eitaa logo
بانوان فرهیخته ی فلارد
134 دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
383 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/hosseini12345
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋🍃🦋🍃 🍃🦋🍃 🦋🍃 🍃 🦋 دعای حضرت زهرا سلام الله علیها در روز جمعه 🦋«اللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنْ أَقْرَبِ مَنْ تَقَرَّبَ إِلَیْكَ، ‌وَ أَوْجَهِ مَنْ تَوَجَّهَ إِلَیْكَ، وَ أَنْجَحِ مَنْ سَأَلَكَ وَتَضَرَّعَ إِلَیْكَ. اَللّهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ كَأَنَّهُ یَراكَ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ الَّذی فِیهِ یَلْقاكَ، وَلا تَمُتْنا إِلاّ عَلی رِضاكَ اَللّهُمَّ وَاجْعَلْنا مِمَّنْ أَخْلَصَ لَكَ بِعَمَلِهِ وَ أَحَبَّكَ فی جَمِیعِ خَلْقِكَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاغْفِرْ لَنا مَغْفِرَةً جَزْمَاً، حَتْماً، لا نَقْتَرِفُ بَعْدَها ذَنْباً، وَ لا نَكْتَسِبُ خَطیئَةً وَلا إِثْمَاً اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، صَلاةً نامِیَةً دَائِمَةً زاكِیَةً مُتَتابِعَةً مُتَواصِلَةً مُتَرادِفَةً بِرَحْمَتِكَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمین» 📚 بحارالانوار ج ۸۷ ص۳۳۸ 🦋🍃🦋
🦋🍃🦋🍃 🍃🦋🍃 🦋🍃 🍃 🦋 دعای حضرت زهرا سلام الله علیها در روز جمعه 🦋«اللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنْ أَقْرَبِ مَنْ تَقَرَّبَ إِلَیْكَ، ‌وَ أَوْجَهِ مَنْ تَوَجَّهَ إِلَیْكَ، وَ أَنْجَحِ مَنْ سَأَلَكَ وَتَضَرَّعَ إِلَیْكَ. اَللّهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ كَأَنَّهُ یَراكَ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ الَّذی فِیهِ یَلْقاكَ، وَلا تَمُتْنا إِلاّ عَلی رِضاكَ اَللّهُمَّ وَاجْعَلْنا مِمَّنْ أَخْلَصَ لَكَ بِعَمَلِهِ وَ أَحَبَّكَ فی جَمِیعِ خَلْقِكَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاغْفِرْ لَنا مَغْفِرَةً جَزْمَاً، حَتْماً، لا نَقْتَرِفُ بَعْدَها ذَنْباً، وَ لا نَكْتَسِبُ خَطیئَةً وَلا إِثْمَاً اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، صَلاةً نامِیَةً دَائِمَةً زاكِیَةً مُتَتابِعَةً مُتَواصِلَةً مُتَرادِفَةً بِرَحْمَتِكَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمین» 📚 بحارالانوار ج ۸۷ ص۳۳۸ 🦋🍃🦋
🦋🍃🦋🍃 🍃🦋🍃 🦋🍃 🍃 🦋 دعای حضرت زهرا سلام الله علیها در روز جمعه 🦋«اللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنْ أَقْرَبِ مَنْ تَقَرَّبَ إِلَیْكَ، ‌وَ أَوْجَهِ مَنْ تَوَجَّهَ إِلَیْكَ، وَ أَنْجَحِ مَنْ سَأَلَكَ وَتَضَرَّعَ إِلَیْكَ. اَللّهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ كَأَنَّهُ یَراكَ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ الَّذی فِیهِ یَلْقاكَ، وَلا تَمُتْنا إِلاّ عَلی رِضاكَ اَللّهُمَّ وَاجْعَلْنا مِمَّنْ أَخْلَصَ لَكَ بِعَمَلِهِ وَ أَحَبَّكَ فی جَمِیعِ خَلْقِكَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاغْفِرْ لَنا مَغْفِرَةً جَزْمَاً، حَتْماً، لا نَقْتَرِفُ بَعْدَها ذَنْباً، وَ لا نَكْتَسِبُ خَطیئَةً وَلا إِثْمَاً اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، صَلاةً نامِیَةً دَائِمَةً زاكِیَةً مُتَتابِعَةً مُتَواصِلَةً مُتَرادِفَةً بِرَحْمَتِكَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمین» 📚 بحارالانوار ج ۸۷ ص۳۳۸ 🦋🍃🦋
🌹دعای روز پنجشنبه 🌹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم 🌹ِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ اللَّيْلَ مُظْلِماً بِقُدْرَتِهِ وَ جَاءَ بِالنَّهَارِ مُبْصِراً بِرَحْمَتِهِ وَ كَسَانِي ضِيَاءَهُ وَ أَنَا فِي نِعْمَتِهِ 🌹اَللَّهُمَّ فَكَمَا أَبْقَيْتَنِي لَهُ فَأَبْقِنِي لأَِمْثَالِهِ وَ صَلِّ عَلَي النَّبِيِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ 🌹وَ لاَ تَفْجَعْنِي فِيهِ وَ فِي غَيْرِهِ مِنَ اللَّيَالِي وَ الأَْيَّامِ بِارْتِكَابِ الْمَحَارِمِ وَ اكْتِسَابِ الْمَآثِمِ 🌹وَ ارْزُقْنِي خَيْرَهُ وَ خَيْرَ مَا فِيهِ وَ خَيْرَ مَا بَعْدَهُ وَ اصْرِفْ عَنِّي شَرَّهُ وَ شَرَّ مَا فِيهِ وَ شَرَّ مَا بَعْدَهُ اَللَّهُمَّ إِنِّي بِذِمَّهِ الإِْسْلاَمِ أَتَوَسَّلُ إلَيْكَ 🌹وَ بِحُرْمَهِ الْقُرْآنِ أَعْتَمِدُ عَلَيْک وَ بِمُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَي صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَسْتَشْفِعُ لَدَيْكَ 🌹فَاعْرِفِ اللَّهُمَّ ذِمَّتِيَ الَّتِي رَجَوْتُ بِهَا قَضَاءَ حَاجَتِي يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ 🌹اَللَّهُمَّ اقْضِ لِي فِي الْخَمِيسِ خَمْساً لاَ يَتَّسِعُ لَهَا إِلاَّ كَرَمُكَ وَ لاَ يُطِيقُهَا إِلاَّ نِعَمُكَ 🌹سَلاَمَهً أَقْوَي بِهَا عَلَي طَاعَتِكَ وَ عِبَادَهً أَسْتَحِقُّ بِهَا جَزِيلَ مَثُوبَتِكَ 🌹وَ سَعَهً فِي الْحَالِ مِنَ الرِّزْقِ الْحَلاَلِ وَ أَنْ تُؤْمِنَنِي فِي مَوَاقِفِ الْخَوْفِ بِأَمْنِكَ 🌹وَ تَجْعَلَنِي مِنْ طَوَارِقِ الْهُمُومِ وَ الْغُمُومِ فِي حِصْنِكَ 🌹وَ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ تَوَسُّلِي بِهِ شَافِعاً يَوْمَ الْقِيَامَهِ نَافِعاً إِنَّكَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ 🦋🍃🦋 https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra
🦋🍃🦋🍃 🍃🦋🍃 🦋🍃 🍃 🦋 دعای حضرت زهرا سلام الله علیها در روز جمعه 🦋«اللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنْ أَقْرَبِ مَنْ تَقَرَّبَ إِلَیْكَ، ‌وَ أَوْجَهِ مَنْ تَوَجَّهَ إِلَیْكَ، وَ أَنْجَحِ مَنْ سَأَلَكَ وَتَضَرَّعَ إِلَیْكَ. اَللّهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ كَأَنَّهُ یَراكَ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ الَّذی فِیهِ یَلْقاكَ، وَلا تَمُتْنا إِلاّ عَلی رِضاكَ اَللّهُمَّ وَاجْعَلْنا مِمَّنْ أَخْلَصَ لَكَ بِعَمَلِهِ وَ أَحَبَّكَ فی جَمِیعِ خَلْقِكَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاغْفِرْ لَنا مَغْفِرَةً جَزْمَاً، حَتْماً، لا نَقْتَرِفُ بَعْدَها ذَنْباً، وَ لا نَكْتَسِبُ خَطیئَةً وَلا إِثْمَاً اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، صَلاةً نامِیَةً دَائِمَةً زاكِیَةً مُتَتابِعَةً مُتَواصِلَةً مُتَرادِفَةً بِرَحْمَتِكَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمین» 📚 بحارالانوار ج ۸۷ ص۳۳۸ 🦋🍃🦋
🌿🌷🌿🌷🌿 🍃🌷🍃🌷 🌿🌷🌿 🍃🌷 🌿 برای محفوظ ماندن از بلاهای نازله در ماه صفر هر روز ده مرتبه این دعا خوانده شود. 🌿🌷🍃
