eitaa logo
«با نوای نی نوا» گزیدهٔ آثار قلمی، بیانی وهنری ابوالفضل فیروزی(نی نوا)دکترای عرفان وتصوف است. ‌
521 دنبال‌کننده
698 عکس
762 ویدیو
190 فایل
این کانال حاوی منتخبی ازآثار قلمی، هنری و بیانی ونیز برخی از خاطرات و عکسهای یادگاری دکتر ابوالفضل فیروزی(نی نوا)است. ودر۱۷ ربیع الاول۱۴۴۳ه.ق =۱۴۰۰ه.ش، مصادف باطلوع سبز محمّد(صلی الله علیه‌وآله) ومیلاد خجسته امام صادق(علیه السلام)افتتاح گردید. @A_Firoozi
مشاهده در ایتا
دانلود
💐🦋 🦋 ‌‌🌼«بسم اللّه القاصم الجبّارین، مُبیرِ الظّالمین ویَرفع المستضعفین و یَضع المستکبرین ویُهلک ملوکاً و یستخلف آخرین» (دعای افتتاح) 🌷به‌مناسبت هفتهٔ بزرگداشت« مستضعفان» 🍀‌‌تقدیم به بسیجیان و لشکریان ‌مخلص خدا! پیر بسیجیان دیروز که هنوز گَرد حماسه واخلاص، از رزم جامهٔ خود نتکانیده‌اند! و غنچه‌های معطر امروز شجرهٔ طیبهٔ بسیج، که در تند باد سَموم فتنه‌های آخرالزَّمان، پژمرده نگشته‌اند! ومفتون زرق وبرق دنیا ویا مغلوب شیطان واسیرنفسشان نشده اند! وهمچنان با طراوت وشادابتر از پیش ایستاده اند! 🌷بسیجیان عزیزی که وارث وعصارهٔ همه بوی‌های معطری هستند که بیت بیت این قصیده را (که سروده سالهای دفاع مقدّس و روزهای معطر دوران شبابند!) به بوی بهشتی شان، معطّر ومزیّن ساخته‌ام! 💐هم آنانکه علی‌رغم همهٔ سختیها ‌وتهاجم سنگین جبههٔ تبلیغاتی، فرهنگی،سیاسی، اقتصادی و...استکبار جهانی و دشمنان خارجی وداخلی وعمّال نفوذی آنان و ناکارآمدی ونامهربانی‌ها برخی از مسوؤلان نالایق! 🌷همچنان ستوارتر وصائب‌تر از پیش، تحت لوای اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه و آله) ورهبری پیامبرگونهٔ رهبر فرزانه انقلاب اسلامی امام خامنه‌ای(مدظلّه) درصراط مستقیم حضرت روح اللّه(قدس سرّه)وآرمانهای مقدّس او، برای فتح سنگرهای کلیدی جهان،گام بر میدارند! وازملامت ملامتگران نمی هراسند! و برای رزمی بی‌امان! علیه کفر وشرک ونفاق جهانی در‌ رکاب فرمانروای هستی، صاحب الامر والزَّمان(عج)لحظه شماری می‌کنند! واین وعده ازلی وتخلف ناپذیر حق تعالی را باور دارند که؛ 🌼«ونريدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الذينَ استُضعِفوا فِي الأَرض ِوَنجعَلَهُم أَئِمَّةً وَنَجعَلَهم الوارِثينَ (قرآن کریم؛ قصص/۵) 🍀🦋 ٔ« بسیجی»🦋🌹 🌦بوی ابر و باد وباران میدهی! بوی رعد و برق وطوفان میدهی! 💐بوی عود وعنبر و مشک وگلاب ‌بوی شب‌بوهای گلدان میدهی! 🦋بوی بی پروائی پروانه‌ها ‌در طواف شمع رخشان میدهی! 🕊‌بوی انفاس خوش مرغ سحر بوی اشک و آه وافغان میدهی! 