📝 "سرودنِ شعر در وصف #امام_زمان"
🔹 یکی از وظایف منتظران، سرودن شعر یا نوشتن کتاب در فضائل و مدح و ندبه آن حضرت است، البته به میزان توانایی و استعداد هر فرد، که این امر نوعی یاری دین و امام است.
💖 امام رضا میفرمایند: هیچ مومنی شعر نسُروده که ما را به وسیله آن مدح گوید مگر آنکه خدا برای او در بهشت شهری بنا خواهد ساخت که هفت برابر وسیع تر از دنیا باشد و در آنجا فرشته و هر پیامبری، او را زیارت و دیدار خواهد کرد.
📚 وسائل الشیعه جلد۱۰ باب۱۰۵
#وظایف_منتظران ۴۰
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
⁉️سؤال:
رفتن زن بدون #حجاب به بالکن، پاسیو، پشت بام، روبروی پنجره باز، حیاط منزل یا راهرو آپارتمان در حالی که می داند #نامحرم او را می بیند، چه حکمی دارد؟
✅پاسخ در تصویر ☝️☝️
#احکام_شرعی
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
مداحی_آنلاین_ای_کاش_غریب_نمی_موندی_سیدمجید_بنی_فاطمه.mp3
7.27M
🥀ای کاش غریب نمی موندی
ای کاش دلت نمی لرزید
🥀دشمت به اشک چشم تو
ای کاش آقا نمیخندید
#سیدمجیدبنیفاطمه
#شهادتامامحسنعسکریعلیهالسلام
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴چهار موردی که مورد تاکید امام حسن عسگری ع بود و توصیه میکردند که مدنظر قرار بدید
🥀#شهادت_امام_حسن_عسکری 🖤
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
▫️دمنوش زنجبیل
درد های قائدگی از جمله درد های آشنا برای همه خانم ها مخصوصا در نوجوانی است.
ازجمله موادی که می تواند این درد را تسکین دهد دمنوش زنجبیل است.
▫️برای تهیه آن یک تکه از زنجبیل، ترجیحا تازه را در یک لیوان آب درون کتری قرار دهید اجازه دهید آب به جوش آید و ۵ دقیقه بجوشد اکنون دمنوش شما آماده است.
برای بهترشدن طعم آن می توانید از نبات، عسل و آبلیمو استفاده کنید.
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
رمان محتوایی...
#هرچی_توبخوای
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
بانوی خاص🌹
#هرچی_توبخوای #قسمت106 شهرام عصبانی شد.تا خواست چیزی بگه بهار به من گفت: 👤_بشین رو صندلی.😡 نشستم.ش
#هرچی_توبخوای
#قسمت107
🌷 قسمت #صد_وهفت
وحید گفت:
_اون پرونده دیگه دست من نیست.تحویل دادم.
شهرام اخمی کرد و گفت:
_که اینطور..خب دوباره بگیر.😈
وحید گفت:
_نمیشه،دیگه بهم نمیدن.😠
شهرام عصبانی اسلحه شو نشان داد و گفت:
_جناب سرگرد ما مهمانی نیومدیم.😡
بعد به من و بچه ها اشاره کرد.وحید به بچه ها بعد به من نگاه کرد.من با نگاه بهش میگفتم به حرفشون گوش نده.😥بهار هم متوجه نگاه من شد.عصبانی اومد سمت من و اسلحه شو کنار سرم گذاشت بعد به وحید گفت:
_چطوره اول از عزیزت شروع کنیم.😡
عزیزت رو با تمسخر گفت. وحید یه کم فکر کرد.... بعد بدون اینکه به بهار نگاه کنه با خونسردی به شهرام گفت:
_بهش بگو اسلحه شو بیاره پایین.😠😐
شهرام به بهار اشاره کرد و بهار هم اسلحه شو برد پایین ولی کنار من ایستاده بود.وحید گوشیش📱 رو از جیبش درآورد و به شهرام گفت:
_باید تماس بگیرم.😏
شهرام با سر اشاره کرد که زنگ بزن.📲وحید شماره گرفت.شهرام گفت:
_بذار رو بلندگو.
خیلی بوق خورد.جواب نمیداد.دیگه داشت قطع میشد که یکی گفت:
_تو جلسه هستم.یه ساعت دیگه باهات تماس میگیرم.
