eitaa logo
بانوان فرهیخته ی فلارد
134 دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
383 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/hosseini12345
مشاهده در ایتا
دانلود
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: یونس شماره آیه:《۳۷》 وَ مَا كَانَ هَٰذَا الْقُرْآنُ أَن يُفْتَرَىٰ مِن دُونِ اللَّهِ وَلَٰكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلَ الْكِتَابِ لَا رَيْبَ فِيهِ مِن رَّبِّ الْعَالَمِينَ ممکن نبود که این قرآن، بدون وحى الهى به خدا نسبت داده شود. بلکه با کتب آسمانى پیشین هماهنگ است و شرح و تفصیل کتاب (الهى) است. که هیچ شکى در آن نیست، و از سوى پروردگار جهانیان است. عظمت و حقانیت دعوت قرآن این آیات، به پاسخ قسمت دیگرى از سخنان نارواى مشرکان مى پردازد، چرا که آنها تنها در شناخت مبدأ گرفتار انحراف نبودند، بلکه به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)نیز افترا مى زدند، که قرآن را با فکر خود ساخته، و به خدا نسبت داده است، لذا در آیات گذشته خواندیم: از پیامبر(صلى الله علیه وآله) تقاضا داشتند قرآنى غیر از این قرآن بیاورد، و یا لااقل آن را تغییر دهد، این خود دلیل آن است که: قرآن را ساخته فکر او مى پنداشتند! قرآن در نخستین آیه مورد بحث مى فرماید: شایسته نیست این قرآن بدون وحى الهى به خدا نسبت داده شده باشد (وَ ما کانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ یُفْتَرى مِنْ دُونِ اللّهِ). جالب این که: به جاى نفى ساده، نفى شأنیت شده است، و مى دانیم این گونه تعبیر، از نفى ساده رساتر است، این درست به آن مى ماند: کسى در مقام دفاع از خود بگوید: شأن من نیست که دروغ بگویم، و البته این تعبیر از این که بگوید: من دروغ نمى گویم، بسیار پرمعنى تر و عمیق تر مى باشد. آنگاه، به ذکر دلیل بر اصالت قرآن، و وحى آسمانى بودنش پرداخته مى گوید: ولى این قرآن، براى تصدیق کتب آسمانى پیش از خود است (وَ لکِنْ تَصْدیقَ الَّذی بَیْنَ یَدَیْهِ). یعنى: تمام بشارات و نشانه هاى حقانیتى که در کتب آسمانى پیشین آمده، بر قرآن و آورنده آن، کاملاً منطبق است، و این خود ثابت مى کند: تهمت و افترا بر خدا نیست، و واقعیت دارد. اصولاً خود قرآن از باب آفتاب آمد دلیل آفتاب ، شاهد صدق محتواى خویش است. و از اینجا روشن مى شود: کسانى که این گونه آیات قرآن را دلیل بر عدم تحریف تورات و انجیل گرفته اند در اشتباهند; زیرا قرآن، مندرجات این کتب، در عصر نزول قرآن را تصدیق نمى کند، بلکه، نشانه هائى که از پیامبر(صلى الله علیه وآله)و قرآن در این کتب بوده مورد تأئید قرار داده است. پس از آن، دلیل دیگرى بر اصالت این وحى آسمانى ذکر کرده مى فرماید: در این قرآن، شرح کتب اصیل انبیاء پیشین، بیان احکام اساسى و عقائد اصولى آنها است، و به همین دلیل، شکّى در آن نیست که از طرف پروردگار عالمیان است (وَ تَفْصیلَ الْکِتابِ لارَیْبَ فیهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمینَ). به تعبیر دیگر: هیچ گونه تضادى با برنامه انبیاء گذشته ندارد، بلکه تکامل آن تعلیمات و برنامه ها در آن دیده مى شود، و اگر این قرآن مجعول و ساختگى بود; حتماً مخالف و مباین آنها بود. و به همین دلیل پى مى بریم: در اصول مسائل، چه در عقائد دینى، چه در برنامه هاى اجتماعى، و حفظ حقوق، و مبارزه با جهل، و دعوت به حق و عدالت، و همچنین زنده کردن ارزش هاى اخلاقى و مانند اینها، هیچ گونه اختلافى در میان کتب آسمانى نیست، جز این که هر کتابى که بعداً نازل شده، در سطحى بالاتر و کامل تر بوده، همچون سطوح مختلف تعلیمات در دبستان ، دبیرستان و دانشگاه ، تا به کتاب نهائى، که مخصوص دوران پایان تحصیل دینى امت ها است، یعنى قرآن رسیده است. شک نیست که در جزئیات احکام و شاخ و برگ ها، تفاوت در میان ادیان و مذاهب آسمانى وجود دارد، ولى سخن از اصول اساسى آنها است، که همه جا هماهنگ است. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: یونس شماره آیه:《۳۸》 أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ ۖ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ آیا آنها مى گویند: «او قرآن را بدروغ (به خدا) نسبت داده است»؟!بگو: «اگر راست مى گویید، یک سوره همانند آن بیاورید. و غیر از خدا، هر کس را مى توانید (به یارى) فراخوانید!» دلیل سومى بر اصالت قرآن ذکر کرده مى فرماید: آنها مى گویند: این قرآن را پیامبر(صلى الله علیه وآله)به دروغ به خدا نسبت داده، به آنها بگو: اگر راست مى گوئید شما هم یک سوره مثل آن را بیاورید، و از هر کس مى توانید ـ غیر از خدا ـ براى همکارى دعوت کنید (ولى هرگز توانائى بر این کار را نخواهید داشت، به همین دلیل ثابت مى شود این کتا وحى آسمانى است) (أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَة مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ). این آیه، از جمله آیاتى است که با صراحت اعجاز قرآن را بیان مى کند، نه تنها همه قرآن را، بلکه حتى اعجاز یک سوره را، و از همه جهانیان بدون استثناء دعوت مى کند: اگر معتقدند این آیات از طرف خدا نیست، همانند آن، و یا لااقل همانند یک سوره آن را بیاورند! و همان گونه که سابقاً بیان کردیم، در آیات قرآن، گاهى تحدّى ، یعنى دعوت به مبارزه نسبت به مجموع قرآن، گاهى به ده سوره، و گاهى به یک سوره شده است، و این نشان مى دهد: جزء و کلّ قرآن همه اعجاز است. و از آنجا که سوره معینى ذکر نشده، هر سوره از قرآن را نیز شامل مى شود. البته، شک نیست که اعجاز قرآن، منحصر به جنبه فصاحت و بلاغت و شیرینى بیان و رسائى تعبیرات ـ آن چنان که گروهى از قدماى مفسرین فکر کرده اند ـ نیست، بلکه علاوه بر اینها، از نظر بیان معارف دینى، علومى که تا آن روز شناخته نشده بود، بیان احکام و قوانین، و ذکر تواریخ پیشین پیراسته از هر گونه خطا و خرافات، و عدم وجود تضاد و اختلاف در آن نیز، جنبه اعجاز دارد. ✍تهیه و تنظیم ‌: عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: یونس شماره آیه:《۳۹》 بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ ۚ كَذَٰلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ۖ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ (ولى آنها از روى علم و دانش قرآن را انکار نکردند.) بلکه چیزى را تکذیب کردند که آگاهى از آن نداشتند، در حالى که هنوز واقعیتش بر آنان روشن نشده بود! پیشینیان آنها نیز همین گونه تکذیب کردند. پس بنگر عاقبت کار ستمکاران چگونه بود! آیه اشاره به یکى از علل اساسى مخالفت هاى مشرکان کرده، مى فرماید: آنها قرآن را به خاطر اشکالات و ایرادهائى انکار نمى کردند، بلکه تکذیب و انکارشان به خاطر این بود که; از محتواى آن آگاهى نداشتند (بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحیطُوا بِعِلْمِهِ). در واقع عامل انکار، عدم آگاهى و جهل آنها بود. اما این که منظور از این جمله، جهل درباره چه امورى بوده است؟ مفسران احتمالات متعددى داده اند، که تمام آنها مى تواند در آیه منظور بوده باشد، از جمله: جهل به معارف دینى و مبدأ و معاد، همان گونه که قرآن از قول مشرکان در مورد معبود حقیقى (اللّه) نقل مى کند که مى گفتند: أَ جَعَلَ الآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هذا لَشَىْءٌ عُجابٌ: آیا خدایان ما را تبدیل به یک معبود کرده است، این چیز عجیبى است . در مورد معاد مى گفتند: أَ إِذا کُنّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَ إِنّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِیْداً: آیا هنگامى که ما تبدیل به استخوان پوسیده شدیم، بار دیگر به زندگى جدید باز مى گردیم. در حقیقت آنها، هیچ گونه دلیلى بر نفى مبدأ و معاد نداشتند، و تنها جهل و بى خبرى ناشى از خرافات و عادت به مذهب نیاکان، سدّ راهشان بود. یا جهل به اسرار احکام. جهل به مفهوم بعضى از آیات متشابه. جهل به مفهوم حروف مقطعه. و جهل به درس هاى عبرت انگیزى که، هدف نهائى ذکر تاریخ پیشینیان بوده است. مجموع این جهالت ها و بى خبرى ها، آنها را وادار به انکار و تکذیب مى کرد. در حالى که هنوز تأویل و تفسیر و واقعیت مسائل مجهول، براى آنها روشن نشده بود ( وَ لَمّا یَأْتِهِمْ تَأْویلُهُ). تأویل در اصل لغت، به معنى بازگشت دادن چیزى است، و بنابراین هر کار یا سخنى به هدف نهائى برسد، مى گوئیم تأویل آن آمده است، به همین دلیل، بیان هدف اصلى یک اقدام. یا تفسیر و نتیجه و پایان یک خواب. و یا تحقق یافتن واقعیت یک مطلب، همهٔ اینها تأویل نامیده مى شود. سپس اضافه مى کند: این روش نادرست، منحصر به مشرکان عصر جاهلیت نیست، بلکه: اقوام گمراه گذشته نیز، به همین گرفتارى مبتلا بودند، آنها نیز بدون این که تحقیق در شناخت واقعیت ها بکنند، و یا انتظار براى تحقق آنها بکشند، حقایق را انکار و تکذیب مى کردند (کَذلِکَ کَذَّبَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ). در واقع همهٔ آنها عذرشان، جهلشان بود، و بدبختیشان در عدم تحقیق و عدم جستجو و شناخت واقعیت ها، در حالى که عقل و منطق حکم مى کند: انسان چیزى را که نمى داند، هرگز انکار نکند، بلکه به جستجو و تحقیق بپردازد. و در پایان آیه، روى سخن را به پیامبر(صلى الله علیه وآله)کرده مى گوید: بنگر عاقبت کار این ستمکاران به کجا کشید (فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الظّالِمینَ). اینها نیز به همان سرنوشت گرفتار خواهند شد. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: یونس شماره آیه:《۴۰》 وَ مِنْهُم مَّن يُؤْمِنُ بِهِ وَ مِنْهُم مَّن لَّا يُؤْمِنُ بِهِ ۚ وَ رَبُّكَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِينَ بعضى از آنها، به آن ایمان مى آورند. و بعضى ایمان نمى آورند. و پروردگارت مفسدان را بهتر مى شناسد. _آیه در این آیه، اشاره به دو گروه عظیم مشرکان کرده مى فرماید: اینها همگى به این حال باقى نمى‌مانند: بلکه گروهى از آنان که روح حق طلبى در وجودشان نمرده است، سرانجام به این قرآن ایمان مى‌آورند، در حالى که گروهى دیگر، همچنان در جهل و لجاجت پا فشارى کرده و ایمان نخواهند آورد(وَ مِنْهُمْ مَنْ یُؤْمِنُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لایُؤْمِنُ بِهِ). روشن است: گروه دوم، افراد فاسد و مفسدى هستند، و به همین دلیل در پایان آیه مى‌فرماید: پروردگار تو مفسدان را بهتر مى‌شناسد(وَ رَبُّکَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدینَ). اشاره به این که افرادى که زیر بار حق