┄┅═══•✿🦋﷽🦋✿•═══┅┄
#سوره_مطففین💫
#پایه_دوم
#عنوان : #مهربانی_ها
زیباترین سوت را
دادم به آبجی ثنا👧
هم بازی او شدم
دادم به او توپ را⚽️
همسایه بیمار شد
در خانه تنهاست او😔
بردم برایش سریع
یک سوپ خوش رنگ و بو🍲
وقتی که آمد پدر
دادم به ایشان سلام✋
همکار مامان شدم
در چیدن میز شام👩🍳
وقتی کمک می کنم
راضی است از من خدا✨
این بهترین هدیه است
در لحظه های دعا🤲
✍شاعر: بتول محمدی
#بنده_امین_من
#شعر_نوجوان
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
┄════❁❈🦋❈❁════┄
┄┅═══•✿🦋﷽🦋✿•═══┅┄
#سوره_قارعه💫
#پایه_دوم
#عنوان : #شوق_و_ذوق
وقت بازی با توپ
می دویدم با ذوق⚽️
آیةالکرسی را
خواند مادر با شوق🧕
گفت : "شادی ها را
با دعا محکم کن🤲
با خدا فرزندم،
غصه ها راکم کن!✨
مزه دارد نیت
مثل شیرینی هاست🥐
مثل پاداشی خوب
از دو دست باباست"👱♂
وقت بازی دارم
بر لبم یاد خدا🤩
مثل مسجد زیباست
حال بازی هرجا!😊
✍شاعر: بتول محمدی
#بنده_امین_من
#شعر_نوجوان
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
┄════❁❈🦋❈❁════┄
┄┅═══•✿🦋﷽🦋✿•═══┅┄
#سوره_عادیات💫
#پایه_دوم
#عنوان : #حبّ_نبات
یک ارتشی بود
بابای مریم👱♂
او در رژه بود،
خیلی منظم!👌
خیلی قشنگ است
کار هماهنگ👍
مثل گروه
سرود و آهنگ!🔊
تیم نمایش
بسیار گل کاشت🏆
نقش بد و خوب،
هم، یک هدف داشت🎯
پر نقش و شادند
بازیکنان هم😊
هستند باهم
دورند از غم😌
شیرین تر از قند!
حب نبات است!😍
این سوره پر شور،
این،«عادیات»است✨
✍شاعر: بتول محمدی
#بنده_امین_من
#شعر_نوجوان
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
┄════❁❈🦋❈❁════┄
┄┅═══•✿🦋﷽🦋✿•═══┅┄
#سوره_غاشیه💫
#پایه_دوم
#عنوان : #زندگی_با_بندگی
خوابم منظم است
هرشب پس از غذا😴
بیداری سحر
خوب است و با صفا✨
من آب می خورم
با یاد کربلا🏴
با نام خالقم
من می خورم غذا🥗
وقتی به جای شام
من چیپس می خورم🍟
سیرم ولی ببین
رشدم شده چه کم!😔
تکرار می شود
هر روز زندگی🌺
زیباست کارها
با رنگ بندگی🤲
✍ شاعر: بتول محمدی
#بنده_امین_من
#شعر_نوجوان
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
┄════❁❈🦋❈❁════┄
┄┅═══•✿🦋﷽🦋✿•═══┅┄
#سوره_عبس💫
#پایه_سوم
#عنوان : #لابلای_پندها
من فکر می کردم خودم
عاقل تر از بابا شدم👱♂
دانا شبیه مادرم،
یا بهتر از آنها شدم !🧕
از پند و اندرز پدر
بسیار غمگین می شدم😔
مادر اگر می گفت: " نه! "
اخمو و بدبین می شدم😒
بر منبرش اندرز گفت
آقای مسجد از قضا !🕌
از سوره ی خوب «عبس»
در لابلای پندها☝️
یک روز از علم و هنر
چون گل معطر می شوم🌺
با پشتکارم بعد از این
هر روز بهتر می شوم☺️
✍شاعر: بتول محمدی
#بنده_امین_من
#شعر_نوجوان
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
┄════❁❈🦋❈❁════┄
┄┅═══•✿🦋﷽🦋✿•═══┅┄
#سوره_انفطار💫
#پایه_سوم
#عنوان : #مفصل_های_شگفت_انگیز
سیصدو شصت عدد مفصل
سیصد و شصت شگفتانه !✨
خلق کرده است مرا جالب
او به من داده سر و شانه😉
مفصل شانه ی من،کاسه است
