احکام نذر
#نذر
#نیت_و_قصد_در_دل
🤔اگر نذری را فقط در دل نیت كرده و به زبان جاری نكرده باشیم، آیا می توان ادا نكرد؟
✍️ نذر باید با زبان گفته شود و صرف نیت و قصد در دل صحیح نیست، و چیزى بر شما واجب نمىشود.
#صیغه_نذر
🤔 روش نذر کردن چگونه است؟
✍️ همه مراجع بجز مکارم و مظاهری: باید لفظ «للّه علىّ كذا» یا فارسی آن را (براى خدا بر عهده من است) را بگوید. مثلا بگوید: ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ عهده ﻣﻦ ﺍﺳﺖ اگر فلان حاجتم رواشود فلان كار خیر را انجام دهم.
✍️ آیات عظام مکارم و مظاهری: لفظ للّه علىّ یا فارسی آن لازم نیست و اگر بگوید نذر مىكنم اگر فلان حاجتم رواشود فلان كار خیر را انجام دهم، نذر او صحیح است.
👌👌تبصره:
🔹لازم نیست صیغه نذر را به عربی بخوانند و میتوانند به فارسی بخوانند.
🔸شخص نذر کننده باید بالغ، عاقل، دارای اختیار باشد.
#ناتوانی_در_اداء_نذر، اگر شخصی قادر به ادای نذر نباشد باید تا جایی که توانایی دارد به آن عمل کند و اگر اصلا قادر به انجام آن نباشد از او ساقط میشود.
#نذورات_اضافی
🤔اضافات نذورات که برای عزاداری جمع شده را میتوان باقیمانده را با کسب اجازه اهداء کنندگان در راه خیر مصرف کرد و اگر از مواد فاسد شدنى مانند گوشت است مىتوانید آن را بفروشید و پول آن را در مجالس عزادارى آینده مصرف كنید.
#نذری_مشکوک
🤔 خیرات و نذریهای که همسایهها میدهند، اگر به رعایت حلال و حرامی توسط آن خانواده شك باشد، خوردن آنها چه حكمی دارد؟
✍️ تا به حرام بودن آن یقین پیدا نکردید، خوردنش اشکال ندارد. یعنی اگر شما بدانید درآمد آنها مخلوطى از حرام و حلال است و این نذری و خیرات نیز از همین درآمدها تهیه شده ولى به خاطر این كه پولها با هم مخلوط است و نمىدانید این نذری و خیرات از حلال است یا از حرام، خوردن آن اشكالى ندارد.
👌 نذریهای افرادی که خمس نمیدهد، نیز همین حکم را دارد یعنی چون یقین ندارید که این نذری متعلق خمس است، خوردنش اشکال ندارد.
#اسماء_متبرکه_نذری
🤔نوشتن اسماء متبركه روی حلوا و شلهزرد و خوردن آن چه حكمی دارد؟
✍️ اشکال ندارد ولی بعداز نوشتن اگر بادست برخورد کند باید با وضو باشد.
📚 توضیح المسائل مراجع، م 114 ، 129 و 2641 ؛ آقا رساله آموزشی ج2 درس 66 و 82
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
#ألـلَّـھُـمَــ_عجِّلْ_لِوَلـیِـڪْ_ألفَـرَج
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
آیا مومنان در برزخ با امام حسین علیه السلام حشر و نشر دارند یا نه؟.mp3
567K
📚❓آیا مومنان در برزخ با امام حسین علیه السلام حشر و نشر دارند یا نه؟
🎙 حجت الاسلام و المسلمین #محمدی
#اعتقادات
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱
بسم⭐️الله⭐️الرحمن⭐️الرحیم⭐️
✨ستاره ها✨چیدنی✨نیستند✨
⭐️برگرفته از✨از زندگی✨یک دختر آمریکایی
نه تنها بر جسمش که حتی بر روح ،عواطف واحساساتش هم هیچ کنترلی نداره؛ یعنی باید ببینه اربابان مُد در پاریس یا نیویورک چه چیزی پیشنهاد می کنن.در مورد خود باختگی عواطف واحساسات در زنان،فلورانس،نایتینگل بانوی پرستار،ریاضیدان وآماردان انگلیسی،در جمله ای ،چیزی که برای زنان امروزی رقم زده ان رو به درستی ترسیم می کنه ومیگه:《 زن ها به هیچ وجه ترقی نکرده فقط سعی کرده ند مرد بشوند! البته مردان درجه سوم.》
🌸...جمله ای دیگه ای از وندی شلیت بگم.خوبی جملات او اینه که یه امریکاییه وغرب رو با گوشت وپوست خودش لمس کرده ومثل من هم متهم به ضدّیت با غرب نیست! او عمق اسارت زن رو خیلی رمانتیک بیان می کنه و میگه: زنان حتی حق ندارند از مبتلا شدم به بیماری های مقاربتی اظهار نگرانی کنند؛ چون به گفته مجلاتِ زنان،ممکن است طرف مقابل ناراحت شود.گویا مردها پادشاهان وشاهزادگانی هستند با اختیارات الهی.
