eitaa logo
بانو امین
281 دنبال‌کننده
302 عکس
53 ویدیو
6 فایل
تقاطع علوم انسانی و جنسیت از منظر پژوهشگر علوم اجتماعی صفورا سادات امین‌جواهری دانشجوی دکتری دانش اجتماعی مسلمین @Safoora_AminJavaheri
مشاهده در ایتا
دانلود
تک‌تیرانداز عاطفی کامبیز دیرباز بازیگر نقش عبدالرسول زرین، تک‌تیراندازی که به تنهایی کار یک گردان را در جنگ می‌کند. زنده بودنش، خواب فرماندهان عراقی را ربوده و در شجاعت و توکل کم‌نظیر است. در سکانسی که می‌خواهد تنها شاگردش را تعلیم دهد، پر است از کنش‌های عاطفی. سخت‌گیری‌ها، تزکیه‌ها، صبوری‌ها، حتی رفتن‌ها، برگشتن‌ها، بخشیدن‌ها، عرفان یاد دادن‌ها. در تصمیم‌گیری‌هایش برای زدن هدف نیز پر است از معیارهایی از جنس عواطف ایمانی. در یک سکانس، محمدجعفر، نیروی پشتیانی به شاگرد عبدالرسول می‌گه: تو هنوز آقا رسول ما را نشناختی، قلبش دریاست. شاگرد آقا رسول در جواب میگه: آره، آقا رسول خیلی مَرده، خیلی. فهم ما از حیات عاطفی که پایگاهش قلب است، نوعی ضعیف بودن در ناحیه احساسات است. در حالی که در این دیالوگ طلایی از فیلم، دریا بودن قلب مترادف مرد بودن بیان میشه که منظور روح انسانی و والای عبدالرسول هست، نه اشاره به جنسیت او. اینجاست که ما بر این باوریم که عاطفه، معیار انسانیت اعم از زن و مرد است. هرچقدر انسانی عاطفی‌تر، والاتر. البته نحوه و میزان عاطفه‌ی زنانه با نحوه و میزان عاطفه ی مردانه متفاوت است، اما در هر حال عاطفه به وزان عقل معیار انسان بودن است و از جنس ایمان. @BanooAmin
هدایت شده از KHAMENEI.IR
8.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭐️ خاطره رهبر انقلاب از تذکر رعایت حدود شرعی به قراء غیرایرانی در اول انقلاب: حالت اهل صلاح در قاری باشد هم‌اکنون در محفل انس با قرآن کریم در اولین روز از ماه مبارک رمضان. ۱۴۰۳/۱۲/۱۲ 🖥 پخش زنده از شبکه قرآن سیما 💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
9.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭐️ هم‌اکنون؛ تذکر رهبر انقلاب به قاریان درباره نوع لباس پوشیدن قراء و پرهیز از الحان حرام: قراء ما امتیاز ایرانی بودن خود را در ظاهر و نوع لباس پوشیدن حفظ کنند در محفل انس با قرآن کریم در اولین روز از ماه مبارک رمضان. ۱۴۰۳/۱۲/۱۲ 🖥 پخش زنده از شبکه قرآن سیما 💻 Farsi.Khamenei.ir
توجه به ظاهر قاری قرآن محفل انس با قرآن رمضان ۱۴۰۳ تشخیص اینکه اصلی‌ترین حرف رهبر در هر دیدار کدام است، تشخیص لازم و به‌جایی است. حتی تشخیص سر خط حرف‌های مهم، اما به نظرم در هر دیدار صحبت‌های نقطه‌زنی وجود داره که الزاما ممکنه مهم‌ترین حرف نباشه، ولی در تقاطع زمانه‌ی ما راهگشا و پرمعنا میشه. امروز حرفی که خیلی من رو به وجد آورد توجه به ظاهر ایمانی و ایرانی قاری قرآن بود. دغدغه رهبری برای تشبه قاریان ایرانی به سیمای صالحین و حفظ نمادهای ایرانی برای محبوبیت در جهان اسلام در وضعیت کنونی ایران و همزمانی با دغدغه حجاب زنان حاوی نکات و توجهات راهگشایی است. ترکیب اسلام و ایران بیش از صدها سال است جزو هویت قدرتمند ایرانی ما شده است که حفظ آن برای نقش‌آفرینی در سطح جهان لازم است. @BanooAmin
