⭕️ دلمان برایت تنگ میشود مرد غیرمعمولی
.
۳۶۸ کلمه، دو دقیقه و نیم
.
آدمها در زندگی #بنده #انتخابهایشان هستند. انتخابهایی که رهایشان نمیکنند تا آخر عمر.
.
مثلا تو.
همین تویی که دیشب در بغداد از دست ما رفتی. تو میتوانستی در ۲۳ سالگی، همان وقت که برای اداره آب و فاضلاب کرمان کار میکردی، بگویی جنگ به من هیچ ربطی ندارد. بگویی من کلی آرزو دارم برای زندگیام. بگویی تازه اول جوانیام است. ولی خب اینها را نگفتی. نگفتی و بلند شدی و رفتی مهاباد.
.
جنگ در کردستان که تمام شد میتوانستی بگویی حالا دیگر خستهام یا دینم را به این مملکت ادا کردم و یا از همین حرفها ولی خب نگفتی و رفتی جنوب با بچههای کرمان و لشکر ۴۱ ثارالله رو تشکیل دادی و هشت سالی هم آنجا جنگیدی.
.
جنگ ایران و عراق که تمام شد بعضی از همرزمانت برگشتند و رفتند درس خواندند، برخی سیاستمدار شدند، برخی کار اقتصادی شروع کردند اصلا ولی تو برگشتی کرمان و این بار انتخاب کردی که فرمانده لشگری باشی که قرار است در جنوب شرق ایران با قاچاقچیان مواد مخدر بجنگد.
.
سال ۱۳۷۶ بود. تو ۱۸ سال برای این مملکت جنگیده بودی. حالا دیگر میتوانستی بروی دنبال کار خودت. بروی یک گوشه و از جنگ خاطره بگویی. بروی استاد دانشگاه شوی. نماینده مردم شریف کرمان شوی در مجلس شورای اسلامی ولی باز هم انتخابت چیز دیگری بود. فرمانده سپاه قدس شدی.
.
سال ۱۳۸۹ تو هم مثل خیلی های دیگر سی سال خدمتت را پر کرده بودی و می توانستی بروی پی کارت. بروی یک باغچه بگیری نزدیک تهران یا اصلا برگردی به همان کرمان. بروی بزرگ شدن بچههایت را تماشا کنی و در عروسیهایشان شرکت کنی و با نوههایت بازی کنی ولی این بار تو انتخاب کردی در عراق و سوریه با داعش بجنگی.
.
#آدمها در #زندگی #بنده #انتخابهایشان هستند. تو انتخاب کردی که معمولی نباشی. انتخاب کردی که یکی نباشی مثل همه. انتخاب کردی که #قهرمان باشی و خب قهرمانها مرگشان هم معمولی نیست. برای قهرمانها بد است اگر در نبرد #جان ندهند. خدا رحمتت کند که #معمولی زندگی #نکردی و معمولی #جان #ندادی.
شهادتت مبارک حاج قاسم دوست داشتتی.
شهادت مبارک #مرد #غیر_معمولی.
دلمان برایت #تنگ خواهد شد.
😥😭😢😭😭😭😭😭😭😭
نه سپر کاپیتان #آمریکایی دستشه، نه از دستاش تار میزنه بیرون، نه مثل هالک موقع عصبانیت بزرگ میشه؛ ولی یهکاری کرد که فقط از دست محبان #امام_حسین ع بر میاد .
#شاهچراغ
#قهرمان
#شجاعت
#ایثار
https://eitaa.com/bandegizendegi
🛑کپی و بازارسال مطلب بدون ذکر لینک کانال جایز نیست⛔️
#زنان #قهرمان میهنم
زن ، عفت ، آگاهی 💎
https://eitaa.com/bandegizendegi
🛑کپی و بازارسال مطلب بدون ذکر لینک کانال جایز نیست⛔️
📚قصهها کاملا با زبان کودکانه نوشته شدن
ولی در عین حال تونستن به مهــمترین ویژگی
هر#قهرمان اشاره کنن و کودک کــاملا متـــوجه
میشه چرا#حبیببنمظاهر یا#زهیربنقین با
بقیه آدما فرق میکنن و چی باعث شده تا به یک قهرمان تبدیل بشن.😌
💯نکته مهم دیگه#مصــــور بودن اثـــــره.