🌸.. موقعیت مردها هم در پازل سر مایه داران،اگه بدتر از زنان نباشه بهتر از اون ها نیست.چون آب حیاتِ بشریت رو مسموم کرده ان.لرد شِفِتس بری می نویسه:《 به فساد کشاندن مرد خیلی بد است ؛ اما اگر زن را به فساد بکشانند،آب حیات را در سرچشمه مسموم کرده ان.امروزکلوپ هایی توی دنیا تشکیل می شه به نام کلوپ برهنگان.اینها چه معنایی میده؟! انسانیت کچا رفته؟! خب....من مطالب مورد نظرم در نگاه سیاه به زن روبا جمله ای ازدکارت تمام میکنم دکارت حدود چهر صد سال پیش گفت: من می اندیشم پس هستم اما زنان در جامعه ی امروز غرب و در همه ی جوامع غرب زده فقط و به ناچار باید بگن مرا نگاه میکنند، پس هستم!... بسیار خوب... امیدوارم صحبتهایی که عرضه شد حداقل زمینه ای برای تحقیق و مطالعه بیشتر رو فراهم کرده باشه
🌸..از همه ی خانمها و آقایان تشکر میکنم که حوصله به خرج دادن اگه شما رو آزرده خاطر کردم عذرخواهی میکنم در جلسه هفته آینده بررسی نگاه سفید، طبیعی و فطری به زن رو مرور خواهیم کرد امید دارم که شیرینی و لطافت اون نگاه تلخی این نگاه رو از بین بره موفق و پیروز باشید
🌸..سارا و ماشا بعد از جلسه بحث زیادی کردند. سارا حرف های دکتر مجیدی را صد درصد نپذیرفته بود اما ماشا، علاوه بر آن حرف ها را سیاسی میدانست سارا تردیدش نسبت به نگرش و نظرهایی که تا حالا داشت بیش از پیش شده بود تصمیم گرفت بیشتر و دقیق تر به تحقیق بپردازد از ماشا که جدا شد گوشی اش را نگاهی انداخت. افسانه دوبار تماس بی پاسخ داشت. باز هم گوشی زنگ خورد. افسانه بود. گوشی را وصل کرد و گفت سلام افسانه چی شده؟افسانه گفت سلام سارا جان سارا گفت: جلسه بودم متن آخری که فرستاامروز نهایی میکنم و جواب میدم در همین مورد تماس گرفته بودی؟
🌸..افسانه گفت آره خیلی دلشوره دارم مهلت قانونی ام داره تموم میشه باید مطالبم بره روی سایت تا بتونم توی برنامه پارازیت شرکت کنم... خواستم بگم اگه میشهسارا گفت: اوکی امروز جواب میدم
سارا توی مسیر نگاهی به دو یادداشت افسانه از توی موبایلش
✨هر روز یک صفحه از
#کتاب_ستاره_ها_چیدنی_نیستند.
