eitaa logo
بانوان نمونه
40.9هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
58 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/zB7W.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تعریف حجاب از زبان دکتر عزیزی ،هم کلی بخند😂😂 هم یه کوچولو یاد بگیر ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کلیپ تصویری 🔵 بد ترین زنان کدامند...⁉️ ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
استفاده از زیور آلات مقابل نامحرم منظور از زینت چیست، که خانمها باید از نامحرم بپوشانند؟ 🔖به زینت هایی گفته می شود که جزء بدن شخص به شمار نمی رود، (مانند انواع زیورهای طلا و جواهر)، و هم به آرایش هایی گفته می‌شود که به بدن شخص متصل بوده و گویی جزئی از اوست؛ (همانند سرمه و رنگ مو). علاوه بر این، خود زیبایی های طبیعی بدن (اندام و زیبایی های بدن) نیز زینت به شمار می‌رود. و در کل هر چیزی که عرفاً زینت محسوب گردد بانوان باید آن‌ها را در برابر مرد نامحرم بپوشانند. البته صورت و دست‌ها تا مچ از اندامهایی هستند که اگر بدون زینت باشند از این حکم مستثنی می‌باشند. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
🔖پرهیزگاری زن یکی از جنبه‌های مثبت اوست که در شعر معاصر به آن پرداخته‌شده است: تراوش امید ما از ناامیدی‌ها/ خنده‌ی زن پرهیزگاری بود/ که بر بدن مقوایی عروسکی کاغذی فرو رفت 📚(احمدی، احمدرضا(۱۳۷۱)، همه‌ی آن سال‌ها، تهران، انتشارات مرکز ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◼️امام رضا علیه السلام فرمودند: ◾️يَنْبَغى لِلرَّجُلِ اَنْ يُوَسِّعَ عَلى عِيالِهِ لِئـَلاّ يَتَمـَنَّوْا مـَوْتـَهُ. ▪️سزاوار است كه مرد، در هزينه ها و خرجها بر خانواده خود توسعه و گشايش دهد، تا آرزوى مرگش را نداشته باشند. 📚من لا يحضره الفقيه، ج 23، ص 68 ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
📚📚 📚 📓نام کتاب زنان انسان ساز اثر ✍ مریم گلی پور موضوع : شخصیت شناسی و سبک زندگی زنان تراز اسلام 👇👇👇 فصل اول : شخصیت شناسی و آشنایی با سبک زندگی مادران معصومین علیهم السلام فصل دوم : گلگشتی بر شخصیت و سلوک مادران انبیاء فصل سوم : تبلیغ و پاسداری برخی از زنان مبلّغه از ارزش های دینی فصل چهارم : آشنایی با برخی از زنان راوی حدیث فصل پنجم : زنان و قائم مقامی امام معصوم علیهم السلام فصل ششم : نقش های حمایتی زنان در روز عاشورا ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
♻️ام علاء الحسون، (عالم، محدث) ایمان، دختر حاج جعفر حسون و همسر مهندس عبد الحسین حسون است که در بغداد به دنیا آمد و در خانه پدرش در آنجا بزرگ شد.پس از ازدواج با پسر عموی پدرش، به کوفه (محله کنده) رفت. ♻️ام علاء در منزل همسرش به تحصیل علوم شرعی پرداخت و در جلسات بانوان که در آنجا منعقد می شد، شرکت می کرد و نزد عمویش شیخ زهیر الحسون تلمذ کرد. ♻️آیت الله مرعشی در سالهای آخر عمرش، در منزل شیخ حسون (عموی ام علاء) از وی امتحان گرفت و به او اجازه روایت داد. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
