eitaa logo
💞بنای محبوب💞
59 دنبال‌کننده
81 عکس
9 ویدیو
0 فایل
پیامبراکرم ( ص) فرمودند: در اسلام هیچ بنایى نزد خدا محبوب تر از ازدواج نیست💞 📲ارتباط با مدیر 🆔@banayemahboob_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
*🌷سلام خدمت بنای محبوبی های عزیز🌷* ♨️در این کانال با بخش های زیر در خدمت شما هستیم: *👨‍🏫اوستابَلَد:* پاسخگویی به سوالات مجردها *🍬قندون خواستگاری:* طنز خواستگاری بر مبنای رسومات یا طرز تفکرات غلط *😇شاید برای شماهم اتفاق بیفتد(درس مزدوجات):* تجربیات خواستگاری متأهل ها *🤔آیا وکیلم؟:* مطالب آموزشی پیش از ازدواج، آداب خواستگاری رفتن، ملاکهای صحیح ازدواج و... *📖بنّای محبوب:* آیات و روایات مربوط به اهمیت، ضرورت و ملاکهای صحیح و خیرات و برکات ازدواج *📚قباله:* معرفی کتاب *👽آدم فضایی ها:* آسیب شناسی معرفی های انجام شده، علل عدم ازدواج جوانان و... 📢 💞 *بنای محبوب* 💞 را به دوستان خود به ویژه *دوستان مجرد* خود معرفی کنید😊 🏡@banaye_mahboob
همسرم از یه شهر دیگه ای بودن و خب با تفاوت فرهنگی زیاد با ما ... زمانی که برای خواستگاری اقدام کرده بودن این نگرانی چه برای خودم و چه برای خانوادم وجود داشت که این تفاوت زیاد باشه و ما متوجه خیلی از این مسائل نشیم و یا نتونیم انتظاراتی که اون ها از ما دارن یا ما از اون ها، به خوبی براورده کنیم.🤔 ولی اتفاق خوبی افتاد این بود که پدر من و پدر ایشون خیلی اهل گفتگو بودن و با صبوری که داشتند باهم صحبت و تعامل داشتند😉 و در نهایت منجر این شد که ما به این نتیجه رسیدیم تفاوت فرهنگی آنچنانی نداریم یا حتی اگر داشته باشیم چون اون ها ۲۰ سالی شهرما زندگی میکردن با تفاوت سطح فرهنگی منطقه ما و خودشون آشنا بودن.😊 برای همین بخش زیادی با گفتگو و بخش زیادی با آگاهی حل شد. مثلا چون آگاهی داشتم که فرهنگ ها متفاوته و این آمادگی رو داشتم که تو فلان موقعیت اگر اونجوری که من میخواستم پیش نره ناراحت نشم. *درکل اگر خانواده ها؛* ⬅️صبر داشته باشن ⬅️سوگیری و بدبینی نداشته باشن هرچیزی رو میشه با گفت و گوی درست و سوال پرسیدن به نتیجه ی مطلوب رسید.👌 و هرجایی که فکر میکنیم شاید اون آغاز ناراحتی میشه رو با گفت و گو حلش کنیم‌... ۷ 🏡@banaye_mahboob
رفته بودم خواستگاری! خانواده های هردو طرف ناراضی بودند.🤦🏻‍♂ خانواده ی من اصرار داشتند که چون شرایط مالی و کار و خانه ندارم از خیر ازدواج بگذرم،😕 خانواده ی همسر هم اصرار داشتند دختر ما کم سن و سال است و آماده ی ازدواج نیست؛ این در حالی بود که من ۲۳ سال و خانم ۲۲ سال داشتند و هردو عاقل و بالغ محسوب میشدیم. به اصرار ما قبول کردند چند جلسه رفت و امد کنیم تا ببینیم خدا چه میخواهد، به عبارتی از خر شیطان پریده بودند روی کره خر شیطان و البته این موفقیت کمی نبود!!!😉 به هر حال ... داشتم میگفتم توی مراسم همه باهم گرم بودند و انگار فقط من غریبه بودم. من هم تصمیم گرفتم خودی نشان بدهم و سر صحبت را با پرویی تمام باز کردم، از نظرات سیاسی گرفته تا لطیفه های خنده دار که همه از خنده دل درد میگیرند! یک آن به خود آمدم و دیدم آن مجلس آرای بلا معارض کتاب درسی منم و بقیه تنها ادای مرا در میاورند😂. داماد به این پرویی یا للعجب دارد.