eitaa logo
سابقه گسترده طلایی💛
11.9هزار دنبال‌کننده
17هزار عکس
1هزار ویدیو
55 فایل
کانال اصلی گسترده طلایی💛👇 @gostardeh_talaei #ادمین_اصلی_جهت_سفارش_تبلیغات💛👇 @talaei_ads
مشاهده در ایتا
دانلود
همزمان با باز کردن درب دستی محکم تخت سینه ام کوبیده شد.هینی کشیدم که نگاهم به حامی افتاد... صورتش سرخ و پیشانی اش برجسته شده بود، صدای نفس های خشمگینش را به وضوح می شنیدم. مثل یک شیروحشی دندان سائیده و غرید: _چه خبره اینجا؟ نیم نگاهی به سالن انداخته و در حالی که دست بر روی بینی ام می گذاشتم با صدای آرامی لب زدم: _آبرو ریزی نکنید لطفا... چشم هایش را درشت کرد و گفت: _ اومدن خواستگاری ...آبرو ریزی نکنم؟ دست بر روی قفسه سینه اش گذاشته و گفتم: _هیس! اولا که بین ما فقط یه ساده اس بخاطر ماموریتی که باید بریم چیزی بین ما نیست خودتون گفتید !گفتی از سنگی نگفتی؟ تمام مدت خیره به لب هام بود فاصله بینمان را کمتر کرد و گفت: _مگه زدن این رژ رو ممنوع نکرده بودم ستوان زند !؟ قدمی به عقب برداشته و جواب دادم: _ من توی خونه ام برای لباسا و رنگ لبام از شما دستور نمی گیرم پناهی با من... با فشار دستش بر روی کمرم، بهش نزدیک تر شدم و‌ که با پایین اومدن سرش به سمت ام با صدای هیــن مادر خواستگارم یکی شد ...👇👇⛔🔥 http://eitaa.com/joinchat/3122528273C2c51409301