شهیده ملوک گودرزی 🥀ایشان در 33 سالگی ازدواج کرد و صاحب شش فرزد شد . تا مقطع ششم قدیم تحصیل نمود و لحظه ای از تربیت فرزندانش غفلت نکرد. 🥀 صبر و حوصله بسیار زیادی داشت و امتیازات انسانی ستودنی و قابل تقدیری . بسیار مومن و با تقوا بود و هیچ وقت نماز و روزه اش قضا نمی شد . در جلسه قرآن خوانی شرکت می کرد . 🥀آن روز صبح همسرم پس از این که از خواب بیدار شد ، در مورد خوابی صحبت کرد که در شب گذشته دیده بود . گفت پدر مرا که قبلا" مرحوم شده در خواب دیده است و او از ما هشت نفر خواسته که به باغی بزرگ برویم . غروب روز 28/10/65 خوابش تعبیر شد و همسر و همه ی فرزندانم با افتخار شهادت ، به باغ بهشت رفتند . راوی : همسر شهید ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
اُم‌ُّالحَصین دختر إسحاق أحمَسیة از زنان روایت‌کننده از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ام‌حصین، خواهر ابی ارطاة است. عیزار بن حریث و یحیی بن حصین (نوه‌ ام حصین) از او روایت کرده‌اند. پسرش حصین نیز از اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله) است. روایتی از پیامبر(صلی الله علیه و آله ها) نقل کرده است: پیامبر(صلی الله علیه و آله) را دیدم که ‌فرمود: «ای مردم از خدا بترسید و گوش به فرمانش دهید و فرمان‌بردار باشید و اگر برده‌ای حبشی بر شما امیر شد تا هنگامی که فرمان‌های کتاب خدا را برپا می‌دارد- به آن عمل می‌کند- فرمانبردارش باشید و به گفته‌اش گوش فرا دهید» ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چکار کنیم حجاب در جامعه رونق بگیره؟ ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
خاطرات آزاده خدیجه میرشکار ♨️در سال ۱۳۵۹ که جنگ آغاز شد، در شهر "بستان" نزدیک اهواز با خانواده ام زندگی می کردم، آن زمان ۲۰ سال داشتم و به تازگی با همسرم که پاسدار بود، ازدواج کرده بودم. ♨️همزمان با ازدواج ما، امام راحل دستور دادند که باید ارتش ۲۰ میلیونی برای دفاع در برابر دشمن تشکیل شود، من هم برای عمل به فرمایش رهبری همه فنون نظامی را آموختم. ♨️کنار خانه ما حسینیه ای قرار داشت که رزمندگان هنگام بازگشت از خط مقدم، در آن حسینیه به استراحت مشغول می شدند. ♨️زنان محله در آن حسینیه نخستین ستاد پشتیبانی از جنگ در منطقه را تشکیل داده بودند، در آنجا غذا درست می کردند و هر کاری از دستشان برمی آمد برای رزمندگان انجام می دادند. ♨️وقتی درگیری بین رزمندگان با عراقی ها زیاد شد و دیگر جای ماندن در شهر نبود، تقریبا همه اهالی بستان از آن شهر رفتند، آب و برق قطع شده بود، من سه روز بود که از همسرم اطلاعی نداشتم و بسیار نگران بودم. ♨️ بعد از مدتی همسرم به بستان آمد و به من تاکید کرد که باید هر چه سریعتر شهر را ترک کنم و اگر خود نیز زنده ماند حتما نزد من خواهد آمد اما من قبول نکردم و با خانواده ام همراه نشدم و اصرار کردم که باید در کنار همسرم بمانم. ♨️بعد از مدتی شوهرم که اصرار من را برای ماندن در شهر دید، سلاح به دستم داد تا از خودم در برابر دشمن حفاظت کنم، سپس با هم سوار خودرویی که پر از مهمات بود شدیم و من در حالی که سلاح در دست گرفته بودم روی مهمات نشستم. ♨️شوهرم قصد داشت با آن خودرو هم من را به اهواز و نزد خانواده ام برساند و هم مهمات را تحویل رزمندگان در خط مقدم دهد. ♨️همین طور که از شهر سوسنگرد دور می شدیم به نزدیک ایست و بازرسی عراقی ها رسیدیم من فکر کردم که اینها ایرانی هستند و خواستم به آنان بگویم که این مهمات را