🙈 در همین بحث ها بودیم که پدرم گفت :" خب حاجی بریم سر اصل مطلب، اجازه میدی پسر ما غلامت بشه؟" پدرخانوم گفتند" والا حاج آقا من غلام نمیخوام داماد میخوام." همه خندیدند. مادرم اخم کرده بود و چیزی نمیگفت و این یعنی من همچنان مخالفم. پدرم گفت: " ماترجیح میدیم خود شاه داماد صحبت کنه، شرایطش و بگه، بعدش هرچی شما امر کنی به دیده ی منت میپذیریم!" ایشان هم گفت:" بگه خیلی هم عالی!" شروع کردم به تعریف از خود، حقایق زندگی ام را چنان گفتم که انگار رستم دستانم در قالب یک جوان امروزی،😅 کلی هم در میانه ی کلام همه را خنداندم. (بعدها خانمم گفت خواهر کوچکش توی این صحبتها توی آشپزخانه گفته :"آاجی این داماد چرا اینقد میخنده؟ چقد رو داره! مگه دامادا موقع خواستگاری استرس ندارن؟!" 😂) پدر خانم را در کسری از ثانیه کیش و مات حرفهایم نمودم و او در پایان هر فراز و نشیب زندگی ام ماشاءالله و احسنتی روانه ام میکرد.☺️ بعد از حرفهای من پدرم به پدرشان گفت :"حاجی حالا اگه نمیخوای دختر بدی عب نداره، حداقل یه چای بهمون بده، ما مرد قدیمیم، با شربت مربت که سیراب نمیشیم." همه خندیدن و پدر عروس خانم صدا زد که عروس خانم چای بیاورد. 😉 داشتیم چای برمیداشتیم که مادر عروس خانوم گفت:" دروغ چرا، والا دختر ما هیچ کار خونه بلد نیست، یه استکان و از جاش برنمیداره بذاره تو آشپزخونه، فردا نگید نگفتین!" من سریع گفتم:" من خودم یادش میدم، من همه کاری بلدم." همه خندیدن خواهرم گفت:" راست میگه، بنده خدا تو خونه جور منم میکشه." اصلا مجلس، مجلس خنده بود. توی دلم دلگرم شدم که شاید فرجی میشود. جلسه ی اول بخیر گذشت 🏡@banaye_mahboob
⁉️ *سلام ببخشید یه سوال داشتم، من خانم هستم و خیلی مسائل عاطفی برام مهمه و مهم ترین ملاکم اینه که همسرم اهل ابراز محبت باشه. با توجه به فضای رسمی خواستگاری چه طوری میتونم بفهمم طرف مقابلم مرد عاطفی و ابراز گری هست؟* ✅ *پاسخ کارشناس مشاوره بنای محبوب* سلام دوست عزیز، این که نسبت به خودتان و نیازهایتان آگاهی دارید خوشحال کننده و ارزشمند است. *تامین عاطفی از مهم ترین مسائل ارتباط زناشویی است و برای هردوی زن و شوهر در راس نیازهاست که ابراز آن مهارتی اکتسابی است.* اولا که سعی کنید این موضوع را *با بررسی مصداق ها* بشناسید نه تعارف کلی مثل مهربان و عاطفی بودن. مثلا در مورد اینکه چند وقت یکبار دلتنگ اطرافیان می‌شوند، دلتنگ چه کسانی می‌شوند؟! دلتنگی شان را چه طور رفع می‌کنند؟ روابط شان با اعضای خانواده به چه صورت است؟ از چه طریقی محبت شان را به اعضای خانواده و دوستان نشان می دهند؟ آخرین هدیه ای که داده اند چه چیزی بوده و با چه مناسبتی؟! و سوالات این چنینی. دوما اهل گفتگو بودن را در فرد بررسی کنید، چرا که *اگر جایی دچار مشکلی در این رابطه بشوید اگر فضای گفتگوی خوب بین زوجین وجود داشته باشد می توان نیازها را بیان و رفع کرد.* 📝 هم چنین برای بررسی دقیق تر این موضوع حتما از مشاوره پیش از ازدواج و تست های شخصیتی زیر نظر روانشناس بهره بگیرید. 🏡@banaye_mahboob
🔻در جلسه اول وارد *مباحث جزئی* ازدواج نشوید مگر اینکه پیش از این اطلاعاتی از همسایه یا اقوام و آشنایان به دست آورده باشید. ⬅️ یعنی اگر قبل از خواستگاری جلساتی در محل کار یا دانشگاه و ... داشته اید دیگر این جلسه ، جلسه اول خواستگاری به شمار نمی آید و باید مباحث جزئی را هم آغاز کنید. 🏡@banaye_mahboob