✨بسم الله الرحمن الرحيم✨ 🌹 💥وَلَا تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَآءِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْئَلُواْ اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَى‏ءٍ عَلِيما ً : و آنچه را كه خداوند سبب برترى بعضى از شما بر بعضى دیگر قرار داده آرزو نكنید. براى مردان از آنچه کسب کرده اند بهره ‏و نصيبى است و براى زنان نیز از آنچه كسب كرده ‏اند بهره‏ و نصیبی است. و (به جاى آرزو و حسادت) از فضل خداوند بخواهید، قطعاً خداوند همواره بر همه چیز داناست. 🌷 : آرزو نکنید 🌷 : مردان 🌷 : زنان 🌷 : بخواهيد 🌷 : دانا این آیه همانند سایر آیات سوره نساء در مدينه نازل شده است. انسان ها و عالم را متفاوت آفريد و اين تفاوت ها بايد باشد. علاقه ها، استعدادها ، ظرفيت ها ، هدف ها و ...متفاوت است و زیبایی های در همین تفاوت ها است. میوه ها، طعم های مختلف دارند. گل ها، رنگارنگ و عطرهای مختلف دارند و همین تفاوت هاست که میوه ها و گل ها را خواستنی می سازد. تفاوت های بین عالم و تمام موجودات و تفاوت های بین انسان ها همگی بر اساس و دانایی و خداوند است. بعضی انسان ها زن هستند بعضی انسان ها مرد هستند این و بودن بر اساس علم و حکمت خداوند است. اگر به بعضی انسان ها ثروت و شهرت و جایگاه و نعمتی داد از روی حسادت به آنها نگاه نکنیم. و اگر به عده ای ثروت نداد در عوض آن نعمت های دیگری داد ک شاید همین سبب رشد آنها می شود زیرا باعث می شود آنها به تلاش بیفتند و کوشش کنند تا زمانی به جایگاهی برسند. اگر به بیشتر انسان های موفق و ثروتمند در جهان نگاه کنیم خواهیم فهمید که زمانی فقیر بودند و همین باعث شد به تلاش و کوشش بیفتند و به هدف خود برسند. پس هیچ گاه از روی و مال و ثروت و جایگاه دیگران را آرزو نکنید زیرا ممکن است آدمی را به گناه بیندازد. این تفاوت ها بر اساس حکمت است. لذا می فرماید: و لا تتمنوا ما فضل الله به بعضکم علی بعض؛ و آنچه را که سبب برتری بعضی از شما بر بعضی دیگر قرار داده آرزو نکنید. سپس در ادامه می فرماید: للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنسآء نصيب مما اكتسبن؛ براى مردان از آنچه کسب کرده اند بهره و نصیبی است و برای زنان نیز از آنچه کسب کرده اند بهره و نصیبی است. و به جای آرزو کردن و حسادت ثروت و داشته های دیگران از بخواهیم که از فضل و بخشش خود به ما بدهد. راه رسیدن به هر هدفی دو چیز است: یکی و و دومی که می فرماید: و اسئلوا الله من فضله إن الله کان بکل شیء عليما؛ و از فضل خداوند بخواهيد، قطعاً خداوند همواره بر همه چیز داناست. 🔹 🔹 ✅ به داده ‏هاى الهى راضى باشیم و حسودانه، آرزوى برتری هاى دیگران را نداشته باشیم. ✅ در مسایل اقتصادى و اخلاقى به هم آمیخته است. ✅ تبعیض‏ ها و برترى‏ هاى استثمارگرانه و ظالمانه، از حساب برترى ‏هاى خداداد، جداست. ✅ هر یک از و ، نسبت به دستاوردهاى خود به طور مساوى مالكند. ✅ به جاى تمنّاى آنچه دیگران دارند، در پى كسب و باشیم. ✅ هم ، هم . ✅ به جاى چشمداشت به داشته‏ هاى دیگران به فضل و لطف چشم داشته باشید. ✅ به خصلت ‏ها جهت صحیح بدهیم. آرزو در انسان هست، امّا جهت این آرزو را درخواست نعمت از قرار دهیم، نه سلب نعمت از دیگران. ✅ اگر ، چیزى به كسى داد یا از او گرفت، حكیمانه و آگاهانه است. ✅ ایمان به علم سبب بازداشتن انسان از طمع و چشم داشت است. ✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
🦋🍃🦋🍃 🍃🦋🍃 🦋🍃 🍃 🦋 دعای حضرت زهرا سلام الله علیها در روز جمعه 🦋«اللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنْ أَقْرَبِ مَنْ تَقَرَّبَ إِلَیْكَ، ‌وَ أَوْجَهِ مَنْ تَوَجَّهَ إِلَیْكَ، وَ أَنْجَحِ مَنْ سَأَلَكَ وَتَضَرَّعَ إِلَیْكَ. اَللّهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ كَأَنَّهُ یَراكَ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ الَّذی فِیهِ یَلْقاكَ، وَلا تَمُتْنا إِلاّ عَلی رِضاكَ اَللّهُمَّ وَاجْعَلْنا مِمَّنْ أَخْلَصَ لَكَ بِعَمَلِهِ وَ أَحَبَّكَ فی جَمِیعِ خَلْقِكَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاغْفِرْ لَنا مَغْفِرَةً جَزْمَاً، حَتْماً، لا نَقْتَرِفُ بَعْدَها ذَنْباً، وَ لا نَكْتَسِبُ خَطیئَةً وَلا إِثْمَاً اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، صَلاةً نامِیَةً دَائِمَةً زاكِیَةً مُتَتابِعَةً مُتَواصِلَةً مُتَرادِفَةً بِرَحْمَتِكَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمین» 📚 بحارالانوار ج ۸۷ ص۳۳۸ 🦋🍃🦋
🦋🍃🦋🍃 🍃🦋🍃 🦋🍃 🍃 🦋 دعای حضرت زهرا سلام الله علیها در روز جمعه 🦋«اللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنْ أَقْرَبِ مَنْ تَقَرَّبَ إِلَیْكَ، ‌وَ أَوْجَهِ مَنْ تَوَجَّهَ إِلَیْكَ، وَ أَنْجَحِ مَنْ سَأَلَكَ وَتَضَرَّعَ إِلَیْكَ. اَللّهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ كَأَنَّهُ یَراكَ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ الَّذی فِیهِ یَلْقاكَ، وَلا تَمُتْنا إِلاّ عَلی رِضاكَ اَللّهُمَّ وَاجْعَلْنا مِمَّنْ أَخْلَصَ لَكَ بِعَمَلِهِ وَ أَحَبَّكَ فی جَمِیعِ خَلْقِكَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاغْفِرْ لَنا مَغْفِرَةً جَزْمَاً، حَتْماً، لا نَقْتَرِفُ بَعْدَها ذَنْباً، وَ لا نَكْتَسِبُ خَطیئَةً وَلا إِثْمَاً اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، صَلاةً نامِیَةً دَائِمَةً زاكِیَةً مُتَتابِعَةً مُتَواصِلَةً مُتَرادِفَةً بِرَحْمَتِكَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمین» 📚 بحارالانوار ج ۸۷ ص۳۳۸ 🦋🍃🦋
🦋🍃🦋🍃 🍃🦋🍃 🦋🍃 🍃 🦋 دعای حضرت زهرا سلام الله علیها در روز جمعه 🦋«اللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنْ أَقْرَبِ مَنْ تَقَرَّبَ إِلَیْكَ، ‌وَ أَوْجَهِ مَنْ تَوَجَّهَ إِلَیْكَ، وَ أَنْجَحِ مَنْ سَأَلَكَ وَتَضَرَّعَ إِلَیْكَ. اَللّهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ كَأَنَّهُ یَراكَ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ الَّذی فِیهِ یَلْقاكَ، وَلا تَمُتْنا إِلاّ عَلی رِضاكَ اَللّهُمَّ وَاجْعَلْنا مِمَّنْ أَخْلَصَ لَكَ بِعَمَلِهِ وَ أَحَبَّكَ فی جَمِیعِ خَلْقِكَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاغْفِرْ لَنا مَغْفِرَةً جَزْمَاً، حَتْماً، لا نَقْتَرِفُ بَعْدَها ذَنْباً، وَ لا نَكْتَسِبُ خَطیئَةً وَلا إِثْمَاً اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، صَلاةً نامِیَةً دَائِمَةً زاكِیَةً مُتَتابِعَةً مُتَواصِلَةً مُتَرادِفَةً بِرَحْمَتِكَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمین» 📚 بحارالانوار ج ۸۷ ص۳۳۸ 🦋🍃🦋
💠 به محض فرود هلی‌کوپترها، عباس از پله‌های ایوان پایین رفت و تمام طول حیاط را دوید تا زودتر را به یوسف برساند. به چند دقیقه نرسید که عباس و عمو درحالی‌که تنها یک بطری آب و بسته‌ای آذوقه سهم‌شان شده بود، برگشتند و همین چند دقیقه برای ما یک عمر گذشت. 💠 هنوز عباس پای ایوان نرسیده، زن‌عمو بطری را از دستش قاپید و با حلیه به داخل اتاق دویدند. من و دخترعموها مات این سهم اندک مانده بودیم و زینب ناباورانه پرسید: «همین؟» عمو بسته را لب ایوان گذاشت و با جانی که به حنجره‌اش برگشته بود، جواب داد: «باید به همه برسه!» 💠 انگار هول حال یوسف، جان عباس را گرفته بود که پیکرش را روی پله ایوان رها کرد و زهرا با ناامیدی دنبال حرف زینب را گرفت: «خب اینکه به اندازه امشب هم نمیشه!» عمو لبخندی زد و با صبوری پاسخ داد: «ان‌شاءالله بازم میان.» و عباس یال و کوپال لشگر را به چشم دیده بود که جواب خوش‌بینی عمو را با نگرانی داد: «این حرومزاده‌ها انقدر تجهیزات از پادگان‌های و جمع کردن که امروزم خدا رحم کرد هلی‌کوپترها سالم نشستن!» 