می خواهیم به رزمندگان بدهیم. ♨️عراقی ها با اشاره من متوجه مهمات داخل خودرو شدند، وقتی همسرم اوضاع را خطرناک دید بلافاصله خودرو را به حرکت درآورد تا با سرعت از آن منطقه دور شود، عراقی ها به تعقیب ما پرداختند و با نشانه گرفتن لاستیک های خودرو آن را متوقف کردند. ♨️در این تعقیب و گریز چند تیر از اسلحه عراقی ها به من و شوهرم اصابت کرد و هر دو زخمی شدیم، عراقی ها وقتی به من رسیدند، من را هل دادند و سلاح از دستم افتاد و آنان همین که سلاح را دیدند فریاد زدند که "زن نظامی اینجا هست". ♨️عراقی ها می خواستند من را تفتیش بدنی کنند، گفتم که من چیزی ندارم و همه مهمات در خودرو است، عراقی ها من و همسرم را اسیر کردند و وجود آن سلاح در کنار من به بزرگترین مدرک برای عراقی ها به عنوان قلمداد کردن من به عنوان یک زن نظامی تبدیل شد. ♨️عراقی ها ما را در آمبولانسی قرار دادند و به مدت یک شبانه روز رهایمان کردند، زخم شوهرم عمیق بود و درد زیادی می کشید، تا صبح با او صحبت می کردم، همین که اذان صبح شد، با همدیگر نماز خواندیم و سپس او به خواب رفت. ♨️ابتدا فکر کردم که شوهرم از درد بیهوش شده، اما همان موقع پس از خواندن نماز به شهادت رسید، عراقی ها بعد از ساعتی به سراغمان آمدند و من را به بیمارستان الاماره در عراق بردند. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
✍️ زن، ستونِ خانه است، اگر مراقب نباشید؛ ناگهان فرو می‌ریزد! زنان بی‌حوصله که می‌شوند، به روزمرگی و خستگی که دچار می‌شوند، حتی همان چای اول صبحی که برایتان دم می‌کنند، طعم تلخش غالب خواهد بود! شب که خسته از مشغله‌های روز، به خانه برمی‌گردید، به چشم خواهید دید که باز هم مثل همیشه، همه چیز مرتب است و سرجای خودش ؛ جز یک چیز.... زندگی رنگ ندارد، عطـر ندارد! و غبار راه نفس خانه را بند آورده است. ▫️آقاجان! حساب کتاب کن، هزینه‌ زیادی ندارد گاهی با جملاتی، با کمکی در کارِ خانه، با هدیه‌‌ی کوچکی، یا یک قرار دونفره‌ی وسط هفته و ... غافلگیرش کنی! نگرانی شما از خستگی و کلافگی‌اش و تلاش برای عوض کردن شرایط؛ پیامی را به قلب او مخابره می‌کند که «برایتان مهم است» √ گاهی همین اقدامات کوچک، خانه را زنده می‌کند و شما می‌توانید دوباره خستگی‌هایتان را پای همین ستون، در کنید... ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
⁉️خانمی که ندانسته چند سال نماز را با چادر نازک در منزل خوانده است، نمازهای گذشته او چه حکمی دارد؟ ✅در صورتی که حجاب زیر چادر کامل بوده و یا جاهل قاصر باشد نماز او صحیح است در غیر این صورت (اگر جاهل مقصر بوده) نمازها را اعاده نماید. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
🔵⚪️ شجاعت حضرت زینب (سلام الله علیها) در مجلس ابن زیاد| بین حضرت زینب (سلام الله علیها) و ابن زیاد در کوفه چه سخنانی رد و بدل شد؟ 👈🏼 ابن زياد سرمست از غرور پيروزى و براى قدرت نمايى، در كاخ خود نشست و اجازه ورود همگانى داد. سپس دستور داد، سر امام حسين (عليه‌السلام) را آورده و در برابرش قرار دهند و آنگاه فرمان داد كه زنان حريم حسينى و كودكانش را وارد كنند. ♻️ حضرت زينب (عليهاالسلام) به صورت ناشناس وارد مجلس شد و در گوشه اى نشست. ابن زياد پرسيد: اين زن كيست؟ پاسخ دادند: «هذِهِ زَيْنَبُ بِنْتُ عَلِيٍّ»؛ (اين زن، زينب دختر على است). ابن زياد رو به زينب كرد و گفت: خدا را سپاس كه شما را رسوا ساخت و نادرستى خبرهاى شما را نشان داد! ♻️ حضرت زينب (عليها السلام) پاسخ داد: «إِنَّما يَفْتَضِحُ الْفاسِقُ، وَ يَكْذِبُ الْفاجِرُ وَ هُوَ غَيْرُنا»؛ (فقط فاسق رسوا مى شود و انسان فاسد دروغ مى گويد و آن هم ما نيستيم و ديگرى است). ابن زياد گفت: «كَيْفَ رَأَيْتِ صُنْعَ اللهِ بِأَخيكِ وَ أَهْلِ بَيْتِكِ»؛ (كار خدا را نسبت به برادرت و خاندانت چگونه ديدى؟) ♻️ حضرت زينب (با صلابت و قدرت) پاسخ داد: «ما رَأَيْتُ إِلاّ جَميلا، هؤُلاءِ قَوْمٌ كَتَبَ اللهُ عَلَيْهِمُا الْقَتْلَ فَبَرَزُوا إلى مَضاجِعِهِمْ، وَ سَيَجْمَعُ اللهُ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ، فَتُحاجُّ وَ تُخاصَمُ، فَانْظُرْ لِمَنِ الْفَلْجُ يَوْمَئِذ، ثَكِلَتْكَ اُمُّكَ يَابْنَ مَرْجانَةَ»؛ (من جز زيبايى و نيكى نديدم، آنها گروهى بودند كه خداوند شهادت را برايشان مقرّر كرد و آنان نيز به آرامگاه خويش شتافتند. به زودى خداوند تو و آنان را [در روز قيامت] گرد خواهد آورد و ميان شما داورى خواهد كرد؛ در آن روز بنگر چه كسى پيروز خواهد بود؟ اى پسر مرجانه! مادرت به عزايت بنشيند). ♻️ عبيدالله بن زياد با شنيدن اين سخنان خشمگين شد و گويا آهنگ قتل آن حضرت را نمود كه عمروبن حُرَيث به وى گفت: اى امير! او زن است و نبايد زن را به گفتارش مجازات كرد. ابن زياد (كه درماندگى خود را احساس كرد) ادامه داد: «خداوند قلبم را با كشتن حسين و خاندانت تشفّى داد!». ♻️ حضرت زينب كبرى (عليها السلام) فرمود: «لَعَمْري لَقَدْ قَتَلْتَ كَهْلي، وَ قَطَعْتَ فَرْعي، وَ اجْتَثَثْتَ أَصْلي، فَإنْ كانَ هذا شِفاؤَكَ فَقَدِ اشْتَفَيْتَ»؛ (به جانم سوگند، بزرگ مرا كشتى و شاخه عمرم را قطع كردى و ريشه مرا از جا درآوردى، اگر اين كار مايه تشفّى قلب توست، به خواسته ات رسيدى). ابن زياد (كه پاسخى نداشت) گفت: «اين زن، پيوسته موزون و مسجّع سخن مى گويد. پدرش نيز شاعر بود». زينب فرمود: «زن (داغدار و مصيبت زده) كجا و مسجّع سخن گفتن كجا». (1) ♻️ مطابق نقل شيخ مفيد، حضرت زينب (عليهاالسلام) فرمود: «ما لِلْمَرْأَةُ وَ السَّجاعَةُ؟ إِنَّ لي عَنِ السَّجاعَةِ لَشُغْلا، وَ لكِنْ صَدْري نَفَثَ بِما قُلْتُ»؛ (زن را با سجع چكار؟ مرا با سجع كارى نيست، آنچه بر زبانم جارى شده، سخنانى بود كه از سوز سينه ام برخاست). (2) به راستى انسان نمى داند در برابر اين همه شجاعت و قدرت روحى چه بگويد؟ جز اينكه در برابر عظمت اين بانوى بزرگ، اين دختر على بن ابى طالب(عليه السلام) زانو به زمين بزند و اعتراف كند كه الفاظ و جمله ها قادر نيستند، عظمت و شهامتى را كه در اين چند جمله در آن شرائط مخصوص و در برابر مرد سفّاك و بى رحمى همچون ابن زياد، نهفته است بيان كند، جز اينكه بگويد به حقيقت تو دختر اميرمؤمنان(عليه السلام) و خواهر حسينى! (3) 📚 (1). ملهوف (لهوف)، ص 200-202 و ارشاد مفيد، ص 472 - 473 (با مقدارى تفاوت). (2). ارشاد مفيد، ص 473. رجوع كنيد به: تاريخ طبرى، ج 4، ص 349-350. (3). گرد آوري از کتاب: عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد،(زیر نظر آيت الله مكارم شيرازى)، امام على بن ابى‌طالب عليه السلام‏، قم‏، 1388 ه. ش‏، ص 576. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
