eitaa logo
بانـوطب🍎
869 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
512 ویدیو
14 فایل
❁﷽❁ 🌻سلام و درود و نور بر شما🌻 ✋به «بانو طب» خوش آمدید 💡هدف ما ارتقای کیفیت زندگی شماست. ارتباط با ادمین👈 @Admin_Banooteb ✔️تدریس کتب اصیل طب سنتی حفظ الصحه ناصری قانونچه خلاصه الحکمه و.... ✔️مشاوره
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 / :: موضوع:درمان شگفت انگیز در سرزمینی بزرگ و آباد، پادشاهی حکومت می‌کرد که ثروتی بسیار داشت. پادشاه مردی دیندار بود و با مردم به عدالت رفتار می‌کرد و با خداوند راز و نیازهای فراوانی می‌کرد. :: پادشاه روزی تصمیم گرفت به شکار برود، پس دستور داد که خدمتکاران خدمتکاران مخصوص نیز همراه او باشند و وسایل سفر را آماده کنند. اتفاقا شاه شد روزی سوار با خواص خویش از بهر شکار :: در میان راه دختری زیبا ظاهر شد شاه وقتی او را دید شیفته او شد دستور داد که پرس و جو کنند و ببینند او کیست خدمتکاران پس از تحقیق به شاه گفتند او کنیز مردی ثروتمند است و برای او کار می‌کند. :: پادشاه دستور داد، با هر مقدار مال و ثروتی که ممکن است، آن کنیز را بخرند؛ خدمتکاران رفتند و کنیز را برای شاه آوردند. شاه و اطرافیانش به سمت کاخ حرکت کردند. او از اینکه توانسته بود، دختر زیبایی را به دست بیاورد، بسیار خوشحال بود. همه به قصر رسیدند؛ :: امّا حال دخترک کمی بد شده بود. روز بعد، به شاه خبر دادند که آن کنیز بیماریش بدتر شده است و باید ب فکری به حال او کرد پادشاه دستور داد تا بهترین پزشکان را از اطراف کشور بیاورند؛ :: خیلی سریع، برترین طبیبان و پزشکان به کاخ پادشاه رسیدند؛ شاه رو به آنها کرد و گفت:( به هر ترتیبی که شده، او را نجات دهید، جان من در برابر او ارزشی ندارد، به من کمک کنید و او را درمان کنید.) جان من سهل است جان جانم اوست دردمند و خسته‌ام درمانم اوست ✍منتظر قسمت بعدی باشید. :: @banooteb