#امروز_زندگی_کن
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌟سلام صبح تون پر از مهربانی 🌟
☘اگر امروز را خوب زندگی کنی،همه ی
دیروزهایت به خاطره ای خوش و فرداهایت به امید تبدیل خواهدشد.
🍀پس با تمام توان تلاش کن تا ماهرانه
زندگی کنی.
امروزتون عالی
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @Banoye_khaass 🎀
🌻منتظر نباش زندگی به تو معنا بده
بلند شو و زندگی را
معنا کن......
🌻از قوی ترین بهونت قوی تر باش
برای اینکه تکیه گاه کسی باشی
برای اینکه با قدرت از جات بلند بشی
🌻برای اینکه به هدفت برسی
برای اینکه مفید باشی حداقل واسه خودت
🌻فردای تو نهفته در امروز تو است
پس امروز رو خوب بساز تا
فردایی عالی داشته باشی
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @Banoye_khaass 🎀
#محبوب_همسر
#کدهای_خوشبختی
از کارهای قشنگی که محبت همسرتان را در دل شما زیاد میکند و نیز #محبوب او میشوید این است که بعد از نماز و اوقات دیگر برای سلامتی، عاقبتخیری و یا رفع گرفتاریهایش #دعا کنید و حتی #صدقه بدهید.
💠 گاهی به او بگویید برایت، نذر #صلوات کردهام.
💠 برایش با پیامک بنویس وقتی از خانه میروی برایت آیتالکرسی میخوانم.
💠 حمایتهای معنوی، زندگی را شیرین و لذتبخش میکند. چنین خانهای برای همسر، پناهگاه و محل آرامش است.
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @Banoye_khaass 🎀
#بهبود_تربیت_فرزند
اگر همسران خوبی برای هم نیستید
و اختلاف نظرهای زیادی دارید اما
به خاطر داشته باشید که یک وجه
مشترك دارید و آن « فرزندان تان »
هستند ، برای آنها پدر و مادر خوبی باشید .
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @Banoye_khaass 🎀
🌹👶🏼🌹👶🏼🌹👶🏼🌹👶🏼🌹👶🏼
#مشاوره
#تربیت_فرزند
#پرسش_پاسخ
🔹 * دخترم یک سال و نیمشه، تازگی ها خیلی زود از دستش عصبانی میشم
نمیدونم چیکار کنم...😔 *
👈 قبل از هر چیز باید بدونید که بعضی از عصبانی شدن ها به خاطر تغییرات فیزیولوژیک در بدن هست مثلا کمبود آهن یا کم کاری تیروئید باعث میشه زودتر عصبانی بشید پس اول به پزشک مراجعه کنید و اینجور موارد رو بررسی کنید
👈 * مورد دیگه ای که مهم هست سطح آگاهی ما از ویژگی های طبیعی فرزندمون در هر دوره ی سنی هست. *
گاهی ما فکر میکنیم الان بچه ام این کار رو کرد که حرص من رو در بیاره و با من لج کنه در حالی که واقعا قصد لجبازی و اذیت کردن ما و دیگران رو نداره و فقط در حال تجربه کردن هست!...
👈 * ما باید سعی کنیم حداقل یک قدم جلوتر از فرزندمون باشیم و بدونیم کدوم رفتارش طبیعی و به اقتضای سنش هست و ما چطور باید با اون رفتار برخورد درستی داشته باشیم تا به رشدش کمک کنیم. *
👈 در نهایت هم بدونیم ما به عنوان والد حق داریم گاهی خسته و عصبانی بشیم اما اجازه نداریم رفتارهای پرخاشگرانه از خودمون نشون بدیم مثلا داد بزنیم، دست بچه رو بکشیم خدایی نکرده بزنیمش و...
📌 * بچه ها به خصوص در سه سال اول زندگی باید حس آرامش و امنیت خاطر رو در کنار شما به دست بیارن *
پس بیشتر دقت کنید فکر نکنید با عصبانی شدن و تذکر دادن مداوم فرزندتون مودب و مطیع و حرف گوش کن میشه
👈 به جای عصبانی شدن از ویژگی ها و ابزارهای تربیتی که خدا در اختیار شما و در وجود بچه ها گذاشته استفاده کنید. تکنیک های ساده ای مثل پرت کردن حواس کودک، استفاده از حس جاندارپنداری، استفاده از کتاب و قصه و ابزارهای دیگه میتونه برای شما راهگشا باشه.
