eitaa logo
بانوان نمونه
40.8هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
58 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/zB7W.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️امام باقر علیه‌السلام: إنّما مَثَلُ الحاجَةِ إلى‏ مَن أصابَ مالَهُ حَديثاً كمَثَلِ الدِّرْهَمِ في فَمِ الأفْعى‏: أنتَ إلَيهِ مُحْوِجٌ وأنتَ مِنها على‏ خَطرٍ. حكايت محتاج شدن به آدم نوكيسه، حكايت درهمى است كه در دهان افعى است؛ هم به آن نياز دارى و هم از افعى در خطر هستى. 📚تحف العقول، ص۲۹۴. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 روایت شنیدنی محمد تیجانی(عالم اهل سنت شیعه شده و صاحب کتاب آنگاه هدایت شدم) از شیعه شدن یک عالم اهل سنت دیگر ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
D1738864T17406896(Web).mp3
18.46M
📓 روایت زندگی فرخنده قلعه نوخشتی# نویسنده: زینب بابکی راوی معصومه عزیز محمدی . 🌱🌸 ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
پیش از این هم سه، چهارباری سیدحسن را حضوری ملاقات کرده بود. ۲۵ سال در سوریه زندگی کرده بود و حدود ۹
هدیه سیدحسن نصرالله به همسر سید رضی آشنایی سیدحسن نصرالله و سیدرضی موسوی برمی گشت به سال ۶۴. سیدرضی با اولین گروهی که به لبنان رفتند راهی شد. در آن زمان عباس موسوی فرمانده مقاومت بود. آشنایی‌ دیرینه داشتند. ولی ۱۰ سال پیش آخرین باری بود که مهناز سادات سیدحسن نصرالله را ملاقات کرد. در آن دیدار نزدیک ۴۰ تا خانواده بودند. سیدحسن وقتی مهناز سادات را دید، از سید رضی خیلی تعریف کرد و گفت: خانم سیدرضی هم یک فرزند معلول دارند که واقعا خودش به تنهایی بزرگ می‌کند. سیدحسن کنار هر خانواده‌ای چند دقیقه می‌ماند و با آن‌ها عکس یادگاری می‌انداخت. مهناز سادات چیزی به ذهنش رسید. به طرف سیدحسن رفت. آرام به سیدحسن گفت: آقا جان عکس گرفتن شما تمام شد؟ سیدحسن فکر کرد مهناز سادات دوباره می‌خواهد عکس بگیرد جواب داد: دو خانواده دیگر مانده است. شما می‌خواهید دوباره عکس بگیرید خانم سید. مهناز سادات گفت: نه من یک خواسته دارم. اگر عکس شما تمام شد، می‌شود عبا و عمامه‌تان را به من بدهید. سیدحسن جواب داد: چرا نمیشود. صبر کنید من با این دو تا خانواده عکس بگیرم. مهناز سادات که به سر میزش برگشت خانم‌ها با کنجکاوی می‌پرسیدند: به سید حسن چه چیزی گفتید؟ با شوخی و خنده جواب داد: محرمانه بود. عکس‌ها که تمام شد، سیدحسن عبا و عمامه‌اش را تا کرده و با احترام دودستی به مهناز سادات تقدیم کرد. همه شوکه شدند. می‌گفتند: چرا به ذهن ما نرسید بگوئیم آقا انگشترتان را به ما بدهید. سیدرضی تا قبل از شهادت موقع نماز عبای سیدحسن را می‌پوشید. مهناز سادات بعد از شهادت سید رضی عبا و عمامه را تبرک نگه داشت ولی نمی‌دانست به این زودی روزهایی می‌رسد که باید کنار نام سیدحسن هم پیش‌وند شهید بگذارد. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