حاجی بود...
وحید به شهرام نگاهی کرد.شهرام به وحید گفت بشینه روی صندلی.به بهار هم گفت دستهای وحید رو ببنده.😒وحید به من نگاه نمیکرد.سعی میکردم دستمو باز کنم.صندلی وحید به فاصله سه متر با زاویه ی قائمه به من بود...
سرم پایین بود و تو دلم از خدا✨ کمک میخواستم. وحید با ناراحتی صدام کرد:
_زهرا😒
سرمو آوردم بالا.بهار و شهرام و اون خانمه هم به ما نگاه کردن.به وحید نگاه کردم.گفت:
_نگران نباش.نمیذارم بلایی سر تو و بچه ها بیارن.😒
با نگرانی نگاهش کردم.متوجه منظورم شد.گفت:
_به من اعتماد کن.😒🙏
خیالم راحت شد که کاری رو که میخوان نمیکنه. با اطمینان نگاهش کردم.لبخند غمگینی زد.
مدتی گذشت...
دستم باز شد.چسب به دهانم بود.زینب سادات گریه کرد بعد فاطمه سادات شروع کرد.
بهار به من نگاه کرد.اومد چسب دهانم رو باز کرد.گفتم:
_گرسنه شونه.غذاشون رو گازه.
گفت:
_اینا که پنج ماهشونه.😳
لبخند زدم.گفتم:
_دکتر اجازه داده بهشون غذا بدم.😊
رفت تو آشپزخونه و با دو تا کاسه اومد بیرون.
خودش و خانمه به بچه ها غذا میدادن.شهرام هم سرش تو گوشی بود...
آروم وحید رو صدا کردم.طوری که اونا نفهمن بهش فهموندم دستم بازه.بهم اشاره کرد که فعلا کاری نکنم.متوجه شدم وحید خیلی وقته دستشو باز کرده.😎💪
شهرام رفت دستشویی،اسلحه ش هم با خودش برد.بهار و خانمه اسلحه هاشون کنارشون بود. وحید اشاره کرد وقتشه.به بهار گفتم:
_میشه به منم آب بدی.
بهار فاطمه سادات روی مبل گذاشت.اسلحه ش هم برداشت و بلند شد که بره تو آشپزخونه.برای رفتن به آشپزخونه باید از جلوی وحید رد میشد. داشت میرفت که وحید سریع بلند شد و با یه ضربه بیهوشش کرد.😠👊بهار هم جلوی من نقش زمین شد...
وحید اسلحه شو گرفت و به من گفت:
_به صندلی ببندش،محکم.😠
خانومه ایستاد و شهرام رو صدا کرد.دستهای بهار رو بستم.به وحید نگاه کردم...
اسلحه ش رو سمت خانمه گرفته بود.خانمه هم اسلحشو رو سر زینب سادات گرفته بود.😥سریع فاطمه سادات رو گرفتم و رفتم تو اتاق.
شهرام از دستشویی اومد...
فاطمه سادات رو تو گهواره گذاشتم و رفتم بیرون.وحید اسلحه شو سمت شهرام گرفته بود، شهرام سمت وحید.خانمه هم رو سر زینب.😨
شهرام پشتش به من بود...
با پام به کمرش ضربه زدم،افتاد رو زمین.وحید بالا سرش نشست و مدام به سر و صورتش مشت میزد.😡👊👊
اسلحه شهرام رو گرفتم.وحید به من گفت:
_برو اونور.😠
رفتم سمت دیگه هال،پشت وحید.زینب سادات گریه میکرد.خانمه مدام به من و وحید و شهرام نگاه میکرد.بهش گفتم:
_بچه رو بده.😠
خانمه ترسیده بود.اسلحه شو محکم تر به سر بچه چسبوند و گفت:
_برو عقب وگرنه میزنمش.
اسلحه رو آوردم بالا.محکم گفتم:
_بچه رو بده وگرنه من میزنم.😠
وحید شهرام رو هم بیهوش کرد بعد بلند شد. اسلحه رو گرفت.یه نگاهی به من کرد،یه نگاهی به خانمه،یه نگاهی به شهرام،یه نگاهی هم به بهار.