گوی بازوست در آن غلتان💪
نرمشم چرخش بازوها است
صبح ها هست لبم خندان😊
بسته می باشد و در خواب است
گاه باز است و کمک حالم👌
مثل لولای در آرنجم
بال من بوده و خوشحالم☺️
مفصلی در مچ دستم هست
تخم مرغی است که می چرخد✋
توی یک حفره ی بیضی شکل
دور یک نقطه و یک مقصد👇
اهل دقت شده چشمانم
بر لبم سوره ی زیبائی است✨
لحظه هائی که پر از آن است
مثل دریاست ، تماشائی است🌊
✍شاعر: بتول محمدی
#بنده_امین_من
#شعر_نوجوان
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
┄════❁❈🦋❈❁════┄
┄┅═══•✿🦋﷽🦋✿•═══┅┄
#سوره_نازعات💫
#پایه_سوم
#عنوان : #جدول_کارها
در جدولم کشیدم
چندین ستون زیبا📋
در هر ستون نوشتم
من کارهای خود را✍
هم کارهای شخصی
هم کارهای خانه🛒
امروز بعد از غذا
دادم به جوجه ، دانه🐥
من در ستون دیگر ،
برای خود نوشتم ،📖
باید جدا شوم از
آن کارهای زشتم !😔
صبحانه خورده ام باز
در ساعتی معین🕒
اما نوشته ام دیر
مشق علوم را من📙
تشویق می کنم زود
خود را بخاطر آن👏
اما بخاطر این
محرومم از فسنجان🍲
از صبح تا شب ، امروز
با «نازعات» بودم👌
هر جا که نظم بوده
من با نشاط بودم😊
✍شاعر: بتول محمدی
#بنده_امین_من
#شعر_نوجوان
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
┄════❁❈🦋❈❁════┄
┄┅═══•✿🦋﷽🦋✿•═══┅┄
#سوره_انشراح💫
#پایه_چهارم
#عنوان : #نگین_سبز_زیتون
به پایان می رسد امشب
سحر آغاز زیبائی است✨
که بعد از هر زمستانی
بهاری خوب و رویائی است🌺
زمین هر چند سفت و سخت
سر از آن می کنم بیرون🌏
منم آن دانه ی بی جان
که روزی می شوم زیتون🌿
مرا سرسبزی و جان داد
خدای مهربانی ها✨
که بسپارم به آدم ها
بهار دست هایم را🤲
برای خود نمی خواهم
نگین سبز زیتون را🌿
به دست دیگران دادم
به دست کودکی تنها✋
زمستان باز در راه و ...
دل من گرم خورشید است🌞
من از سرما نمی ترسم
وجودم غرق امید است🤲
✍شاعر: بتول محمدی
#بنده_امین_من
#شعر_نوجوان
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
┄════❁❈🦋❈❁════┄
┄┅═══•✿🦋﷽🦋✿•═══┅┄
#سوره_فجر 💫
#پایه_دوم
#عنوان : #سبزه_ی_عید
مامان عدس ریخت
در کاسه ای آب🥣
آنجا دو روزی
بودند در خواب😴
می گفت مامان :
" نزدیک عید است،🌿
امسال ، سبزه
سهم سعید است . "🌷
تا عید مانده
ده روز دیگر !🤩
طاقت ندارم
ای سبزه ی تر !☘
مامان درآورد
از آب، عدس را🌺
یک کیسه ی زرد
پر شد از آن ها🌼
بر کیسه هر روز
او آب پاشید🚿
تابید بر آن
چشمان خورشید🌞
بر هر عدس بود
لب های خندان😃
دیدم جوانه
روئیده از آن🌱
بشقاب گردی
مامانم آورد🍽
آن دانه ها را
او جابه جا کرد🥣
از راه آمد
فصل بهاران☁️
بر سبزه بارید
چشمان باران🌧
از «فجر» خواندم
این روز ها را🌞
حالا صبورم
به قول بابا👨
✍شاعر: بتول محمدی
#بنده_امین_من
#شعر_نوجوان
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
┄════❁❈🦋❈❁════┄
▬▬▬✨❁﷽❁✨▬▬▬
#شعر #فروع_دین
#شعر_نوجوان
🌸 دارد﴿فروعِدین﴾جا
🌱 درقلبِتکتکِ ما
🌼کردهپیمبراِعلام
🌱این﴿واجباتِ﴾اسلام
🔶ترتیبشان چه جالب!