👈 یک مادر برای اینکه انرژی داشته باشه و بتونه در زندگی انرژی بخش باشه باید به منبع اصلی انرژی یعنی خدا متصل باشه پس لازمه که زمانی رو برای ارتباط خودمون با خدا در نظر بگیریم 👌
#مادر_عصبانی
#لجبازی_کودک
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @Banoye_khaass 🎀
💥 کیفیت محاسبه خمس سهام
#بانوی_خاص
#خمس_سهام
─═ई✨🎀🍃🌸🍃🎀✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @Banoye_khaass
#مهارت_های_تربیت_فرزند
#آزادی_در_کودکان
قسمت2⃣
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
گروه دوم2⃣
❌گروه دوم پدران و مادرانی هستند که کودکان را کاملا آزاد میگذارند😳
تا غرایز خویش را به کار اندازند و مطابق میل خودشان رفتار کنند 😒
آنها می گویند کودک را باید آزاد گذاشت تا هر کاری خواست انجام دهد😱
اگرچه به نظر شما کار نادرستی باشد یا برای انجام آن کار کاملاً آمادگی نداشته باشد😳
این کار را انجام دهید تا آزادمنش تربیت شود و در زندگی عقده پیدا نکند🤔
این برنامه نیز برنامه درستی نیست و خطرهای بزرگی دارد 😨
کودکانی که با این برنامه تربیت شوند و در انجام کارها هیچ گونه محدودیتی نداشته باشند🤔
1⃣خودخواه و شهوت ران و زورگو میشوند 😠
2⃣ برای دیگران حقی نمیشناسند 😏
3⃣ به حقوق دیگران تجاوز میکنند🤭
4⃣ از پدر و مادر سلب آسایش مینمایند 😢
5⃣به خواهران و برادران و کودکان دیگر آزار می رسانند🤕
6⃣همسایگان و خویشان را اذیت می کنند😈
7⃣ به علت اینکه غرایز و خواسته های درونی آنان آزادی مطلق داشته غالباً به افراط کشیده میشود😱
آزادی غیرمجازوافراطی کودک را دچار
اضطراب و پریشانی می کند و او را خودپرست و پرتوقع میسازد🤨
اینگونه افراد وقتی بزرگ شدند از دیگران انتظار دارند مانند پدر و مادر از آنها اطاعت نمایند🤨
می خواهند همه جا فرمانده باشند نه فرمانبردار افراد اجتماع هم غالباً زیر بار سخن آنها نخواهند رفت 😏
آنها هم وقتی با شکست مواجه شدند عقده پیدا می کنند یا گوشه گیری می نمایند😔
و یا برای جبران شکستهای خود دست به جنایت و کارهای خطرناک می زنند😱
پس این شیوه تربیتی نیز مناسب تربیت کودکان نمی باشد⛔️❌
#ادامه_دارد
#التماس_دعای_فرج
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @Banoye_khaass 🎀
💫امام صادق(ع):
🌸ازشامگاه پنجشنبه و شب جمعه
✨فرشتگانی با قلمهایی
🌸از طلاو لوحهایی از نقره
✨از آسمان به سوی زمین میآیند
🌸و تا غروب روز جمعه
✨ثواب هیچ عملی را نمینویسند
🌸به جز صلوات برمحمدو آل محمد
🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌸
─═इई ✨🍃🌸🍃✨ईइ═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @Banoye_khaass 🎀
#سلسله_جلسات_مهارتهای_همسرداری
#خانواده_تربیت90
#تعریف_خانواده35
🌷بسم الله الرحمن الرحیم
دیروز عرض کردیم که در مورد شادی زیاد
بحث نمیکنیم
چرا؟؟؟
چون که شادی کم گیر میاد؛ حالا چه
شادی به جا و چه نا بجا!!!!!