30.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیپلماسی معطوف به عواطف ایمانی برخورد قاطع با ظالم و مدارا با اشتباه خیرخواه هر دو در دستگاه محاسباتی عاطفی قابل فهم هست. خارج از دستگاه محاسباتی مبتنی بر عواطف ایمانی، مسلمانان براساس محاسبات عقل ابزاری و سود و زیان ظاهری و مصلحت‌سنجی‌های مادی گرا عمل خواهند کرد و احتمالا خیلی هم از دیپلمات بودن خویش راضی و مسرورند. ⚜عواطف ایمانی معطوف به فطرت انسانی حتی می‌تواند دستگاه دیپلماسی و منش سیاسی ما را راهبری کند. @BanooAmin
هدایت شده از روایت پیشرفت ایران
سُهــــا منتشر شد اولین شماره مجله «سُها»، روایتی از نقش‌آفرینی زنان در عرصه پیشرفت کشور، منتشر شد. این مجله با هدف روایت حضور و تأثیر زنان در حوزه‌های مختلف پیشرفت، به‌ویژه در عرصه علم و فناوری، توسط «خانه هنر و رسانه پیشرفت» و به سفارش مرکز راهبری امور بانوان سازمان تبلیغات اسلامی در ۲۲۴ صفحه تولید شده است. مجله «سُها» تلاشی است برای روایت داستان‌ها و دستاوردهای الهام‌بخش زنان در مسیر پیشرفت کشور. 🔻سرمقاله 🔅پیشرفت، چهرۀ زنانه دارد 🔻میدان پیشرفتِ دانش‌بنیان 🔅ما جوان‌ها، واکسن نوترکیب ساختیم 🔅از ناامیدی تا نوآوری 🔅بذرهای ایرانی، جوانه‌های امید 🔅می‌خواستم دانشم را برای کشورم خرج کنم 🔅اساتید ایرانی نانو، به فیلیپین خوش آمدید! 🔻زنان، رسانه، پیشرفت 🔅کارِ قهرمان‌ها را، من تمام می‌کنم! 🔅کفش‌های پاره؛ قلب‌های پرامید 🔅زن بودن به روایت «دختران ایران» 🔻پیشرفت بر مدار جامعه 🔅پیشرفت اجتماعی بر مدار «مادرانه» 🔅کیمیاگری معلمان قائنی 🔅طبابت در عشق‌آباد 🔅امدادگریِ زنانه؛ حتی در دل آتش 🔻دانشِ ثروت‌آفرین در همه ایران 🔅رؤیای بچگی‌ام تولید بود 🔅طعم استقلال با قاشق فناورانه 🔅دختر کرمانشاه، مهندسِ کارآفرین 🔅تعمیر کردیم تا سازنده شدیم 🔻مادرانه‌ها و همسرانه‌های پیشرفت 🔅روایت مادرانه در حرکت فناوری و پیشرفت 🔅تحمل غربت تحصیل به امیدِ مادر 🔅هرچه دارم ریشه‌اش در تربیت مادرم هست 🔅معنای «معراج مرد از دامن زن» را فهمیدم 🔅درس خواندنِ نوبتی 🔻یادداشت 🔅زیست‌بوم فناوری و سنگرسازی‌های جدیدِ الگوی سوم 🔅آینهٔ پیشرفت و ترک‌خوردگی تصویر ایده‌آل «بانو» 🔖همکاران این شماره: زهرا ابوالحسنی، نرگس‌سادات مظلومی، مریم برزویی، فرزانه غلامشاهی، نرجس توکلی، فرناز ایزدبین، پریسا زارع، ریحانه رزم‌آرا، فاطمه وطن‌دوست، فروزان ایزدبین، سعیده خدابین، مرتضی اسدزاده، حسن فاطمی. مدیر مسئول: سارا طالبی سردبیر: پژمان عرب دبیر اجرایی: مریم حنطه‌زاده مجری طرح: خانه هنر و رسانه پیشرفت 📍خوانندگان عزیز، برای تهیه شماره اول مجله «سُــها»، مبلغ 200 هزار تومان (۱۵۰ + ۵۰ ارسال) به شماره کارت: 6104338800433050 به‌ نام «پیشگامان فرهنگ مبین» واریز کرده و اطلاعات واریز را به شماره 09365028441 خانم جوکار يا به آيدی ایشان @Z_moshaver66 ارسال نمایید. 🇮🇷 خانه هنر و رسانه پیشرفت‌| راوی پیشرفت ایران @khaneh_pishraft
هدایت شده از عصر زنان
43.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ زن مجتهد در عصر مدرن با ارائه: 🔹 خانم دکتر زهرا راد پژوهشگر فقه زنان دبیر نشست: 🔸 سرکار خانم الهه‌سادات شفیعی سردبیر عصر زنان و پژوهشگر حوزه زنان 🗓 برگزار شده در: ۱۰ بهمن ۱۴۰۳ 📺 فایل کامل تصویری 📻 فایل کامل صوتی ♦️پایگاه تحلیلی تخصصی عصر زنان 🌐|@asrezanan_ir|
🔰خوانشی زنانه از طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن همزمان با ماه مبارک رمضان و به مناسبت انس با قرآن کریم، طرحی نو درانداختیم و دوره جامع خوانشی زنانه از طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن را آغاز کردیم. با حضور خانم دکتر انسیه برومندپور، رویای اجتماعی ما خانم دکتر مریم احمدی و خانم دکتر نجمه لبخندق، موسسه عطرا خانم دکتر فهیمه حیدری، همبستگی با زن فلسطینی خانم دکتر صفورا سادات امین‌جواهری، بانو امین آغاز دوره: ۲۵ اسفند، ۱۴۰۳ ساعت ۹ صبح مکان: کافه کتاب بانوامین، اصفهان برای شرکت حضوری یا مجازی در این دوره مشخصات و درخواست خود را به ادمین کانال‌ برگزارکنندگان بفرستید. 🔰راهی به سوی قله زنانگی؛ حقیقت عظیم فاطمه زهرا (سلام الله علیها). با ما همراه شوید... .
🎙مؤمنین باید با امام دوران خودشان همراه شوند و با مأموریت او حرکت کنند و طرح دیگری درنیندازند. ◀️ ایمانی که از ما خواسته شده، ایمان به کلّ طرح تاریخی نبیّ‌اکرم(ص) است که لبۀ فعلی آن در دست امام زمان(عج) است و باید با آن حضرت همراه بود. هر امامی مأموریتی دارد و بخشی از طرح نبی‌اکرم(ص) را پیش می‌برد. مؤمنین باید با امام دوران خودشان همراه شوند و با مأموریت او حرکت کنند و طرح دیگری درنیندازند. ◀️ آن‌کسی می‌تواند در راه هدف سیدالشُّهدا(ع) جهاد کند، که آن روزی که به او می‌گویند کنار امام مجتبی(ع) بایست، بایستد و تسلیم و راضی باشد. کسی که آن روز می‌گوید «قتال می‌خواهیم»، او دیگر برای تحقّق طرح خدا و طرح نبی‌اکرم(ص) نمی‌خواهد بجنگد؛ او دنبالِ نَفْس و دنبالِ بازی است. ☑️ @mirbaqeri_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منتشر کننده این فیلم در توضیح آن نوشته است که: "یک زن مسن فلسطینی با درد و رنج دست و پنجه نرم می‌کند، در حالی که چهار دست و پا می‌خزد، از محله تل السلطان تحت تهدید نیروهای اشغالگر اسرائیلی که به منطقه رفح در جنوب غزه حمله کردند، فرار می‌کند." نویسنده فقط همین عبارت را نوشته اما شاید برای او صدای وحشت زده و ناله زنان و کودکان و زوزه پهبادهای شناسایی و نظامی عادی شده باشد، برای همین در توضیحش به آن اشاره نمی‌کند. یا شاید اینکه افرادی تمام زندگی‌اشان را به کول گرفته‌اند و مرتب در حال جابجایی‌اند، آن هم با زبان روزه عادی شده است. اما خدایا تو شاهد تمامی این مصیبت‌ها و ظلم‌ها هستی و امشب شب قدر مشترک تمام امت است. خدایا امسال را بمحمد و علی و فاطمه و حسن و حسین تا حجت آخرینت، سال فرج امت و غرق شدن فرعون و لشکرش قرار بده که دست تدبیر تو یا رب از همه نقشه‌ها و ابزارهای آنان بالاتر است. اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْكَ فَقْدَ نَبِیِّنَا صَلَوَاتُكَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ غَیْبَةَ وَلِیِّنَا وَ کَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا، وَ شِدَّةَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الزَّمَانِ عَلَیْنَا فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَعِنَّا عَلَی ذَلِكَ بِفَتْحٍ مِنْکَ تُعَجِّلُهُ وَ بِضُرٍّ تَکْشِفُهُ وَ نَصْرٍ تُعِزُّهُ وَ سُلْطَانِ حَقٍّ تُظْهِرُهُ وَ رَحْمَةٍ مِنْكَ تُجَلِّلُنَاهَا وَ عَافِیَةٍ مِنْکَ تُلْبِسُنَاهَا بِرَحْمَتِكَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ. ستاد همبستگی با زن فلسطینی @SolidarityPW
سیزده روز در این آینه ی بی تکرار به تو اندیشیدم، به تو ای اصل بهار تو کجایی آقا، تو کجایی نفسم که منِ تنها را ببری تا گلزار گُل من روی تو و دل من بی تابت سیزده روز بِرَفت، من هنوز بی دلدار من برای دیدار، گره بر سبزه زنم تو گره باز بکن، نزد من آ ای یار آرزوی تو بُوَد یک جهان پر ز خدا من همیشه در فکر که بیایی تو نگار چه شود روز ظهور، همه در باغ و چمن گره ها باز شود، بِرَوَد کین و غبار دل یاران همه خوش، همگی سرمستند گُل برویَد همه جا، یک جهان بی شنزار گره از دلها باز، دست ها پر برکت همه در تاب و تب ند، چه شلوغست بازار غم دل ها بِرَود، چشمها برق زَنَد همه لبخند زنند، بازگردد سردار نه صدای بمبی، نه فشنگ و آتش لاله ها روییده، نیست ردّ کفتار نه کسی در فکر بزه و فسق و دروغ نه کسی در دنیا بشود بدرفتار نه کسی جلوه کند در لباس رنگی همه حافظ بر دست، یا بخوانند قصار همه دلها پاک است، نه حسد نه مویی تو ببین مغزِ بشر شده پاک از افکار همه از یُمن تو شد که نمودی رخ خود جلوه کردی و بِرَفت روبَهِ لاکردار وای از این همه جنگ، کی شود کار تمام بروند در خانه همه اهل پیکار وای از این همه غم، بر سر و سینه و جان کاش دارو برسد از برای بیمار نشود در غزه یا به لبنان و هرات کودکی بی بابا، دختری هی آزار دل ما خون گشته از صدای ناله تو بیا تا گردد مهروموم این طومار «گفت گر در رویم آیدش صد لشکر کس نبیند پشتم» این بگفت آن عطار «جان تو معنای زندگی» گفت امین ما توسل جوییم به تو و آن کرّار گِل ما را بِسِرِشت از ازل آن جانان به رخ تو محتاج، ز دم تو سرشار بنوازی یارا تو دو دستی سر ما من نگویم دیگر به کسی این اسرار همه عالم بشود پر ز آرامش و شور گنهی رخ ندهد، سر شیطان بر دار من در این فکر، ز شوق پر ز امید شدم چه شود رخ بدهد همه ی این گفتار شاعر: اکرم عظیمی @DrAzimi_Psy
هدایت شده از بر پا
زن مکشوفه زیر عبا ☘امسال برگشتنم از اردوی جهادی با هواپیما بود، از فرودگاه بندرعباس، جایی که مسافرانش بیشتر سفرهایشان توریستی و حال و هوایشان با ما متفاوت است، سر که میچرخانی از هر پنج شش خانم توی فرودگاه یکی مکشوفه است. عموما هم یک آخوند با کفش و عبای خاکی و قیافه ای که اصلا با سرتاپای مهمانها و فروشنده های لوکس فرودگاه نمیسازد، روی مخشان است. ☘من البته راضیم. احساس میکنم همین چرخیدنم توی فرودگاه با لباس طلبگی تبلیغ است و امر به معروف. اما امسال فرق