🌼بوی گَرد بوریائی بی ریا بوی درد وبوی درمان میدهی! 🌱 بوی مَرغ مَرغزاران غریب ‌بوی مُرغ دام و زندان میدهی! ❤️بوی وحشی اسب سرگردان به دشت بوی نفی وشک وایقان میدهی! 🌕بوی سوز سینهٔ داغ کویر بوی جنگل وقت باران میدهی! 🌞بوی غسل شمس در دریای خون چون دهد یک روز، پایان میدهی! ☄بوی خشم و هیبت آتشفشان بوی دریای خروشان میدهی! 🏔بوی دشت و درّه ودریا وکوه بوی مهر وماه وکیهان میدهی! 🌏بوی«کرخه نور»و«اروند»و«فرات» بوی«کارون» بوی«عمان»میدهی! 🌴بوی«تنگستان»و«دلواران لار» بوی«میزرا»بوی«گیلان»میدهی 💐بوی«نوّاب»و«مدرّس»بوی عشق بوی«ستّارخان» و یاران میدهی 🌹بوی«دستغیب»و «بهشتی»،«باهنر» چون«رجایی»بوی جانان میدهی 🌸بوی عطر بید مشک نو بهار بوی«اندیمشک»و«بستان»میدهی! 🌾بوی«خرّمشهر»و«شوش»و«دانیال» بوی«آبادان» ویران میدهی! 🌺بوی«سوسنگرد»وگمنامان عشق ‌بوی خاک پاک«مهران»میدهی! 🌹بوی«دزفول»و«‌هویزه»شهر خون بوی تک تازان ایمان میدهی! 🌲بوی«دهلاویه»و«بازی دراز» بوی سرو سرخ«چمران»میدهی 🎋بوی سرداران بی‌نام ونشان ‌بوی درد سربداران میدهی! 🥀بوی«مجنون»سرزمین خاک وخون بوی گلزار شهیدان میدهی! 🌷بوی«فاو»آن شهر زهرای بتول بوی عیّاران ایران میدهی! 🔥بوی نخل بی سر دشت جنوب بوی آتش در نیستان میدهی! 🌼بوی های وهوی مستان أَلست ‌بوی ساز وسوز عرفان میدهی! 🌲‌بوی جنگ ورزم صلح وآشتی بوی عدل و‌قسط ومیزان میدهی! 🕌 بوی«قدس»و«کعبه» ‌و دیر و‌کنشت بوی محراب شبستان میدهی! 🕋 بوی«زمزم»،«مشعر»و«رکن»و«مقام» بوی«اسمعیل»قربان میدهی! 🌳بوی نور وطور و وادی وشجر بوی آن«موسیٖ عمران»میدهی! 🌴بوی«یحیی»،«نوح»،«یعقوب»و«شعیب» بوی«یوسف»ماه کنعان میدهی! 💧چون مسیحادم، دَم انفاس توست ‌بوی چشمه‌یْ، آب حَیوان میدهی! 🌻بوی صبر‌ وحلم ایّوب نبّی بوی حکمتهای«لقمان»میدهی! 🏝بوی«مالک»،«میثم»،«عمّار»و«بلال» ‌بوی«بوذر» بوی«سلمان»میدهی! 🍎بوی عطر آن شهید کربلا بوی«سلطان‌خراسان»میدهی! 🌿بوی«حلاج»،«بوسعید»،«عین القضاة» بوی«شمس»و«شیخ خرقان»میدهی! 🌷کاش«مولانا»به سنگر آمدی؛ تا ببیند بوی انسان میدهی!(۱) 📗تاشدی تو پیرو اسلام ناب؛ ای بسیجی بوی«قرآن»میدهی! 💫بوی تو پیچیده در ارض وسماء ‌تاکه جان در راه جانان میدهی! 🌼«من چه گویم!؟ یک رگم هشیار نیست!» بوی خورشید جماران میدهی!(۲) 🍀التماس دعا ❤️ابوالفضل فیروزی(نی نوا) 🥀 مجنون-فروردین ۱۳۶۷ ♦️تذکر؛ (۱)تلمیحی است به سخن حکیم«دیوژن»یونان که دراین بیت غزل غزلیات شمس تبریزی، مولوی بدان اشارت شده؛ «دی شیخ باچراغ همی‌ گشت گرد شهر کز دیو و دَد ملولم وانسانم آرزوست!» (۲)با اندکی تغییر وامی است از‌مثنوی مولوی؛ «من چه گویم!؟ یک رگم هوشیار نیست شرح آن یاری که آن را، یار نیست» 💐@banavayeneynava 🦋🌹