و امروزه مردم بیشتر درگیر ناراحتی های
نا بجا هستند❌✔️
بخاطر همین بیشتر تو این مورد حرف میزنیم
کسی که دنبال غم های نا بجا بشه شامل
این روایت میشه
"خسر الدنیا و الآخره"
✔️✔️
اگه کسی عمیقا ناراحت شد
گویا اینکه توقع های زیادی براش پدید اومده
❌✔️
و به احتمال زیاد این توقع ها هم ناشی از
تلقی های غلط از زندگی هستش✔️
اگه می خواهیم یه زندگی درستی داشته باشیم
باید تلقی درستی هم از خانواده داشته باشیم
👌👌
و اگر تعریف درست از زندگی داشته باشیم
توقع ها روو هم منظم میکنه
✅✅
حالا با این مقدمه بریم سراغ یه تعریف خوب
رفقا باید ۲۴ ساعته به خودتون یادآوری کنید که
خانواده چیه؟؟✔️👌👌
چرا؟؟؟؟
چون خانواده خیلی اهمیت داره😍
اگه ما نتونیم تعریف درستی داشته باشیم
دچار مشکلاتی در ادامه ی زندگی خواهیم داشت
❌❌
بعضی موقع ها این روابطی که خدا قرار داده
بین زن و مرد🧕🧔
گاهی بد تعریف میشه📛
و منجر به کدورت هایی میشه
حالا اگه تعریفمون درست شد
⇐ تلقی ما از خانواده هم درست میشه
در نتیجه⇦ توقع های ما هم منظم میشه
✅✅
اگه توقع های ما هم تنظیم بشه
دیگه↩ محاله ناراحتی عمیق بوجود بیاد
👌👌
و اگه کسی خدای نکرده ناراحتی پیدا کرد
یا ناراحتی روو در درون خودش میریزه که
این باعث بیماری های درونی و .... میشه
❌✔️❌
و اگه این ناراحتی روو بیرون بریزه
🔺حال همه روو خراب میکنه
🔺بچه ها روو فاسد میکنه
🔺آرامش روو از بین میبره
و علاوه بر این ها کائنات روو هم اذیت میکنند
و باعث میشه که کائنات هم با این افراد
رابطه ی خوبی نداشته باشه😳
🌷💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷
وصلی الله علی سیدنا محمد و آل محمد وعجل فرجهم
التماس دعای فرج و شهادت👌🌷😊
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @Banoye_khaass 🎀
خدایـــا
درڪ دوران سبز
ظهــور دولت عشـــق را
نصیب ما بگردان
آمیـــن یا رَبَّ
چــه خـــوب است یک شب،
همه ما
برای کسی دعــا کنیــم ؛
کــه هــر شب به تنهایـی
برای ما دعــا میکند
🌙شب بخیر مولای غریبم
خواب مہدی(عج)راببینیدشب بخیر
بوسه ازپایش بچینیدشب بخیر
خواب زهرا(س)را ببینیدشب بخیر
هدیه از مادر بگیریدشب بخیر
شبتون مهدوی ،
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @Banoye_khaass 🎀
❣️ #سلام_امام_زمانم❣️
°•جمعه یعنی
⇜در سرت فکر💭 نگارت آمده
°•جمعه یعنی
⇜وقت ناب #انتظارت آمده
°•جمعه یعنی
⇜ #نام_او باشد فقط روی لَبَت
°•جمعه یعنی
⇜ #عشق_او باشد فرایند تَبَت♥️
°• #جمعه_یعنی
⇜عطر نرگس🌸 در هوا سر میکشد
°•جمعه یعنی
⇜قلب عاشـ💖ـق سوی #او پرمیکشد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @Banoye_khaass 🎀
دوستای خوبم طبق روال همیشگی جمعه ها پست نداریم چون خانم های خاص جمعه ها وقتشون رو کنار خانواده میگذرونن
و با فرزندان نازنینشون بیشترتر بازی میکنن🌺🌺❤️❤️
امروز هم براتون يه تمرين داریم
─═ई✨🎀🍃🌸🍃🎀✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @Banoye_khaass
#تمرین
امروز فقط سعی کنیم امام زمانمون رو خوشحال کنیم
با هر کارکوچیکی که به ذهنتون میرسه
⬅️میتونید کارهای زیباتون رو که باعث خوشحالی امام مهربانمون میشه رو به ما هم ارسال کنید تا بقیه هم الگو بگیرن و انجام بدن😊
در کنار این میتونید همسر و فرزندانتون رو هم خوشحال کنید و لذت ببرید☺️
با تشکر از همراهی شما دوستان
هدایت شده از بانوی خاص🌹
📚مـــن بـــا تـــو (47 قــســمــت)
✍بـہ قــلـــم لــیــلـــے ســلـطــانـــے
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @Banoye_khaass
👇👇👇
✨ #مــن_بــا_تــو
✍لـیـلــے سـلـطـانــے
🌹قـسـمـت بــیــسـت وهــشـتـم
استاد از ڪلاس بیرون رفت،سریع بہ بهار گفتم:پاشو بریم چادر رو پس بدم!