اینکه کار با نقاشیهای جذاب همراه شـــده
خیلی مهمه.اینجوری حتی کودکان خردسال
هم به کار جـــــذب میشن و میتــونن باهاش
ارتباط برقرار کنن.😉
بندگی و زندگی🌱 bandegizendegi@
🔻سکانس پایانی قهرمان
عبدالحمید بیات میگه اونطور که دشمن گفته و تصاویر نشون میده ، سکانس پایانی #قهرمانِ قصه ما اینگونه بوده👇
پیرمرد، تنها بود و بیکس و البته شجاع و نترس. جوانهای دشمن محاصرهاش کردند ولی قهرمان، تا آخرین گلوله جنگید. نیروهای تیپ ویژه، از او ترسیدند و با تانک به سمت او شلیک کردند. زانوی چپش کاملا خرد شد، ساعد دست راست هم شست، انگشت سبابه دست چپ هم قطع شد؛ اما او تسلیم نشد.
فرمانده نیروهای ویژه تلاش کرد با نیروهایش از پلهها بالا رفته و بر قهرمانِ زخمی و بیرمق، پیروز شود؛ اما او با نارنجک اینها را عقب راند.
شکستگی استخوانها و خونریزی، رمق از قهرمان ربوده بود. کوادکوپتر وارد ساختمان شد تا بدانند این #مرد_تسلیم_ناپذیر کیست؟ اما او در تنهایی و جراحت هم کاملا باهوش و زرنگ بود: چهرهاش را با چفیهای پوشانده بود و با همان درد شدید، کوادکوپتر را فراری داد.
تکتیرانداز دشمن به پیشانیاش شلیک کرد اما خونی بر صورتش نریخته، یعنی خونریزی خیلی شدید بوده و خونی در بدن نداشته ... در نهایت مجددا تانک دشمن گلوله دیگری شلیک کرد و طبقه دوم آوار شد. نیروهای ویژه، هنوز جرأت نزدیک شدن به قهرمان در طبقه دوم را نداشتند و او را رها کردند.
یک روز بعد و پس از تمام شدن همه چیز، بالاخره بالا رفتند و قهرمانی را دیدند که در کنار سلاح و کتاب دعایش به شهادت رسیده است.
فیلمنامه و دکوراسیون صحنه، عجیب سورئال است. قهرمان قصه، یک کلاشینکف خراب دارد که ناگزیر شده با چسب برق، قطعات آن را به هم بچسباند. تا آخرین فشنگ و آخرین قطره خون جنگیده. پیکرش نه روی زمین، که روی مبل افتاده و زیر تونلها نیست؛ بلکه در یک منزل مسکونی عادی است.
عجب دکوراسیون عجیبی برای پایانبندی فیلم! قهرمان، خانه، مبل، اسلحه و البته کتاب دعا...حتی وقتی سربازان دشمن بالای پیکر او هستند، هیچ نشانهای از خوشحالی در آنها نیست؛ چهرههایشان بهتزده است.
#ابوابراهیم #شهید شده و اکنون، منتظر ابراهیم هایی هستیم که قرار است بت بزرگ را بشکنند و بساط نمرود و نمرودیان را جمع کنند. آتش بر این ابراهیمها، گلستان است و خوشا به حال اینان.
همیشه، خورشید در سپیدهدم خود، از میان خون برمیخیزد. آنان که سرخی شفق را میبینند، منتظر سپیدی خورشید هم هستند.
http://eitaa.com/bandegizendegi