🌹#من_زنده_ام 🌹
#قسمت_شصت_و_پنجم
بی بی در تدارک عزاداری سیدالشهدا بود و مطمئن که این روضه ها گره گشاست و همه چیز بعد از دهه ی عاشورا حل خواهد شد. می گفت اشکال کار شما اینه که اعتقادتون ضعیفه و همه ی مشکلات رو خودتون میخواهید حل کنید مشکل گشا سالار شهیدانه. او به این حرف قلباً اعتقاد داشت. مراسم عزاداری را طوری برگزار می کرد که هر رهگذری بر در آن خانه مکث می کرد. روضه ی دهه ی عاشورای آن سال بیبی کاملاً حماسی و سیاسی شده بود. بیشتر کسانی که پای منبر می نشستند جوانها بودند که حرف از رسالت خون امام حسین (علیه السلام) و روزگار امروز می زدند. راستی که چقدر روضه های بی بی باطن او را صیقل داده و ضمیرش را روشن کرده بود حوادث بعد از دهه ی عاشورا مشکلات را آسان تر و راه را هموارتر میکرد وقتی به صورت خانوادگی به تظاهرات و راهپیمایی می رفتیم حتی بی بی نیز همپای ما بود مردم کسانی را که به راهپیمایی نمی آمدند یا مانع آمدن بقیه میشدند ساواکی خطاب می کردند. با وجود اینکه مرکز استان خوزستان اهواز بود به دلیل وجود پالایشگاه و اهمیت اقتصادی شهر آبادان سازمان مرکزی اطلاعات و امنیت (ساواک) استان در آبادان قرار داشت جمعیت تظاهر کننده ساواک و اعوان و انصارش را به انزوا کشانده بودند حوادث سیاسی و جابه جایی های پی در پی نخست وزیرها و فرار شاه و فرح نوید بخش پایان رژیم ستم شاهی و آمدن امام بود. اما بعضی ها فکر می کردند مثل بیست و هشت مرداد ۱۳۳۲ باز هم شاه بر میگردد و برایش آش پشت پا می پختند او فرار کرده بود اما هنوز مأموران نظامی دور مجسمه ی او مسلح ایستاده بودند. در خیلی از شهرها مجسمه ی شاه را انداخته بودند اما در آبادان به زور اسلحه از مجسمه ی او محافظت می شد.
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