💠 عمو کنار عباس روی پله نشست و با تعجب پرسید: «با این وضع، چطور جرأت کردن با هلی‌کوپتر بیان اینجا؟» و عباس هنوز باورش نمی‌شد که با هیجان جواب داد: «اونی که بهش می‌گفتن و همه دورش بودن، یکی از فرمانده‌های ایرانه. من که نمی‌شناختمش ولی بچه‌ها می‌گفتن !» لبخند معناداری صورت عمو را پُر کرد و رو به ما دخترها مژده داد: « ایران فرمانده‌هاشو برای کمک به ما فرستاده !» تا آن لحظه نام را نشنیده بودم و باورم نمی‌شد ایرانی‌ها به خاطر ما خطر کرده و با پرواز بر فراز جهنم داعش خود را به ما رسانده‌اند که از عباس پرسیدم: «برامون اسلحه اوردن؟» 💠 حال عباس هنوز از که دیشب ممکن بود جان ما را بگیرد، خراب بود که با نگاه نگرانش به محل اصابت خمپاره در حیاط خیره شد و پاسخ داد: «نمی‌دونم چی اوردن، ولی وقتی با پای خودشون میان تو داعش حتماً یه نقشه‌ای دارن!» حیدر هم امروز وعده آغاز را داده بود، شاید فرماندهان ایرانی برای همین راهی آمرلی شده بودند و خواستم از عباس بپرسم که خبر آوردند حاج قاسم می‌خواهد با آمرلی صحبت کند. 💠 عباس با تمام خستگی رفت و ما نمی‌دانستیم کلام این فرمانده ایرانی می‌کند که ساعتی بعد با دو نفر از رزمندگان و چند لوله و یک جعبه ابزار برگشت، اجازه تویوتای عمو را گرفت و روی بار تویوتا لوله‌ها را سر هم کردند. غریبه‌ها که رفتند، بیرون آمدم، عباس در برابر نگاه پرسشگرم دستی به لوله‌ها زد و با لحنی که حالا قدرت گرفته بود، رجز خواند: «این خمپاره اندازه! داعشی‌ها از هرجا خواستن شهر رو بزنن، ماشین رو می‌بریم همون سمت و با می‌کوبیم‌شون!» 💠 سپس از بار تویوتا پایین پرید، چند قدمی به سمتم آمد و مقابل ایوان که رسید با عجیب وعده داد: «از هیچی نترس خواهرجون! مرگ داعش نزدیک شده، فقط کن!» احساس کردم حاج قاسم در همین یک ساعت در سینه برادرم قلبی پولادین کاشته که دیگر از ساز و برگ داعش نمی‌ترسید و برایشان خط و نشان هم می‌کشید، ولی دل من هنوز از داعش و کابوس عدنان می‌لرزید و می‌ترسیدم از روزی که سر عباسم را بریده ببینم. 💠 بیش از یک ماه از محاصره گذشت، هر شب با ده‌ها خمپاره و راکتی که روی سر شهر خراب می‌شد از خواب می‌پریدیم و هر روز غرّش گلوله‌های تانک را می‌شنیدیم که به قصد حمله به شهر، خاکریز را می‌کوبید، اما دل‌مان به حضور حاج قاسم گرم بود که به نشانه بر بام همه خانه‌ها پرچم‌های سبز و سرخ نصب کرده بودیم. حتی بر فراز گنبد سفید مقام (علیه‌السلام) پرچم سرخ افراشته شده بود و من دوباره به نیت حیدر به زیارت مقام آمده بودم. 💠 حاج قاسم به مدافعان رمز مقاومت را گفته بود اما من هنوز راز تحمل حیدر را نمی‌دانستم که دلم از دوری‌اش زیر و رو شده بود. تنها پناهم کنج همین مقام بود، جایی که عصر روز عقدمان برای اولین بار دستم را گرفت و من از حرارت لمس ، گرما گرفتم و حالا از داغ دوری‌اش هر لحظه می‌سوختم. 💠 چشمان و خنده‌های خجالتی‌اش خوب به یادم مانده و چشمم به هوای حضورش بی‌صدا می‌بارید که نیت کردم اگر حیدر سالم برگردد و خدا فرزندی به ما ببخشد، نامش را بگذاریم. ساعتی به مانده، از دامن امن امام، دل کَندم و بیرون آمدم که حس کردم قدرتی مرا بر زمین کوبید...
تنها_میان_داعش 💠 عباس بی‌معطلی به پشت سرش چرخید و با همان حالی که برایش نمانده بود به سمت ایوان برگشت. می‌دانستم از یوسف چند قاشق بیشتر نمانده و فرصت نداد حرفی بزنم که یکسر به آشپزخانه رفت و قوطی شیرخشک را با خودش آورد. 💠 از پله‌های ایوان که پایین آمد، مقابلش ایستادم و با نگرانی نجوا کردم: «پس یوسف چی؟» هشدار من نه‌تنها نکرد که با حرکت دستش به امّ جعفر اشاره کرد داخل حیاط شود و از من خواهش کرد: «یه شیشه آب میاری؟» بی‌قراری‌های یوسف مقابل چشمانم بود و پایم پیش نمی‌رفت که قاطعانه دستور داد: «برو خواهرجون!» نمی‌دانستم جواب حلیه را چه باید بدهم و عباس مصمم بود طفل را سیر کند که راهی آشپزخانه شدم. 💠 وقتی با شیشه آب برگشتم، دیدم امّ جعفر روی ایوان نشسته و عباس پایین ایوان منتظر من ایستاده است. اشاره کرد شیشه را به امّ جعفر بدهم و نصف همان چند قاشق شیرخشک باقی‌مانده را در شیشه ریخت. دستان زن بی‌نوا از می‌لرزید و دست عباس از خستگی و خونریزی سست شده بود که بلافاصله قوطی را به من داد و بی‌هیچ حرفی به سمت در حیاط به راه افتاد. 💠 امّ جعفر میان گریه و خنده تشکر می‌کرد و من می‌دیدم عباس روی زمین راه نمی‌رود و در پرواز می‌کند که دوباره بی‌تاب رفتنش شدم. دنبالش دویدم، کنار در حیاط دستش را گرفتم و با که گلویم را بسته بود التماسش کردم: «یه ساعت استراحت کن بعد برو!» 💠 انعکاس طلوع آفتاب در نگاهش عین رؤیا بود و من محو چشمان شده بودم که لبخندی زد و زمزمه کرد: «فقط اومده بودم از حال شما باخبر بشم. نمیشه خاکریزها رو خالی گذاشت، ما با قرار گذاشتیم!» و نفهمیدم این چه قراری بود که قرار از قلب عباس برده و او را به سمت معرکه می‌کشید. در را که پشت سرش بستم، حس کردم از قفس سینه پرید. یک ماه بی‌خبری از حیدر، کار دلم را ساخته و این نفس‌های بریده آخرین دارایی دلم بود که آن را هم عباس با خودش برد. 💠 پای ایوان که رسیدم امّ جعفر هنوز به کودکش شیر می‌داد و تا چشمش به من افتاد، دوباره تشکر کرد: «خدا پدر مادرت رو بیامرزه! خدا برادر و شوهرت رو برات حفظ کنه!» او می‌کرد و آرزوهایش همه حسرت دل من بود که شیشه چشمم شکست و اشکم جاری شد. 💠 چشمان او هم هنوز از شادی خیس بود که به رویم خندید و دلگرمی داد: « و جوونای شهر مثل شیر جلوی وایسادن! شیخ مصطفی می‌گفت به حاج قاسم گفته برو آمرلی، تا آزاد نشده برنگرد!» سپس سری تکان داد و اخباری که عباس از دل غمگینم پنهان می‌کرد، به گوشم رساند: «بیچاره مردم ! فقط ده روز تونستن مقاومت کنن. چند روز پیش وارد شهر شده؛ میگن هفت هزار نفر رو کشته، پنج هزار تا دختر هم با خودش برده!» 💠 با خبرهایی که می‌شنیدم کابوس عدنان هر لحظه به حقیقت نزدیک‌تر می‌شد، ناله حیدر دوباره در گوشم می‌پیچید و او از دل من خبر نداشت که با نگرانی ادامه داد: «شوهرم دیروز می‌گفت بعد از اینکه فرمانده‌های شهر بازم رو رد کردن، داعش تهدید کرده نمی‌ذاره یه مرد زنده از بره بیرون!» او می‌گفت و من تازه می‌فهمیدم چرا دل عباس طوری لرزیده بود که برای ما آورده و از چشمان خسته و بی‌خوابش خون می‌بارید. 💠 از خیال اینکه عباس با چه دلی ما را تنها با یک نارنجک رها کرد و به معرکه برگشت، طوری سوختم که دیگر ترس در دلم خاکستر شد و اینها همه پیش غم حیدر هیچ بود. اگر هنوز زنده بود، از تصور اسارت بیش از بلایی که عدنان به سرش می‌آورد، عذاب می‌کشید و اگر شده بود، دلش حتی در از غصه حال و روز ما در آتش بود! 💠 با سرانگشتان لرزانم نارنجک را در دستم لمس کردم و از جای خالی انگشتان حیدر در دستانم گرفتم که دوباره صدای گریه یوسف از اتاق بلند شد. نگاهم به قوطی شیر خشک افتاد که شاید تنها یکبار دیگر می‌توانست یوسف را کند. به‌سرعت قوطی را برداشتم تا به اتاق ببرم و نمی‌دانستم با این نارنجک چه کنم که کسی به در حیاط زد. 💠 حس کردم عباس برگشته، نارنجک و قوطی شیر خشک را لب ایوان گذاشتم و به دیدار دوباره عباس، شالم را از روی نرده ایوان برداشتم. همانطور که به سمت در می‌دویدم، سرم را پوشاندم و به سرعت در را گشودم که چهره خاکی آینه نگاهم را گرفت. خشکم زد و لب‌های او بیشتر به خشکی می‌زد که به سختی پرسید: «حاجی خونه‌اس؟»...