📌خلع احمدشاه قاجار از سلطنت و انحلال سلسله قاجار ▫️احمد شاه قاجار هفتمین و آخرین پادشاه سلسله قاجار در ۱۲۷۵ شمسی در تبریز متولد شد و در ۱۳ سالگی به سلطنت رسید. 🔹سال‌های جنگ اول جهانی بحرانی‌ترین سال‌های حکومت احمد شاه بود. با آنکه احمد شاه دولت ایران را بی‌طرف خواند، اما در سال‌های جنگ، ایران به اشغال روسیه و انگلیس و عثمانی در آمد، سپس قرارداد ۱۹۱۹ به این اشغالگری رسمیت بخشید و سبب تجزیه ایران شد. 🔸در این سال‌ها احمدشاه در ازاء دریافت حقوق از روسیه و انگلیس در برابر طرح‌های آنان سکوت می‌کرد و به روی کار آمدن رئیس‌الوزراهای مورد نظر آنان در کشور تن می‌داد. 🔻در سال‌های پایانی حکومت وی، کودتای مشترک رضاخان و سیدضیاءالدین طباطبائی، به وقوع پیوست. در دوران نخست وزیری رضاخان مقدمات سلب قدرت از احمد شاه و انقراض سلسله قاجار فراهم شد و این سلسله نهایتاً به موجب مصوبه‌ای که در آبان ۱۳۰۴ در مجلس شورای ملی به تصویب رسید، منقرض گردید. 🔺 به موجب این مصوبه و همزمان با کودتای رضاخان، احمد شاه که از دو سال قبل در اروپا بسر می‌برد از سلطنت خلع گردید. در انتها برادر و ولیعهد او محمدحسن میرزا نیز به شکل موهن و تحقیر‌آمیزی از ایران خارج شد. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
🚨 ارزش این خاک! 🪴 اگر مردم می‌دانستند و قدر حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها را می‌شناختند، دور حرم ایشان یک خندق حفر می‌شد؛ یعنی از بس می‌آمدند خاک‌های اطراف حرم ایشان را بر می‌داشتند، یک خندق دور حرم پدید می‌آمد. نمی‌دانند این خاک چقدر ارزش دارد! ۱۳۹۰/۰۷/۲۴ علیها السلام ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
📌 شهادت سردار نورعلی شوشتری 🔹 نورعلی شوشتری در سال ۱۳۲۷ در خانواده‌ای ترک‌زبان در روستای ینگجه، بخش سرولایت، نیشابور زاده شد. وی پس از وقوع انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به عضویت این نهاد درآمد. 🔸 شوشتری در دوران دفاع مقدس در عملیات‌های «فتح‌المبین» و «بیت‌المقدس» حضور داشت و در عملیات والفجر مقدماتی با کمک سردار قاآنی لشکر ۵ نصر را تشکیل داد. 🔹 سردار شوشتری با شهدایی همچون مهدی باکری و عبدالحسین برونسی همرزم بود و فرمانده لشکر پنج قرارگاه نجف و قرارگاه حمزه را بر عهده داشت. او هفت بار شدیدا مجروح شد. 🔻شهید شوشتری درحالی‌که جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه بود، فرماندهی قرارگاه قدس زاهدان را نیز عهده‌دار شد. وی در ۲۶ مهرماه ۱۳۸۸ در همایش وحدت در سیستان و بلوچستان بر اثر انفجار انتحاری یکی از اعضای گروهک تروریستی جندالله به فیض شهادت رسید. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
افسر صهیونیست از شجاعت و جسارت خدیجه به خشم آمد و با قنداق تفنگ به او ضربه‌ای زد. زنان حاضر شروع به
زندانی شدن خدیجه حرز خدیجه در یکی از شب‌های دسامبر ۱۹۸۳ در حالی که برای فرار از سرما و برف به منزلش رفته بود، بازداشت شد. عناصر تا بن دندان مسلح رژیم صهیونیستی در شب تاریک به منزل وی حمله کردند و او را با یک خودروی پیک آپ به بازداشتگاه منتقل کردند. در طول عزیمت به بازداشتگاه چشمان خدیجه بسته بود. چند ساعت بعد آنها به ساختمان بازداشتگاه رسیدند. او ۱۵ روز در بازداشتگاه مورد شکنجه جسمی و روانی قرار گرفت. لحظات وحشتناکی بود. سرش را با کیسه‌ای سیاه پوشانده بودند و با چوب بر سرش ضربه می‌زدند. در سرمای شدید آن روز‌ها آب سرد بر سرش می‌ریختند. تهدیدات و فشار‌های روانی نیز همچنان ادامه داشت. زندانبانان تلاش داشتند روح و جسم خدیجه را به فرسایش بکشاند. سخت‌ترین شکنجه‌ها زمانی بود که زندانبانان تهدید می‌کردند که حجاب او را بر می‌دارند یا به مادرش توهین می‌کردند. در ادامه او را وارد یک اتاق با دیوار‌های سیاه کردند. آب از زیر بازداشتگاه وی روان بود و لحظات سخت و وحشتناکی بود. با یاد خدا دل خدیجه آرام گرفت و از او خواست قلبش را برای عدم اعتراف محکم کند. او با وجود تمامی شکنجه‌ها و درد‌ها و فشار‌های روانی اعترافی نکرد. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تفاوت قدرت بشری با قدرت الهی ۱۳۶۱/۰۷/۲۲ ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
اما در آبادان به زور اسلحه از مجسمه او محافظت میشد عصر یکی از روزهای دی ماه بود. سلمان و محمد شتاب زده به خانه آمدند و به سرعت با ماشین رحیم به میدان مجسمه رفتیم. لحظه به لحظه به جمعیت تظاهر کنندگان اضافه می‌شد و سرانجام هجوم و فریادهای مردم مجسمه ی سنگی شاه را در هم شکست و فروریخت. یک شب که قرص ماه کامل و سرها همه به سوی آسمان بود این حرف که عکس امام توی ماه پیدا شده زبان به زبان میگشت. به سرعت به کریم که دانشجوی مهندسی عمران دانشگاه پلی تکنیک تهران بود و همیشه خبرهای دست اول را با نامه یا به واسطه رحیم به ما می رساند زنگ زدیم، او هم گفت: قرص ماه که تهران و آبادان نداره آره اینجا هم ما داریم عکس امام رو توی ماه میبینیم. حتی آنهایی که در آمریکا هستند هم عکس امام را در ماه می بینند. هیچ کس در خانه نمانده بود ساعت ها به ماه خیره بودیم. آنچه می دیدیم درست بود تصویر امام که در دلهایمان جا داشت اکنون در قرص ماه قاب شده بود. از هر کوچه یا زاویه ای که به ماه می نگریستم عکس امام در ماه دیده می شد. هر کس آشنا یا فامیلی در شهر یا کشور دیگری داشت به مخابرات میرفت و تأیید میگرفت. هر چه بیشتر به قرص ماه نگاه می کردیم بیشتر به یقین میرسیدیم آن شب برای اینکه حتی یک لحظه تصویر امام را از دست ندهیم چشم بر هم نگذاشتیم. با آنکه تعداد خانه های دو طبقه یا چند طبقه در آبادان کم بود برای اینکه اندکی به قرص ماه نزدیک تر شویم همه به پشت بام ها رفته بودیم و با حیرت از انقلاب و ماه و امام می گفتیم و حظ میکردیم بسیاری از کسانی که در حاشیه ی شهر آبادان و خرمشهر بودند گوسفند قربانی کردند عده ای مرتب اذان می گفتند و راهپیمایی میکردند هیجان مردم غیر قابل وصف و کنترل بود. طلبه های ٩٤ من زنده ام مسجد نه رد و نه تأیید میکردند مرتب با قم و دانشگاه ها در تماس بودند اما صبح روز بعد آیت الله جمی که عالمانه و با درایت، حرکت انقلابی و اسلامی مردم شهر را مدیریت میکرد اعلام کرد این شایعه از موهومات است باور نکنید دشمن به اعتقادات شما حمله کرده است و شایعه پراکنی می کند. دانشگاه های فیزیک اعلام کردند که این تصویر سایه روشن پستی بلندی های کره ماه است و هر کس میتواند بر این اساس تصویری را که دوست دارد در ذهن خود تجسم کند. اگرچه علمای قم و مشهد گفتند این تصویر ساخته ی ذهن است اما حکایت آن عشق عمیق قلبی ما به امام بود که همه یک تصویر میدیدیم و برایمان قابل انکار نبود. حقیقتاً عکس امام در ماه نبود اما در چشم خانه ی ما بود. مگر نه اینکه مجنون به هر جا می رسید لیلی را میدید به کوه میرسید به دریا میرسید جز لیلی کسی را نمی دید. ما می توانستیم عکس امام را در رود در دیوار خانه، روی برگ درخت و در همه جا ببینیم. 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 آیت الله حاج شیخ غلامحسین جمی؛ عالم ابوذر منش و مردم دوستی که نقش عمده ای در تبیین و تبلیغ اندیشه ی امام خمینی در سال های دهه چهل و پنجاه در آبادان و خوزستان داشت او به ویژه در یکی دو سال پایانی رژیم پهلوی محور هماهنگی نیروهای انقلابی بود و در این راه رنج ها و دردهای را به جان خرید و پس از پیروزی انقلاب اسلامی از سوی امام امت به سمت امام جمعه ی آبادان منصوب شد. آیت الله جمی در سالهای دفاع مقدس به ویژه در طول محاصره ی شهر آبادان با حضور در میان رزمندگان و مردم و برپایی نماز جمعه نقش تعیین کننده ای در مقاومت این شهر در برابر تهاجم نیروهای بعثی و شکست محاصره ی آن ایفا کرد. آن فقید سعید در سالهای پس از جنگ نیز در کنار مردم ماند تا هم مرهمی بر دردها و رنج های آنان باشد و هم یاور آنان در بازسازی ویرانه های شهر آیت الله جمی که نماد دینداری، اخلاق و مسئولیت شناسی بود و در تمام طول زندگی ساده زیست مردمی ماند و دل در گرو دنیا ننهاد؛ سرانجام در شامگاه هفتم دی ماه سال ۱۳۸۷ از دنیای فانی پرکشید تا در ملکوت اعلی همنشین شهیدان و صالحان باشد. یادش جاودانه باد. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️امام جواد علیه السلام: مَنْ عَمِلَ عَلَى غَيْرِ عِلْمٍ مَا يُفْسِدُ أَكْثَرُ مِمَّا يُصْلِح‏... 💬 کسیکه بدون آگاهی عمل کند بیشتر خرابکاری میکند تا اصلاح. 📚بحارالانوار ج‏۷۵، ص۳۶۴. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
سخنرانی شب 1403.07.25.mp3
51.54M
💠 سخنرانی | مقام حضرت معصومه علیهاالسلام 🎙 حجت الاسلام والمسلمین ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
یحیی سنوار.mp3
1.26M
«یحیی» شد داغی نو، بر ما آوار یحیی السّنوار... یحیی السّنوار... مردی وصفش: طوفان... طوفان... نامش:گمنام، کارش پیکار مردی چون رعد، حرفش کوتاه مردی چون کوه، عزمش بسیار مردی چونان: لشکر لشکر هم بی‌مانند، هم بی‌تکرار از خشم او، از چَشم او دست صهیون افتاد از کار در قربانگاه، چون اسماعیل خلوت کرده ست، با یار انگار باید خون شد در راه قدس باید رد شد از این دیوار ای دل ما را، همچون یحیی بی‌سر با دوست تنها بگذار میلاد عرفان‌پور «آمین» کانال شعرهای میلاد عرفان‌پور @erfanpoor
D1738865T13241682(Web).mp3
19.35M
📓 روایت زندگی فرخنده قلعه نوخشتی# نویسنده: زینب بابکی راوی معصومه عزیز محمدی . 🌱🌸 ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
احمد بن ادریس قمی، از محدثان شیعی; - زکریا بن آدم، از اصحاب امام رضا علیه السلام; - ابوعبدالله محم
7⃣حوزه علمیه قم یکی دیگر از برکات مزار مقدس بانوی دو عالم، حضرت معصومه علیها السلام در شهر قم، رونق گرفتن حوزه علمیه می باشد. تاریخ این کانون علم و فقاهت به قرن ها قبل بر می گردد. ابراهیم بن هاشم قمی، سعد بن عبدالله قمی، احمد بن اسحاق قمی، علی بن بابویه قمی و ده ها محدث و عالم شیعی از اوایل قرن سوم هجری به بعد، زمینه گسترش علم و ادب و حدیث را در این شهر ایجاد کرده بودند. این حوزه علمی کم و بیش تداوم داشت و ترویج علم در این شهر همچنان در طول تاریخ ثمرات پرباری به همراه همانا بهشت دارای هشت در است که یکی از آن درها مخصوص مردم قم است. آنان شیعیان برگزیده ما در میان سایر شهرها هستند. خداوند ولایت و محبت ما [اهل بیت] را با طینت آنان عجین کرده است. حضرت سلام الله علیها ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
📍آزادی زن در دو اندیشه: در اندیشه الهی، زن با خودسازی، انسان سازی و تاریخ سازی برای آزادی خود و دیگران از هرچه مانع کمال انسانی است تلاش می کند. در اندیشه غیرالهی، زن باجلوه گری، شهرت طلبی و قدرت طلبی برای آزادی از هرچه که مانع لذت هایش میشود، تلاش می کند. ➖➖➖➖➖➖ ❌پدر شیرئل عضو سابق ساواک است که بعد از انقلاب به اسرائیل پناهنده شد و دخترش را تشویق می‌کند تا به ارتش اسرائیل بپیوندد. شیرئل بعد از حضور در دانشکده افسری ارتش به نیروهای رژیم صهیونیستی اضافه شد، او دوره‌های کماندویی را در آمریکا طی کرده، همچنین به عنوان تک تیرانداز در ارتش اسرائیل شناخته می‌شد. 💎رزان اشرف النجار، ‌مادر ۲۱ ساله فلسطینی که دوره‌های پزشکی را در بیمارستانی در خان یونس گذرانده بود، چندین بار در نتیجه استنشاق گازهای اشک‌آور مصدوم شده بود، اما این چیزی از عزم او برای مبارزه با اشغالگری صهیونیستی نکاسته بود. او در مصاحبه ای با شبکه المیادین گفته بود: من در سرزمینم باقی خواهم ماند و حق خودم را با دست خودم خواهم گرفت. با وجود تمامی خطرات من با تمام توان به کار خود ادامه و تمامی مصدومان را نجات خواهم داد. ما در اینجا باقی خواهیم ماند تا اینکه سرزمینمان را بازپس بگیریم. و در مصاحبه با نیویورک تایمز تاکید کرده بود: «ما یک هدف داریم؛ نجات جان انسان‌ها و رساندن این پیام به گوش جهانیان که بدون تسلیحات (نیز) ما قادر به انجام هر کاری هستیم» رزان در حالی‌که برای کمک به زخمی ها دستانش را بالا گرفته بود، توسط تک‌تیراندازهای اسرائیلی در لباس پرستاری به شهادت رسید.😭 🧕@banovanebeheshti
🩸 شهید یحیی السنوار: صلح و مذاکره درکار نیست؛ یا پیروز می‌شویم یا کربلا رخ می‌دهد. 🔘 هنگام شهادت در میدان جنگ بود، لباس رزم بر تن اسلحه در دست در محاصره دشمن دشمنی ترسو که از راه دور به او حمله می‌کرد، با چند مرحله شلیک توپ! با دستِ از بازو قطع شده و پیکری به خاک و خون کشیده تا آخرین قطره‌ی خون و لحظه‌ی عمرش مقاومت کرد. پس از شهادت با تکه ای چوب دهانش را باز کردند و عکس گرفتند. پیکرش به شهر دشمن رفت و هلهله یزیدیان و یهودیان ... 🥀 در دنیایی پر از نامرد، او مرد بود؛ مرد میدان. صادقانه بر سر حرفش ماند و به همان راهی رفت که وعده داده بود. ✨ مقاومت زنده است و زنده می‌ماند؛ چون شهدا زنده‌اند و راهشان ادامه می‌یابد. 🏷 🧕🏻@banovanebeheshti
📌 وفات حکیم محمدرضا مهدوی قمشه‌‌ای 🔹 محمدرضا مهدوی قُمشه‌‌ای، از حکیمان و عارفان شیعه در قرن ۱۳ هجری بود. او سال‌ ها در اصفهان به تدریس فلسفه پرداخت و در پایان عمر در تهران به‌ تدریس‌ حکمت متعالیه، حکمت اشراق و عرفان‌ نظری مشغول بود. وی در سال ۱۲۴۱ ق در شهر قمشه (شهرضا) به‌دنیا آمد. 🔻 معاصران وی، او را به‌خاطر وارستگی و داشتن صفات اخلاقی پسندیده، می‌ستودند. در هنگام هجرت به تهران، که مصادف با قحطی سال ۱۲۸۸ ق بود، اموال خود را به مستمندان بخشید. همچنین، رویدادهایی نقل شده که نشان‌ دهنده حساسیت او در امور عاطفی و اخلاقی است. او شخصیتی باهوش و پایبند به قواعد شریعت بود. 🔸 وی حدود ده سال پایانی عمر خود را در تهران گذراند. رونق‌ مکتب فلسفی تهران و مهاجرت حکیمان و عارفان به آنجا را علت اصلی مهاجرت وی به تهران دانسته‌اند. وی به‌ تدریس‌ عرفان‌ مشهور بود. ▫️تعداد شاگردان درس او در تهران را تا هزار نفر برشمردند که شاگردان او را موجب انتشار حکمت و عرفان در ایران قلمداد کرده‌اند. حکیم قمشه‌ای در ۱۴ ربیع الثانی ۱۳۰۶ ق در تهران درگذشت و در قبرستان ابن‌ بابویه به خاک سپرده شد. 🧕🏻@banovanebeheshti
💠💠💠 💠💠 💠 📚آسایش جان(جلد۲) دختر اساطرون و شاپور ذوالاکتاف 🔹در شهری کنار فرات سلطانی به نام اساطرون سلطنت می کرد. وی در اداره امور کشور خویش به اندازه‌ای قدرتمند بود که شاپور ذوالاکتاف نیز او را پاس می داشت. وقتی شاپور با دولت روم صلح کرد،در فکر تسخیر شهر اساطرون افتاد. سپاهی مجهز حرکت داد و گرداگرد شهر را گرفت، ولی به واسطه‌ی استحکام حصار،از فتح آن مأیوس گردید و پیوسته در قسمت خارجی شهر راه می رفت تا شاید چاره ای برای این کار پیدا کند. روزی دختر اساطرون به نام نضیره بالای حصار آمد و لشکر دشمن را تماشا می‌کرد. ناگاه چشمش به قامت مردانه شاپور افتاد. با همین یک نگاه فریفته ی او شد. نامه ای پنهانی رو به شاپور نوشت که اگر مرا به ازدواج خود در آوری،امکان تسخیر شهر را برایت فراهم می کنم. شاپور هم پذیرفت و دختر نیز شبانه ورود لشکریان را امکان پذیر ساخت.شاپور با سپاه خود وارد شد و آن جا را فتح کرد و اساطرون را کُشت.دستور داد سر او را بر نیزه ای نهاده و به مردم شهر نشان دهند. 