eitaa logo
بانوی آب
4.6هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
166 فایل
فاستقم کما امرت تبادل و تبلیغات انجام نمی شود. https://x.com/s_talebi22316/status/1902535959834431708?t=d9orzhhBmJVDYzd82eXDDg&s=19 @mahjobm
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام عشق از پله برقی مترو بالا می آمدم هوا گرم بود. کیفم را با دست گرفته بودم و چادرم را روی سر حمل می کردم و خدا می داند که منظورم از حمل می کردم یعنی عرق می‌ریختم و حمل می کردم. منتی نبود. بهای کرامت خویش را می پرداختم. از میان سر ها و پا ها و دست ها، سری دیدم بدون معجر و با موهای رنگ کرده. آن سر بدنی داشت که پوشش‌اش ناقص بود. لباسش در شأن خودش نبود، شاید صاحب بدن این را نمی دانست. قدم تند کردم تا به صاحب آن سر پیامم را برسانم. نزدیک که شدم دستم را روی شانه اش گذاشتم و گفتم: اینطور لباس مناسبتان نیست وقتی در میان دیگران اید. هوس برانگیز نباشیم برایمان بهتر است. و طبق عادت مسیر را ادامه دادم. به سمت دستگاه کارت خوان مترو رفتم که گفت : منم قرمه سبزی خیلی دوس دارم ولی دلیل نمیشه اگه جایی دیدم بخوام. در دلم اول به خلاقیت و سرعتش در جواب دادن احسنت گفتم و بعد به سمتش برگشتم و جواب دادم : شما در حد قرمه سبزی هستید ؟! روال همیشگی سرازیر شد. او می گفت «زندگی بقیه به تو چه» و من صدای سوفسطائی نسبی‌‌گرا ها را می‌شنیدم او می گفت «به تو ربطی نداره» و من نوای بی‌تفاوت شدن «من ها» به «ما» را می شنیدم‌. بعد ها، یاد قرمه سبزی آن روز افتادم و به خود گفتم اصلا شاید مرد هایی که فکر می کنند زن مثل قرمه سبزی خوردنی است، حق دارند... شاید زن ها اینطور یادشان داده اند زن ها مربی های خیلی قَدَری اند، عرصه مربی‌گری شان محل بحث است. https://eitaa.com/aye_mohajer