eitaa logo
بانوان لنگرود_منتظرالمهدی
275 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
221 فایل
@banovanlangarud ارتباط با ادمین @R_arab756
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌به مواردی که به شما می دهند کنید. 👌با افرادی که حس خوبی به شما می دهند کنید. 👈 تا حالتان شود و روی قرار بگیرید... @banovanlangarud
✍امام علی علیه‌السّلام : 🔻 كسى كه ناراحتى هايش را (نزد اين‌و‌آن بدون هيچ فايده‌ای) فاش كند، به ذلّت خويش راضى شده است. 📚 نهج البلاغه، حکمت 2. @banovanlangarud
از بزرگمردی پرسیدم : بهترین چیزی که میشه از دنیا برداشت چیه ؟ کمی فکر کرد و گفت : دست ؛ با تعجب گفتم :چی؟ دست ؟!! گفت بله ، اگر از دنیا دست برداریم کار بزرگی انجام دادیم که کوچکترین پاداشش رضوان خداونده و ادامه داد که : امام صادق علیه السلام فرمودند:  «حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَة» "عشق به دنیا ریشهٔ هر گناه است" 📚اصول کافى، جلد ٢، حدیث ٨ ⚠️ @banovanlangarud
💕مهربانان 🌼اول هفتتون عالی 💕فردایتان قشنگ 🌸صبحتان پرازمحبت 💕الــــهـــی 🌼سهم امروزتان شادی 💕سهم زندگیتون عشق 🌸سهم قلبتون مهربانی 💕سهم چشمتون زیبایی و 🌼سهم عمرتون عزت باشه 💕هفته خوبی پیش رو داشته باشید @banovanlangarud
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️⭕️با سلام و احترام به اطلاع می رساند درصورتیکه فرزند شما به هر علتی از سایز گیری لباس فرم جا مانده است، سایز گیری مجدد روز 👇 چهارشنبه همین هفته از ساعت ۹ الی ۱۲ در دبیرستان حکمت لنگرود انجام میگیرد. باتشکر-مدیریت دبستان عفیف @banovanlangarud
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
-چه فامیلی برازنده ای! و اسم کوچیک؟ کلافه می شوم و می گویم: مسئله ای هست که این سوالات رو می پرسید؟! چشمان مشکی اش برق می زنند. راستش، خوشحال می شم باهاتون اشنا شم. شاید افتادن گوشیتون اتفاقی نبوده! من به تهران نیامدم برای وقت تلف کردن. دوست دارم که اول کاری پرش را طوری بچینم که دیگر فکر اشنایی باکسی به مغزش نزند. -اوه! چه جالب! فکر کنم خیلی فیلم می بینید اقای پارسا. جا می خورد اما خودش را نمی بازد به فیلم هم میرسیم. چقدر پررو! -فکر نکنم. من باید سریع برم. کجا میرید؟! میتونم برسونمتون. ماشینم توی پارکینگه. البته اگر افتخار بدید.. لبخند کجی می زنم و بارندی جواب میدهم: نه افتخار نمیدم! این بار پکر می شود و سکوت می کند. زیرچشمی چهره اش را دقیق کنکاش می کنم. بدک نیست. ازاین بهتر زیاد... تصویر محمدمهدی مثل پازل مقابل چشمانم کنارهم چیده می شود. عرق سرد روی تنم می شیند یعنی هنوز نتوانستم نام اورا به طور کامل از تیتر سرنوشتم پاک کنم؟ لب پایینم را می گزم و بادیدن چمدانم باخوشحالی لبخند می زنم، اما قلبم همچنان سریع و بی تاب می کوبد. لعنتی تاریکی سایه اش دست ازسر زندگی ام برنمیدارد. طوری که انگار از ابتدا پارسایـی نبوده به سمت درب خروجی می روم که صدایش زنگ تیزی میشود میان موجی از خیالات گذشته.. -خانوم ایران منش! خانوم...! چندلحظه.. تقریبا به حالت دو خودش را بمن می رساند و شمرده شمرده میگوید: حقیقتش اینکه تابه حال کسی منو رد نکرده. شما یه زیبایـی خاصی توی چهرتونه. موها و چشمهاتون وصف نشدنیه. خیلی به دلم نشستید! باورم نمی شود! چه راحت مزخرف میبافد. باچشمانی گرد به لبهایش خیره می شوم. _یه فرصت کوچیک بمن بدید کارت سرخابی رنگی را سمتم میگیرد @banovanlangarud