نمى روند، افرادى هستند که شیرازه اجتماع را از هم گسیخته، و در فاسد کردن نظام جامعه نقش مؤثرى دارند. ✍تهیه و تنظیم :عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: یونس شماره آیه:《۴۰》 وَ مِنْهُم مَّن يُؤْمِنُ بِهِ وَ مِنْهُم مَّن لَّا يُؤْمِنُ بِهِ ۚ وَ رَبُّكَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِينَ بعضى از آنها، به آن ایمان مى آورند. و بعضى ایمان نمى آورند. و پروردگارت مفسدان را بهتر مى شناسد. _آیه در این آیه، اشاره به دو گروه عظیم مشرکان کرده مى فرماید: اینها همگى به این حال باقى نمى‌مانند: بلکه گروهى از آنان که روح حق طلبى در وجودشان نمرده است، سرانجام به این قرآن ایمان مى‌آورند، در حالى که گروهى دیگر، همچنان در جهل و لجاجت پا فشارى کرده و ایمان نخواهند آورد(وَ مِنْهُمْ مَنْ یُؤْمِنُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لایُؤْمِنُ بِهِ). روشن است: گروه دوم، افراد فاسد و مفسدى هستند، و به همین دلیل در پایان آیه مى‌فرماید: پروردگار تو مفسدان را بهتر مى‌شناسد(وَ رَبُّکَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدینَ). اشاره به این که افرادى که زیر بار حق نمى روند، افرادى هستند که شیرازه اجتماع را از هم گسیخته، و در فاسد کردن نظام جامعه نقش مؤثرى دارند. ✍تهیه و تنظیم :عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: یونس شماره آیه:《۴۲》 وَ مِنْهُم مَّن يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ ۚ أَفَأَنتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَلَوْ كَانُوا لَا يَعْقِلُونَ گروهى از آنان، به تو گوش فرامى دهند (. امّا گویى کر هستند). آیا تو مى توانى سخن خود را به گوش کران برسانى، هرچند نفهمند؟! در این آیه و آیه بعد، اشاره به دلیل انحراف، و عدم تسلیم آنها(کافران) در برابر حق مى کند و مى‌گوید: براى هدایت یک انسان، تنها تعلیمات صحیح و آیات تکان دهنده، اعجازآمیز و دلائل روشن کافى نیست، بلکه آمادگى و استعداد پذیرش و شایستگى براى قبول حق نیز لازم است، همان گونه که براى پرورش سبزه و گل، تنها بذر آماده کافى نمى باشد، زمین مستعد نیز لازم است. لذا نخست مى فرماید: گروهى از آنها به سوى تو گوش فرا مى‌دهند اما گوئى کَرَند(وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُونَ إِلَیْکَ). با این حال که آنها گوش شنوائى ندارند، آیا تو مى توانى صداى خود را به گوش کَران برسانى، هر چند درک نکنند؟(أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَ لَوْ کانُوا لایَعْقِلُونَ) ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: یونس شماره آیه:《۴۱》 وَ إِن كَذَّبُوكَ فَقُل لِّي عَمَلِي وَلَكُمْ عَمَلُكُمْ ۖ أَنتُم بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَ أَنَا بَرِيءٌ مِّمَّا تَعْمَلُونَ و اگر تو را تکذیب کردند، بگو: «عمل من براى من، و عمل شما براى شماست. شما از آنچه من انجام مى دهم بیزارید و من (نیز) از آنچه شما انجام مى دهید بیزارم.» کوران و کَران در این آیه و آیات بعد، بحثى که در آیات گذشته در زمینه انکار و تکذیب لجوجانه مشرکان گذشت، همچنان دنبال مى‌شود: در این آیه، طریق جدیدى براى مبارزه به پیامبر(صلى الله علیه وآله)تعلیم داده، مى‌فرماید: اگر آنها تو را تکذیب کنند به آنان بگو: عمل من براى من و عمل شما براى خودتان باشد(وَ إِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ لی عَمَلی وَ لَکُمْ عَمَلُکُمْ). شما از آنچه من انجام مى‌دهم بیزارید، و من هم از اعمال شما بیزارم (أَنْتُمْ بَریئُونَ مِمّا أَعْمَلُ وَ أَنَا بَریءٌ مِمّا تَعْمَلُونَ). این اعلام بیزارى و بى اعتنائى، که توأم با اعتماد و ایمان قاطع به مکتب خویشتن است، اثر روانى خاصى، مخصوصاً در منکران لجوج دارد، و به آنها مى‌فهماند هیچ اصرار و اجبارى در مورد قبول و پذیرش آنها نیست، آنها با عدم تسلیم در مقابل حق، خود را به محرومیت مى‌کشانند، و تنها به خویشتن زیان مى‌رسانند. نظیر این تعبیر در آیات دیگر قرآن نیز آمده است، همان گونه که در سوره کافرون مى خوانیم: لَکُمْ دِیْنُکُمْ وَلِىَ دِیْنِ: آئین شما براى خودتان آئین من هم براى خودم. از این بیان روشن مى‌شود: محتواى این گونه آیات، هیچ گونه منافاتى با دستور تبلیغ یا جهاد در برابر مشرکان ندارد، تا بخواهیم این آیات را منسوخ بدانیم، بلکه همان گونه که گفته شد، این یک نوع مبارزهٔ منطقى، از طریق بى اعتنائى در برابر افراد لجوج و کینه توز است. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: یونس شماره آیه:《۴۳》 وَ مِنْهُم مَّن يَنظُرُ إِلَيْكَ ۚ أَفَأَنتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ لَوْ كَانُوا لَا يُبْصِرُونَ و گروهى از آنان، به سوى تو مى نگرند (امّا گویى هیچ نمى بینند)! آیا تو مى توانى کوران را هدایت کنى، هرچند نبینند؟! در این آیه ، اشاره به دلیل انحراف، و عدم تسلیم آنها در برابر حق مى کند و مى گوید: براى هدایت یک انسان، تنها تعلیمات صحیح و آیات تکان دهنده، اعجازآمیز و دلائل روشن کافى نیست، بلکه آمادگى و استعداد پذیرش و شایستگى براى قبول حق نیز لازم است، همان گونه که براى پرورش سبزه و گل، تنها بذر آماده کافى نمى باشد، زمین مستعد نیز لازم است. لذا نخست مى فرماید: گروهى از آنها به سوى تو گوش فرا مى دهند اما گوئى کَرَند (وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُونَ إِلَیْکَ). با این حال که آنها گوش شنوائى ندارند، آیا تو مى توانى صداى خود را به گوش کَران برسانى، هر چند درک نکنند ؟ (أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَ لَوْ کانُوا لایَعْقِلُونَ). ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: یونس شماره آیه:《۴۴》 إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَٰكِنَّ النَّاسَ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ خداوندهیچ به مردم ستم نمى کند. ولى این مردمند که به خویشتن ستم مى کنند. ولى بِدان، و آنها نیز باید بدانند: این نارسائى فکر، و عدم بصیرت، و نابینائى از دیدن چهره حق، و ناشنوائى در برابر گفتار خدا، چیزى نیست که با خود از مادر به این جهان آورده باشند، و خداوند به آنها ستمى کرده باشد; بلکه این خود آنها بوده اند که با اعمال نادرستشان، و دشمنى و عصیان در برابر حق، روح خود را تاریک، و چشم بصیرت و گوش شنوایشان را از کار انداختند; چرا که: خداوند به هیچ کس از مردم هیچ ستمى روا نمى دارد، بلکه این مردمند که به خویشتن ستم روا مى دارند (إِنَّ اللّهَ لایَظْلِمُ النّاسَ شَیْئاً وَ لکِنَّ النّاسَ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ). ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: یونس شماره آیه:《۴۵》 وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَن لَّمْ يَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِّنَ النَّهَارِ يَتَعَارَفُونَ بَيْنَهُمْ ۚ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللَّهِ وَ مَا كَانُوا مُهْتَدِينَ (به یاد آور) روزى را که (خداوند) آنها را جمع خواهد کرد. آنچنان که (احساس مى کنند) گویى جز ساعتى از روز، (در دنیا) توقّف نکردند. به آن مقدار که یکدیگر را (ببینند و) بشناسند. به یقین آنها که لقاى خداوند (و روز رستاخیز) را تکذیب کردند، زیان بردند وهدایت نیافتند. زیانکاران به دنبال شرح بعضى از صفات مشرکان در آیات گذشته، در اینجا اشاره به وضع دردناکشان در قیامت کرده مى فرماید: به خاطر بیاور آن روز را، که خداوند همه آنها را محشور و جمع مى کند، در حالى که چنان احساس مى کنند که تمام عمرشان در این دنیا بیش از ساعتى از یک روز نبوده، به همان مقدار که یکدیگر را ببینند و بشناسند (وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ کَأَنْ لَمْ یَلْبَثُوا إِلاّ ساعَةً مِنَ النَّهارِ یَتَعارَفُونَ بَیْنَهُمْ). این احساس کم بودنِ مقدار اقامت در دنیا، یا به خاطر آن است که; اصولاً زندگى دنیا در برابر زندگى جاویدان قیامت، به مقدار ساعتى بیش نیست. یا به خاطر آن است که; این دنیاى ناپایدار چنان با سرعت بر آنها گذشته، که گوئى یک ساعت بیش نبوده است. و یا این که به خاطر عدم استفاده صحیح از عمر خود، چنین مى پندارند که: همه عمرشان بیش از یک ساعت ارزش نداشته است! بنا بر آنچه در تفسیر فوق گفتیم، جمله: یَتَعارَفُونَ بَیْنَهُمْ: یکدیگر را مى شناسند ، اشاره به مقدار درنگ آنها در دنیا است، یعنى: آن چنان عمر را کوتاه احساس مى کنند که، گویا تنها به مقدارى بوده که دو نفر یکدیگر را ببینند و معارفه اى در میان آنها انجام گردد و از همدیگر جدا شوند. این احتمال نیز در تفسیر آیه داده شده است که: منظور احساس کوتاهى زمان دوران برزخ است، یعنى آنها در دوران برزخ در حالتى شبیه به خواب فرو مى روند، که گذشت سال ها و قرون و اعصار را احساس نمى کنند، به طورى که به هنگام رستاخیز فکر مى کنند، دوران برزخشان ـ که شاید هزاران و یا ده ها هزار سال بوده ـ بیش از ساعتى نبوده است. شاهد این تفسیر، آیات ۵۵ و ۵۶ سوره روم است که مى گوید: وَ یَوْمَ تَقُومُ السّاعَةُ یُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ ما لَبِثُوا غَیْرَ ساعَة کَذلِکَ کانُوا یُؤْفَکُونَ * وَ قالَ الَّذِیْنَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ الإِیْمانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِى کِتابِ اللّهِ إِلى یَوْمِ الْبَعْثِ فَهذا یَوْمُ الْبَعْثِ وَ لکِنَّکُمْ کُنْتُمْ لاتَعْلَمُونَ و روزى که قیامت بر پا شود، مجرمان سوگند یاد مى کنند که جز ساعتى (در عالم برزخ) درنگ نکردند! این چنین از درک حقیقت بازگردانده مى شوند * ولى کسانى که علم و ایمان به آنان داده شده مى گویند: شمابه فرمان خدا تا روز قیامت (در عالم برزخ) درنگ کردید، و اکنون روز رستاخیز است، اما شما نمى دانستید ! از این دو آیه استفاده مى شود: گروهى از مجرمان به هنگامى که قیامت بر پا مى شود، سوگند یاد مى کنند که دوران برزخشان ساعتى بیش نبوده است، ولى مؤمنان به آنها مى گویند: دورانى طولانى بوده، و هم اکنون قیامت بر پا شده است و شما نمى دانید! (و مى دانیم برزخ براى همه یکسان نیست، که شرح آن را ذیل آیات مناسب خواهیم داد). مطابق این تفسیر، معنى جمله یَتَعارَفُونَ بَیْنَهُمْ چنین خواهد بود که: آنها به قدرى زمان برزخ را کوتاه احساس مى کنند، که هیچ مطلبى از دنیا را فراموش نکرده اند، و یکدیگر را به