من و وحید اسلحه هامون سمت خانمه بود.زینب سادات داشت گریه میکرد.👶🏻😭خانمه دقیقا رو به روی من بود.به وحید گفتم:
_بزنمش؟بچه مو نمیده.زینبم داره گریه میکنه.😥😠
وحید به خانمه خیره شده بود.خانمه هم با خونسردی به وحید نگاه میکرد...
سعی کردم خونسرد باشم تا وحید بتونه با آرامش فکر کنه.وحید با خونسردی به خانمه گفت:
_تو؟ اینجا؟😟😠
خانمه گفت...
ادامه دارد..
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
اولین اثــر از؛
✍ #بانـــومهدی_یارمنتظرقائم
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
🌼آقا رداےسبز #امامتت مبارڪ😍❤️
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
مداحی آنلاین - به انتظارت شهر چراغونی کردیم - میثم مطیعی.mp3
6.85M
🌸 #آغاز_ولایت_امام_زمان(عج)
💐به انتظارت شهر چراغونی کردیم
💐عاشقونه تو جمکران پی تو میگردیم
🎤 #میثم_مطیعی
✿#ثامن_مدیا_قزوین
✿#استان_قزوین
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
#نکته👌🌹
🔆امام رضا عليه السلام :
✨أحْسِنِ الظَّنَ بِاللهِ فَإنَّ مَنْ حَسَّنَ ظَنَّهُ بِاللهِ کانَ اللهُ عِنْدَ ظَنِّهِ✨
✓به تقدیر خداوند خوشبین باش، زیرا هرکه به خداوند خوشبین باشد، خداوند طبق گمانش رفتار خواهد کرد.👌
✍{تحف العقول، صفحه 472}
#شبتون_مهدوی
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
ای ولّـ❤️ـیِ امرِ عالم
عزّتت پاینده باد
تا خودِ محشر الهی
شوکتت پاینده باد
گرچه که از ابتدا
بودی امـ❤️ـامِ نُه فلک
تا خدا باقی ست
آقـ❤️ـا دولتت پاینده باد
صاحبـ❤️ـ عصر و زمانی
صاحبِ کلّ ِ وجود
بر تمامِ خلقِ عالم
رحمتت پاینده باد
#سلام
🍃🌸عید امامت امام مهربان زمان
گوارای وجودتان🌸🍃
#عید_بیعت
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
مداحی_آنلاین_دل_و_دلدارم_سید_مجید_بنی_فاطمه.mp3
5.74M
🌸 #آغاز_ولایت_امام_زمان(عج)
💐دل و دلدارم
💐یار وفا دارم
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
👏 #سرود
👌فوق زیبا
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نکاتی پیرامون اختلافات اعتقادی همسران
🔴 #استاد_تراشیون
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
🔴 #تصورات_غیرمنطقی_ممنوع
🔰 #استاد_پناهیان:
💠 گاهی میبینیم دو نفر از همدیگر میخواهند طلاق بگیرند بدون اینکه با همدیگر اختلاف خاصی داشته باشند! حتی تا به حال نه یک دعوا داشتهاند در زندگیشان، نه اختلاف نظر، نه هیچچیز دیگری که معمولا از عوامل طلاق تصور میکنیم. یکی از ریشههای اینجور طلاقها توقع زیادی از نوع رابطه بین زن و مرد هست.
💠 عاشقپیشگی به آن معنا که خودش را برای من بکشد، تا من را میبیند غش کند، از نبود من دق کند، با بودن من شاد شود؛ اینها توقعهایی هستند که معمولا توسط #فیلم و #سریالها به مردم القاء شدهاند و تصویر غیرمنطقیای از یک رابطه برای ما ساختهاند.
💠 توقع عشق و محبت بیش از حد باعث نابودی زندگی خواهد شد. زیرا آن هیجان زودگذر و سطحی اوایل ازدواج بعد از مدتی برای انسان عادی میشود و دیگر آن حرارت غیرطبیعیای که اول ازدواج دختر و پسر به همدیگر داشتند در ادامه طبیعتاً نخواهد بود.
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 چه کنیم که شوهرمان دائماً به ما توجه کند؟
🔴 #استاد_عباسی
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