eitaa logo
بانوی آب
4.6هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
166 فایل
فاستقم کما امرت تبادل و تبلیغات انجام نمی شود. https://x.com/s_talebi22316/status/1902535959834431708?t=d9orzhhBmJVDYzd82eXDDg&s=19 @mahjobm
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام و احترام عیدتون مبارک ✅ و کمک ها به غزه ارسال شد . 🔴 : قرار هست برای تعدادی از خانواده های فلسطینی که اکنون خانه و کاشانه شون در غزه ویران شده و فعلا در رفح ساکن هستند، تهیه کنیم .
5029087001597700
کانون فرهنگي تبليغي شهيدالقدس (برای کپی رو شماره کارت کلیک کنید) نحوه ارسال پول : به کمک دانشجویان فلسطینی مقیم ایران از طریق خانواده هاشون در غزه آیا شما هم شریک میشوید؟ @shahideqods
🔰 با صبر تاریخی مردم غزه و علی‌رغم خواست دشمن؛ 🌀 امروز فلسطین مساله اول جهان شده است ✅ اقدامات تبلیغاتی و رسانه‌ای مقاومت فلسطین تاکنون بسیار خوب و جلوتر از دشمن صهیونیستی بوده است 🦋 به بپیوندید: https://eitaa.com/banooyeab
💫 موج زنانه برای روز قدس 🇵🇸 غزه، سرایش حماسه‌ای جهانی و بی‌نظیر است؛ حماسه‌ای برآمده از مبارزه و مظلومیت. وجدان جهان بیدار شده است. اشک و فریادها به هم آمیخته است. زنان، در سراسر دنیا، پیشتاز قیام علیه اسرائیل و آمریکا و غرب هستند. روز قدس امسال را باید متحول ساخت. آن هم با غیرت و فریاد زنانه... 🔻 بسته کنشگری بانوان • ایده‌های کنشگری زنان پیش از روز قدس • ایده‌های عمومی کنشگری زنان در روز قدس • ایده‌های کنشگری خواص و قشرهای مختلف زنان http://link.jahadpishraft.com/qods 🌊 💻 🦋 به بپیوندید: https://eitaa.com/banooyeab
10.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹﷽🌹 ❇️ جدی، مثل مرحله‌ی اول... 🔹 درست است که تعداد کاندیداها، تعداد شعبه‌ها، تعداد استان‌ها و برخی چیزهای دیگر در مرحله دوم انتخابات تغییر کرده، اما آنچه که مهم است و تغییری نکرده و حتی جدی‌تر هم شده، احساس مسئولیت و احساس تکلیف است (منبع). 🔹 یک فرد باید به سرنوشت خود و کشورش احساس مسئولیت کند و اگر این کشور باشد که در بیش از ۴۵ سال گذشته با انقلابش سرنوشت بسیاری از چیزها را تغییر داده، باید در برابر سرنوشت آن احساس تکلیف بیشتری کرد و اگر جمهوری اسلامی در مقطعی باشد که با به هم خوردن معادلات عالم در شرف وقوع است و بعد از الگوی آزادی‌خواهان و ظلم‌ستیزان از هر دین و آیینی شده، تکلیف و مسئولیت در آن بیشتر و بیشتر و بیشتر است... 🔻جمعه روز ادای تکلیف است، مانند شرکت در راهپیماییِ حمایت از 🔻جمعه روز ادای تکلیف است، مانند ابراز شادی و خوشحالی از عملیات 🔻جمعه روز ادای تکلیف است، مانند شرکت در تجمع حمایت از 🔻جمعه روز ادای تکلیف است، مانند شرکت در ۱۱ اسفند، همان اندازه مهم، همان اندازه جدی و شاید جدی‌تر... ✍رُمِیصا https://eitaa.com/Romesaa
⚡️دیوار نگاره میدان فلسطین 🔰طرح عبری جدید دیوارنگاره میدان فلسطین تهران درباره موفقیت اخیر حماس در عملیات اسیر گیری از ارتش اسرائیل 〽️همزمان با عملیات غافلگیر کننده گردان‌ های در شمال غزه و اسارت ۳ نفر دیگر از اعضا ارتش رژیم اشغالگر قدس از جدیدترین طرح دیوارنگاره میدان فلسطین تهران رونمایی شد. 🦋به بپیوندید: 🆔 @Banooyeab
6.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 رهبر انقلاب، هم‌اکنون در حرم مطهر امام خمینی: 🖤  آنچه امام درباره آینده پیش‌بینی کرده بودند، امروز در حال تحقق است.
