::
این روز ها پیام های زیادی دریافت
می کنیم که افراد شکایت دارند از خارش بدن یا چشم، اگزما پوستی
که لازم دیدم. اینجا ذکر کنم 👇👇
برای رفع این مشکلات از مصرف غذاهای پر ادویه و گرم بپرهیزید مانند👇
عسل🍯
خرما
بادام زمینی 🥜
شکلات🍬🍫
کیک وشیرینی 🍰🍩🍪
گوجه فرنگی نپخته به خاطر اجزاءحاره 🍅
گردو
کنجد و ارده و شیره
::
@banooteb
بانـوطب🍎
:: این روز ها پیام های زیادی دریافت می کنیم که افراد شکایت دارند از خارش بدن یا چشم، اگزما پوستی
::
حالا چه چیزایی بخورید این. حرارت کاهش پیدا کنه؟
✔️آب خیسانده اسفرزه
✔️شربت خاکشیر
✔️🥬🥬کاهو
::
بانـوطب🍎
پاسخ چالش دیروز
::
راستی یه نکته که مناسب اهل علمه هم تو این موضوع نهفته هست.
اونم اینکه که اگر غذای بیشتری درطول روز استفاده بشه خواب آلودگی میاره و مانع یادگیری میشه.
✔️چه اینکه خواب در طول روز مضر هم هست.
::
11.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 #کلیپ_آموزشی_طب۸
🔺 معلـم ورزش و شناخت مزاج
◆صدای_تدریس|حسین پاک نژاد
◆ویژه علاقمندان به حوزه تدریس 🔰
https://eitaa.com/joinchat/2608529457Ce5610f8c3b
May 11
12.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام روزتون به خیر و نیکی ان شاءالله ✋
🇮🇷ایران زیبا تقدیم شما مهربانان
تنگه براق تا آبشار تامرادی یاسوج 🏝️
::
#مثنوی_معنوی_مولوی
#حکایت/قسمت پنجم
حکیم از دختر پرسید:( اهل کدام شهر هستی، دوستان آشنایانت کیستند؟) اما دختر هیچ حرفی نزد، سپس حکیم دست دختر را در دست گرفت و انگشت بر نبض او نهاد. حکیم خود شروع کرد و نام چندین شهر را بر زبان آورد؛ نام هر شهری را که میبرد، به نبض او هم توجه میکرد، تا زمانی خون در رگهای او بیشتر جریان مییابد و به این ترتیب حکیم نام شهر مورد نظر نظر را به دست بیاورد اما پس از آوردن نام چندین شهر هیچ اتفاقی نیفتاد
نام شهری گفت و زان هم درگذشت
رنگ و رو و نبض او دیگر نگشت
::
ناگهان حکیم در میان شهرهای مختلف نام سمرقند را برد، یکباره نبض دختر تندتر زد اکنون، حکیم متوجه شده بود که علت بیماری این دختر را باید در شهر سمرقند جستجو کرد.حکیم که سمرقند را خوب میشناخت، از کوچهها و محلههای سمرقند نام برد. هنگامی که سخن از بازار سمرقند به میان آمد باز نبض دختر سریعتر میزد حکیم الهی فهمید، در این بازار باید کسی باشد که این دختر را از دوری او چنین بیمار شده آن حکیم همه اهل بازار سمرقند را میشناخت؛ پس نام یک یک آنها را آورد؛سرانجام وقتی که سخن از زرگر جوان به میان آمد،نبض دختر تندتر شد و رنگ و رویش هم تغییر کرد.
::
نبض جست و روی، سرخ و زرد شد
کز سمرقندی زرگر ،فرد شد
آری !حکیم الهی سرانجام فهمید که این دختر دل در گرو آن مرد زرگر دارد .حکیم به دختر جوان گفت:( با من راحت باش؛ زیرا میدانم که تو آن زرگر همدیگر را دوست دارید،پس بدون هیچ ناراحتی همه اسرار خود را با من در میان بگذار.)
✍منتظر قسمت بعدی باشید.
::
بانـوطب🍎
:: تدبیر رفع تشنگی نگاه داشتن آلو بخارا یا انار دان یا تمر هندی یا قراقروط در دهان و آشامیدن دوغ
::
مناسب مسافرت 👌
زمانی که انسان شرایط دستشویی رفتن نداره.
☺️چون هرچی آب بخوری بلاخره دستشویی رفتن میطلبه
::