🍀#«یاد ایّام» به مناسبت روز تشکیل مستضعفان به فرمان حضرت خمینی( قدس سرّه) 🍀 #«بسیجی» 💐 تقدیم به لشکریان مخلص خدا وفرمانده کل قوا «امام خامنه‌ای»(مدّ ظلّه العالی) 🌷 شمیم کربلا دارد بسیجی چه بویی آشنا دارد بسیجی 🥀 دراین راهی که پایانی نداره نوای «نی‌نوا» دارد بسیجی! 🌷به دل کین ستم دارد بسیجی بر این عهدش قسم دارد بسیجی 🌹برای جنگ با زور و زر و جهل تفنگ و هم قلم دارد بسیجی 🌼 بر افرازد به حق رایت بسیجی نسازد خم ز غم، قامت بسیجی 🏵 ندارد تا ظهور دولت عشق دمی آسایش و راحت بسجی ❤️ فیروزی (نی نوا) پایداری 🗓۱۳۹۷/۹/۵ 💐@banavayeneynava
🌷🦋🌹🦋🥀🦋🌷🦋🌹🦋🥀🦋🌹🦋🥀 🦋 🌷🦋🥀«بسم ربّ الشهداء والصدیقین»🥀🦋🌹 🍀به‌مناسبت روز اساتید و سالگردشهادت مرد میادین علم وعمل، مجاهد نستوه دکترمصطفی(اعلی‌اللّه درجته فی اعلی علییّن) 💔 فیروزی(نی نوا) 🌷 منثور( ادبی)👇 🦋«کجایند مردان بی ادعا!؟!»🥀 🔻بخش اوّل؛ 🥀«کجایند برادران من؟! آنان که در راه حق از یکدیگر پیشی می‌گرفتند!؟ وچون به‌هنگام نبرد خوانده می‌شدند: مشتاقانه می‌شتافتند!؟ و در مرگ عزیزانشان تسلیت نمی‌خواستند!؟ آنان که شهلای چشمشان از گریه بسیار سفید و شکمشان از روزه و ریاضت لاغر و لبشان از دعا و نیایش خشک و گل رخسارشان از شب‌زنده‌داری زرد گشته بود! در سیمایشان غبار فروتنی نشسته بود و نور خضوع در چهره‌شان می‌درخشید! کجایند یاران و برادران من!؟ کجاست عمار!؟ کجاست ابن‌تیهان!؟ کجاست ذو الشهادتین؟!....!؟» (۱) 🌹 کجایند حاج همت‌ها؟ باقری‌ها؟ زین‌الدین‌ها؟ باکری‌ها؟ بروجردی‌ها؟ وصیادها و...؟! 🦋 کجاست آن پیشتاز خطه عشق و سردار سرزمین حماسه و فریاد!؟ کجاست فاتح قله‌های سبز کرامت!؟ و آن سربدار میادین سرخ شهادت!؟ همان کوهسار بی‌فریادی که از سینه‌اش چشمه‌های مهتاب می‌تراوید و مردی که در آسمان چشمانش باغ‌های ستاره می‌درخشید!؟ همان فرماندهی که بر ملک دل‌ها فرمان‌روایی می‌کرد!؟ وسرداری که در بازوان توانمندش نشانه بوسه‌های روح‌اللهی داشت!؟ و بر شانه‌هایش ستاره‌های بوسه‌های اهورایی تلألؤ می‌زد!؟ چریک سرخی که روح بلندش را هر صبح و شام در شط سرخ شهادت غسل می‌داد!؟ و هر سپیده از زمزمه سپید نیاز وضو می‌ساخت!؟ وهر شبانه‌روز پنج‌نوبت در کوثر سبز نماز شستشو میکرد!؟ و هر گونه چرک و دنس را از خویش می‌زدود!؟ 🌷زاهدی که مسجدش، جبهه!؟ محراب‌اش ،سنگر!؟ قبله اش گل سرخ!؟ سجاده‌اش مین و ترکش!؟ مهرش تربت لاله وتسبیحش مروارید اشک بود!؟ 🌼 سربازی که سرود صبحگاهیش زیارت عاشورا بود!؟ وعارفی که هر شب از بی‌کران اقیانوس نور قرآن و عترت وضو می‌ساخت!؟و تا پگاه در وادی اشتیاق گرم می‌تاخت!؟ و چون سپاه خستگی و لشکر خواب بر او هجوم می‌آورد دست‌هایش را بالین وبستر اش را خاک قرار می‌داد!؟ آنچه خوش‌گذران ها سخت و ناهنجار می‌داشتند بر خود نرم و هموار می‌ساخت!؟ و به آنچه جاهلان از آن در وحشت و اضطراب بودند، انس و الفت داشت!؟ ‌واگر نبود اجلی که خداوند در دنیا برایش مقدر کرده ، از شوق ثواب و بیم عقاب، چشم به‌هم زدنی ،جان درکالبدش نمی‌گنجید!؟ آری تنها با بدن خاکی خود هم‌نشین اهل دنیا بود! درحالی‌که شاهباز تیز بال روح بلندش بر ستیغ سترگ و ذروهٔ بلند کوهسار بی‌فریاد عشق و معرفت و در آسمان لایتناهی لاهوت در پرواز بود! 🌷همان سردار بی نام ونشان، سرو چمان سروستان جنان حضرت چمران! مردی که از طنین نعره اش ، دل شیران بیشه آب می‌گشت! واز رعد تفنگش زهره پلنگان کوه پاره می‌شد! ودر ترنم آسمانی مناجاتش آواز مرغان بهشتی گم می‌شد! از نسیم سخنش باغ گل‌محمّدی می‌شکفت! و از سطوت سکوتش دشت‌های سوسن لاله می‌گشت! 🌸مردی که از سر پنجه‌اش، هنر می‌تراوید! و از سرانگشتش حماسه می‌چکید! زاهدی که آهن نفس را در کوران حوادث نرم کرده بود! و زندگیش، تنها عقیده بود وجهاد! مردی که در قد قامت‌الصلاتش، پرچم لاله‌ها به اهتزاز در می‌آمد! و فرشتگان عرش، بال‌های خویش را در زیر گام‌های باصلابتش، فرش می‌کردند! وحوریان، غبار چکمه‌هایش را سرمه‌ی چشمان خویش می‌ساختند! 🌲سرداری که سروهای چمان، میل آسودن در سایه‌سار آفتاب بلندش را داشتند! و لاله‌های شهید، شوق شکفتن در چمن سبز خضوعش را می‌خواستند! گل آفتاب‌گردانی که هیچ‌گاه رویش را از آفتاب ولایت بر نتافت! 🌹مردی که چون به شیپور جنگ دمیده می‌شد، اوّلین یلی بود، که به مصاف مرگ برمی‌خاست! وچون به طبل‌های رزم کوفته می‌شد، نخستین مردی بود ، که در معرکه آتش وخون، کاسه سر را به خدایش عاریت می‌داد! و زورق دل را در دریای طوفانی گیرودار وفتنه های سرخ و سبز ، با لنگر حلم آرام می‌گردانید! و آنگاه که ساقی بزم عشق سبوی شهادت را به گردش در می‌آورد، مشتاق‌ترین ساغری بود که برای نوش، گردن می‌کشید! مردی که اژدهای مرگ از او می‌گریخت! و عروس شهادت در اشتیاقش آغوش می‌گشود! مردی از مردستان خمینی ، و کوهی چونان کوههای جبل عامل لبنان وپاوهٔ کردستان! 🌴 گرچه زانوانش صلابت کوه را داشت ، ولی در شگفتم که چگونه تاب کشیدن آن روح سترگ آسمانی و آن بار سنگین امانت الهی را داشت!؟ 💐چه توان گفت!؟ در وصف آن عزیز سفرکرده، که قافله دلهای بسیجیان با او است! واو‌اینک در جوار حق تعالی ودر جمع شهدای کربلاهای ایران با امام شهدا، محشور! (۱)...ادامه ادبی ⏪ 🗓 ۱۳۷۳/۳/۳۱ 🥀 @banavayeneynava 🦋🌷🦋🌹🦋🥀🦋🌷🦋🌹🦋🥀
🌷🦋🌹🦋🥀🦋🌷🦋🌹🦋🥀🦋🌹🦋🥀 🦋 🌷🦋🥀«بسم ربّ الشهداء والصدیقین»🥀🦋🌹 🍀به‌مناسبت روز اساتید 🥀و سالگردشهادت مرد میادین علم و عمل، مجاهد نستوه 🌹دکترمصطفی(اعلی‌اللّه درجته فی اعلی علییّن) 💔 فیروزی(نی نوا) 🌷 منثور( ادبی)👇 🦋«کجایند مردان بی ادعا!؟!»🥀 🔻بخش اوّل؛ 🥀«کجایند برادران من؟! آنان که در راه حق از یکدیگر پیشی می‌گرفتند!؟ وچون به‌هنگام نبرد خوانده می‌شدند: مشتاقانه می‌شتافتند!؟ و در مرگ عزیزانشان تسلیت نمی‌خواستند!؟ آنان که شهلای چشمشان از گریه بسیار سفید و شکمشان از روزه و ریاضت لاغر و لبشان از دعا و نیایش خشک و گل رخسارشان از شب‌زنده‌داری زرد گشته بود! در سیمایشان غبار فروتنی نشسته بود و نور خضوع در چهره‌شان می‌درخشید! کجایند یاران و برادران من!؟ کجاست عمار!؟ کجاست ابن‌تیهان!؟ کجاست ذو الشهادتین؟!....!؟» (۱) 🌹 کجایند حاج همت‌ها؟ باقری‌ها؟ زین‌الدین‌ها؟ باکری‌ها؟ بروجردی‌ها؟ وصیادها و...؟! 🦋 کجاست آن پیشتاز خطه عشق و سردار سرزمین حماسه و فریاد!؟ کجاست فاتح قله‌های سبز کرامت!؟ و آن سربدار میادین سرخ شهادت!؟ همان کوهسار بی‌فریادی که از سینه‌اش چشمه‌های مهتاب می‌تراوید و مردی که در آسمان چشمانش باغ‌های ستاره می‌درخشید!؟ همان فرماندهی که بر ملک دل‌ها فرمان‌روایی می‌کرد!؟ وسرداری که در بازوان توانمندش نشانه بوسه‌های روح‌اللهی داشت!؟ و بر شانه‌هایش ستاره‌های بوسه‌های اهورایی تلألؤ می‌زد!؟ چریک سرخی که روح بلندش را هر صبح و شام در شط سرخ شهادت غسل می‌داد!؟ و هر سپیده از زمزمه سپید نیاز وضو می‌ساخت!؟ وهر شبانه‌روز پنج ‌نوبت در کوثر سبز نماز شستشو میکرد!؟ و هر گونه چرک و دنس را از خویش می‌زدود!؟ 🌷زاهدی که مسجدش، جبهه!؟ محراب‌اش ،سنگر!؟ قبله اش گل سرخ!؟ سجاده‌اش مین و ترکش!؟ مهرش تربت لاله وتسبیحش مروارید اشک بود!؟ 🌼 سربازی که سرود صبحگاهیش زیارت عاشورا بود!؟ وعارفی که هر شب از بی‌کران اقیانوس نور قرآن و عترت وضو می‌ساخت!؟و تا پگاه در وادی اشتیاق گرم می‌تاخت!؟ و چون سپاه خستگی و لشکر خواب بر او هجوم می‌آورد دست‌هایش را بالین وبستر اش را خاک قرار می‌داد!؟ آنچه خوش‌گذران ها سخت و ناهنجار می‌داشتند بر خود نرم و هموار می‌ساخت!؟ و به آنچه جاهلان از آن در وحشت و اضطراب بودند، انس و الفت داشت!؟ ‌واگر نبود اجلی که خداوند در دنیا برایش مقدر کرده ، از شوق ثواب و بیم عقاب، چشم به‌هم زدنی ،جان درکالبدش نمی‌گنجید!؟ آری تنها با بدن خاکی خود هم‌نشین اهل دنیا بود! درحالی‌که شاهباز تیز بال روح بلندش بر ستیغ سترگ و ذروهٔ بلند کوهسار بی‌فریاد عشق و معرفت و در آسمان لایتناهی لاهوت در پرواز بود! 🌷همان سردار بی نام ونشان، سرو چمان سروستان جنان حضرت چمران! مردی که از طنین نعره اش ، دل شیران بیشه آب می‌گشت! واز رعد تفنگش زهره پلنگان کوه پاره می‌شد! ودر ترنم آسمانی مناجاتش آواز مرغان بهشتی گم می‌شد! از نسیم سخنش باغ گل‌محمّدی می‌شکفت! و از سطوت سکوتش دشت‌های سوسن لاله می‌گشت! 🌸مردی که از سر پنجه‌اش، هنر می‌تراوید! و از سرانگشتش حماسه می‌چکید! زاهدی که آهن نفس را در کوران حوادث نرم کرده بود! و زندگیش، تنها عقیده بود وجهاد! مردی که در قد قامت‌الصلاتش، پرچم لاله‌ها به اهتزاز در می‌آمد! و فرشتگان عرش، بال‌های خویش را در زیر گام‌های باصلابتش، فرش می‌کردند! وحوریان، غبار چکمه‌هایش را سرمه‌ی چشمان خویش می‌ساختند! 🌲سرداری که سروهای چمان، میل آسودن در سایه‌سار آفتاب بلندش را داشتند! و لاله‌های شهید، شوق شکفتن در چمن سبز خضوعش را می‌خواستند! گل آفتاب‌گردانی که هیچ‌گاه رویش را از آفتاب ولایت بر نتافت! 🌹مردی که چون به شیپور جنگ دمیده می‌شد، اوّلین یلی بود، که به مصاف مرگ برمی‌خاست! وچون به طبل‌های رزم کوفته می‌شد، نخستین مردی بود ، که در معرکه آتش وخون، کاسه سر را به خدایش عاریت می‌داد! و زورق دل را در دریای طوفانی گیرودار وفتنه های سرخ و سبز ، با لنگر حلم آرام می‌گردانید! و آنگاه که ساقی بزم عشق سبوی شهادت را به گردش در می‌آورد، مشتاق‌ترین ساغری بود که برای نوش، گردن می‌کشید! مردی که اژدهای مرگ از او می‌گریخت! و عروس شهادت در اشتیاقش آغوش می‌گشود! مردی از مردستان خمینی ، و کوهی چونان کوههای جبل عامل لبنان وپاوهٔ کردستان! 🌴 گرچه زانوانش صلابت کوه را داشت ، ولی در شگفتم که چگونه تاب کشیدن آن روح سترگ آسمانی و آن بار سنگین امانت الهی را داشت!؟ 💐چه توان گفت!؟ در وصف آن عزیز سفرکرده، که قافله دلهای بسیجیان با او است! واو‌اینک در جوار حق تعالی ودر جمع شهدای کربلاهای ایران با امام شهدا، محشور!.... (۱)...ادامه ادبی ⏪ 🗓 ۱۳۷۳/۳/۳۱ 🆔@banavayeneynava 🦋🌷🦋🌹🦋🥀🦋🌷🦋🌹🦋🥀
🍀#«یاد ایّام» به مناسبت روز تشکیل مستضعفان به فرمان حضرت خمینی( قدس سرّه) 🍀 #«بسیجی» 💐 تقدیم به لشکریان مخلص خدا وفرمانده کل قوا «امام خامنه‌ای»(مدّ ظلّه العالی) 🌷 شمیم کربلا دارد بسیجی چه بویی آشنا دارد بسیجی 🥀در این راهی که پایانی نداره نوای «نی‌نوا» دارد بسیجی! 🌷به دل کین ستم دارد بسیجی بر این عهدش قسم دارد بسیجی 🌹برای جنگ با زور و زر و جهل تفنگ و هم قلم دارد بسیجی 🌼 بر افرازد به حق رایت بسیجی نسازد خم ز غم، قامت بسیجی 🏵 ندارد تا ظهور دولت عشق دمی آسایش و راحت بسجی ❤️ فیروزی (نی نوا) پایداری 🗓۱۳۹۷/۹/۵ 💐@banavayeneynava