💠 یک نگاهم به قامت غرق عباس بود، یک نگاهم به عمو که هنوز گوشه چشمانش اشک پیدا بود و دلم برای حیدر پر می‌زد که اگر اینجا بود، دست دلم را می‌گرفت و حالا داغ فراقش قاتل من شده بود. جهت مقام (علیه‌السلام) را پیدا نمی‌کردم، نفسی برای نمانده بود و تنها با گریه به حضرت التماس می‌کردم به فریادمان برسد. 💠 می‌دانستم عمو پیش از آمدن به بقیه آرامش داده تا خبری خوش برایشان ببرد و حالا با دو پیکری که روبرویم مانده بود، با چه دلی می‌شد به خانه برگردم؟ رنج بیماری یوسف و گرگ مرگی که هر لحظه دورش می‌چرخید برای حال حلیه کافی بود و می‌ترسیدم مصیبت عباس، نفسش را بگیرد. 💠 عباس برای زن‌عمو مثل پسر و برای زینب و زهرا برادر بود و می‌دانستم رفتن عباس و عمو با هم، تار و پود دلشان را از هم پاره می‌کند. یقین داشتم خبر حیدر، جان‌شان را می‌گیرد و دل من به‌تنهایی مرد اینهمه درد نبود که بین پیکر عباس و عمو به خاک نشسته و در سیلاب اشک دست و پا می‌زدم. 💠 نه توانی به تنم مانده بود تا به خانه برگردم، نه دلم جرأت داشت چشمان حلیه و نگاه نگران دخترعموها را ببیند و تأخیرم، آن‌ها را به درمانگاه آورد. قدم‌هایشان به زمین قفل شده بود، باورشان نمی‌شد چه می‌بینند و همین حیرت نگاه‌شان جانم را به آتش کشید. 💠 دیدن عباس بی‌دست، رنگ از رخ حلیه برد و پیش از آنکه از پا بیفتد، در آغوشش کشیدم. تمام تنش می‌لرزید، با هر نفس نام عباس در گلویش می‌شکست و می‌دیدم در حال جان دادن است. زن‌عمو بین بدن عباس و عمو حیران مانده و رفتن عمو باورکردنی نبود که زینب و زهرا مات پیکرش شده و نفس‌شان بند آمده بود. 💠 زن‌عمو هر دو دستش را روی سر گرفته و با لب‌هایی که به‌سختی تکان می‌خورد (علیهاالسلام) را صدا می‌زد. حلیه بین دستانم بال و پر می‌زد، هر چه نوازشش می‌کردم نفسش برنمی‌گشت و با همان نفس بریده التماسم می‌کرد: «سه روزه ندیدمش! دلم براش تنگ شده! تورو خدا بذار ببینمش!» 💠 و همین دیدن عباس دلم را زیر و رو کرده بود و می‌دیدم از همین فاصله چه دلی از حلیه می‌شکافد که چشمانش را با شانه‌ام می‌پوشاندم تا کمتر ببیند. هر روز شهر شاهد بود که یا در خاکریز به خاک و خون کشیده می‌شدند یا از نبود غذا و دارو بی‌صدا جان می‌دادند، اما عمو پناه مردم بود و عباس یل شهر که همه گرد ما نشسته و گریه می‌کردند. 💠 می‌دانستم این روزِ روشن‌مان است و می‌ترسیدم از شب‌هایی که در گرما و تاریکی مطلق خانه باید وحشت خمپاره‌باران را بدون حضور هیچ مردی تحمل کنیم. شب که شد ما زن‌ها دور اتاق کِز کرده و دیگر در میان نبود که از منتهای جان‌مان ناله می‌زدیم و گریه می‌کردیم. 💠 در سرتاسر شهر یک چراغ روشن نبود، از شدت تاریکی، شهر و آسمان شب یکی شده و ما در این تاریکی در تنگنای غم و گرما و گرسنگی با مرگ زندگی می‌کردیم. همه برای عباس و عمو عزاداری می‌کردند، اما من با اینهمه درد، از تب سرنوشت حیدر هم می‌سوختم و باز هم باید شکایت این راز سر به مهر را تنها به درگاه می‌بردم. 💠 آب آلوده چاه هم حریفم شده و بدنم دیگر استقامتش تمام شده بود که لحظه‌ای از آتش تب، خیس عرق می‌شدم و لحظه‌ای دیگر در گرمای ۴۵ درجه طوری می‌لرزیدم که استخوان‌هایم یخ می‌زد. زن‌عمو همه را جمع می‌کرد تا دعای بخوانیم و این توسل‌ها آخرین حلقه ما در برابر داعش بود تا چند روز بعد که دو هلی‌کوپتر بلاخره توانستند خود را به شهر برسانند. 💠 حالا مردم بیش از غذا به دارو نیاز داشتند؛ حسابش از دستم رفته بود چند مجروح و بیمار مثل عمو درد کشیدند و غریبانه جان دادند. دیگر حتی شیرخشکی که هلی‌کوپترها آورده بودند به کار یوسف نمی‌آمد و حالش طوری به هم می‌خورد که یک قطره از گلوی نازکش پایین نمی‌رفت. 💠 حلیه یوسف را در آغوشش گرفته بود، دور خانه می‌چرخید و کاری از دستش برنمی‌آمد که ناامیدانه ضجه می‌زد تا فرشته نجاتش رسید. خبر آوردند فرماندهان تصمیم گرفته‌اند هلی‌کوپترها در مسیر بازگشت بیماران بدحال را به ببرند و یوسف و حلیه می‌توانستند بروند. 💠 حلیه دیگر قدم‌هایش قوت نداشت، یوسف را در آغوش کشیدم و تب و لرز همه توانم را برده بود که تا رسیدن به هلی‌کوپتر هزار بار جان کندم. زودتر از حلیه، پای هلی‌کوپتر رسیدم و شنیدم با خلبان بحث می‌کرد: «اگه داعش هلی‌کوپترها رو بزنه، تکلیف اینهمه زن و بچه که داری با خودت می‌بری، چی میشه؟»...
💠 شنیدن همین جمله کافی بود تا کاسه دلم ترک بردارد و از رفتن حلیه کنم. در هیاهوی بیمارانی که عازم رفتن شده بودند حلیه کنارم رسید، صورت پژمرده‌اش به زنده ماندن یوسف گل انداخته و من می‌ترسیدم این سفرِ آخرشان باشد که زبانم بند آمد و او مشتاق رفتن بود که یوسف را از آغوش لختم گرفت و با صدایی که از این به لرزه افتاده بود، زمزمه کرد: «نرجس کن بچه‌ام از دستم نره!» 💠 به چشمان زیبایش نگاه می‌کردم، دلم می‌خواست مانعش شوم، اما زبانم نمی‌چرخید و او بی‌خبر از خطری که می‌کرد، پس از روزها به رویم لبخندی زد و نجوا کرد: «عباس به من یه باطری داده بود! گفته بود هر وقت لازم شد این باطری رو بندازم تو گوشی و بهش زنگ بزنم.» و بغض طوری گلویش را گرفت که صدایش میان گریه گم شد: «اما آخر عباس رفت و نتونستم باهاش حرف بزنم!» 💠 رزمنده‌ای با عجله بیماران را به داخل هلی‌کوپتر می‌فرستاد، نگاه من حیران رفتن و ماندن حلیه بود و او می‌خواست آنچه از دستش رفته به من هدیه کند که یوسف را محکم‌تر در آغوش گرفت، میان جمعیت خودش را به سمت هلی‌کوپتر کشید و رو به من خبر داد: «باطری رو گذاشتم تو کمد!» قلب نگاهم از رفتن‌شان می‌تپید و می‌دانستم ماندن‌شان هم یوسف را می‌کُشد که زبانم بند دلم شد و او در برابر چشمانم رفت. 💠 هلی‌کوپتر از زمین جدا شد و ما عزیزان‌مان را بر فراز جهنم به این هلی‌کوپتر سپرده و می‌ترسیدیم شاهد سقوط و سوختن پاره‌های تن‌مان باشیم که یکی از فرماندهان شهر رو به همه صدا رساند: «به خدا کنید! عملیات آزادی شروع شده! چندتا از روستاهای اطراف آزاد شده! به مدد (علیه‌السلام) آزادی آمرلی نزدیکه!» شاید هم می‌خواست با این خبر نه فقط دل ما که سرمان را گرم کند تا چشمان‌مان کمتر دنبال هلی‌کوپتر بدود. 💠 من فقط زیر لب (علیه‌السلام) را صدا می‌زدم که گلوله‌ای به سمت آسمان شلیک نشود تا لحظه‌ای که هلی‌کوپتر در افق نگاهم گم شد و ناگزیر یادگاری‌های برادرم را به سپردم. دلتنگی، گرسنگی، گرما و بیماری جانم را گرفته بود، قدم‌هایم را به سمت خانه می‌کشیدم و هنوز دلم پیش حلیه و یوسف بود که قدمی می‌رفتم و باز سرم را می‌چرخاندم مبادا و سقوطی رخ داده باشد. 💠 در خلوت مسیر خانه، حرف‌های فرمانده در سرم می‌چرخید و به زخم دلم نمک می‌پاشید که رسیدن نیروهای مردمی و شکست در حالی‌که از حیدرم بی‌خبر بودم، عین حسرت بود. به خانه که رسیدم دوباره جای خالی عباس و عمو، در و دیوار دلم را در هم کوبید و دست خودم نبود که باز پلکم شکست و اشکم جاری شد. 💠 نمی‌دانستم وقتی خط حیدر خاموش و خودش عدنان یا است، با هدیه حلیه چه کنم و با این حال بی‌اختیار به سمت کمد رفتم. در کمد را که باز کردم، لباس عروسم خودی نشان داد و دیگر دامادی در میان نبود که همین لباس آتشم زد. از گرما و تب خیس عرق شده بودم و همانجا پای کمد نشستم. 💠 حلیه باطری را کنار موبایلم کف کمد گذاشته بود و گرفتن شماره حیدر و تجربه حس که روزی بهاری‌ترین حال دلم بود، به کام خیالم شیرین آمد که دستم بی‌اختیار به سمت باطری رفت. در تمام لحظاتی که موبایل را روشن می‌کردم، دستانم از تصور صدای حیدر می‌لرزید و چشمانم بی‌اراده می‌بارید. 💠 انگشتم روی اسمش ثابت مانده و همه وجودم دست شده بود تا معجزه‌ای شود و اینهمه خوش‌خیالی تا مغز استخوانم را می‌سوزاند. کلید تماس زیر انگشتم بود، دلم دست به دامن (علیه‌السلام) شد و با رؤیایی دست نیافتنی تماس گرفتم. چند لحظه سکوت و بوق آزادی که قلبم را از جا کَند! 💠 تمام تنم به لرزه افتاده بود، گوشی را با انگشتانم محکم گرفته بودم تا لحظه اجابت این معجزه را از دست ندهم و با شنیدن صدای حیدر نفس‌هایم می‌تپید. فقط بوق آزاد می‌خورد، جان من دیگر به لبم آمده بود و خبری از صدای حیدرم نبود. پرنده احساسم در آسمان پر کشید و تماس بی‌هیچ پاسخی تمام شد که دوباره دلم در قفس دلتنگی به زمین کوبیده شد. 💠 پی در پی شماره می‌گرفتم، با هر بوق آزاد، می‌مُردم و زنده می‌شدم و باورم نمی‌شد شرّ عدنان از سر حیدر کم شده و رها شده باشد. دست و پا زدن در برزخ امید و ناامیدی بلایی سر دلم آورده بود که دیگر کارم از گریه گذشته و به درگاه زار می‌زدم تا دوباره صدای حیدر را بشنوم. بیش از چهل روز بود حرارت احساس حیدر را حس نکرده بودم که دیگر دلم یخ زده و انگشتم روی گوشی می‌لرزید...