با خستگے بلند شد،همونطور ڪہ از ڪلاس بیرون میرفتیم گفت:هانے بہ نظرم باید از سهیلے هم تشڪر ڪنے!
تمام ماجرا رو براش تعریف ڪردہ بودم،با شڪ گفتم:روم نمیشہ!تازہ این طلبہ س توقع تشڪر از نامحرم ندارہ!
دستش رو بہ نشونہ خاڪ بر سرت گرفت سمت سرم!
خندہ م گرفت،از دانشگاہ خارج شدیم و رفتیم بہ سمت حسینیہ!
بهار چشم هاش رو بست و هوا رو داد تو ریہ هاش همونطور گفت:آخے سال جدید میاد،هانے بـے اعصاب دلم برات تنگ میشہ!
با حرص گفتم:من بـے اعصابم؟!
چشم هاش رو باز ڪرد،نگاهے بهم انداخت و گفت:نہ ڪے گفتہ تو بـے اعصابـے؟!
با خندہ گونہ ش رو بوسیدم و گفتم:الان ڪہ بـے اعصاب نیستم!خوبم ڪہ!
با تعجب گفت:خدایا خودت ختم بہ خیر ڪن،این یہ چیزیش شدہ!
چیزے نگفتم،رسیدیم جلوے حسینیہ خواستم در بزنم ڪہ خانم محمدے اومد بیرون با لبخند گفتم:سلام چقدر حلال زادہ!
چادر رو از ڪیفم بیرون آوردم و گرفتم سمتش.
_بفرمایید دیروز یادم رفت پس بدم ببخشید!
لبخندے زد و گفت:سلام عزیزم،اگہ میخواستم پس میگرفتم!
سریع اضافہ ڪرد:تازہ گرفتہ بودمشا فڪر نڪنے قدیمیہ نمیخوام،قسمت تو بود از روضہ ے خانم!
_آخہ....
دستم رو گرفت و گفت:آخہ ندارہ!با اجازہ ت من برم عجلہ دارم!
ازش خداحافظے ڪردیم،بہ چادر توے دستم نگاہ ڪردم بهار گفت:سر ڪن ببینم چہ شڪلے میشے؟
سرم رو بلند ڪردم.
_آخہ...
نذاشت ادامہ بدم با حرص گفت:آخہ و درد!هے آخہ آخہ!سر ڪن ببینم!
با تعجب نگاهش ڪردم.
_بهار دڪتر لازمیا!
چند قدم ازش فاصلہ گرفتم یعنے ازت میترسم،نگاهے بہ آسمون انداختم و بعد بهار رو نگاہ ڪردم زیر لب گفتم:خدایا خودت شفاش بدہ!
با خندہ بشگونے از بازوم گرفت.
_هانیہ خیلے بدے!
خندہ م گرفت،حالم تو این چند روز چقدر عوض شدہ بود!
چادر رو سر ڪردم،بهار با شوق نگاهم ڪرد و گفت:خیلے بهت میاد!
با لبخند گفتم:اتفاقا تو فڪرش بودم دوبارہ چادرے بشم!
دستم رو گرفت و گفت:خب حاج خانم الان وقت تشڪر از استادہ!
_منو بڪشے هم نمیام از سهیلے تشڪر ڪنم والسلام!
بازوم رو گرفت و گفت:نپرسیدم ڪہ میخواے یا نہ!
شروع ڪرد بہ راہ رفتن من رو هم دنبال خودش میڪشید،رسیدیم جلوے دانشگاہ نفس نفس زنون گفت:بیا برو ارواح خاڪ باغچہ تون!من دیگہ نا ندارم!
با حرص نگاهش ڪردم،از طرفے احساس میڪردم باید از سهیلے تشڪر ڪنم!
با تردید وارد دانشگاہ شدم،از چند نفر سراغش رو گرفتم،یڪے از پسرها گفت تو یڪے از ڪلاس ها با چند نفر جلسہ دارہ!
جلوے در ایستادم تا جلسہ شون تموم بشہ،همون پسر وارد ڪلاس شد،در رو ڪہ باز ڪرد سهیلے رو دیدم داشت با چندنفر صحبت میڪرد،پسر رفت بہ سمتش و چیزے گفت و با دست بہ من اشارہ ڪرد!
شروع ڪردم بہ نفرین ڪردنش!
مے مردے حرف نزنے آقا پسر خب ایستادم بیاد دیگہ!
سرم رو برگردوندم سمت دیگہ یعنے من حواسم نیست!
_خانم هدایتے!
صداے سهیلے بود،نفسے ڪشیدم و سرم رو برگردوندم سمتش!
در ڪلاس رو بست و چند قدم اومد بہ سمتم!
_با من ڪار داشتید؟!
هول ڪردہ بودم و خجالت مے ڪشیدم!شاهد قسمت هاے بد زندگیم بود!
با تردید گفتم:خب راستش....
بہ خودم گفتم هانیہ خدا ڪہ نیست بندہ ے خداست،اون بخشیدہ پس نگران چے هستے؟!
این بیچارہ هم ڪہ بهت چیزے نگفتہ و فقط ڪمڪت ڪردہ اومدے تشڪر ڪنے همین!
آروم شدم.
آروم اما محڪم گفتم:سلام وقتتون رو نمیگیرم بعداز جلسہ باهاتون صحبت میڪنم.
دست بہ سینہ شد و گفت:علیڪ سلام اگر ڪوتاهہ بفرمایید!
لحنش مثل همیشہ بود جدے اما آروم نہ با روے اخم آلود!
_اومدم ازتون تشڪر ڪنم،بابت تمام ڪمڪ هایے ڪہ بهم ڪردید اگه شما ڪمڪ نمے ڪردید شاید اتفاق هاے بدترے برام مے افتاد!
زل زد بہ دیوار پشت سرم و گفت:هرڪارے ڪردم وظیفہ بودہ!فقط التماس دعا!
تند گفتم:بلہ اون ڪہ حتما!خدانگهدار
خواستم برم ڪہ گفت:چادرتون مبارڪ!یاعلے!
وارد ڪلاس شد،نگاهے بهش انداختم ڪہ پشتش بہ من بود!
صبر نڪرد بگم ممنون!
ادامــه دارد...
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @Banoye_khaass 🎀
بہ گونہ اے
"هوس انگیز”
سخن نگویید🗣
ڪہ ”بیمار دلان”
در شما طمع ڪنند😈
✿سورہ ے احزاب _آیہ ۳۲✿
#حجاب_اداب_دارد
#حیا_حیا_حیا
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @Banoye_khaass 🎀
✨ #مــن_بــا_تــو
✍لـیـلــے سـلـطـانــے
🌹قـسـمـت بــیــسـت ونــهـم
شهریار برف شادے رو گرفت سمت صورتم و گفت:آخہ اینم روز بود تو بدنیا اومدے؟ با خندہ صورتم رو گرفتم برف شادے نرہ توے چشم هام!
همونطور ڪہ با دست صورتم رو پوشندہ بودم گفتم:شهریار یعنے بزنے نہ من نہ تو!
مادرم با حرص گفت:واے انگار پنج شیش سالشونہ!بیاید سر سفرہ الان سال تحویل میشہ!
دستم هام رو از روے صورتم برداشتم شهریار خواست بہ سمتم بیاد ڪہ سریع دویدم ڪنار پدر و مادرم نشستم،شهریار چندبار انگشت اشارہ ش رو برام تڪون داد یعنے دارم برات!
مثل هرسال سر سفرہ هفت سین مون ڪیڪ تولد هم بود،سال نو،تولد نو،هانیہ ے نو!
دست هامون رو براے دعا بالا گرفتیم ڪہ صداے زنگ دراومد،سریع بلند شدم و گفتم:من باز مے ڪنم!
آیفون رو برداشتم:بلہ!
صداے عمو حسین اومد:مهمون بـے دعوت نمیخواید؟
همونطور ڪہ دڪمہ ے آیفون رو فشار مے دادم گفتم:بفرمایید!
رو بہ مادرم اینا گفتم:عاطفہ اینا اومدن!
زیاد برامون جاے تعجب نداشت،تقریبا هرسال اینطورے بود!
همہ براے استقبال جلوے در ایستادیم،خالہ فاطمہ و عمو حسین داشتن وارد مے شدن ڪہ عاطفہ زودتر دویید داخل،عمو حسین گفت:دختر امون بدہ!