🌷به مناسب روز استاتید و 🥀 سالروز مجاهد نستوه 🌹«» 💐 (اعلی‌اللّه‌درجته فی اعلی‌علییّن) 🍀 « عشق»(۵۲) 🌷به روزان شرزه شیر رزم و میدان به شبها در عبادت بوده رهبان 🌹امیر فتح کردستان و لبنان شهیدِ«مصطفیٰ» استاد «چمران» ☘ صلوات! ♥️() ۵۳-مجموعه« مجموعه گل» بخش مقدّس 🗓۱۴۰۰/۳/۳۱ 🆔 @banavayeneynava 🥀🦋🌹🦋🌷
🌷🦋🌹🦋🥀🦋🌷🦋🌹🦋🥀🦋🌹🦋🥀 🦋 🌷«بسم ربّ الشهداء والصدیقین»🌹 🔻به‌مناسبت روز اساتید 🥀و سالگردشهادت مرد میادین علم و عمل، مجاهد نستوه 💐(اعلی‌اللّه درجته فی اعلی علییّن) 💔 فیروزی(نی نوا) ☘ منثور( ادبی) 🦋«کجایند مردان بی ادعا!؟!» 🔻بخش اوّل؛ 🥀«کجایند برادران من؟! آنان که در راه حق از یکدیگر پیشی می‌گرفتند!؟ وچون به‌هنگام نبرد خوانده می‌شدند: مشتاقانه می‌شتافتند!؟ و در مرگ عزیزانشان تسلیت نمی‌خواستند!؟ آنان که شهلای چشمشان از گریه بسیار سفید و شکمشان از روزه و ریاضت لاغر و لبشان از دعا و نیایش خشک و گل رخسارشان از شب‌زنده‌داری زرد گشته بود! در سیمایشان غبار فروتنی نشسته بود و نور خضوع در چهره‌شان می‌درخشید! کجایند یاران و برادران من!؟ کجاست عمار!؟ کجاست ابن‌تیّهان!؟ کجاست ذو الشهادتین؟!....!؟» (۱) 🌹 کجایند حاج همت‌ها؟ باقری‌ها؟ زین‌الدین‌ها؟ باکری‌ها؟ بروجردی‌ها؟ وصیادها و...؟! 🦋 کجاست آن پیشتاز خطه عشق و سردار سرزمین حماسه و فریاد!؟ کجاست فاتح قله‌های سبز کرامت!؟ و آن سربدار میادین سرخ شهادت!؟ همان کوهسار بی‌فریادی که از سینه‌اش چشمه‌های مهتاب می‌تراوید و مردی که در آسمان چشمانش باغ‌های ستاره می‌درخشید!؟ همان فرماندهی که بر ملک دل‌ها فرمان‌روایی می‌کرد!؟ وسرداری که در بازوان توانمندش نشانه بوسه‌های روح‌اللهی داشت!؟ و بر شانه‌هایش ستاره‌های بوسه‌های اهورایی تلألؤ می‌زد!؟ چریک سرخی که روح بلندش را هر صبح و شام در شط سرخ شهادت غسل می‌داد!؟ و هر سپیده از زمزمه سپید نیاز وضو می‌ساخت!؟ وهر شبانه‌روز پنج ‌نوبت در کوثر سبز نماز شستشو میکرد!؟ و هر گونه چرک و دنس را از خویش می‌زدود!؟ 🌷زاهدی که مسجدش، جبهه!؟ محراب‌اش ،سنگر!؟ قبله اش گل سرخ!؟ سجاده‌اش مین و ترکش!؟ مهرش تربت لاله وتسبیحش مروارید اشک بود!؟ 🌼 سربازی که سرود صبحگاهیش زیارت عاشورا بود!؟ وعارفی که هر شب از بی‌کران اقیانوس نور قرآن و عترت وضو می‌ساخت!؟و تا پگاه در وادی اشتیاق گرم می‌تاخت!؟ و چون سپاه خستگی و لشکر خواب بر او هجوم می‌آورد دست‌هایش را بالین وبستر اش را خاک قرار می‌داد!؟ آنچه خوش‌گذران ها سخت و ناهنجار می‌داشتند بر خود نرم و هموار می‌ساخت!؟ و به آنچه جاهلان از آن در وحشت و اضطراب بودند، انس و الفت داشت!؟ ‌واگر نبود اجلی که خداوند در دنیا برایش مقدر کرده ، از شوق ثواب و بیم عقاب، چشم به‌هم زدنی ،جان درکالبدش نمی‌گنجید!؟ آری تنها با بدن خاکی خود هم‌نشین اهل دنیا بود! درحالی‌که شاهباز تیز بال روح بلندش بر ستیغ سترگ و ذروهٔ بلند کوهسار بی‌فریاد عشق و معرفت و در آسمان لایتناهی لاهوت در پرواز بود! 🌷همان سردار بی نام ونشان، سرو چمان سروستان جنان حضرت چمران! مردی که از طنین نعره اش ، دل شیران بیشه آب می‌گشت! واز رعد تفنگش زهره پلنگان کوه پاره می‌شد! ودر ترنم آسمانی مناجاتش آواز مرغان بهشتی گم می‌شد! از نسیم سخنش باغ گل‌محمّدی می‌شکفت! و از سطوت سکوتش دشت‌های سوسن لاله می‌گشت! 🌸مردی که از سر پنجه‌اش، هنر می‌تراوید! و از سرانگشتش حماسه می‌چکید! زاهدی که آهن نفس را در کوران حوادث نرم کرده بود! و زندگیش، تنها عقیده بود وجهاد! مردی که در قد قامت‌الصلاتش، پرچم لاله‌ها به اهتزاز در می‌آمد! و فرشتگان عرش، بال‌های خویش را در زیر گام‌های باصلابتش، فرش می‌کردند! وحوریان، غبار چکمه‌هایش را سرمه‌ی چشمان خویش می‌ساختند! 🌲سرداری که سروهای چمان، میل آسودن در سایه‌سار آفتاب بلندش را داشتند! و لاله‌های شهید، شوق شکفتن در چمن سبز خضوعش را می‌خواستند! گل آفتاب‌گردانی که هیچ‌گاه رویش را از آفتاب ولایت بر نتافت! 🌹مردی که چون به شیپور جنگ دمیده می‌شد، اوّلین یلی بود، که به مصاف مرگ برمی‌خاست! وچون به طبل‌های رزم کوفته می‌شد، نخستین مردی بود ، که در معرکه آتش وخون، کاسه سر را به خدایش عاریت می‌داد! و زورق دل را در دریای طوفانی گیرودار وفتنه های سرخ و سبز ، با لنگر حلم آرام می‌گردانید! و آنگاه که ساقی بزم عشق سبوی شهادت را به گردش در می‌آورد، مشتاق‌ترین ساغری بود که برای نوش، گردن می‌کشید! مردی که اژدهای مرگ از او می‌گریخت! و عروس شهادت در اشتیاقش آغوش می‌گشود! مردی از مردستان خمینی ، و کوهی چونان کوههای جبل عامل لبنان وپاوهٔ کردستان! 🌴 گرچه زانوانش صلابت کوه را داشت ، ولی در شگفتم که چگونه تاب کشیدن آن روح سترگ آسمانی و آن بار سنگین امانت الهی را داشت!؟ 💐چه توان گفت!؟ در وصف آن عزیز سفرکرده، که قافله دلهای بسیجیان با او است! واو‌اینک در جوار حق تعالی ودر جمع شهدای کربلاهای ایران با امام شهدا، محشور!.... (۱)...ادامه ادبی ⏪ 🗓 ۱۳۷۳/۳/۳۱ 🆔 @banavayeneynava 🥀🦋🌹🦋🌷