🦋🍃🦋🍃 🍃🦋🍃 🦋🍃 🍃 🦋 دعای حضرت زهرا سلام الله علیها در روز جمعه 🦋«اللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنْ أَقْرَبِ مَنْ تَقَرَّبَ إِلَیْكَ، ‌وَ أَوْجَهِ مَنْ تَوَجَّهَ إِلَیْكَ، وَ أَنْجَحِ مَنْ سَأَلَكَ وَتَضَرَّعَ إِلَیْكَ. اَللّهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ كَأَنَّهُ یَراكَ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ الَّذی فِیهِ یَلْقاكَ، وَلا تَمُتْنا إِلاّ عَلی رِضاكَ اَللّهُمَّ وَاجْعَلْنا مِمَّنْ أَخْلَصَ لَكَ بِعَمَلِهِ وَ أَحَبَّكَ فی جَمِیعِ خَلْقِكَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاغْفِرْ لَنا مَغْفِرَةً جَزْمَاً، حَتْماً، لا نَقْتَرِفُ بَعْدَها ذَنْباً، وَ لا نَكْتَسِبُ خَطیئَةً وَلا إِثْمَاً اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، صَلاةً نامِیَةً دَائِمَةً زاكِیَةً مُتَتابِعَةً مُتَواصِلَةً مُتَرادِفَةً بِرَحْمَتِكَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمین» 📚 بحارالانوار ج ۸۷ ص۳۳۸ 🦋🍃🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
؛ مغز عبادت🤲 شک نکن خدا دعاتون را اجابت میکنه👌 🌸🍀🌸🍀🌸 🎙استاد شجاعی 🌸🍀🌸🍀🌸 🌸🍀🌸🍀🌸 🆔 @namazmt
💠آیت الله حائری شیرازی نقل می‌کنند: 🌹بهترین عکس العمل در برابر رفتارهای ناپسند دیگران! برای خرید 🍞 نان در نانوایی سنگکی ایستاده بودم. نوبتم که شد، یکی دیگر آمد و نانوا هم به او زودتر داد. من به او اعتراض کردم، اعتراض محترمانه‌ای هم کردم، اما یک جواب سربالا و تندی به من داد. دلم از او رنجید😔. نان نگرفتم و از مغازه بیرون آمدم. در راه که می‌آمدم، دلم از دست او 🔥 آتش گرفته بود. در همین آشفتگی می‌خواستم نفرینی به او کنم. یک دفعه سرم را بلند کردم و چشمم افتاد به گنبد طلایی حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها. گفتم نانوا از حضرت است. من اگر نفرین کنم، از چشم این‌ها می‌افتد. اهل بیت خوششان می‌آید که من دعایش کنم. دعایش کردم و گفتم🤲: «خدایا این آدم را صالح کن». وقتی کردم، 🔥 آتشی که در دلم بود خنک شد.😊 خدا را شکر کردم. بعد دیدم هر وقت کسی اذیتم می‌کند، اگر دعایش کنم دلم خنک می‌شود😍 ✅ به شما هم توصیه می‌کنم هر وقت کسی اذیتتان کرد، به او دعا کنید🤲. اینها شیعه هستند. چقدر «یا حسین» «یا علی» می‌گویند. به تمام کسانی که به شما ظلم کردند دعا کنید؛ فقط به خاطر اینکه هستند. مثل مادری که به بچه‌اش دعا می‌کند و از حقش می‌گذرد. وقتی شما از این طرف بخشیدی و سختگیری نکردی، دل دیگران به شما نرم می‌شود و آنها هم برای شما طلب مغفرت می‌کنند؛ دل به دل راه دارد. حق دارانِ شما هم از شما صرف نظر می‌کنند. وقتی حق داران صرف نظر کردند راهت باز می‌شود...👌
‌✍🏻 یادداشت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره 🔻بسم‌الله الرحمن‌الرحیم ، وسیله‌ی مؤمن و ملجأ مضطر و رابطه‌ی انسان ضعیف و جاهل با منبع فیاض علم و قدرت است، و بشر بی‌رابطه‌ی روحی با خدا و بدون عرض نیاز به غنی بالذات، در عرصه‌ی زندگی سرگشته و درمانده و هدر رفته است؛ «قل ما یعبؤا بکم ربیّ لولا دعاؤکم». 🔹بهترین دعا آن است که از سرمعرفتی عاشقانه به خدا و بصیرتی عارفانه به نیازهای انسان انشا شده باشد، و این را فقط در مکتب پیامبر خدا (صلّی‌اللَّه‌علیه واله‌وسلّم) و اهل‌بیت طاهرین او - که اوعیه‌ی علم پیامبر(ص) و وراث حکمت و معرفت اویند - می‌توان جست. ما بحمداللَّه ذخیره‌یی بی‌پایان از ادعیه‌ی مأثوره‌ی از اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) داریم که انس با آن، صفا و معرفت و کمال و محبت می‌بخشد و بشر را از آلایشها پاکیزه می‌سازد. 🔹مناجات مأثوره‌ی ماه شعبان - که روایت شده اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) بر آن مداومت داشتند - یکی از دعاهایی است که لحن عارفانه و زبان شیوای آن، با مضامین بسیار والا و سرشار از معارف عالی‌یی همراه است که نظیر آن را در زبانهای معمولی و محاورات عادی نمی‌توان یافت و اساساً با آن زبان قابل ادا نیست. 🔹این مناجات، نمونه‌ی کاملی از تضرع و وصف حال برگزیده‌ترین بندگان صالح خدا با معبود و محبوب خود و ذات مقدس ربوبی است. هم درس معارف است، هم اسوه و الگوی عرض حال و درخواست انسان مؤمن از خدا. 🔹مناجاتهای پانزده‌گانه که از امام زین‌العابدین حضرت علی‌بن‌الحسین (علیه‌السّلام) نقل شده، گذشته از خصوصیت بارز دعایی مأثور از اهل‌بیت (علیهم‌السّلام)، این مزیت را داراست که به مناسبت حالات مختلف ، مناجاتها را انشا فرموده است. 🔺خداوند به همه توفیق استفاضه و خودسازی به برکت این کلمات مبارک را عنایت فرماید. آمین. ۶۹/۱۰/۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 پنج راهکار برای پنج آرزوی مهم 🔶 توصیه‌های خداوند به حضرت موسی برای برآورده شدن 🔹 برشی از سخنرانی به مناسبت 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 🆔 @soada_ir
﷽ ---------- شمام مثل ما به جای ، میرین پیک‌نیک؟! 😊 حقش هم همینه!... اگر من امروز اینجا توی این مراسمم، از *مادرمه* ... که با همین تکه‌های میوه و نخود و کشمش‌ها، روح من رو پیوند داد با این فضاها... بچه‌ها به اندازه ما ندارن (منی که مثلاً دارم، قدر شب قدر رو فهمیدم؟! 😔 منم به نوبه‌ی خودم مشغول بازی و سرگرمی‌ام... فقط شکلش یه کم بزرگونه شده...) ساختن خاطره‌ی خوش و خاص از ، مهربانی و عطوفت بیش از هر وقت دیگه، خاص کردن موقعیت زمانی و مکانی با خوراکی و بازی و شادی، باعث میشه در ذهن کودک نقش ببنده: این شب، یه شب خاصه! متفاوته! . و اما توصیه‌های یک «سه بار مادر»! ۱- حتی الامکان و جاهایی برید که مهد و اتاق بازی مخصوص بچه‌ها دارن. یا یه حیاط بزرگ با کلی بچه. خیلی مهم و تأثیرگذاره. این شادی و نشاط ويژه در ذهن بچه‌ها حکاکی میشه ۲- از نشستن کنار افراد سالمند خصوصاً دو سه تا کنار هم، ظاهراً عصبانی، و... پرهیز کنید. نه میشه تا آخر هی به بچه گفت هیس، نه انصافه که این شبِ مخصوص رو برای اونها زهرمار کنیم😕 ارض الله الواسعة!! خب یه جا دیگه بشین 😊 ۳- با دسشویی فاصله‌ی مناسب داشته باشید☺از ما گفتن بود🙄 ۴-از نشستن کنار خانواده‌هایی که انواع خاص و زیادی خوراکی یا برا بچه‌هاشون آوردن بپرهیزین. اعصاب خودتون خرد میشه از نگاه‌های حسرت بار بچه‌هاتون به خوراکی‌ها و اسباب‌بازی‌های زیاد افراطی دیگران! مراعاتم خوب چیزیه. کار درستیه آوردن میوه‌های نوبرانه یا اسباب‌بازی خفن تو محیط عمومی؟ ۵- کنار خانواده‌ای با یا جمعی از دختران نوجوان بشینین😉 خیلی پایه ان تو نگهداری و سرگرم کردن بچه😍 ۶- نزدیک آبخوری و امثاله نشینین!! بچه‌ها خوششون میاد. از یک طرف آب و خیس کاری و دیوانه کردن ملت با رفت و آمد زیاد، از یک طرف پرشدنِ مکرر مثانه‌ی بزرگوار و... ۷- بالشت ببرید. زیرانداز ببرید قلمروتون رو مشخص کنین!😎 بچه هم هرچقد خواست بریزه و بپاشه! یه درصد نجس کاری هم شد🙈کاسه چه کنم دست نمیگیرین😅 ۸- ببرین. مدادرنگی و کاغذ زیاد ۹- حتتتماً یه تیر تو قبضه نگه دارین برا اون آخر کار! یه خوراکی یا سرگرمی ویژه برای زمان قرآن به سر و دعاهای آخر مراسم که مهمترین بخشه و دیگه میخواید حسابی تو حال خودتون باشین. مبادا هرچی خوراکی دارین همون اول کار رو کنین که بازنده این! 