eitaa logo
بانوی خاص🌹
412 دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
18 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 کانال بانوی خاص ❤️همسرداری 👩‍🏫فرزند پروری 🏠خانه داری احکام و مطالب متفرقه سوالات مشاوره کاملا رایگان تبادل و ارتباط با ادمين: @delaram7645 لينك كانال👇 https://eitaa.com/joinchat/1265893419C1fe8b5bb94
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽❣ ❣﷽ حال ما ... حال خوشی نیست ؛ بیا ای جـ❤️ـانا زندگی بی تـ❤️ـو دگر ... سخت و نفس گیر شده زیبـ❤️ـاترین بهانه دنیای من سلام ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹رفتار انسان خانواده را می‌سازد مقام معظم رهبری(مدظله العالی): تهذیب شامل رفتارها هم میشود؛ رفتار با پدر و مادر. پدر و مادرهایتان را هم دوست بدارید و هم این دوستی را به آنها ابراز کنید؛ هم احترامشان کنید. هم اطاعتشان کنید؛ در داخل محیط خانه، اخلاق شما، رفتار شما میتواند یک خانواده را بسازد. ١٣٨۶/٠٢/٠٩ ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_971955909.mp3
4.18M
• • به تو سلام میڪنم...💔🖐🏻 +دلامون رنگ و بوۍ محرم گرفته؟! ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
💞💞 مردها حمایت کننده و تامین کننده هستند کافیه شما این حس ها در مردتون قدرت بدید و ببینید اونها چطور از شما یک ملکه می‌سازند ...☺ ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @Banoye_khaass 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔑🔑🔑 ♦️اختلاف با همسرتان را با این ۵روش حل کنید👌 💥گاهی اوقات زوج‌ها در گفتگو طرف مقابل را می‌رنجانند و دلخور و عصبی می‌شوند و به همین دلیل هنگام مشاجره، تحریک‌پذیر و حساس می‌شوند. حل تعارض همسران از مهارت‌های بین فردی است که می‌توان از آن برای حل و فصل اختلاف بین زوج‌ها استفاده کرد. ۱- 🔹️هنگام گفتگو ارتباط چشمی خود را حفظ کنید 🔸️با این کار نشان می‌دهید که به حرف‌های همسر خود توجه دارید. این روش به همسر شما که ممکن است آشفته و عصبی باشد کمک می‌کند تا به‌آسانی و با اطمینان، احساس‌های خود را به زبان آورد. ۲- 🔹️آرامش خود را هنگام گفتگو حفظ کنید 🔸️حفظ آرامش کمک می­‌کند تا وقتی مشاجره افزایش می‌یابد و خشم بر دو طرف حاکم می‌شود، بروز احساس‌های بد و آسیب­رسان کاهش یابد. ۳- 🔹️به درک متقابل از همسر خود برسید 🔸️درک کردن به معنای احترام به نیاز‌های یکدیگر است و برای انجام آن باید خودخواهی و غرور را کنار گذاشت و از همدلی و احترام متقابل استفاده کرد. ۴- 🔹️برای حل مشکل با همسرتان وقت شناسی را رعایت کنید 🔸️گفتگو باید در زمان مناسب بیان شود. چون برای مثال اگر یکی از زوجین، از همسر خود که مشغول کار مهمی است درخواستی کند، پاسخ او به‌احتمال زیاد از روی حوصله و خوشایند نخواهد بود. ۵- 🔹️منبع تأمین سوخت عاطفی همسرتان شوید 🔸️زوجین باید برای پر نگه‌داشتن مخزن عاطفی به یکدیگر احترام بگذارند، همدیگر را تشویق و از کلمه‌های محبت‌آمیز استفاده کنند و از فضای مثبتی برای گفتگو استفاده کنند تا حس امنیت را به همسر خود منتقل کنند. ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان نویسندگان : فاطمه زهرا درزی ؛ غزاله میرزاپور ─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─        اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇 🖤 @banoye_khaass 🖤
بانوی خاص🌹