🖤جز پای نگاهت دل من بند نشد آن کیست که در کوی تو دربند نشد 🖤آقا نرسیدم اربعین کرب و بلا... می‌خواستم اما به خداوند نشد... 🖤بر سینه زدم سنگ ابا عبدالله دارد دلم آهنگ ابا عبدالله 🖤امشب شب اربعین و من ایرانم غمگینم و دلتنگ ابا عبدالله... اربعین حسینی تسلیت باد شبتون بخیر ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله : مَن بَكى عَلى مُصابِ هذِهِ البِنتِ (زَينَبَ بَنتِ عَلِيٍّ سلام الله علیها) كانَ كَمَن بَكى عَلى أخَوَيهَا الحَسَنِ و الحُسَينِ سلام الله علیهما پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند : هر كس بر مصيبت‏هاى اين دختر (زينب سلام الله علیه) بگريد، همانند كسى است كه بر برادرانش، حسن و حسين سلام الله علیهما، گريسته باشد.                                                                                                       وفيات الأئمة: ص 431 🧕@banovanebeheshti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📘زینب عقیله بنی هاشم اثر ✍هاشم رسولی محلاتی انتشارات:نشر مشعر 🔖این کتاب به شرح زندگی حضرت زینب سلام‌الله علیها از ولادت تا زمان رحلت می‌پردازد و توسط ‌هاشم رسولی‌محلاتی به نگارش درآمده است. 🔖مقدمه کتاب با ولادت آن حضرت آغاز می‌شود و بخش‌های بعدی آن به دوران کودکی حضرت می‌پردازد و سپس ازدواج ایشان با عبدالله بن جعفر و شمه‌ای از فضائل زینب سلام‌الله علیها را مطرح می‌کند. 🔖نویسنده در ادامه به سفر تاریخی آن حضرت به کربلا همراه با حضرت اباعبدالله و ماجرای شب و روز عاشورا اشاره دارد و سپس روز یازدهم محرم‌الحرام و حرکت کاروان اسرا به کوفه و وقایع آن و خطبه آتشین حضرت زینب در نزد ابن‌مرجانه را روایت می‌کند. 🔖بخش دیگر کتاب به ورود کاروان اسرا به شام و بی‌احترامی‌ یزید به آنها و خواندن اشعار کفرآمیز آن ملعون می‌پردازد و خطبه آتشین و سوزنده آن حضرت را می‌آورد. نویسنده در بخش‌های پایانی کتاب از بازگشت کاروان اسرا و قافله‌سالارشان، حضرت زینب به مدینه‌النبی سخن می‌گوید. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
سُبَیْعَه دختر حارِث اَسْلَمی، از زنان صحابی و راوی حدیث از پیامبر(صلی الله علیه و آله). ♻️ وی پس از صلح حدیبیه مسلمان شد‌ و پس از جدایی از همسرش نزد رسول خدا رفت. آیه ۱۰ سوره ممتحنه درباره ماجرای او نازل شده است. سبیعه سپس با سعد بن خوله ازدواج کرد. پس از درگذشت سعد و متولد شدن فرزندش، با ابوالسنابل قرشی ازدواج کرد. او روایتی درباره عده زن باردار از پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل کرده که مستند فقیهان قرار گرفته است. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
◼️ دیگر تا آخر عمر زیر سایه نرفت و زیر آفتاب می نشست و گریه می‌کرد... در نقل‌ها آمده است: همسر امام حسین علیه السلام، حضرت رباب علیهاالسلام - دختر امرؤ القیس - مادر حضرت سکینه و حضرت علی اصغر علیهما السلام بود. او را به شام بردند با دیگر خاندان آن حضرت، پس از آنکه به مدینه بازگشت و اشراف قریش او را خواستگاری کردند؛ اما حضرت رباب علیها السلام فرمود پدر شوهری پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله دیگر نمیخواهم و یک سال پس از آن سیدالشهدا علیه السلام بیشتر زنده نماند ، در این یک سال زیر سقف نمی رفت و پیوسته گریه و زاری می‌کرد، تا فرسوده و رنجور شد و در آخر درگذشت. در برخی از مقاتل آمده وقتی که کاروان در اربعین به کربلا برگشتند، آن حضرت، دیگر همراه کاروان به مدینه برنگشت بلکه یکسال بر سر قبر أبي عبدالله علیه السلام اقامت کرد و دائما مشغول نوحه و بکاء بود و سپس به مدینه برگشت و از نهایت اندوهی که در دل داشت از دنيا رفت. 