خوبى مى شناسند . و یا این که: اعمال زشت یکدیگر را در آنجا مى بینند و باطن یکدیگر را مى شناسند و این خود یک رسوائى بزرگ براى آنها است. آنگاه اضافه مى کند: در آن روز به همه آنها ثابت مى شود: افرادى که روز رستاخیز و ملاقات پروردگار را تکذیب کردند، زیان بردند (قَدْ خَسِرَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِلِقاءِ اللّهِ)، و تمام سرمایه هاى وجود خود را از دست دادند، بى آن که نتیجه اى بگیرند. و اینها به خاطر این تکذیب و انکار و اصرار بر گناه و لجاجت، آمادگى هدایت نداشتند (وَ ما کانُوا مُهْتَدینَ). چرا که قلبشان تاریک، و روحشان ظلمانى بود. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: یونس شماره آیه:《۴۶》 وَ إِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلَىٰ مَا يَفْعَلُونَ اگر ما، پاره اى از مجازاتهایى را که به آنها وعده مى دهیم، به تو نشان دهیم، و یا (پیش از آن که گرفتار عذاب شوند،) تو را از دنیا ببریم، در هر حال، بازگشتشان به سوى ماست. و خداوند بر آنچه آنها انجام مى دادند گواه است. در آیه بعد به عنوان تهدید کفار، و تسلّى خاطر پیامبر(صلى الله علیه وآله) چنین مى فرماید: اگر ما قسمتى از مجازات هائى را که به آنها وعده داده ایم به تو نشان دهیم، و در زمان حیات خود، عذاب و مجازات آنها را ببینى، و یا اگر پیش از آن که به چنین سرنوشتى گرفتار شوند تو را از این دنیا ببریم، به هر حال بازگشتشان به سوى ما است، و خداوند شاهد و گواه اعمالى است که انجام مى دادند (وَ إِمّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِلَیْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللّهُ شَهیدٌ عَلى ما یَفْعَلُونَ). ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: یونس شماره آیه:《۴۷》 وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولٌ ۖ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لَا يُظْلَمُونَ براى هر امّتى، پیامبرى است. هنگامى که پیامبرشان به سوى آنان بیاید، بعدالت در میان آنها داورى مى شود. و ستمى به آنها نخواهد شد. در این آیه، یک قانون کلّى درباره همه پیامبران، و از جمله پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)، و همه امت ها، از جمله امتى که در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله)مى‌زیسته‌اند بیان کرده، مى‌گوید: هر امتى رسول و فرستاده‌اى از طرف خدا دارد(وَ لِکُلِّ أُمَّة رَسُولٌ). و مى‌افزاید: هنگامى که فرستاده آنها آمد و ابلاغ رسالت کرد،(و گروهى در برابر حق تسلیم شدند و پذیرفتند، و گروهى به مخالفت و تکذیب برخاستند)، با عدالتش در میان آنها داورى مى‌شود، و هیچ کدام از آنها مورد ستم واقع نمى‌شوند(فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لایُظْلَمُونَ) مؤمنان و نیکان باقى مى‌مانند، و بدان و مخالفان یا نابود مى‌شوند و یا محکوم به شکست. همان گونه که درباره پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)و امت معاصرش چنین شد، مخالفان دعوتش یا در جنگ‌ها از میان رفتند، و یا سرانجام شکست خورده، از صحنه اجتماع طرد شدند، و مؤمنان زمام امور را به دست گرفتند. بنابراین، قضاوت و داورى که در این آیه به آن اشاره شده، همان قضاوت تکوینى و اجرائى در این دنیا است، و اما این که بعضى از مفسران احتمال داده اند: اشاره به داورى خدا در قیامت باشد، خلاف ظاهر است. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری