🔹وبینــار « معـلـــــــــم طـبیــب »
💥 لیـنکــ تماشای وبینـــــــــــار
معلـــــــــم طـــــــــــــــبیــــــــــــب👇
برای کسانی وبینار ندیدند ذخیره شده👇
http://aparat.com/v/hivc91e
🦋اعمال روز عرفه📿
✔️روزه به شرط آنکه روزه باعث ضعف در انجام اعمال این روز نشود.
✔️غسل کردن
✔️زیارت امام حسین (ع)
✔️خواندن دو رکعت نماز زیر آسمان، بعد از نماز عصر و پیش از دعای عرفه. در رکعت اول بعد از حمد سوره توحید و در رکعت دوم بعد از حمد، سوره کافرون را بخواند.
✔️خواندن دعای عرفه
خواندن صلواتی از امام صادق (ع) که با فراز " اللهم یا اجود من اعطی " شروع میشود.
✔️خواندن دعای ام داود که در اعمال نیمه رجب ذکر شده است.
✔️خواندن این تسبیح که گفته شده ثواب آن قابل شمارش نیست: " سبحان الله قبل کل احد و سبحان الله بعد کل احد"
✔️خواندن زیارت جامعه کبیره
@banooteb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🍃
فرصت ها مانند طلوع آفتاب هستند. آنها را دریاب.
❤️🍃
@banooteb
👇زیاده روی در خوردن قارچ🍄🍄🍄 بیماریهایی عارض خواهد کرد.
🚫خِدِر
🚫فلج
🚫سکته
🚫عسرالبول
🚫عقیم شدن
🚫نازایی
🚫قولنج
🚫درد معده
🚫مسدد
❌❌خوردن آب سرد بعداز قارچ به غایت مضرّ است .
📚تحفه حکیم مومن
https://eitaa.com/banooteb
12.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
::
✍دنبال رضایت خدا باش و بس
رضایت خلق خدا درگرو رضایت خداست.
🌻مسجد جامع یزد 🌻
::
@banooteb
📚#مثنوی_معنوی_مولوی
#حکایت/#قسمت_اول
::
موضوع:درمان شگفت انگیز
در سرزمینی بزرگ و آباد، پادشاهی حکومت میکرد که ثروتی بسیار داشت. پادشاه مردی دیندار بود و با مردم به عدالت رفتار میکرد و با خداوند راز و نیازهای فراوانی میکرد.
::
پادشاه روزی تصمیم گرفت به شکار برود، پس دستور داد که خدمتکاران خدمتکاران مخصوص نیز همراه او باشند و وسایل سفر را آماده کنند.
اتفاقا شاه شد روزی سوار
با خواص خویش از بهر شکار
::
در میان راه دختری زیبا ظاهر شد شاه وقتی او را دید شیفته او شد دستور داد که پرس و جو کنند و ببینند او کیست خدمتکاران پس از تحقیق به شاه گفتند او کنیز مردی ثروتمند است و برای او کار میکند.
::
پادشاه دستور داد، با هر مقدار مال و ثروتی که ممکن است، آن کنیز را بخرند؛ خدمتکاران رفتند و کنیز را برای شاه آوردند.
شاه و اطرافیانش به سمت کاخ حرکت کردند. او از اینکه توانسته بود، دختر زیبایی را به دست بیاورد، بسیار خوشحال بود.
همه به قصر رسیدند؛
::
امّا حال دخترک کمی بد شده بود. روز بعد، به شاه خبر دادند که آن کنیز بیماریش بدتر شده است و باید ب فکری به حال او کرد پادشاه دستور داد تا بهترین پزشکان را از اطراف کشور بیاورند؛
::
خیلی سریع، برترین طبیبان و پزشکان به کاخ پادشاه رسیدند؛ شاه رو به آنها کرد و گفت:( به هر ترتیبی که شده، او را نجات دهید، جان من در برابر او ارزشی ندارد، به من کمک کنید و او را درمان کنید.)
جان من سهل است جان جانم اوست
دردمند و خستهام درمانم اوست
✍منتظر قسمت بعدی باشید.
::
@banooteb
May 11