📚 الكامل، ج۳/ ص۳۰۰ 📚 نفس المهموم، / ص۴۷۰ - ۴۷۱ 🔹مصقلة بن طحان می‌گوید: از امام جعفر صادق علیه السّلام شنیدم که می‌فرمود: وقتی امام حسین علیه السّلام شهید شد، زوجه کلبیه آن حضرت - حضرت رباب علیهالسلام - برایش عزاداری کرد؛ وَ بَکَتْ وَ بَکَیْنَ النِّسَاءُ وَ الْخَدَمُ حَتَّی جَفَّتْ دُمُوعُهُنَّ ▪️او همراه مابقی زنان وخدمتگزاران به قدری گریه کردند که اشک چشمشان خشک شد. ولی حضرت رباب علیهالسلام دید که چشم یکی از کنیزانش اشک می‌ریزد! او را صدا زد و گفت: چه شده که فقط چشم تو در میان ما اشک دارد؟ گفت: وقتی ناتوان شدم مقداری قاووت(سویق) خوردم، آن بانو پس از این جریان دستور داد تا غذا و قاووت(سویق) به مصیبت زدگان دادند و فرمود: إِنَّمَا نُرِیدُ بِذَلِکَ أَنْ نَتَقَوَّی عَلَی الْبُکَاءِ عَلَی الْحُسَیْنِ علیه السلام ▪️ما این عمل را برای این انجام می‌دهیم تا برای گریستن به امام حسین علیه السلام تقویت شویم. نقل میکنند: یک باقرقره - نوعی مرغ - برای حضرت رباب علیهالسلام به عنوان هدیه فرستاده شد تا به وسیله آن در عزای امام حسین علیه السّلام استعانت کند. وقتی چشم آن بانو به آن افتاد فرمود: این چیست؟ گفتند: هدیه ای است که فلانی فرستاده تا تو به وسیله آن در عزای امام حسین علیه السّلام استعانت نمایی. فرمود : ما که مشغول عروسی نیستیم. این مرغ به درد ما نمی خورد. سپس آن بانو دستور داد تا آن زنان از خانه خارج شدند. وقتی از خانه خارج شدند اثری از آنان احساس نشد. گویا در میان آسمان و زمین پرواز کردند و اثری به جای نگذاشته و ناپدید شدند. (گویی آن زنان یا از ملائکه یا از جنیان بودند چنانکه علامه مجلسی نیز به این مطلب اشاره فرموده است) 📚 الکافی ج۱ ص ۴۶۶ ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
🥀شهید قدیره محمودی 🌹این شهیده در بهمن ماه سال 1338 در خانواده ای مستضعف و مومن در شهرستان تویسرکان پا به عرصه وجود نهاد ایشان از هیچ کوششی در راه سربلندی خانواده اش دریغ نمی کرد و به عنوان یک معلم انقلابی نیز این نعمت را سرمایه دانش آموزان نمود و همواره می گفت ای کاش همه مردم منسجم و یک پارچه در راه پیشبرد انقلاب اسلامی فعالیت نمایند تا هر چه زودتر این انقلاب به سرمنزل مقصود برسد. 🌹مطالعه کتب مذهبی و آیات قرآنی از این معلم شهید زنی ساخته بود که الگوی همکاران و همه زنان قرار گرفت، 🌹 این طور نقل شده که بارها از خدا طلب شهادت می کرد و می گفت ای کاش به ماهم اجازه می دادند در میدان نبرد در مقابل کفر جهانی مبارزه کنیم . 🌹سرانجام در تاریخ 12/11/1365 هنگامی که ایشان به همراه سایر همکاران از محل کار به خانه بر می گشت مینی‌بوس حامل آن ها مورد حمله هوایی هواپیماهای متجاوز رژیم بعث عراق قرار گرفت و به آرزوی دیرینه خود رسید. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