+پس این قانون تسهیل ازدواج چی شد؟14 ساله تصویب شده؟🤐 -دولت رفته گل بچینه!😒 -مجلس رفته گلاب بیاره!😏 👽ما *آدم فضایی ها* حرف زیاد می زنیم، وعده زیاد می دیم اما موقع عمل غیب می شیم، نشان درجه یک لیاقت داریم تو ناامید کردن، سنگ اندازی، مانع تراشی و سخت کردن مسیر ازدواج و تشکیل خانواده و فرزند آوری جوانها...اصلا هرروز می شینیم کلی فکر می کنیم که چیکار کنیم که نشه ازدواج کرد و بچه آورد... ⚠️ مجلس محترم! دولت مدبّر! گروه ها و انسان های زیادی به صورت خودجوش، جهادی و خالصانه دارند برای کمک به جوانها فعالیت میکنند و خون دل می خورند، اما حساب اختیارات و وظایف و منابعی که شما دارید جداست... وقت آن نشده که فکری به حال اوضاع کنید؟ 😕 آیا صرف تشویق و تمجید و یا تخصیص تسهیلات به صورت محدود و آن هم طی مدت طولانی، گره از مشکلات عدیده بر سر راه جوانان باز خواهد شد؟ 🏡@banaye_mahboob
برخلاف بقیه خواستگاری ها و جلساتی که داشتم، وقتی دیدمشون و شروع کردیم به صحبت یه آرامش عجیبی پیدا کردم، اون حس انقباضی 😬 که همیشه توی جلسات داشتم رو اصلا تجربه نکردم. من هم به دلیل تجارب قبلی و مطالعاتی که داشتم از قبل آماده بودم که چی بپرسم و چی بگم، مخصوصا که خط قرمز ها و اولویت ها مهم ترین مسائلی بودن که باید در جلسه اول حتما پرسیده میشد و تکلیفشون معلوم...هرچی بیشتر سوال و جواب میکردیم و حرف میزدیم بیشتر نگران میشدم... چون میدیدم توی هر زمینه ای صحبت میکنیم هم عقیده ایم یا لااقل اختلاف نظر اساسی نداریم 🤔 از طرفی هم شک میکردم که نکنه دقیق سوال نمیکنم یا طرف مقابل دقیق توضیح نمیده؟ اما با گذشت زمان و طی کردن جلسات مشاوره و مشورت با بزرگترها، بیشتر مطمئن شدم که اون هم عقیده بودن ها درست بوده و خلاصه فهمیدیم که نه انگار خبراییه! تازه فهمیده بودم که وقتی میگن اونی که قسمتت باشه خودش جور میشه و به دلت میفته یعنی چی💞 روز مبعث پیامبر(ص)، یه عقد ساده و جمع و جور توی محضر گرفتیم و رسما و شرعا دل ها و دست هامون به هم گره خوردن💍 به امید خدا خونمون جور شد و جهیزیه هم تکمیل. و به یاری خدا عید غدیر شد اولین روز از مسیر مشترک ما🛤️ از طرفی به خاطر کرونا نه از مهمون خبری بود و نه مراسم و .... ما هم برای شروع زندگیمون زیر یک سقف، به داشتن یک سری عکس یادگاری از اولین روز زندگی مشترکمون اکتفا کردیم... اما در عوض عشقی رو تجربه میکردیم که در کل زندگیمون ناب بود و دوست داشتنی، عشقی که هیچ کدوم از تشریفات الکی نمیتونست اون رو عقب بندازه. و اینطوری شد که ما لحظات بیشتری باهم بودن و زندگی کردن رو به تمام اون تشریفات دست و پاگیر و غیر ضروری ترجیح دادیم😊 ۸ 🏡@banaye_mahboob