🔹مردم پس از مشاهده سر سلطان از شاپور اطاعت کردند. شهریار ایران هم به پیمان خود وفا نمود و با دختر ازدواج کرد و مدّتی هم به او به سر برد. شبی چشم شاپور بر پشت دختر افتاد که بر اثر خراشیدگی خون آلود شده بود،پرسید:(این خراش از چیست )؟ 🔹گفت:(شب گذشته در محل استراحت من (برگ مویی) بوده و بر اثر تماس آن برگ با بدنم خراش برداشته است). 🔹شاپور گفت:(پدرت تو را چه اندازه به ناز پرورده که پوستی به این لطیفی پیدا کرده ای)؟گفت:(پدرم مرا با بهترین وسایل استراحت پرورش می داد، غذایم را مغز سر گوسفند و زرده تخم مرغ و عسل قرار داده بود). 🔹شاپور از شنیدن این حرف سر به زیر انداخت و مدّتی در اندیشه بود. بعد سر برداشت و گفت:(تو که با پدری چنین مهربان این طور بی وفایی کردی،با من چگونه پایداری خواهی کرد)؟ 🔹پس دستور داد گیسوان او را بر دم اسبی بسته در میان خارستانی کشیدند تا هلاک شد.(۱۶) پیر پیمانه کش ما که روانش خوش باد گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان منابع: ۱۶.پند تاریخ،ج۲،ص۹_نقل کامل ابن اثیر،ج۱،در ملوک الطوایف _داستان زنان،ص ۱۸۸ 📜 ✍فاطمه زین‌العابدین پور ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
اما گروه رقیب نتوانست از حکایت این عشق به نفع خودش بهره برداری کند. رفتن شاه با چشم های گریان و آمدن امام و هیجانها و فریادها که ماشین حامل امام را به دوش می کشید حکایت از شکفتن بهار در دل زمستان داشت. میان گریه میخندیدیم وقتی تصاویر ورود امام به فرودگاه مهر آباد از تلویزیون پخش میشد کمتر کسی بود که گریه نکند و از میان تمام اشک ها، اشک داغداران سینما رکس دیدنی تر بود. انگار امام آمده بود تا جگرهای داغ دیده شان کمی آرام گیرد. اشک می ریختند و بیشتر دلتنگ عزیزانشان میشدند. بعضی هاشان خود را به مزار شهیدان رسانده بودند و خبر آمدن امام را به آنها می دادند. رحمان هم که در زمان خدمتش در جریان انقلاب در مشهد بود برای فرار از خدمت هر روز یک برگه ی فوت درست میکرد و به فرمانده یگان می داد که پدرم مرده مادرم مرده برادرم تصادف کرده و به این وسیله همیشه از خدمت سربازی فراری بود وقتی سینما رکس آتش گرفت طی نامه ای به فرمانده اش دلیل مرخصی خود را مرگ همه ی خویشاوندانش در سینما رکس عنوان کرد. فرمانده هم که از قبل در جریان مرگ مصلحتی خانواده بود با مرخصی موافقت نکرده و گفته بود تو که قبل از آتش گرفتن سینما رکس همه ی جد و آبادت را کشته و هات را گرفته بودی اینها را دیگر از کجا آورده ای؟ رحمان هم به ناچار از خدمت فرار کرد و دیگر به مشهد برنگشت با این حال او از چگونگی استفاده از تمام سلاح ها آشنایی داشت. گاهی برادرهایم مرا با خودشان میبردند و گاهی مرا مأمور تدارکات و پشتیبانی و تحریر و کتابت میکردند هر روز به یک جا حمله می کردند؛ به مغازه های شناسایی شده به مشروب فروشیها به زندانها؛ حتی زندانی های غیر سیاسی خیابان سیزده هم آزاد شده بودند کنترل شهر از دست نیروهای شهربانی خارج شده بود و هر روز یک ساختمان جدید به دست نیروهای انقلابی می افتاد. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