🤐😷 ۱۰- بخاطر بچه‌ها با هیچ کسی اوقات تلخی و دعوا نکنیم. ، شب پرواز روحه ۱۱- با بچه‌ها رو بخونیم و بهشون بگیم دعا کنن... و با ما آمین بگن 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 آیات۸۲تا۸۶سوره مائده - بخش۴ 🔹پيامهای آیات۸۲تا۸۶‌ سوره مائده ✅دشمنى با مسلمانان، تاریخى و ریشه ‏دار است. ✅با دشمنان اسلام و غیرمسلمانان، باید با هر یک‌ برخوردى مناسب با رفتار خودشان شود. ✅دوستان و دشمنان خود را همراه با تحلیل صحیح و عوامل روحى و اجتماعى آنان بشناسیم. ✅زمینه ‏هاى رشد در جامعه، سه چیز است: دانشمند بودن، خداترسى و نداشتن روحیّه‏ ى استكبارى. ✅عالمان دینى و عابدان خداترس در اصلاح عقاید و اخلاق جامعه، نقش مؤثر دارند. ✅اگر علم و عبادت و اخلاق به هم پیوند خورد انسان حقّ‏گرا مى‏ شود و تعصب را كنار مى ‏گذارد. ✅ تعصّب نابجا ندارد و از علماى سایر ادیان كه خدا ترس و با انصاف باشند، منصفانه تمجید مى ‏‌كند. ✅ در بین مسیحیان مؤثّرتر است. ✅، اگر همراه معرفت باشد، نشانه ‏ى كمال است. ✅روح و فطرت انسان، شیفته‏ ى حقیقت است و چون به معشوق رسید، اشک شوق مى ‏ریزد. ✅در، از كلمه‏ ى مقدّس «ربّنا» استمداد كنیم. ✅، در كنار اقرار و ایمان اثر دارد. ✅ باید براى رسیدن به مراحل بالاتر دعا كنند. ✅بعد از شناخت حقّ، هیچ عذرى براى ردّ آن نیست. ✅هم نشینى با ، آرمانى مقدّس است. ✅ایمان به ، از ایمان به وحى جدا نیست. ✅پاداش ایمان، است. ✅یكى از راه ‏هاى ، بازگشت به وجدان خویش و سؤال از خود است. ✅اقرار زبانى به ، رسالت پیامبر و حقّانیّت قرآن، امرى ضرورى است. ✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
🦋🍃🦋🍃 🍃🦋🍃 🦋🍃 🍃 🦋 دعای حضرت زهرا سلام الله علیها در روز جمعه 🦋«اللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنْ أَقْرَبِ مَنْ تَقَرَّبَ إِلَیْكَ، ‌وَ أَوْجَهِ مَنْ تَوَجَّهَ إِلَیْكَ، وَ أَنْجَحِ مَنْ سَأَلَكَ وَتَضَرَّعَ إِلَیْكَ. اَللّهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ كَأَنَّهُ یَراكَ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ الَّذی فِیهِ یَلْقاكَ، وَلا تَمُتْنا إِلاّ عَلی رِضاكَ اَللّهُمَّ وَاجْعَلْنا مِمَّنْ أَخْلَصَ لَكَ بِعَمَلِهِ وَ أَحَبَّكَ فی جَمِیعِ خَلْقِكَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاغْفِرْ لَنا مَغْفِرَةً جَزْمَاً، حَتْماً، لا نَقْتَرِفُ بَعْدَها ذَنْباً، وَ لا نَكْتَسِبُ خَطیئَةً وَلا إِثْمَاً اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، صَلاةً نامِیَةً دَائِمَةً زاكِیَةً مُتَتابِعَةً مُتَواصِلَةً مُتَرادِفَةً بِرَحْمَتِكَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمین» 📚 بحارالانوار ج ۸۷ ص۳۳۸ 🦋🍃
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 آیات ۱۱۴ و ۱۱۵ سوره مائده 💥قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَآ أَنْزِلْ عَلَيْنَا مَآئِدَةً مِنَ السَّمَآءِ تَكُونُ لَنَا عِيدًا لِأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآيَةً مِنْكَ ۖ وَارْزُقْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ (۱۱۴) 💥قَالَ اللَّهُ إِنِّي مُنَزِّلُهَا عَلَيْكُمْ ۖ فَمَنْ يَكْفُرْ بَعْدُ مِنْكُمْ فَإِنِّيٓ أُعَذِّبُهُ عَذَابًا لَآ أُعَذِّبُهُٓ أَحَدًا مِنَ الْعَالَمِينَ (۱۱۵) : عیسی پسر مریم گفت: خدایا! ای پروردگار ما! برای ما از آسمان سفره ‌ای پر از غذا نازل كن تا [روز] عیدی باشد برای اهل زمان ما و نسل آینده ما، و نشانه ‌ای از سوی تو؛ و ما را روزی بخش كه تو بهترین روزی دهندگانی (۱۱۴) خدا فرمود: من مسلّماً آن را بر شما نازل می ‌كنم، پس اگر كسی از شما بعد از آن كافر شود بی ‌تردید او را عذابی خواهم كرد كه هیچ یک از جهانیان را آن گونه عذاب نكنم (۱۱۵) 🌷 : خدایا 🌷 : پروردگار ما 🌷 : نازل کن 🌷 : سفره غذا 🌷 : آسمان 🌷 : عید از عود به معنای رجوع و دوباره برگشتن می آید عید را به این خاطر عید می گویند زیرا هر سال رجوع می کند. 🌷 : نشانه 🌷 : ما را روزی ده 🌷 : بهترین روزی دهندگان 🌷 : جهانیان موضوع این آیات در ادامه آیه قبلی در مورد درخواست یاران نزدیک حضرت عیسی علیه السلام برای نزول سفره غذا از آسمان است هنگامى كه از حُسن نيّت آنها در اين تقاضا آگاه شد، خواسته آنها را به پيشگاه پروردگار به اين صورت منعكس كرد: قالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَكُونُ لَنا عِيداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا وَ آيَةً مِنْكَ وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الرّازِقِينَ؛ عیسی پسر مریم گفت: خدایا! ای پروردگار ما‌! برای ما از آسمان سفره ای پر از غذا نازل کن تا [روز] عیدی باشد برای اهل زمان ما و نسل آینده ما، و نشانه ای از سوی تو؛ و ما را روزی بخش که تو بهترین روزی دهندگانی» اين دعايى را كه از روى حُسن نيّت و اخلاص صادر شده بود اجابت كرد «قالَ اللّهُ إِنِّي مُنَزِّلُها عَلَيْكُمْ فَمَنْ يَكْفُرْ بَعْدُ مِنْكُمْ فَإِنِّي أُعَذِّبُهُ عَذاباً لا أُعَذِّبُهُ أَحَداً مِنَ الْعالَمِينَ؛ فرمود: من قطعاً آن را بر شما نازل می‌كنم، پس اگر كسی از شما بعد از آن كافر شود بی‌تردید او را عذابی خواهم كرد كه هیچ یک از جهانیان را آن گونه عذاب نكنم» 🔹پیامهای آیات ۱۱۴و‌۱۱۵ سوره مائده ✅ به اولیاى خداوند براى قضاى حوائج، جایز است. «قال الحواریّون یا عیسى.... قال عیسى ابن مریم اللّهم....» ✅ از نشانه ‏هاى ، باید براى همیشه درس گرفت. ✅ و از نظر قرآن كار صحیحى است. میلاد اولیاى خدا و بعثت پیامبر، كمتر از نزول مائده آسمانى نیست. ✅ ، در دعا به جاى موضوع خوردن، به الهى بودن مائده توجّه مى ‏كند. ✅ در ، خدا را با ادب كامل و با صفت مناسب با خواسته، صدا بزنیم. ابتداى آیه «الّلهم ربّنا» و آخر آیه «خیر الرّازقین» ✅ به توجّه كنیم و به سراغ دیگران نرویم. «و انت خیر الرّازقین» ✅ دعای مستجاب می شود. ✅ آنان که به علم و یقین و شهود می رسند، مسئولیت سنگین تری دارند و کیفر تخلفشان هم سخت تر است. ✅ عذاب هم مثل پاداش خداوند درجاتی دارد. ✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 آیات ۴۰ و ۴۱ سوره أنعام 💥قُلْ أَرَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُ اللَّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَ غَيْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (۴۰) 💥بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ مَا تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شَآءَ وَ تَنْسَوْنَ مَا تُشْرِكُونَ (۴۱) : بگو: اگر راستگویید چه خواهید کرد آنگاه که عذاب خدا بر شما بیاید یا قیامت به شما رسد، آیا كسی را جز خدا می‌خوانید؟ (۴۰) بلكه فقط او را می‌خوانید، پس اگر او بخواهد آسیبی كه به سبب آن او را خوانده ‌اید برطرف می ‌كند، و آنچه را شریک او قرار می‌ دادید، فراموش می‌ كنید (۴۱) 🌷 : منظور روز قیامت است. 🌷 : می خوانید. 🌷 : اگر راستگویید. 🌷 : پس برطرف می کند. 🌷 : بخواهد. 