⁉️ *سلام وقتتون بخیر. من تا بحال چندین بار خواستگاری رفتم و قسمت نشده، خودم و خانواده وضعیت مالی متوسطی داریم، در مورد کمک مالی برای ازدواجم هم خانواده شرایط حمایت زیادی ندارند، خودم هم شاغلم و ترجیح میدم با توکل بخدا، روی پای خودم باشم. تازگی با دخترخانمی آشنا شدم که عموم ملاک هایم را دارد ولی شرایط اقتصادی خانواده شون بالاست. چه جوری میتونم متوجه بشم که انتظارات مالیش بیشتر از توان من نباشه و در این زمینه دچار مشکل نشم؟!* ✅ *پاسخ کارشناس مشاوره بنای محبوب* سلام دوست عزیز، سوال شما بیانگر مسیولیت پذیری خوب شماست و این دغدغه برای یک آقا در ازدواجش نشانگر بلوغ فکری اوست و ازین بابت بهتون تبریک می‌گویم. اما در مورد شناخت شما از دخترخانم؛ *اگر ملاک های اولیه را دارند حتما برای بررسی بیشتر دیداری داشته باشید.* در جلسه اول که به گفتگو در مورد کلیات و معیارها پرداخته می‌شود معمولا افراد دغدغه ها و اهدافشان را می گویند که اگر فرد تاکید زیادی بر مسائل مالی داشته باشد همین ابتدا خودش را تاحدودی نشان می دهد. 📝در صورت ادامه جلسات، در خلال گفتگوهای بعدی، سعی کنید شرایط مالی خودتان را صادقانه و شفاف مطرح کنید و انتظارات او را شفاف از خودش بپرسید اما *برای شناخت مطمئن تر، بیشتر از کلی گویی به بررسی مصادیق بپردازید.* مثلا خوشبختی را در چه چیزی می بینند، مطلوبیت شان از منطقه و محل زندگی یا متراژ خانه چیست، آیا حساسیت خاصی برای سکونت در مناطق خاصی از شهر دارند، خرید و داشتن چه وسایلی را برای خود یا خانه غیرضروری وضروری می دانند، قناعت را در چه چیزی می‌بینند، در مورد کمیت و کیفیت خریدهایشان مثل دفعات خرید یا حساسیت در برند خریدن سوال بپرسید، مراسم های عقد و عروسی مطلوب برایشان چه خصوصیاتی دارد، در صورت مواجهه با محدودیت مالی چه تدابیری دارند و... ولی نکته قابل اهمیت این است که *همه این سوالات باید به نحوی پرسیده شود که در عین حال که به شناخت شما کمک می‌کند، دلگرمی برای تامین گری اقتصادی از طرف شما هم به دخترخانم و خانواده او داده شود، یعنی ایجاد حساسیت زیادی و ترس هایی فراتر از شرایط واقعی تان ایجاد نکند.* در بررسی مصادیق هم بیشتر دنبال شناختِ نگاه کلی ایشان باشید نه اینکه لزوما عینا در همه مصادیق هم فکر باشید، همین که ببینید اولویت اصلی او مسائل اقتصادی است یا خیر به تصمیم گیری درست شما کمک می‌کند. 🏡@banaye_mahboob
🔻 *جلسه گفتگو زمینه و فرصتی است برای محک زدن طرف مقابل.* بهتر است همه امور *واقعی و منطقی* باشد تا *انتخاب عاقلانه* صورت گیرد. ✅در جلسه خواستگاری *تمام حرکات حالات چهره و برخوردهای افراد و خانواده در ارزیابی نهایی موثر است.* ⬅️جلسه اول جهت آشنایی است و به دلیل اینکه ممکن است احساس و هیجان غلبه کند به همان اکتفا نکنید و در جلسات بعدی جدی تر گفتگو کنید‌ 🏡@banaye_mahboob
اندر احوالات زندگی مشترک ما عروسی پر حاشیه‌ی ما بود! از صبح زود که با پارچ آب سرد عروس را بیدار کردیم باید میفهمیدم که این روز بی ماجرا نمیشود. عروس خانوم که تا جلوی در آرایشگاه خواب بود😪و ناله میزد:" توروخدا بذارید ۵ دیقه دیگه بخوابم... من شوهر نمیخوام غلط کردم! منو چه به این حرفااا این که اولشه چه برسه به بقیه اش مامان من پشیمون شدم من میخواام بخوابم و ..."😩 بعدهم که آرایشگاه مردانه مرا در حیرت فرو برد و هنوز که هنوز است انگشت حیرت از دهان برنداشته ام. نمیدانم جدیدا به آرایشگاه های مردانه سر زده اید یا خیر؟! 🤦‍♂تماما اعمال و افعالی که در آرایشگاه های زنانه انجام میشود اینجا هم موجود است!