باما دنبال کنید (#قسمت_۲۶)
نویسنده⚡️محمد علی حبیب اللهیان
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱
بسم⭐️الله⭐️الرحمن⭐️الرحیم⭐️
✨ستاره ها✨چیدنی✨نیستند✨
⭐️برگرفته از✨از زندگی✨یک دختر آمریکایی
🌸..سارا توی مسیر نگاهی به دو یاداشت افسانه از توی موبایلش انداخت. یادداشتها همانی بود که مورد نیاز بود معترض و منتقد به اوضاع زنان شرقی خصوصاً زنان مسلمان گوشی را بست و همان طور قدم زنان به فکر فرورفت. حرفهای دکتر مجیدی از ذهنش بیرون نمی رفت ذهنش شلوغ و پر از چراغ چشمک زن شده بود. بعد از این که به سوئیتش رسید دوش آب گرم گرفت تا کمی از خسته گی مغزش کم کند. لپ تاپش را باز کرد و متن تأییدیهای برای مطالب افسانه تنظیم کرد
🌸..و برای مسئول سایت عشرتکده و خود افسانه با ایمیل فرستاد حوصله سر زدن به ایمیلهای جدید و خرده فرمایشات رئیس و مدیر سایت را نداشت ایمیل که ارسال ،شد لپتاپ را بست و به سمت آشپزخانه رفت شدیداً گرسنه بود؛ بعد از لحظاتی خیره شدن توی یخچال کمی فست فود باقی مانده از غذای دیروزش را برداشت و گاز کوچکی از آن گرفت و مزمزه کرد یخ بود... اما چاره ای نداشت معده خالی اش را احتمالاً می توانست پر کند تاب انتظار برای گرم شدنش توی فر را هم نداشت.همان تکه را دستش گرفت و روانهی اتاقش شد. روی تخت نشست رفت توی فکر هرازگاهی گاز کوچکی به پیتزا میزد و کمی میجوید و فرو می داد. حرفهای خانم مجیدی نظرات ،حاضران گفت و گوهایش با ماشا و حرف های جسته گریخته ای که توی زمان تنفس بین دو قسمت جلسه از آدم ها شنیده بود در ذهنش مدام مرور میشد.
🌸..افسانه در منزل دوستش منتظر بود تا خبر انتشار یادداشتش را زودتر بشنود که گوشی اش زنگ خورد از دفتر سایت برای زنان بود. آقایی گفت: خانم افسانه مهاجر! عکسی که شما برای درج در سایت به عنوان نویسنده یادداشت دادید با حجابه در صورتی که یادداشت شما نقد حجابه! یه عکس بی حجاب توی واتساپ بفرستین تا بتونیم توی سایت ازش استفاده کنیم.
🌸..افسانه مکالمه را که تمام کرد، بلافاصله عکسی بدون روسری برای سایت فرستاد.چنددقیقه نگذشته بود که دوباره گوشی اش زنگ خورد.زنی پشت خط بود از سایت عشرتکده.اوهم از افسانه خواست عکسی بی حجاب برای سایت، از خودش بفرستد، افسانه بلافاصله عکسی که لحظاتی پیش برای سایت 《 برای زنان》 ارسال کرده بود، برای این سایت هم فرستاد. پیامش که دیده شد یک پیام برایش رسید. 《 افسانه! یه عکس راحت تری نداری؟! هیکلت توش پیدا باشه!》
🌸.. افسانه نوشت : می گردم توی گالری .پیدا می کنم ومی فر ستم. عکسی پیدا کردوخواست گزینه ی ارسال را بزند. اما کمی به عکس خیره ماند. عکس را توی جشن تولد دوستش، تابستان سال گذشته گرفته بود.بلوز صورتی نازک وتنگی داشت که دو طرفش با یک بندینک جلوی سینه. به هم وصل شده بود.ویک دامن خیلی کوتاه جین. باز هم توی گالری بالا وپایین رفت.عکس شفاف تر وبهتر از این نداشت.
🌸..به نظرش توی این عکس،زیبایی صورتش هم بیش تر بود.با خودش فکر کرد اگرعکس رو خانواده ام توی ایران ببینن چی؟》 دختر عمویش را به یاد آورد که در این سالها، توی کانادا هم روسری اش را بر نداشته وحجاب معمولی دارد؛ او توی ایران هم روسری اش را طوری سر می کرد که موهایش از آن بیرون نمی زد.افسانه لبش را ریزریز می خورد ومردمک چشمش به چپ وراست لرزش داشت زیرلب گفت: بهم اقامت نمیدن! چاره ای ندارم.انگشتش را روی فلش ارسال زد.پیام دریافت وبلافاصله دیده شد.