🌷 : فراموش می کنید. این آیات همانند سایر آیات سوره أنعام در نازل شده است. در این آیه روى سخن را به مشركان نموده و از راه ديگرى براى توحيد و يگانه ‌پرستى، در برابر آنها، استدلال مى ‌كند، به اين طريق كه لحظات فوق العاده سخت و دردناک زندگى را به خاطر آنها مى ‌آورد، و از وجدان آنها استمداد مى ‌كند كه در اين گونه لحظات كه همه چيز را به دست فراموشى مى ‌سپارند آيا پناهگاهى جز براى خودشان فكر مى ‌كنند! اى پيامبر! «قُلْ أَ رَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتاكُمْ عَذابُ اللّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السّاعَةُ أَ غَيْرَ اللّهِ تَدْعُونَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ؛ بگو: اگر راستگویید چه خواهید کرد آنگاه که عذاب خدا بر شما بیاید یا قیامت به شما رسد، آیا کسی را جز خدا می خوانید؟» روحِ معنى اين آيه، نه تنها براى مشركان، بلكه براى همه به هنگام بروز حوادث سخت، قابل درک است. ممكن است در حال عادّى و در حوادث كوچک به غير خدا متوسّل گردد، امّا هنگامى كه حادثه فوق العاده شديد باشد انسان همه چيز را فراموش مى‌ كند ولى در همين حال در اعماق دل خود يک نوع اميدوارى به نجات كه از منبع قدرت مرموز و نامشخّصى سر چشمه مى ‌گيرد احساس مى‌ كند. اين همان توجّه به و حقيقت است. سپس می فرماید: «بَلْ إِيّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ ما تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شاءَ وَ تَنْسَوْنَ ما تُشْرِكُونَ؛ بلکه فقط او را می خوانید، پس اگر او بخواهد آسیبی که به سبب آن، او را خوانده اید برطرف می کند، و آنچه را شریک او قرار می دادید، فراموش می کنید» 🔹پیامهای آیات ۴۰ و ۴۱ سوره أنعام ✅ یکی از شیوه های و ، پرسش از مخاطب است. ✅ تجربه نشان می دهد که در همه ی انسان ها، فطرت خداجویی هست و به هنگام حوادث در انسان جلوه می کند. ✅ هنگام حوادث و سختی ها، انسان فقط به توجه می کند. ✅ همه معبودهای خیالی به هنگام برخورد انسان با حوادث فراموش می شوند. ✅ استجابت ، در اراده و مشیت حکیمانه ی خداوند است. ✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 آیات ۶۳ و ۶۴ سوره أنعام 💥قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً لَئِنْ أَنْجَانَا مِنْ هَٰذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ (۶۳) 💥قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْهَا وَمِنْ كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ (۶۴) : بگو: چه كسی شما را از تاریكی‌هایِ خشكی و دریا نجات می ‌دهد؟ در حالی كه او را از روی فروتنی و زاری و مخفیانه به كمک می خوانید؛ كه اگر ما را از این [سختی ها] نجات دهد، قطعا از سپاس ‌گزاران خواهیم بود (۶۳) بگو: خدا شما را از آن [سختی‌ها] و از هر اندوهی نجات می ‌دهد، باز شما شرک می ‌ورزید‌(۶۴) 🌷 : بگو 🌷 : شما را نجات می دهد 🌷 : تاریکی ها 🌷 : خشکی 🌷 : دریا 🌷 : او را می خوانید 🌷 : فروتنی و ‌زاری 🌷 : مخفیانه 🌷 : سپاس گزاران 🌷 : شما را نجات می دهد 🌷 : اندوه 🌷 : شرک می ورزید نورى كه در تاريكى مى‌درخشد! این آیات همانند سایر آیات سوره أنعام در مکه نازل شده است. بار ديگر دست مشركان را گرفته و به درون فطرتشان مى‌ برد و در آن مخفيگاه اسرار آميز نور توحيد و يكتا پرستى را به آنها نشان مى ‌دهد و به «صلّى اللّه عليه و آله و سلم» دستور مى ‌دهد به آنها بگوید «‌قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ؛ بگو چه کسی شما را از تاریکی های خشکی و دریا نجات می دهد؟» گاهى جنبه حسّى دارد و گاهى جنبه معنوى: جنبه حسّى آن است كه به كلّى قطع شود يا آن چنان ضعيف شود كه انسان جايى را نبيند يا به زحمت ببيند، و تاریکی همان مشكلات، گرفتاری ها و پريشانی ها و آلودگی هايى است كه عاقبت آنها تاريک و ناپيداست. اگر اين تاريكى با حوادث وحشتناكى آميخته شود و مثلاً در يک سفر دريايى و شب تاريک در بین امواج محاصره شود وحشت آن به درجات، بيش از مشكلاتى است كه به هنگام روز پديد مى ‌آيد. در چنين لحظاتى است كه همه چيز را به دست فراموشى مى ‌سپارد و جز خودش و نور تابناكى كه در اعماق جانش مى ‌درخشد و او را به سوى کسی مى ‌خواند كه تنها اوست كه مى ‌تواند چنان مشكلاتى را حل كند، از ياد مى ‌برد. اين گونه حالات دريچه‌ هايى هستند به جهان توحيد و خداشناسى. لذا در ادامه مى ‌فرمايد: «تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً؛ در حالی که او را از روی فروتنی و زاری و مخفیانه می خوانید» و در چنين حالى فوراً با آن مبدأ بزرگ عهد و پيمان مى ‌بنديد كه اگر ما را از كام خطر برهاند به طور قطع، شكر نعمت هاى او را انجام خواهيم داد، و جز به او دل نخواهيم بست «لَئِنْ أَنْجانا مِنْ هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشّاكِرِينَ؛ که اگر ما را از این نجات دهد، قطعا از سپاس گزاران خواهیم بود» ولى اى به آنها بگو«قُلِ اللّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْها وَ مِنْ كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ؛ بگو: خدا شما را از آن [سختی ها] و از هر اندوهی نجات می دهد، باز شما شرک می ورزید» 🔹پیام های آیات ۶۳و۶۴ سوره أنعام ✅ یکی از شیوه های تبلیغ و موعظه، سؤال از وجدان است. ✅ یاد آوری و توجه دادن انسان به خلوص او در به هنگام سختی ها، از بهترین روش های خداشناسی است. ✅ در سختی ها دست از کفر و شرک برداشته و یکتاپرست می شود. ✅ برای هر کسی، مشکل خودش بزرگترین مشکل است. ✅ به تعهدات خود در برابر خدا بی وفاست ✅ بدترین نوع ناسپاسی، است. ✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 آیات ۲۳ تا ۲۵ سوره اعراف 💥قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ‏ (۲۳) 💥قَالَ اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ۖ وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَىٰ حِين (۲۴) 💥قَالَ فِيهَا تَحْيَوْنَ وَفِيهَا تَمُوتُونَ وَمِنْهَا تُخْرَجُونَ (۲۵) : (آدم و حوّا) گفتند: پروردگارا! ما بر خویشتن ستم كردیم و اگر ما را نبخشایى و رحم نكنى، قطعاً از زیانكاران خواهیم بود (۲۳) خدا فرمود: فرود آیید، بعضی از شما دشمن بعضی دیگرید و تا مدّتی (معین) برای شما در زمین جایگاه و وسیله ی بهره گیری خواهد بود (۲۴) پروردگار فرمود: در آن زندگی می ‌كنید، و در آن می‌ میرید، و از آن بیرون می‌آیید (۲۵) 🌷 : گفتند 🌷 : ستم‌ کردیم 🌷 : نبخشایی 🌷 : زیانکاران 🌷 : فرود آیید 🌷 : دشمن 🌷 : قرارگاه 🌷 : هر آنچه از مال دنیا مورد بهره قرار گیرد 🌷 : وقت 🌷 : زندگی می کنید 🌷 : می میرید 🌷 : بیرون می آیید این آیات در نازل شده است. سرانجام هنگامى كه آدم و حوّا، به نقشه شيطانى ابليس واقف شدند و نتيجه كار خلاف خود را ديدند به فكر جبران گذشته افتادند و نخستين گام را اعتراف به ظلم و ستم بر خويشتن، در پيشگاه قرار دادند و «قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا: گفتند: پروردگارا! ما بر خویشتن ستم کردیم» «وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ: و اگر ما را نبخشایی و رحم نکنی، قطعا از زیانکاران خواهیم بود» اگرچه خالصانه آدم و همسرش در پيشگاه خدا پذيرفته شد ولى به هر حال اثر وضعى آن عمل، دامانشان را گرفت، و دستور خارج شدن از از سوى خداوند به آنها داده شد، «قالَ اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ: فرمود: فرود آیید، بعضی از شما دشمن بعضی دیگرید «وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى حِينٍ: و تا مدتی (معین) برای شما در زمین جایگاه و وسیله ی بهره گیری خواهد بود» «قالَ فِيها تَحْيَوْنَ وَ فِيها تَمُوتُونَ وَ مِنْها تُخْرَجُونَ: فرمود: در آن زندگی می کنید و در آن می میرید و از آن بیرون می آیید» 🔹پيام های آیات ۲۳ تا ۲۵ اعراف ✅ در برابر ستم ‏هایى كه به خود روا مى‏ داریم باید از استمداد كنیم و آنها را جبران كنیم. ✅ و ، هم در تخلّف شریک بودند، هم در جبران گذشته و عذرخواهى. ✅ هرگونه خلافى، ظلم به خویش است، چون مخالفت با فرمان مخالفت با تكامل و سعادت واقعى خود است. ✅ از آداب و استغفار، ابتدا اعتراف به گناه است. ✅ نخستین خواسته‏ ى بشر از ، تقاضاى عفو ورحمت بود. ✅ مهم‏ترین مسأله براى گناهكار، مغفرت الهى است، سپس درخواست ‏هاى دیگر ✅ عنایت و لطف و مهربانى ، جلوى خسارت ابدى را مى‏ گیرد. ✅ گاهى عملكرد والدین، در هبوط و سقوط نسل آنان هم اثر مى‏ گذارد. ✅ بهشت و ، مكانى غیر از زمین و بالاتر و برتر از آن بود. ✅ و بهره‏ ورى از آن ابدى نیست. ✅ ، پس از مرگ دوباره زنده خواهد شد. حضرت آدم از این ناراحت و غمگین بود كه پنداشت دیگر به بهشت و زندگى جاوید نخواهد رسید، خداوند فرمود: پس از زندگى دنیا مى‏ تواند به بهشت جاوید برسد. ✅ مدّت و نهایت زندگى دنیوى براى بشر معلوم نیست. ✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 آیه ۲۹ سوره اعراف قُلْ أَمَرَ رَبِّى بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُواْ وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِ‏ّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ : بگو: پرودگارم به عدل و داد فرمان داده و در هر مسجدى روى خود را متوجه او کنید و او را بخوانید، در حالى كه دین را براى او خالص مى‏ سازید. آنگونه كه شمارا در آغاز آفرید، باز می گردید. 🌷 : بگو 🌷 : فرمان داده 🌷 : پروردگارم 🌷 : عدل و داد 🌷 : روی خود را متوجه کنید 🌷 : نزد 🌷 : هر مسجد 🌷 : او را بخوانید 🌷 : شما را در آغاز آفرید 🌷 : باز می گردید این آیه در نازل شده است. در اين آيه به اصول دستورات پروردگار در زمينه وظايف عملى در يک جمله كوتاه اشاره، شده و سپس اصول عقايد دينى يعنى، و را بطور فشرده بيان مى ‌كند نخست به صلی الله علیه و آله و سلم مى‌ فرمايد: «قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ: بگو: پروردگارم به عدل و داد فرمان داده» سپس دستور به يكتاپرستى و مبارزه با هرگونه شرک داده، مى فرمايد: «وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ: و در هر مسجدی روی خود را متوجه او کنید» «وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ: و او را بخوانید، در حالی که دین را برای او خالص می سازید» پس از تحكيم پايه ، توجّه به مسأله معاد و رستاخيز كرده، مى‌ فرمايد: «كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ: آنگونه که شما را در آغاز آفرید، باز می گردید» آيه فوق يكى از كوتاه ترين و جالب ترين تعبيرات را در زمينه معاد جسمانى بازگو مى ‌كند، و مى ‌فرمايد: نگاهى به آغاز خود كنيد ببينيد همين جسم شما كه از مقدار زيادى آب و مقدار كمترى مواد مختلف، فلزات و شبه فلزات تركيب شده است در آغاز كجا بود؟ آب هايى كه در ساختمان جسم شما به كار رفته هر قطره ‌اى از آن احتمالاً در يكى از اقيانوس هاى روى سرگردان بود و سپس تبخير گرديد و تبديل به ابرها و به شكل قطرات باران بر زمين ها فرو ريختند، و ذرّاتى كه هم اكنون از مواد جامد زمين در ساختمان جسم شما به كار رفته، روزى به صورت دانه گندم يا ميوه درخت، يا سبزی هاى مختلف بود كه از نقاط پراكنده زمين گردآورى شد. بنابراين چه جاى تعجّب كه پس از متلاشى شدن و بازگشت به حال نخستين، باز همان ذرّات جمع آورى گردد و به هم پيوندند و اندام نخستين را تشكيل دهند؟ و اگر چنين چيزى محال بود چرا در آغاز آفرينش انجام شد؟ بنابراين همان گونه كه در آغاز، شما را آفريده است در روز رستاخيز نيز باز مى‌ گرداند. 🔹 پيام های آیه ۲۹ سوره اعراف 🔹 ✅ ، مأمور به قسط و عدالت است. ✅ پایبندى خالصانه به ، زمینه ‏ى گسترش قسط و عدل است. ✅ جلوگیرى از تبعیض، در كنار مطرح است و عبادت ونماز، همراه قسط ارزش بیشترى دارد. ✅ تربیت صحیح، در نظامِ عادلانه است و قسط، از شئون ربوبیّت الهى است. ✅ ، دربردارنده ‏ى ابعاد اجتماعى، عبادى و اعتقادى انسان است. ✅ ، پایگاه اخلاص است، نه ریا و شرک ✅ یكى از شرایط ، خلوص نیّت است. ✅ توجّه و ایمان به ، عامل اقامه‏ ى قسط و اخلاص انسان است. ✅ ، دلیل امكان معاد است. ✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
🔴اثرات عجیب و ! ✅وقتی برای کسی از ته قلب آرزوی موفقیت شادی و سلامتی می کنید، امواج نامرئی تفکرات و انرژی شما تشخیص نمی دهد که این آرزو متوجه دیگریست. این موج نیک خواهی ابتدا خود شما را سرشار از ماهیت خویش می کند!! 🟢در حالت دعا تمامی قوای معنوی، سلول های مغز و حتی سیستم عصبی، زیر بارش این ذرات بهشتی قرار می گیرند که خود شما آن را تولید کردید.👉👉 ❌اگر از کسی بیزار و متنفر باشید نیز ذرات و امواج کسالت و تنفر، نخست بر خود شما می‌بارد و سپس در ضمیرتان رسوب می‌کند.با توجه به این واقعیت، ضمیر ناخودآگاه کسی که دعا و نفرین میکند، نمیتواند تشخیص دهدکه این محصولات شفابخش و یا مسموم کننده متعلق به فرد دیگریست و باید به سوی او صادر شود بلکه در این شرایط، ضمیر ناخودآگاه، آن محصولات را ابتدا خودش جذب می کند.✖️ همیشه به یاد داشته باشید آبی که در رودخانه جاریست، نخست بستر خود را تر و سرشار از ذات خویش میکند و در نهایت به دریا میرسد برای همدیگر دعای خیر و برکت کنیم... ✧════•❁❀❁•════
🦋🍃🦋🍃 🍃🦋🍃 🦋🍃 🍃 🦋 دعای حضرت زهرا سلام الله علیها در روز جمعه 🦋«اللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنْ أَقْرَبِ مَنْ تَقَرَّبَ إِلَیْكَ، ‌وَ أَوْجَهِ مَنْ تَوَجَّهَ إِلَیْكَ، وَ أَنْجَحِ مَنْ سَأَلَكَ وَتَضَرَّعَ إِلَیْكَ. اَللّهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ كَأَنَّهُ یَراكَ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ الَّذی فِیهِ یَلْقاكَ، وَلا تَمُتْنا إِلاّ عَلی رِضاكَ اَللّهُمَّ وَاجْعَلْنا مِمَّنْ أَخْلَصَ لَكَ بِعَمَلِهِ وَ أَحَبَّكَ فی جَمِیعِ خَلْقِكَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاغْفِرْ لَنا مَغْفِرَةً جَزْمَاً، حَتْماً، لا نَقْتَرِفُ بَعْدَها ذَنْباً، وَ لا نَكْتَسِبُ خَطیئَةً وَلا إِثْمَاً اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، صَلاةً نامِیَةً دَائِمَةً زاكِیَةً مُتَتابِعَةً مُتَواصِلَةً مُتَرادِفَةً بِرَحْمَتِكَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمین» 📚 بحارالانوار ج ۸۷ ص۳۳۸ 🦋🍃🦋
🦋🍃🦋🍃 🍃🦋🍃 🦋🍃 🍃 🦋 دعای حضرت زهرا سلام الله علیها در روز جمعه 🦋«اللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنْ أَقْرَبِ مَنْ تَقَرَّبَ إِلَیْكَ، ‌وَ أَوْجَهِ مَنْ تَوَجَّهَ إِلَیْكَ، وَ أَنْجَحِ مَنْ سَأَلَكَ وَتَضَرَّعَ إِلَیْكَ. اَللّهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ كَأَنَّهُ یَراكَ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ الَّذی فِیهِ یَلْقاكَ، وَلا تَمُتْنا إِلاّ عَلی رِضاكَ اَللّهُمَّ وَاجْعَلْنا مِمَّنْ أَخْلَصَ لَكَ بِعَمَلِهِ وَ أَحَبَّكَ فی جَمِیعِ خَلْقِكَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاغْفِرْ لَنا مَغْفِرَةً جَزْمَاً، حَتْماً، لا نَقْتَرِفُ بَعْدَها ذَنْباً، وَ لا نَكْتَسِبُ خَطیئَةً وَلا إِثْمَاً اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، صَلاةً نامِیَةً دَائِمَةً زاكِیَةً مُتَتابِعَةً مُتَواصِلَةً مُتَرادِفَةً بِرَحْمَتِكَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمین» 📚 بحارالانوار ج ۸۷ ص۳۳۸ 🦋🍃🦋