میکرد. خبر نداشتم قرار است چه بلایی سرم بیاید. وارد هواپیما که شدم روی بلیطم نوشته بود ۱۶ d ، جلو رفتم تا به صندلیم رسیدم. یا حضرت عباس، کنار صندلی من یک خانم مکشوفه بی حجاب از اون سانتی مانتال هاش نشسته بود، کنار او نیز پسر بچه ای نشسته بود که ظاهرا بچه اش بود. همون اول به ذهنم رسید به صندلیهای اطراف نگاه کنم، تلاش بی ثمری بود، همه خانوادگی بودند قطعا از هم جدا نمیشدند، به فرض هم خانوادگی نبودند، چه باید میگفتم بهشان؟ روم نمیشد. با یک احساس مصیبت و خجالتی کنار اون خانم نشستم. هزار فکر و خیال از ذهنم گذشت. تصور کنید، در هواپیمایی که مسافرها را میچپونند تو هم تو هم که پول بیشتری در بیاورند. یک روحانی ملبس، کنار یک خانم مکشوفه. یا خدا. بدتر از این نمیشد. ☘چطور بود به اون خانم تذکر بدم. اما چیزی نداشت روی سرش بیندازد، اصلا چه کار میتوانست بکند با آن وضع. اگر داد و بیداد راه میانداخت هم یک وضع دو قطبی و درگیری درست میشد. خدا نگذره از این مسوولین. به مسوولین چه مربوط. خوب من خودم طلبه ام مسوولم. توی این شرایط احساس کردم زن میخواهد جایش را با بچه اش عوض کند، خوشحال شدم. پرسیدم میخواهید جایتان را تغییر بدید؟ خیلی سفت گفت نه خیر. هیچ. ☘به نظرم رسید، این احساس بیگانگی از من آخوند هم چیز بدی است. چرا احساس خجالت نمیکنند از این وضعشان. معذب بودم. واقعا کنار چنین خانمی نشستن حدود یکی دو ساعت سخت است. قرآنم را در آوردم. گفتم هم حواسم را پرت کنم هم قرآنم را بخوانم هم با رفتارم به او و همه حالی کنم که متوجه خدا باشند. گاهی رفتار آدم میتواند زبان گویایی باشد. مثل همین لباسهای آخوندی. ☘غافل از اینکه آیات قرآن اما احساس بزرگی و پدری را در جانم زنده میکرد. احساس میکردم من مقابل این خانم و دیگران نیستم. من بنا است در جایگاه دین و پدری جامعه باشم. تکاپوی درونم آرام و آرام تر شد. احساس میکردم قرآن خواندن علنی ام فضا را تلطیف میکرد اما بیشتر از آن جانم را جلا میداد و آرام میکرد. در همین حین احساس کردم پسر به مادرش میگوید، سردش شده. آنقدر نزدیک بودیم که کاملا بشنوم. مادر سعی میکرد چیزی پیدا کند که روی پسر بکشد تا گرمش کند. خنده دار بود اما ☘نمیدانم چطور به ذهنم زد، عبایم را از شانه برداشتم، به آن خانم و پسرش دادم، با تعجب نگاهم کردند، گفتم تعارف نکنید، گرمتان میشود. زن عبا را روی پسرش کشید و البته روی خودش. احساس میکردم خانواده خودم را مراقبت کرده ام. تصور کنید در کل مسیر آن خانم مکشوفه سانتی مانتال زیر عبای خاکی جهادی یک آخوند، با بچه اش ماوی گرفتند. و من قرآنم را میخواندم. حال خوشی داشتم. احساس میکردم امر به معروف و نهی از منکرم را انجام داده ام. هم با دو قطبی مبارزه کردم هم با کشف حجاب. ☘وقتی هواپیما در حال نشستن بود، زن با احترام عبا را برگرداند. هواپیما نشست، بدون آنکه کلامی حرف بزنم عبا را روی شانه کشیدم و پیاده شدم. من معتقدم با کشف حجاب باید مبارزه کرد اما این مبارزه باید همراه با مقابله با دوقطبی باشد. و برای چنین تقابلی باید خیلی فکر کنیم. سخت است اما شدنی است. @ali_mahdiyan