🔴 #رفتار_باد_بزنی
💠 چند تکّه #چوب و زغال را تصوّر کنید که در حال آتش گرفتن است وقتی حجم چوبها زیاد میشوند شعلههای #آتش، کم میشوند مهمترین کار در این هنگام این است که به فضای بین چوبها اکسیژن و هوا برسد لذا باد زدن آنها با #بادبزن باعث میشود شعلههای آتش زبانه بکشد.
💠 در زندگی مشترک گاه آتش دعوا و مشاجره #شعلهور میشود و زن یا مرد با یکی از اعضای خانوادهی همسر یا خانوادهی خود و یا اطرافیان بر سر موضوعی #منازعه و اختلاف جدّی پیدا میکنند که نتیجه آن تخریب و سرد شدن رابطه زن و شوهر است.
💠 در این شرایط نباید رفتار یا گفتاری از ما سر بزند که نقش #بادبزن برای آتش داشته باشد. به طور مثال خبر چینی، یادآوری عیوب طرفِ مشاجره، دفاع متعصّبانه از خانوادهی خود و هرگونه عکسالعملی که #آتش خشم همسرمان را زیاد میکند ممنوع است.
💠 دستور اسلام در این مواقع این است نقش آتش نشان داشته باشیم و حتّی گاه با ترفند و جملهی #غیر_راست، دلهای طرفین دعوا را به یکدیگر نزدیک کرده و با تشویق آنها به گذشت و بخشش، دلها را #نرم کنیم.
💠 امام علی علیهالسلام در نامه ۴۷ نهجالبلاغه میفرمایند: "صَلاحُ ذاتِ البَينِ اَفضَلُ مِن عامَّةِ الصَّلاةِ و الصّيامِ" اصلاح و سازش دادن ميان مسلمانان از همهی نمازها و روزهها #افضل و بالاتر است.
🆔 @khanevadeh_313
#عصر_یک_جمعه_ی_دلگیر، دلم گفت..
شاعر: سید حمیدرضا برقعی
عصر یک #جمعه ی دلگیر، دلم گفت بگویم بنویسم
كه چرا #عشق به انسان نرسیده است؟
چرا #آب به گلدان نرسیده است؟
چرا #لحظه ی باران نرسیده است؟
و هر كس كه در این #خشكی دوران به لبش #جان نرسیده است، به #ایمان نرسیده است و #غم عشق به پایان نرسیده است.
بگو #حافظ دلخسته ز شیراز بیاید، بنویسد:
كه #هنوزم كه هنوز است چرا #یوسف گمگشته به كنعان نرسیده است؟
چرا #كلبه ی احزان به گلستان نرسیده است؟
دل #عشق ترك خورد، #گل زخم نمك خورد،
#زمین مُرد، #زمان بر سر دوشش غم و اندوه به #انبوه فقط برد، فقط برد، زمین مرد، زمین مُرد.
#خداوند گواه است، #دلم چشم به راه است، و در #حسرت یك پلك نگاه است؛
ولی #حیف نصیبم فقط آه است
و همین #آه خدایا برسد كاش به جایی؛
برسد كاش #صدایم به صدایی...
#عصر یك جمعه ی #دلگیر وجود تو كنار دل هر #بیدل آشفته شود حس،
تو كجایی #گل نرگس؟
به خدا آه #نفس های غریب تو كه #آغشته به حزنی است، زجنس #غم و ماتم،
زده #آتش به دل عالم و آدم
مگر این #روز و شب رنگ شفق یافته در #سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت #عزا کرده ای ای عشق مجسم
كه به جای #نم شبنم بچكد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت،
نكند باز شده #ماه محرم كه چنین می زند #آتش به دل فاطمه، آهت!
به #فدای نخ آن شال سیاهت،
به #فدای رخت ای ماه! بیا، صاحب این بیرق و این #پرچم و این مجلس و این روضه و این بزم تویی.آجرك الله! #عزیر دو جهان #یوسف درچاه...
✨بسم الله الرحمن الرحيم✨
#تفسیر_قرآن_جلسه_14
🌹 آیه 10 سوره نساء
💥 إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتاَمَى ظُلْماً إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ نَاراً وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرا
ً
💥#ترجمه: همانا، کسانی كه اموال یتیمان را به ستم مى خورند، قطعاً در شكم های خود آتش می خورند و به زودى در آتشى شعله ور شده وارد خواهند شد.