🤐 راستش ما قرار بود برویم سلمانی، اصلا از بچگی هم همینطور بود هروقت قرار بود برویم یک جای ویژه و خاص پدرمان میبردمان سلمانی اوس محمود! اوس محمود که پیرمردی محاسن سفید بود از بچگی موهای مارو با ۴میزد و ما کلی هم کیف میکردیم! همین چند ماه پیش عمرش را داد به شما و موهای من هم در این چند سال آنقدر ریزش داشت و کم بود که به ندرت گذرمان را به سلمانی می انداخت. حالا یکی از رفقا برای دامادی ما وقت سلمانی گرفته بود ولی سلمانی اش بیشتر سالن ارایش زنانه بود اصلا به ارایشگاه زنانه گفته بود زکی ... دوستم به جوانی که احتمالا نسبت نزدیکی با آرنولد و بروسلی داشت و مشخص بود اوستای همه‌ی اوستاهای آنجاست گفت:" سروش جون ریش و قیچی دست شما، این رفیق ما دست شما، فک کن عروسی داداش خودته" سروش جان که انگار صدای حنا دختری در مزرعه در حنجره اش نهفته بود پاسخ داد:" باشه مهری جون، ردیفه داداش" برگشتم گفتم:" نه بابا عزیز، فقط یه دستی به سر و ریش ما بکش تا بریم. من اهل این قرتی بازیا نیستم." سروش جان جواب داد:" داداش شما دامادی! به من اعتماد کن، پشیمون نمیشی." رفیقم با یک حرکت دست مرا از پشت گرفت و گفت شروع کنید! در یک آن چشمانم جایی را ندید و خیل مواد شیمیایی بود که بر صورت و سرم سرازیر میشد و معلوم نبود قرار است چه بلایی به سرم بیاید😭. در معرکه گیر افتاده بودم و هرکس گوشه ای از کله و صورتم را ناخنک میزد. بعد از یک ساعت صندلی را گرداندند و یوسفی در آینه دیدم که خود نشناختم!! عجب ترفندهایی دارند بلا گرفته ها همانجا هنگ و محو تماشای خودم بود که جلل الخاق !!واقعا این که در اینه افتاده منم؟! که سروش گفت:" دیدی گفتم اعتماد کن،راضی هستی داداش؟" و من با تکان سر تایید را گفتم. موقع تسویه حساب فهمیدم که ما آدم های عادی پول نداریم وگرنه از رضا گلزار هم زیباتریم، نمونه اش خود من! 😜 همان حکایت تبدیل شدن هوشنگ به ساشا برایم اتفاق افتاده بود 😂 القصه از آنجا به سمت گل فروشی راه افتادیم. گل فروش گرامی تا انجا که توانست جیب مارا خالی کرد و با دعای خیر مارا بدرقه کرد. کت شلوار گرانبهایی را که بابتش پدر زن عزیزم کلی پول خرج کرده بود پوشیدم و با عکاسان محترم که نصفشان خانم هایی بودند که اصلا حجاب برایشان معنا نشده بود به دنبال عروس رفتیم...🤦‍♂ ادامه دارد... 🏡@banaye_mahboob
📚 *«مطلع مهر»* نوشته امیر حسین بانکی‌پورفرد ، است. این کتاب پرتیراژترین کتاب در حوزه *انتخاب همسر در چارچوب ارزش‌های مذهبی است.* 🔻«آیا برای ۵۰ سال زندگی مشترک نمی خواهید ۵۰ ساعت وقت بگذارید» این جمله معروفی است که هر کسی را وادار می‌کند که پیش از ازدواج، چندین کتاب را مطالعه کند. 👌 «مطلع مهر» کتابی است که *مراحل قبل از ازدواج را توضیح می دهد* و در گفتارهای هشتگانه آن از فوریت ازدواج، شرایط اولیه ازدواج، معیارهای انتخاب همسر، آداب خواستگاری، ضرورت تحقیق، تصمیم گیری، نقش مهریه و بهترین انتخاب صحبت می شود. مطلع مهر را انتشارات حدیث راه عشق منتشر کرده است. 🏡@banaye_mahboob
🔻از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که هر گاه کسی اراده ی خواستگاری نماید، *دو رکعت نماز بگزارد و حمد الهی گوید و این دعا را بخواند:* *«اللهم انی ارید ان اتزوج فقدر من النار اعفهن فرجا واحفظن لی فی نفسها و ما لی , و اوسعهن رزقا و اعظمهن برکه فقدر لی ولدا طیبا تجعله خلفا صالحا فی حیوتی و بعد موتی »* 🏡@banaye_mahboob