هانیہ دوید سمتم و محڪم بغلم ڪرد،ڪم موندہ بود استخون هام بشڪنہ!
دست هام رو دور ڪمرش حلقہ ڪردم عاطفہ با خوشحالے گفت:هین هین تولدت مبارڪ!
لبخندے زدم و گفتم:مرسے عاطے فقط استخون برام نموند!
سریع ازم جدا شد،امین و مریم هم وارد شدن،مریم بغلم ڪرد و گفت:تولدت مبارڪ خانم خانما!
با لبخند تشڪر ڪردم،امین همونطور ڪہ دنبال مریم مے رفت گفت:تولدتون مبارڪ!
سرد گفتم:ممنون!
همہ دور سفرہ نشستیم،نگاهم رو دوختم بہ شمع هاے روے ڪیڪ،نوزدہ!
اے ڪاش عدد یڪ رو میذاشتن!
عاطفہ ڪنارم نشستہ بود،صداے توپ اومد و بعدش هم مجرے ڪہ شروع سال جدید رو تبریڪ مے گفت!
همہ مشغول روبوسے و تبریڪ گفتن شدیم،شهریار شیرینے رو برداشت و بہ همہ تعارف ڪرد. خالہ فاطمہ با شوق گفت:امسال سال خیلے خوبیہ!
بے اختیار گفتم:آرہ!
مریم با شیطنت گفت:ڪلڪ یہ خبرایـے هستا!
بـے تفاوت گفتم:نہ از اون خبرا!
همہ خندیدن،شهریار با اخم گفت:مامان ڪسے اومدہ بہ من خبر ندادے؟
عموحسین با دست زد بہ ڪمر شهریار و با خندہ گفت:داش غیرت!
پدرم بہ شوخے گفت:اصلا اومدہ باشہ بچہ،باباش اینجا هست!
خالہ فاطمہ گفت:پس بریم لباس آمادہ ڪنیم براے عروسے.
با شیطنت بہ شهریار نگاہ ڪردم و گفتم:بلہ ولے براے عروسے شهریار!
همہ با هم اووو گفتن و شهریار سرش رو انداخت پایین!
عاطفہ آروم گفت:هانے جدے میگے؟
در گوشش گفتم:آرہ بابا،عاطفہ باید دختر رو ببینے عین خل و چل هاس!
عاطفہ با ناراحتے گفت:ببین دختر چے هست!شهریار شما از اول بـے سلیقہ بود!
بہ زور جلوے خودم رو گرفتہ بودم تا نخندم!
مادرم نگاهے بہ پدرم ڪرد،پدرم سرش رو تڪون داد مادرم گفت:حالا ڪہ همہ دور هم جمع شدیم با اجازہ ما بعد از عید براے خواستگارے از عاطفہ جون براے شهریار بیایم!
قیافہ عاطفہ دیدنے بود،با خندہ سرم رو انداختم پایین!
عاطفہ داشت هاج و واج مادرم رو نگاہ میڪرد خالہ فاطمہ هم چشم غرہ مے رفت! با خندہ گفتم:گفتم ڪہ خل و چلہ!
عاطفہ بہ خودش اومد و سرش رو انداخت پایین،گونہ هاش قرمز شدہ بود!
خالہ فاطمہ نگاهے بہ عمو حسین انداخت و گفت:صاحب اختیارید!بعداز خبر مادربزرگ شدنم بهترین خبرے بود ڪہ شنیدم!
خندہ م قطع شد،ناراحت نشدم اما خوش حال هم نشدم!
خبر بچہ دار شدن امین و مریم نمیتونست براے من خوش حال ڪنندہ یا ناراحت ڪنندہ باشہ،حس خاصے نداشتم اما قلبم یہ جورے شد!
زخم هاے گذشتہ خوب میشن ولے جاشون میمونہ!
همہ با خوشحالے مشغول تبریڪ گفتن شدن،امین و مریم با خندہ و خجالت سرشون رو انداختن پایین و دست همدیگہ رو گرفتن!
خالہ فاطمہ گفت:هانیہ شمع ها آب شد!تا اینا مشغول خجالت ڪشیدنن تو شمع هاتو فوت ڪن!
لبخندے زدم و شمع ها رو فوت ڪردم!
زیر لب گفتم:نوزدہ سالگے از تو شروع میشم!
ادامــه دارد...
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @Banoye_khaass 🎀