🌷 #یأکلون: می خورند
🌷 #بطونهم: شکم هايشان
🌷 #نار: آتش
🌷 #سیصلون: به زودی داخل می شوند
🌷 #سعیر: آتش شعله ور شده
🔴 #شأن_نزول_آيه:
این آیه همانند دیگر آیات سوره نساء در مدينه نازل شده است. بر اساس آنچه که نقل شده است مردی از قبیله غطفان برادر زاده یتیمی داشت که در تحت سرپرستی او بوده وی اموال برادرزاده اش را به تصرف در آورد سپس این آیه 10 سوره نساء نازل شد.
💥 إن الذين يأكلون أموال اليتامى ظلما إنما يأكلون فى بطونهم نارا: همانا کسانی که اموال #یتیمان را به ظلم می خورند ، قطعاً در شکم های خود آتش می خورند.
علامه طباطبایى این آیه را دلیل بر تجسّم #اعمال در قیامت دانسته است، زیرا قرآن مى فرماید:
مال یتیم به صورت #آتش مى شود و خورنده ى آن را مى سوزاند.
اعمال ما علاوه بر چهره ظاهری خود ، چهره واقعی دارند که در این جهان از نظر ما پنهان است اما این چهره های درونی در جهان آخرت ظاهر می شوند و مسأله تجسم اعمال را تشکیل می دهند.
سپس در پایان آیه می فرماید:
و سیصلون سعیرا: و به زودی در آتشی شعله ور شده وارد خواهند شد.
#پيام_آیه_10_سوره_نساء👇
✅ چهره ى واقعى خوردن مال یتیم در دنیا، به صورت خوردن آتش در #قیامت آشكار خواهد شد.
✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
🔴 #چوبکبریتهای_زندگی
💠 بسیاری از اشیاء #کوچک در شرایط عادی، ضایعات به حساب میآیند و حتّی در سطل زباله انداخته میشوند. مثل یک میخ کوچک، #سوزن سرم، یک چوب کبریت، پیچ و مهره ریز و دهها چیز بیارزش دیگر که کسی تلاش جدّی برای نگهداری آنها نمیکند. امّا گاه در شرایط سخت و #حسّاس همین اشیاء بیارزش نقش حیاتی ایفا میکنند. سوزن سرم جان یک بیمار و چوب کبریتی جان انسانی را از #سرما نجات میدهد.
💠 در زندگی مشترک، گاه یک رفتار یا جمله کوچک و به ظاهر ناچیز، آبی بر روی #آتش دعوا و تشنّج است و از فتنهای بزرگ جلوگیری میکند. هر رفتار و جملهی سادهای که بتواند همسر را از لجبازی، #عصبانیّت و جدل دور کند گوهری ارزشمند است.
💠 برای نمونه برخی رفتارها و جملات ساده و #کوچک را که در حال عصبانیّت همسر کارگشاست ذکر میکنیم:
🔅بوسیدن پیشانی همسر
🔅 مالش مهربانانهی شانههای همسر
🔅سکوتِ متواضعانه به هنگام عصبانیت شدید وی
🔅آوردن آب قند برای او
🔅لبخند زدن با ژست پذیرش نظر او
🔅 جملات کوتاه مثل "خودتو اذیت نکن"، "حق با توست"، "ارزششو نداره خودتو ناراحت نکن"، "درکت میکنم"،"منو #ببخش اگر ناراحتت کردم"،"طاقت دیدن ناراحتیتو ندارم"،"بیا فراموشش کنیم"،"چشم هر چی تو بگی عزیزم"،"تو جون بخواه عزیزم"،"روی حرفات فکر میکنم"،"از دستم #راضی باش" و صدها رفتار کوچک و جملهی کوتاه و ساده که در بزنگاهها شما را از خطر سردی روابط نجات میدهد.
🆔 @khanevadeh_313
تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_و_پنجم
💠 عباس بیمعطلی به پشت سرش چرخید و با همان حالی که برایش نمانده بود به سمت ایوان برگشت.
میدانستم از #شیرخشک یوسف چند قاشق بیشتر نمانده و فرصت نداد حرفی بزنم که یکسر به آشپزخانه رفت و قوطی شیرخشک را با خودش آورد.