اول ﴿نماز﴾ واجب
🔶دوم کههست﴿روزه﴾
اهلش نشد رفوزه
🔶﴿خمس﴾ستلطفِسوم
بهرِ رفاهِ مردم
یعنی کهبیستدرصد
از حاصلِ درآمد
تقسیم کن مساوات
سهم امام و سادات
🔶چارم﴿زکات﴾ومردم
دانند جو وَ گندم
خرما و کشمشِ پُر
گوسفندوگاو و اُشتُر
باید زکاتِ آن داد
تا دل بگردد آزاد
با نقره وطلایت
مسکینشودحمایت
بااین زکاتِ نُه چیز
گرددجهاندلانگیز
🔶پنجم فروعِ از دین
﴿حج﴾استوداردآیین
حاجی ببیند آنجا
قُرب وشکوهِ دین را
🔶باشد دفاعِ ملت
ازدینِحق به شدت
پسآن﴿جهاد﴾و پیکار
در رتبهیِ شِشُم آر
🔶هفتمبه﴿امرِ معروف﴾
مشهورگشتومعروف
یعنی به کارِ زیبا
دعوت کنیم هم را
🔶هشتمبه﴿نهیِ منکر﴾
برخیز و رو بیاور
خود از بدی بپرهیز
با دیگران بگو نیز
🔶باشد نهم ﴿تَوَلیٰ﴾
یعنی که این دلِ ما
پُرشد زعشق الله
همعشقِ آلِ طاها
🔶آخر دهم ﴿تبریٰ﴾
یعنیکه هرکسیرا
که ضدِدینِما اوست
بایدنگیرمش دوست
🌸بااینفروعِدیناست
🌱ما رابهشتدر دست
🌼یا رب نما عنایت
🌱دین را کنیم رعایت
✍🏻شاعرسلمانآتشی
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
┄┅═══•✿🦋﷽🦋✿•═══┅┄
#سوره_همزه💫
#پایه_پنجم
#عنوان : #سرزنش×
یکی را خدا
سیاه آفرید🌑
یکی سبزه رو
یکی هم سفید☁️
پدر شد یکی
یکی مادر است🧕
پسر شد یکی
یکی دختر است👩
یکی لاغر است
ولی باوقار😌
یکی چاق چاق
ولی اهل کار😅
یکی کندتر
یکی تند و تیز🏃♂
نگو او چرا
ضعیف است و ریز؟!🚶♀
نکن سرزنش
طبیعیست این👌
یکی «جیم»و«دال»
یکی«سین»و«شین»☺️
✍شاعر: بتول محمدی
#بنده_امین_من
#شعر_نوجوان
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
┄════❁❈🦋❈❁════┄
بنده امین من
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
شهادت حضرت علی(ع)
بوده کعبه زادگاهش
او که نورِ ایمان بود
نامِ او علی ، رَسمَش
بندگی و احسان بود
یار و یاورِ احمد (ص)
اولین مسلمان بود
در کنارِ پیغمبر (ص)
او گذشته از جان بود
لَیلَةُ المَبیت تنها
یک نمونه از آن بود
* * *
هر کجا وُ هر لحظه
گوشِ او به فرمان بود
در نبردِ با دشمن
جنگِ او نمایان بود
دشمن از علی تَرسان
در دِلش هَراسان بود
در نبردِ خَندَق بود
جنگِ کفر و ایمان بود
عَبدِوَد تمامَش کفر
در مقابلْ ایمان بود
زَد زمین علی او را
عَبدِوَد که بی جان بود
روی او خَدو انداخت
بر رُخی که خندان بود
شد علی زِ او دلگیر
این نَه رسمِ میدان بود
از کنارِ او برخاست
گرچه کُشتن آسان بود
بعد از آرام شدن او را
کُشت و این از ایمان بود
چون که کُشتن از کینه
فکر و مَکرِ شیطان بود
* * *
در نبردِ صفین بود
تیر و نیزه باران بود
بی بصیرتی آنجا
در میانِ یاران بود
یک طرف به سَرنیزه
برگه های قرآن بود
آن طرف علی تنها
در میانِ میدان بود
وِلوِله به راه افتاد
فکرشان بدین سان بود
حق برایشان قطعاً
برگه های قرآن بود
بی گمان نفهمیدند
علی تمامِ قرآن بود
* * *
صبحِ نوزدهم بود و
ماه روزه داران بود
بود علی به مِحراب و
غرقِ ذکرِ رحمان بود
اِبنِ مُلجَم آنجا بود
دور از عقل و وجدان بود
زیرِ جامه اش پنهان
تیغِ سردِ بُرّان بود
چون به سجده رفت مولا
غرقِ ذکر سبحان بود
ضربه ای به فَرقَش زد
ضربه ای که پنهان بود
زَهرِ خود بِریخت دشمن
زَهرِ تیغ چه سوزان بود
شد شهیدِ محراب و
این ولی نَه پایان بود
شد درختِ دین محکم
خونِ او چو باران بود
* * *
شیرمردِ بَدر و حُنین
ساده زیستِ دوران بود
فرشِ خانه اش تنها
یک گِلیمِ ارزان بود
پیشِ چشمِ او دارا
با نَدار یکسان بود
چاه کَند و خرما کاشت
فکرِ زیر دَستان بود
روی دوشِ او هر شب
شامِ آن یتیمان بود
در عجب از این مخلوق
او کجا چو انسان بود
نوری از خدا قطعاً
در وجودِ ایشان بود
توضیحات ؛
خَدو : آبِ دهان
تیغ : شمشیر
عَمرِو بن عَبدُ وَدّ ، پهلوانی از قبیله قریش بود . وی در غزوه خندق کشته شد .
عبدالرحمان بن عمرو بن ملجم مرادی ، قاتل علی بن ابیطالب (ع) است.
شاعر : علیرضا قاسمی
#شعر_نوجوان
#شعر_ماه_رمضان
#شعر_شب_قدر
#شعر_شهادت_حضرت_علی(ع)
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─