✨هر روز یک صفحه از
#کتاب_ستاره_ها_چیدنی_نیستند.
باما دنبال کنید (#قسمت_۲۷)
نویسنده⚡️محمد علی حبیب اللهیان
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
34.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️سید کاظم روحبخش رو میشناسین؟
⁉️میدونین الان در دست ایادی اسرائیل اسیره؟
این کلیپ #محرم رو ازش ببینید و در کارزار درخواست آزادی و ختم قرآن شرکت کنید.
⭕️امام حسین ع که میدونست کربلا چی میشه ، چرا خانواده رو باخودش برد؟
۱- کوفیان امام حسین ع رو با خانواده دعوت کردند
۲- یک حاکم وقتی برای حکومت میرود باید با خانواده رود و الا به او برچسب یاغی و فاسد و شورشی میزنند
کارزار👇👇
https://www.karzar.net/134451
ختم قرآن به نیت آزادی
https://EitaaBot.ir/counter/d5xq9h
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
32.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مصاحبه جذاب و شنیدنی خانم فاطمه مهیمی شهروند جیرفتی مقیم آمریکا در مورد #حجاب ...
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
YEKNET.IR - roze - shabe 7 moharram1399 - motiee.mp3
6.08M
🔳 #روضه
🌴تو کربلای دل ما حال و هوای محشره
🌴دلا کبابه از عطش شب علی اصغره
🎙 #میثم_مطیعی
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
هجرت به قم.mp3
10.3M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🟣 ماجرای پیروزی انقلاب اسلامی و فعالیت های سید ابراهیم در آن
🟡 سید ابراهیم، بعد از اینکه انقلاب پیروز شد، رفت و توی یک دوره آموزشی که شهید بهشتی برگزار کرده بود شرکت کرد...
#شهید_جمهور_رئیسی
#قسمت_چهارم
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
به غنچه ای ...
که شد از ضرب تیر چیده ...
بیاااا ....
سلام صاحبـ💔ـ عزا ....
#سلام
#روزتون_مهدوی
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
Hosein Sotode - Ghol Midam Age Varagh Bargarde - 128.mp3
5.85M
قول میدم اگهورق برگرده و علیم نمیره
جوری لالای بخونم حرمله گریش بگیره
🥀#شب_هفتم_محرم🥀
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
عکس نوشته رو حتمااااا بخون
انشاالله اربعین حرم آقا امام حسین (ع) قسمتمون بشه 🤲🥺
این شهید گفتن تمام تلاشمو میکنم که حاجتتو بگیری پس کوتاهی نکنید.
🍃اللهم عجل لولیک الفرج 🍃
#سبک_زندگی_اسلامی
#شهدا
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دختران از کودکی به مادری علاقمندند
این ما هستیم که با تشویق آنها به ادامه تحصیل و دانشگاه رفتن و ورود به بازار کار و در نتیجه دیر ازدواج کردن، آن ها را از این فطرت پاک و اصیل، دور و محروم می کنیم 😔
#مادری
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
انتقام های آتشین
💠 کشاورزی يک مزرعه بزرگ گندم داشت. شبی از شبها روباهی وارد گندمزار شد و بخش کوچکی از مزرعه را لگدمال کرد و به پيرمرد کمی ضرر زد. پيرمرد کينهی روباه را به دل گرفت. بعد از چند روز روباه را به دام انداخت و تصميم گرفت از حيوان انتقام بگيرد. مقداری پوشال را به روغن آغشته کرد و به دم روباه بست و آتش زد.
💠 روباهِ شعلهور در مزرعه به اينطرف و آنطرف میدويد و کشاورز بخت برگشته هم به دنبالش میدوید تا اینکه گندمزار او به خاکستر تبديل شد.
💠 وقتی کينهی همسر یا اطرافیان را به دل گرفته و به دنبال انتقام هستيم، بايد بدانيم آتش اين انتقام، دامن خودمان را هم خواهد گرفت! پس بهتر است با اخلاق زیبای گذشت، او را ببخشیم و بگذریم تا از عطر خوشبوی مهربانی و خوشرویی، فضای زندگیمان معطر شود.
#تحکیم #همسرداری
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