#یه_تامل
روزی جوانی نزد حضرت موسی (ع) آمد و گفت : ای موسی (ع) #خدا را از #عبادت من چه سودی میرسد که چنین امر و اصرار بر #عبادتش دارد؟
حضرت موسی (ع) گفت : یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی میکردم .
روزی بز 🐐 ضعیفی بالای صخرهای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی بر او بیفتد .... با هزار مصیبت و سختی به صخره خود را رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم : ای بز🐐 ، خدا داند این همه دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت برای برگشتن به سوی من ، به خاطر سکهای نقره نیست که از فروش تو در جیب من میرود ⚠️
میدانی موسی از سکهای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است ، بینیاز است ☘
دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر 👈 خطر گرگی🐺 است که تو نمیبینی و نمیشناسی و او 🔻 هر لحظه 🔺 اگر دور از من باشی به دنبال #شکار توست .
ای جوان ،
بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمیرسد 💭 بلکه با عبادت میخواهد از او #دور نشویم 💥 تا در دام #شیطان گرفتار آییم 🕳
« و هر كس كه از ياد خداى رحمان روى گرداند ، #شيطانى بر او مىگماريم كه 💢 همواره همراهش 💢 باشد »
✨سوره مبارکه #زخرف آیه ۳۶
@bandegizendegi
eitaa.com/bandegizendegi