💠 از پلههای ایوان که پایین آمد، مقابلش ایستادم و با نگرانی نجوا کردم:
«پس یوسف چی؟»
هشدار من نهتنها #پشیمانش نکرد که با حرکت دستش به امّ جعفر اشاره کرد داخل حیاط شود و از من خواهش کرد:
«یه شیشه آب میاری؟»
بیقراریهای یوسف مقابل چشمانم بود و پایم پیش نمیرفت که قاطعانه دستور داد:
«برو خواهرجون!»
نمیدانستم جواب حلیه را چه باید بدهم و عباس مصمم بود طفل #همسایه را سیر کند که راهی آشپزخانه شدم.
💠 وقتی با شیشه آب برگشتم، دیدم امّ جعفر روی ایوان نشسته و عباس پایین ایوان منتظر من ایستاده است.
اشاره کرد شیشه را به امّ جعفر بدهم و نصف همان چند قاشق شیرخشک باقیمانده را در شیشه ریخت.
دستان زن بینوا از #شادی میلرزید و دست عباس از خستگی و خونریزی سست شده بود که بلافاصله قوطی را به من داد و بیهیچ حرفی به سمت در حیاط به راه افتاد.
💠 امّ جعفر میان گریه و خنده تشکر میکرد و من میدیدم عباس روی زمین راه نمیرود و در #آسمان پرواز میکند که دوباره بیتاب رفتنش شدم.
دنبالش دویدم، کنار در حیاط دستش را گرفتم و با #گریهای که گلویم را بسته بود التماسش کردم:
«یه ساعت استراحت کن بعد برو!»
💠 انعکاس طلوع آفتاب در نگاهش عین رؤیا بود و من محو چشمان #آسمانیاش شده بودم که لبخندی زد و زمزمه کرد:
«فقط اومده بودم از حال شما باخبر بشم. نمیشه خاکریزها رو خالی گذاشت، ما با #حاج_قاسم قرار گذاشتیم!»
و نفهمیدم این چه قراری بود که قرار از قلب عباس برده و او را #مشتاقانه به سمت معرکه میکشید.
در را که پشت سرش بستم، حس کردم #قلبم از قفس سینه پرید.
یک ماه بیخبری از حیدر، کار دلم را ساخته و این نفسهای بریده آخرین دارایی دلم بود که آن را هم عباس با خودش برد.
💠 پای ایوان که رسیدم امّ جعفر هنوز به کودکش شیر میداد و تا چشمش به من افتاد، دوباره تشکر کرد:
«خدا پدر مادرت رو بیامرزه! خدا برادر و شوهرت رو برات حفظ کنه!»
او #دعا میکرد و آرزوهایش همه حسرت دل من بود که شیشه چشمم شکست و اشکم جاری شد.
💠 چشمان او هم هنوز از شادی خیس بود که به رویم خندید و دلگرمی داد:
«#حاج_قاسم و جوونای شهر مثل شیر جلوی #داعش وایسادن! شیخ مصطفی میگفت #سید_علی_خامنهای به حاج قاسم گفته برو آمرلی، تا آزاد نشده برنگرد!»
سپس سری تکان داد و اخباری که عباس از دل غمگینم پنهان میکرد، به گوشم رساند:
«بیچاره مردم #سنجار! فقط ده روز تونستن مقاومت کنن. چند روز پیش #داعش وارد شهر شده؛ میگن هفت هزار نفر رو کشته، پنج هزار تا دختر هم با خودش برده!»
💠 با خبرهایی که میشنیدم کابوس عدنان هر لحظه به حقیقت نزدیکتر میشد، ناله حیدر دوباره در گوشم میپیچید و او از دل من خبر نداشت که با نگرانی ادامه داد:
«شوهرم دیروز میگفت بعد از اینکه فرماندههای شهر بازم #اماننامه رو رد کردن، داعش تهدید کرده نمیذاره یه مرد زنده از #آمرلی بره بیرون!»
او میگفت و من تازه میفهمیدم چرا دل عباس طوری لرزیده بود که برای ما #نارنجک آورده و از چشمان خسته و بیخوابش خون میبارید.
💠 از خیال اینکه عباس با چه دلی ما را تنها با یک نارنجک رها کرد و به معرکه برگشت، طوری سوختم که دیگر ترس #اسارت در دلم خاکستر شد و اینها همه پیش غم حیدر هیچ بود.
اگر هنوز زنده بود، از تصور اسارت #ناموسش بیش از بلایی که عدنان به سرش میآورد، عذاب میکشید و اگر #شهید شده بود، دلش حتی در #بهشت از غصه حال و روز ما در آتش بود!
💠 با سرانگشتان لرزانم نارنجک را در دستم لمس کردم و از جای خالی انگشتان حیدر در دستانم #آتش گرفتم که دوباره صدای گریه یوسف از اتاق بلند شد.
نگاهم به قوطی شیر خشک افتاد که شاید تنها یکبار دیگر میتوانست یوسف را #سیر کند.
بهسرعت قوطی را برداشتم تا به اتاق ببرم و نمیدانستم با این نارنجک چه کنم که کسی به در حیاط زد.
💠 حس کردم عباس برگشته، نارنجک و قوطی شیر خشک را لب ایوان گذاشتم و به #شوق دیدار دوباره عباس، شالم را از روی نرده ایوان برداشتم.
همانطور که به سمت در میدویدم، سرم را پوشاندم و به سرعت در را گشودم که چهره خاکی #رزمندهای آینه نگاهم را گرفت. خشکم زد و لبهای او بیشتر به خشکی میزد که به سختی پرسید:
«حاجی خونهاس؟»...
#ادامه_دارد
✨بسم الله الرحمن الرحيم✨
#تفسیر_قرآن_جلسه
🌹 آیات 120 و 121 سوره نساء
🌸 يَعِدُهُمْ وَيُمَنِّيهِمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيطَانُ إِلَّا غُرُوراً (120) أولئك مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَلَا يَجِدُونَ عَنْهَا مَحِيصا (121)
ً
🍀 ترجمه: (شیطان) به آنان وعده می دهد و آنها را به آرزوها سرگرم می سازد و شیطان جز فریب، وعده اى به آنان نمى دهد. (120) آنان جایگاهشان جهنم است و هیچ راه فراری از آن نمی یابند. (121)
🌷 #یعدهم: به آنان وعده می دهد
🌷 #یمنیهم: آنها را به آرزوها سرگرم می سازد
🌷 #غرور: فریب
🌷 #مأواهم: جايگاه آنها
🌷 #لا_یجدون: نمی یابند
🌷 #مَحیصا: راه فراری
🌸 این آیات همانند سایر آیات سوره نساء در مدينه نازل شده است. آیه 120 سوره نساء مى فرمايد: يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلاّ غُرُوراً: شیطان به آنان وعده می دهد و آنها را به آرزوها سرگرم می سازد و شیطان جز فریب وعده ای به آنان نمی دهد. وقتى آیه ى 135 سوره آل عمران در مورد بخشایش #گناهان نازل شد ابلیس یارانش را جمع كرد و گفت: با توبه ى انسان، همه ى زحمات ما ناكام مى شود. هر یک سخنى گفتند. یكى از شیاطین گفت: هر گاه كسى تصمیم به توبه گرفت، او را گرفتار آرزوها و وعده ها مى كنم تا توبه را به تأخیر اندازد. ابلیس راضى شد. هم خدا و هم شیطان وعده داده اند، ولى وعده ى الهى راست است و وعده #شیطان دروغ و فریب است.
🌸 در آیه 121 سوره نساء سرنوشت نهايى پيروان شيطان چنين بيان شده أُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ لا يَجِدُونَ عَنْها مَحِيصاً :آنان جایگاهشان جهنم است و هیچ راه فراری از آن نمی یابند. کسانی که از #شیطان پیروی می کنند بی قراری و اضطراب در زندگی آنها نمایان است و هیچ آرامشی ندارند و دچار افسردگی می شوند و هم زندگی خود را در دنیا #آتش می زنند و هم در آخرت جایگاه آنها آتش است و برای همیشه در #آتش هستند.
🔹 پيام های آیات120و121سوره نساء
✅ دلبستگى به #آرزوها، افتادن در دام فریب شیطان است.
✅ آنان كه به دیگران حتّى به كودكان، وعده ى #دروغ مى دهند، كارى شیطانى انجام می دهند.
✅ #جهنم، براى پیروان شیطان جایگاهی همیشگی است.
✅ #هشدار به مجازات و كیفر، یكى از شیوه هاى جلوگیرى از فساد است. از همه ى ناگوارى هاى دنیا مى توان فرار کرد، ولى از عذاب آخرت هرگز نمی توان #فرار کرد.
✅ در #آخرت، برگشت امكان ندارد، پس تا از دنیا نرفته ایم از بدى ها برگردیم.
✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
بسم الله الرحمن الرحیم
#تفسیر_قرآن_جلسه_۲۷
🌹 آیه ۳۸ سوره اعراف
💥قَالَ ادْخُلُواْ فِى أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِكُم مِّنَ الْجِنِّ وَ الْإِنسِ فِى النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَّعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُواْ فِيهَا جَمِيعاً قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَآءِ أَضَلُّونَا فََاتِاهِمْ عَذَاباً ضِعْفاً مِّنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِن لَّا تَعْلَمُونَ
#ترجمه: (خدا) مى فرماید: شما نیز در میان گروه هایى از جنّ و انس، كه پیش از شما بوده اند، به دوزخ داخل شوید. هرگاه گروهى وارد (جهنّم) شود، گروه هم كیش خود را لعن و نفرین كند، تا آنكه همه یک جا در دوزخ بهم رسند. آنگاه گروه متأخّر درباره ى گروه قبلى گوید: خدایا! اینان بودند كه ما را گمراه كردند، پس عذابى دو چندان از آتش دوزخ برایشان بیاور مى فرماید: براى هر كدام، دو برابر است، ولى نمى دانید.
🌷 #ادْخُلُوا: داخل شوید
🌷 #أُمَم: امت ها، گروه ها
🌷 #نار: آتش
🌷 #أُخْتَهَا: خواهرش، هم کیش خود
🌷 #ادَّارَكُوا: به یکدیگر رسند
🌷 #أَضَلُّونَا: ما را گمراه کردند
🌷 #فَآتِهِمْ: پس برایشان بیاور
🌷 #ضِعْفًا: دو چندان، دو برابر
🌷 #نار: آتش
🌷 #لَا_تَعْلَمُونَ: نمی دانید
💥این آیه در #مکه نازل شده است.
در آيات گذشته صحنه اى كه به هنگام #مرگ و بازپرسى فرشتگان قبض ارواح رُخ مى دهد ترسيم شده بود و در اينجا صحنه برخورد گروه هاى اغوا كننده و اغوا شونده را در #قيامت شرح مى دهد: {قالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِي النّارِ: (خدا) می فرماید: شما نیز در میان گروه هایی از جن و انس، که پیش از شما بوده اند، به دوزخ داخل شوید} هنگامى كه همگى در #آتش داخل شدند برخوردشان با هم مسلكهايشان شروع مى شود، برخوردى عجيب و عبرت انگيز، {كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها: هر گاه گروهی وارد جهنم شود، گروه هم کیش خود را لعن و نفرین کند}
مطلب به همين جا پايان نمى پذيرد، هنگامى كه همگى با ذلّت و خوارى در محيط شرر بار #دوزخ قرار مىگيرند شكايت آنها به پيشگاه پروردگار از يكديگر شروع مى شود.
نخست فريب خوردگان عرضه مىدارند: پروردگارا! اين اغواگران بودند كه ما را گمراه ساختند {حَتّى إِذَا ادّارَكُوا فِيها جَمِيعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النّارِ: تا آنکه همه یک جا در دوزخ برسند.
آنگاه گروه متاخر درباره ی گروه قبلی گوید: خدایا! اینان بودند که ما را گمراه کردند، پس عذابی دوچندان از آتش دوزخ برایشان بیاور}.
ولى عجيب اين است كه #خداوند در پاسخ آنها {قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لكِنْ لا تَعْلَمُونَ: می فرماید: برای هر کدام ، دو برابر است، ولی نمی دانید}
🔹پيامهای آیه ۳۸ سوره اعراف🔹
✅ در #بهشت، كینه و دشمنى نیست، سراسر صلح و صفاست ولى در جهنّم، افراد یكدیگر را لعن و نفرین مى كنند.
✅ جنّ نیز مانند #انسان، تكلیف دارد و گنهكاران هردو سرنوشتى مشابه دارند و در یک دوزخ قرار مى گیرند.
✅ #كفّار، یكباره وارد دوزخ نمى شوند، بلكه به ترتیب و نوبت
✅ ولایت ها، محبّت ها و حمایت هاى غیر الهى، در #قیامت به كینه و نفرین و دشمنى تبدیل مى شود.
✅ در #قیامت، همه مى كوشند گناه خود را به گردن دیگرى اندازند یا براى خود شریک جرم پیدا كنند.
✅ گاهى #انسان كیفرهایى مى بیند كه خود آگاه نیست.
✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری