر سال عیدغدیر سال ۱۳۵۹ برای ابد عقد اخوت ومودّت بستم وسپس در اواخر عمر شریفشان با یکدیگر قرابت سببی پیدا نمودم ، تازمان شهادتش، شاهدتحولات روحی وسلوکیش بودم واز او خاطرات تلخ وشیرینی جالبی درسفر وحضر به ویژه در زمان دفاع مقدس دارم که بعضاً به آنها اشاره خواهم کرد. البته قبلا برخی ازآنها را درمحافل نقل کرده‌ام ویادر مطبوعات چاپ ومنتشر گردیده واگر توفیق شد، برآنم که انشاالله درمجموعهٔ خاطراتم ازسالهای دفاع مقدس همراه باعکسهایی که باهم درجبهه انداخته‌ایم، چاپ ومنتشر سازم. درخاتمه ازآنجا که بیش ازاین سخن درباره شخصیت والای او دراین مقال نمیگنجد.انشاالله ،در مجال بعدی به بیان گزیده‌ای ازخاطراتش خواهم پرداخت! «شرح این هجران و این خون جگر این زمان بگذار! تاوقت دگر» ⏪ادامه دارد ❤️ابوالفضل فیروزی(نی نوا) مقدّس 🗓۱۴۰۰/۶/۱۲ 🆔@banavayeneynava 2⃣م
🍀یاد ایٌام الف-۳-خاطره‌ای ازدوست شهیدم محسن حاج رضائی(ره) 🌼«نماز با بهجت» در اوان طلبگی دوستم عزیزم شهید «محسن حاج رضایی»سفری به قم داشتم وچند شبی را میهمان او‌ در حجره‌اش بودم. سحرگاهی به اتفاق وی پس از تشرف به حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) و زیارت آن حضرت برای اقامه نماز صبح به مسجدی که آیت الله بهجت درآن امام جماعت بودند، مشرف شدیم ودر صف دوم ولی پشت سر معظم له جایی برایمان بازشد ونماز را به ایشان اقتدا کردیم. در سجده دوم رکعت آخر، ناگاه صدایی شبیه صیحه‌ای سوزناک که بسختی می‌شد فهمید، صدای آدمیست! مرا به خنده واداشت! محسن نیز که درکنارم، درحال سجده بود متوجه قضیه شد وچندباری با دستش به من ضربه زد، تا مثلا ادامه ندهم! ولی از آنجا که دراین مواقع نفوس ضعیف، بیشتر تحریک میشوند، کنترلم را از دست دادم وناخودآگاه صدای خنده‌ام بلند شد ونمازم شکست ویاطل شد! ازخجالت بسرعت جماعت را ترک کردم ودر انتهای صفوف نمازم را دوباره اقامه کردم. پس از نماز محسن -درحالیکه میخندید- پیشم آمد وگفت؛ اخوی نزدیک بود نماز ما را هم باطل کنی! به او گفتم؛ مگر تو آن صدای عجیب را نشیدی!؟ راستی این صدا چی واز کی بود!؟ گفت؛ بله! شنیدم، نالهٔ جانسوز آقای بهجت بود! مگرچنین حالی تاکنون از ایشان در نماز ندیده بودی!؟ با تعجب گفتم؛ نه!...واقعاً؟ با تبسّمی ‌گفت؛ بله! ومن که تا آنوقت چنین حالی از آقای بهجت ندیده بودم وهر چیزی را تصور میکردم،جزاینکه صدا ازسوی ایشان باشد! وتازه متوجه قضیه شدم واستغفار کردم واین بیت در ذهنم آمد؛ «میان عاشق ومعشوق حالیست چه داند!؟ آنکه اشتر میچراند!» البته بنده شناخت اجمالی از آقای بهجت داشتم ،ولی درآن زمان واقعا باحالات عرفانی ایشان آشنایی نداشتم ،ضمن اینکه معظم‌له درآن وقت مانند اواخر عمر شریفشان برای عوامی چون من، چندان معروف نبود! ولی ازآنجا که ارادتی وافر به دیدار علمای ربّانی داشتم، چندباری توفیق زیارتشان دست داده بود وحتی یکی دوبار نیز در نمازجماعت ایشان شرکت کرده بودم،ولی خب تاآن روز واقعاً چنین حالتی از ایشان مشاهده نکرده بودم! گاهی که به شهرها سفر میکردم، در مجالاتی که پیش میآمد به زیارت علما وعرفای آن سامان می شتافتم‌، ویا اگر تصادفاً به یکی از این بزرگان برخورد میکردم،از او میخواستم که در دفتر مخصوصی که غالبا همراه داشتم نظرشان را نیز بیادبود بنویسند. دراین رهگذر برخی ازعلما وحتی مراجع عظامی مانند ؛ آیت‌الله مرعشی، علامه جعفری و همچنین برخی علمای محلّات، ازجمله حاج آقا سید طه مقدسی، حاج‌آقا حسن انصاری (رحمه الله علیهم) این دفتر را به خط خویش، مزیّن کرده‌اند وبرای هریک ازآنها خاطره دارم که اگر انشاالله توفیقی شد، درجای خود خواهم گفت! ولی دراینجا خاطره‌ای را که مدتی قبل ازاین اتفاق با آیت الله بهجت(رض) برایم رویداد، نقل نمایم؛ یکبار که ازجبهه مرخصی آمده بودم وباز قصد برگشت ازمسیر قم به جبهه‌ را داشتم ومصادف با شب جمعه بود توفیقی شد درحرم مطهر حضرت معصومه(س)بیتوته کنم، تا پس از نمازصبح با قطار عازم جبهه‌های جنوب شوم. سحرگاه حضرت آقای"بهجت" به حرم مشرف شدند ودر مسجد بالاسر حضرت وجنب قبور مراجع عظام نافله شب را اقامه کردند وسپس به تعقیبات پرداختند. بنده نیز حین دعا ایشان را زیر نظر داشته ومترصد بودم که چون فارغ شوند، ضمن دست بوسی، دستور ذکر وسلوکی از ایشان گرفته واز وی نیز بخواهم که برگی ازآن دفترکذایی را به‌خط خویش مزیّن سازند، ولی چون وقت اذان شد، برخاستند تاجهت اقامه نمازجماعت به مسجدشان بروند، بلافاصله جلو آمدم وبعد سلام وعرض ارادت! ضمن سؤالاتی ازایشان استدعا کردم که نظر مبارکشان را درباره انقلاب بنویسند. چون حقیقتاً درباره مواضع ایشان نسبت به انقلاب شایعاتی شنیده بودم، که درآنزمان که در اوج شورانقلابی وعنفوان جوانی بودم، برایم قابل هضم نبود‌! ایشان در پاسخ فرمودند؛«که الان وقت ندارند ومعذورند!» اما چون اصرارکردم، فرمودند«پس از نمازصبح به مسجدشان بیایم تا آنجا به سؤولاتم پاسخ دهند» ولی چون بلیط داشتم ومعذور! وقصدداشتم بعد نمازصبح حرکت کنم تا به ساعت حرکت قطار برسم،اصرار کردم، اگر ممکن است،عجالتاً درحد چند خط دفتر ما را مزین کنند! وایشان حدیثی ازحضرت باقرالعلوم(ع)بدین مضمون انشا فرمودند؛ «مَنْ عَمِلَ بِمَا یعْلَمُ عَلَّمَهُ اللَّهُ مَا لَمْ یعْلَم- هرکس عمل کند به آن چه میداند، خداوند به او میآموزد آن چه نمیداند!» وسپس مرا سفارش به نافله شب فرمودند. به ایشان عرض کردم، اگرگاهی به دلیل خستگی ویا معذورات،دیگر چنین توفیقی نداشتیم، دستوری هست که جایگزین شود!؟ ایشان با اندکی تأمل ونگاهی ژرف به بنده فرمودند؛ «قبل ازخواب برقرائت دوآیهٔ آخر سوره مبارکه بقره، مداومت داشته باش!» وسپس بادعائی وداع نمود وبسرعت از حرم خارج شدند. رحمه‌الله علیهم رحمة واسعه! ❤️ابوالفضل فیروزی(نی نوا) مقدّس 🆔@banavayeneynava 3⃣م