هدایت شده از بانوی مجاهد
3.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 دختر فلسطینی خطاب به مردم دنیا: من نه توی این دنیا شما رو میبخشم، نه تو آخرت خداوند فردای قیامت از تک تک ما سوال می کند که برای چه کردی؟؟ 🇮🇷🇵🇸 ✿══ بانــوی مجاهد ══✿
هدایت شده از بانوی مجاهد
29.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 ببینیم | کلیپ 🎙 رهبر انقلاب: فریاد انتقامی مردم سوخت موشک های نابودگر بود... 👊🇵🇸🇮🇷 ✿══ بانــوی مجاهد ══✿
1.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تحقیر آمریکا 👌 خدارحمت کنہ امام رو باکسے تعارف نداشت ✿══ بــانوی آب ══✿
🇵🇸 ✍️ یادگار مادر نه و ربعِ صبح بود و ده دقیقه‌ای می‌شد که توی کوچه منتظر اسنپ بودم. ساعت نه‌ونیم قرار مصاحبه داشتم. خیر سرم می‌خواستم ده دقیقه‌ای زودتر از سوژه برسم سرقرار. از شانس بدم برنامه اسنپ دچار مشکل شده بود و راننده آدرسم را پیدا نمی‌کرد. تا راننده بیاید بیست دقیقه‌ای طول کشید. فکر اینکه دیرتر از سوژه برسم، قلبم را می‌آورد توی دهانم. برای دیدنش، قلبم آرام و قرار نداشت. داستانش را از یکی از همکارها شنیده بودم. توی راهپیماییِ روز قدس دیده بودش و شماره‌اش را گرفته بود. تا شماره‌اش به دستم رسید، سریع تماس گرفتم. وسط مکالمه، نوه‌‌ی کوچکش گوشی را می‌گرفت و فرار می‌کرد؛ خودش هم مدام می‌گفت: «من که کار مهمی نکردم.» و رضایت به مصاحبه نمی‌داد. به هر بدبختی بود قرار مصاحبه را جور کردم. خانه‌اش گویم (روستای چسبیده به شیراز) بود و می‌خواست با اتوبوس بیاید. قرار را گذاشتیم قصرالدشت (یکی از محلات شیراز) تا راهش برای برگشت به خانه دور نشود.  با پنج دقیقه تاخیر بالاخره رسیدم سرِ چهارراه. تماس گرفتم ببینم کجا ایستاده. نشانی را که داد، قامتِ ظریفش را پیچیده توی چادر دیدم. جلو رفتم و سلام کردم. نگاه خندانش را از چشمانم گرفت و پایین انداخت. آن‌قدر آرام سلام و احوالپرسی کرد که صدایش میان بوق و گاز ماشین‌ها گم شد. بهش نمی‌خورد مادربزرگ باشد، کم سن و سالتر از این حرف‌ها می‌زد. رفتیم سمتِ پارک کوچکی که آن‌جا بود. همه‌جا را آفتابِ اردیبهشت‌ماه گرفته بود و جایی برای نشستن نبود. ناچار رفتیم تویِ یکی از گلخانه‌ها که جای نشستن داشت. کنار قفس بزرگِ پرنده‌ها زیر درخت، چند نیمکت چوبی بود. روی یکی نشستیم. نیم ساعتی سوال پرسیدم تا موتورش داغ شد و از جواب‌های تک کلمه‌ای شروع کرد به گفتنِ خاطره:  - از همان بچگی مادرم از فلسطین برایمان می‌گفت. از اینکه اسرائیل به‌زور می‌خواهد خاکشان را غصب کند. همیشه سر نماز برایشان دعا می‌کرد. از وقتی یادم می‌آید هر وقت راهپیمایی روز قدس بود، ما هم می‌رفتیم و شعار می‌دادیم. فرمان امام بود و ما هم روی چشم می‌گذاشتیم. روزی که آن کودک بی‌گناه، محمدالدوره، را توی بغل پدرش کشتند، هیچوقت از یادم نمی‌رود. آن صحنه را توی اخبار دیدم و تصویرش تا مدت‌ها توی ذهنم ماند. دلم می‌خواست می‌توانستم کاری برایشان بکنم. از این که دستم کوتاه بود پیش خودم خجالت می‌کشیدم و ناراحت بودم. تنها کاری که می‌توانستم بکنم شرکت توی راهپیمایی‌ها بود. گاهی هم در حد توانم پولی کمک می‌کردم. هیچ‌کدام اما دلم را آرام نمی‌کرد.  چند وقت پیش مادرم به سختی مریض شد. توی بیمارستان که بود، النگوهای روی دستش را نشانمان داد و گفت: «اگر مُردم، هر کدامتان یکی را به یادگار بردارید.» وقتی که رفت، یکی از النگوها هم به من رسید. دلم نمی‌آمد آن را توی دستم بیندازم، بوی مادرم را می‌داد. قبل از آن هم طلای خاصی نداشتم که بخواهم بپوشم.  امسال که می‌خواستم بروم راهپیمایی قدس، فکری توی سرم افتاد. رفتم النگو را از کمد برداشتم و توی کیفم گذاشتم. از خانه که زدم بیرون، قدم‌هایم را بلندتر برمی‌داشتم تا زودتر به راهپیمایی برسم. تا رسیدم، رفتم سراغ غرفه‌ی اهدای کمک‌های مردمی. النگو را از کیفم درآوردم و دادم به خانمی که آنجا بود. النگو را از من گرفت و دورش را چسب زد. آقایی از آن‌طرف صدا زد: «صبر کن عکسش را بگیریم.» لبخندی زدم و چرخیدم: «لازم نیست، من که کاری نکردم.» چهره‌ی خندان مادرم توی ذهنم آمد، شاید اگر او هم بود همین کار را می‌کرد. 🌱 روایتی از مصاحبه با زهراسادات موسوی زیبا گودرزی سه‌شنبه | ۱۷ مهر ۱۴۰۳ | حافظه، حسینیه هنر شیراز 🇮🇷 | روایت مردم ایران ✿══ بــانوی آب ══✿
فکرش را کنید ماه‌ها غزه را دیدن، شنیدن و دست آخر دوست داشتن... به اینجا برسد که اهالی غزه تصویری مشترک را به اشتراک بگذارند و بگویند: «خیلی به ما فلسطینی‌ها دل نبندید، عمر ما کوتاه است». @ESRAR3
اینهمه میگید اگر میشد می‌رفتیم برای دفاع از بچه های مظلوم ، الان شده: 🇵🇸میدان و خیابون اصلی شهرتون بهترین جا برای دفاع از فلسطینه! روز قدس همه می‌آییم✋🏻