🍃رمان ناحله #قسمت_دویست_و_چهارده _وای اره راست میگیا خیلی عجیبه . به نظرت راست میگه؟ +نمیدونم ولی
🍃رمان ناحله از استرس جونم داشت به لبم میرسید تو دلم گفتم خاک بر سرت حداقل قبلش با پسره هماهنگ میکردی ضایع نکنه مشروطت کنن استاد رو صورتش ماسک زده بود و به ورقه ی تو دستش خیره بود اولین نفری که اسمش خونده میشد هم ابتکار بود ای لعنت به من ای لعنت به شانسم یه جایی هم نشسته بود که هر چی ایما و اشاره هم میکردم نمیفهمید پاک کن تو دستم له شده بود از بس که از اول کلاس فشارش داده بودم از استرس یهو یه فکری به ذهنم رسید وقتی مطمئن شدم استاد سرش تو ورقه ی تو دستشه پاک کن تو دستمو یجوری که استاد نفهمه پرت کردم سمت ابتکار ابتکار خم شد پاک کن رو گرفت تو دستش زدم تو سرم و تو دلم گفتم خاک تو سرت ابتکار سرتو بلند کن پاکن بخوره تو ریز کیسه های ناقل عصبی مغزت ‌ جملم تموم نشده بود که سرشو برگردوند به استاد نگاه کردم و بعد یه دستمو گذاشتم رو رو بینیم و چوری که فقط لبام باز و بسته شه با زار گفتم _هیسسسس هیچی نگووو تو رو خدا هیچی نگووو! محمد حسام که تو بهت بود به اطرافش نگاه کرد همه ی بچه ها نگاشون به ما بود ای خاک بر سرم همه ی ابرو وحیثیتم ب خاطر این رفت. دوتا دستمو زدم تو سرم نزدیک بود اشکم در بیاد که استاد گفت : +خیلی خب ..‌ محمد حسام ابتکار ۱۹.۲۵ سارا احدی ۱۶ بیتا بهبهبانی ۱۳.۷۵ بچه ها همه به هم نگاه میکردن اونا که میدونستن محمدحسام اون روز غیبت کرده براشون عجیب شده بود که چرا نمره داره ... استاد به اسم من که رسید سکوت کرد سرشو اورد بالا و دنبال من گشت ... دستمو بردم بالا که پیدام کنه تو چشام زل زد و گفت +خب؟تو چرا امتحان ندادی؟ قلبم داشت از جاش کنده میشد نه میتونستم دروغ بگم نه میتونستم راستشو بگم بعد از چندثانیه سکوت بالاخره گفتم _شرمنده استاد نمیتونستم +چرا نمیتونستی؟ _به دلایلی ... +اها ... منم به دلایلی برات صفر رد میکنم. محمد حسام با بهت برگشت سمت من ... پسره ی عقل کل تازه فهمیده بود جریان چیه استاد از اسم من رد شدو رفت سراغ بقیه ‌..‌ یه نفس عمیق کشیدم و سرم رو گذاشتم روی میز. خوندن نمره ها که تموم شده بود استاد کیف چرمیشو باز کرد و ورقه هاشو ریخت توش و از کلاس خارج شد . انقدر که تپش قلب داشتم نمیتونستم نفس بکشم‌ یکی نبود بهم بگه اخه خنگ خدا تو که جرئت این بازیارو نداری چرا میکنی . وای اگه پشتم چرت و پرت بگن .. اگه بگن اینا باهم.... اگه بگن مذهبیا اینجورین ... اینا که چیزی نمیدونن وای خدایا چه غلطی کردم . چرا قبل از از انجام هیچ کاری فکر نمیکنم. چرا کاری میکنم ک پشیمونش نابودم کنه .‌‌. حالا با صفری که رفت جلو اسمم چیکار کنم ... رفتن استاد از کلاس همانا و شروع شدن زمزمه های بچه های کلاس همانا ... بلند بلند میخندیدن و یه چیزایی میگفتن. صدای ضربان قلبم تو سرم اکو میشد سرمو اوردم بالا که با قیافه ی بهت زده ی حسام و دوستاش رو به رو شدم . اینارو که دیدم حالم بدتر شد محمد حسام گفت +خانم دهقان فرد .. کیفمو گرفتمو با عجله دوییدم سمت حیاط.تحمل اون جو خفقان اور واسم خیلی سخت بود نمیدونستم با چاهی که توش گیر افتادم چیکار کنم.... طبق معمول راه حلی جز بابا پیدا نکردم .... بلافاصله یه تاکسی گرفتم و رفتم سمت گلزار ..... :فاطمه زهرا درزی و غزاله میرزاپور ─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─        اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇 🖤 @banoye_khaass 🖤