بانوی خاص🌹
🔸با امام رضا، اگر امام رضا اومد و اونی که میخواست رو داد، میگه امام رضا اینقدر با من.. حالا اومد ا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بانوی خاص🌹
🔸با امام رضا، اگر امام رضا اومد و اونی که میخواست رو داد، میگه امام رضا اینقدر با من.. حالا اومد ا
🔹شوهر که مثل پروردگار نیست که بگه حالا این زن، متوجه نیست دیگه، من وایمیستم آقایی خودم رو میکنم .
🔸میگه پایمالم میکنی؟؟ پایمالت میکنم. 😠
حالا که موقع پاسخ هست میکشه کنار:
- نه وقت نداریم نمیشه،
-پول نداریم نمیشه امکانش نیست..
حالا کی پایمال میشه⁉️
🔅بعد خانمه میگه اقای دکتر هر وقت ازش هر چیزیو خواستم...
میتونهها، میگه نه ندارم...وقت دارهها، میگه نمیشه.
خانم تو اینو می بینی چرا اینو نمی بینی؟
این بازخورد مرد، محصوله... قبلا تو پایمال کردی حالا تامینم میخوای؟ حقیقت اینه که از این خبرا نیست.
🔆این اون کلیده ست، اون دستگیره ست که گمشده.
#ادامه_درپست_بعدی..
@banoye_khaass
✅هی داریم میکوبیم به این در.
لذا خانما تو زندگی دو کار میکنند:
- یکی اینکه می طلبن. چجوری می طلبن؟ پایمال کننده!
- پس مرد را پایمال می کنند،
مرد هم که پایمال شد دو کار میکنه:
- کار عمدش اینه مخالفت میکنه،
- پس خانم به درخواستش نمیرسه.
🔻ممکنه بگه اقای دکتر اتفاقا من از همین راه رفتم ، خیلی هم رسیدم تا حالا نتونسته هیچ چیزیش رو رد کنه... راست میگی راست میگی موافقت کرد. 🔻
🔵خانم درسته که تو به درخواستت رسیدی، ولی اینو چرا ندیدی؟
خانم اومد به من گفت اقای دکتر خدا لعنت کنه این زنی که سر راه شوهر من پیدا شد ...
ادامه دارد...
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
بانوی خاص🌹
#ازجهنم_تابهشت #قسمت104 به روايت حانيه اميرحسين_ سلام. _ سلام. خوبيد؟ اميرحسين_ الحمدالله. شما
#ازجهنم_تابهشت
#قسمت105
از مامان ، بابا خداحافظي ميكنيم به مسجد ميرسيم، فاطمه و اميرعلي هم همزمان با ما ميرسنن.
_ عليك سلام.كجا غيبتون زد؟
فاطمه _ چفيه ها دست من بود خونه جا گذاشته بودم😁.
_ خسته نباشي.
فاطمه_ سلامت باشي
.
.
.
سه هفته بعد
.
.
.
روي تخت غلطي ميزنم و خاطرات رو مرور ميكنم.
#خاطره_نوشت
چشمم به تپه نسبتا خلوتي ميخوره. بي توجه اميرحسين كه مدام صدام ميكنه به سمت تپه ميرم، چيزي رو احساس نميكنم، صدا گنگ و بي معني به نظرم ميرسن، حتي ديگه اشكي هم نمونده كه بخوام بريزم.
روی خاک ها میشینم ، مرور میکنم هرچیزی رو که این چند روزه شنیدم و دیدم ، اشک هام بی اجازه روانه صورتم میشن ، گریه نمیکنم ضجه میزنم ، شهدا به خاطر حفظ حجاب از همه چی گذشتن ، رفتن که کسی چادر از سر بانوان این سرزمین نکشن ، اما من چی؟ من حتی حاضر نیستم چادری رو سرم باشه که یادگار مادرم حضرت زهراست.
با احساس کشیده شدن چادرم سرم رو بالا میارم.
امیرحسین کنارم زانو میزنه و بوسه ای روی چادرم میشینه.
من از این به بعد یه بانوی چادریم.
***
از روی تخت بلند میشم و به پذیرایی میرم .
_ مامان کمک نمیخوای ؟ حوصلم سر رفته.
مامان_ الان که نه، کاری ندارم. میگم میخوای چند روز دیگه امیرحسین اینا رو دعوت کنیم که قرار عقد رو هم بزاریم؟ یک ماه دیگه سالگرد ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه(س) هستش.
_ اره😍
مامان_ خب حالا. پس بزار بابا بیاد ببینم کی خونست. راستی خب عقدتون رو با فاطمه و امیرعلی هم میتونید بگیرید دیگه.
_ حالا بزار هماهنگ میکنیم.
به اتاق برمیگردم و سریع شماره فاطمه وو از تو مخاطبین پیدا میکنم. بعد از دوتا بوق صداش تو گوشی میپیچه.
فاطمه_ جونم؟
_ ببین میگم شما که میخواید سالگرد ازدواج حضرت فاطمه عقد کنید ، ماهم همون روزیم دیگه. موافقی باهم عقد کنیم یا مشهد یا گلزار شهدا 😍.
فاطمه_ نفس بکش. سلام
_ سلام.
یه دفعه با یه لحن ذوق زده تر از من گفت _ وای اره اخ جون. عالیه.
_ خجالت بکش. دختر انقدر برای ازدواج ذوق میکنه؟
فاطمه_ نه اینکه خودت ذوق نکردی😒
_ خب حالا. فعلا...
فاطمه_ ياعلي
_ یاحق.
❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣
گفته بودم دلبرم بهتر که چادر سر کنی
کعبه ی احرام من! با چادرت بانو تری
#ادامه_دارد
#ح_سادات_کاظمی
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
🍃✨🌸✨🍃
خانمااا
جملات عاشقانهتونرو تو گوش چپ آقاییتون بگید😁
بپرسید چرا...؟!🧐🤨
پرسیدید؟!🤪
خب الان میگم
چون
👈دانشمندان کشف کردند گوش چپ که اطلاعات خودشرو به نیمکره راست مغز ارسال میکنه گوش«عشق»ست.😍❤️😄
👈 در نتیجه جملههای عشقولانه و احساسیرو برای درک بهتر باید تو این گوش نجواکرد....☺️👌
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
#نکته👌🌹
#شب_بخیر
🌹 امام باقر (علیه السّلام) فرمودند:
🌴از کسی که تو را می گریاند اما خیرخواه توست پیروی کن
🥀 و از کسی که تو را می خنداند
اما با تو رو راست نیست پیروی مکن.
📚میزان الحکمه،ج۱۲
#شبتون_مهدوی
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @Banoye_khaass 🎀
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
تشنه هستم ؛
تشنه یک جرعه ...
دیدار تـ❤️ـو
وعده گاه ما ...
شبی در جمکران ؛
صاحبـ❤️ـ زمان
#سلام
#روزتون_مهدوی
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
#متن_ویژه_صبح_همسرانه💕
عشششقم!😍
در جریانی که زندگیمی؟ 😇
صبحت بخیر دلیل زندگیم 💑
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
#هر_روز_یک_نکته_کوتاه
💠روابط خانوادگی را بر پایه اعتماد بنا کن زیرا اعتماد مهم ترین سرمایه است.
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پرسش : در برابر کینه و قهرهای طولانی همسرمان چه کنیم ؟
#پرسش_و_پاسخ
@hosein_dehnavi
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
💛💚💛
#حفظ_اقتدار_مرد ۶
🔸ممکنه بگی آقای دکتر اتفاقا من از همین راه رفتم (اعمال فشار و رسیدن به درخواست)،
خیلی هم رسیدم تا حالا نتونسته هیچ درخواستم رو رد کنه...
🔸راست میگی موافقت کرد، درسته که تو به درخواستت رسیدی، ولی اینو چرا ندیدی؟
خانومه اومده به من میگه: آقای دکتر خدا لعنت کنه این زنی که سر راه شوهر من پیدا شد ...
#ادامه_درپست_بعدی..
@banoye_khaass
داشتیم درست و عاشقانه زندگی میکردیم، از موقعی که این خانم به شوهر من اساماس زد...
🔺گفتم خانم بشین؛"پیدا شد" دیگه یعنی چه؟
تو قبلا هم بودی... آقای شوهر تصمیم گرفت بیاد با تو ازدواج کنه،
🔸وقتی راه افتاد بیاد برای ازدواج، از این خانمها بودن یا نبودن؟ مطمئنا بودن!!
پس چطور از کنار اونها عبور کرد اومد گفت میخوام بشم شوهر #تو⁉️
#ادامه_درپست_بعدی..
@banoye_khaass
الان این زن چجوری پیداش شده؟
👈تو که زندگی رو شروع کردی، هی با #طرز #درخواست_کردنت دور شدی... دور شدی.. دور شدی.. دور شدی.. دور شدی!!
❗️حالا اینقدر دور شدی که دیگه دیده نمیشی، و اولین خانمی که از کنارش عبور کنه دیده میشه.
🔅پس اگه خانمی دید پای زنی تو زندگیش پیدا شده، سیلیشو اول باید به خودش بزنه،
مردکُشیش رو کرده، برا همینم مرد دیده شیرینی #تامین_کنندگی از این بدست نمیاد، رفته سراغ اون زن .
👈پا رو شکوه مرد گذاشتن...
آخ که اگه ما زندگی کردن رو درست بشناسیم،
💯پس خانم درسته تو با فشار آوردن به درخواستت رسیدی اما مرد دور شد. اینم ببین.
#ادامه_دارد
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
🍃✨🌸🍃✨
#نکات_طلایی_همسرداری💕
🛑رابطه های خوب با
حرفای قشنگ شروع می شه،
ولی با #رفتار های درست
دوام پیدا می کنه،
🛑 بیشتر آدما اولشو خیلی خوب بلدن ،ولی در ادامه پر از اشتباهند .
اهل عمل باشید به همون زیبایی حرفهای اولین روزای زندگی مشترک...
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
بانوی خاص🌹
#ازجهنم_تابهشت #قسمت105 از مامان ، بابا خداحافظي ميكنيم به مسجد ميرسيم، فاطمه و اميرعلي هم همزمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بانوی خاص🌹
#ازجهنم_تابهشت #قسمت105 از مامان ، بابا خداحافظي ميكنيم به مسجد ميرسيم، فاطمه و اميرعلي هم همزمان
#ازجهنم_تابهشت
#قسمت106
_ اره. چطور ؟
عمو_ هیچی. همینطوری. راستی یه سوال. تو چرا بعد از آرمان با کسی دوست نشدی؟
با شنیدن اسم آرمان استرسم بیشتر و تمام وجودم پر از نفرت میشه . همه خاطرات بد ، برام دوره میشه ، اما بدترین چیز اینه که من هنوز به امیرحسین حقیقت رو نگفتم و فوق العاده از بیانش میترسم.
_ چطور مگه؟ شما که میدونید من اهل این چیزا نبودم و نیستم .
عمو_ اها. باشه. عمو جان من الان کار دارم حالا بعدا بهت میزنگم.
_ باشه. خوشحال شدم. به زن عمو سلام برسونید.
عمو_باش. بای
تلفن رو قطع میکنم و کیفم رو دوباره از روی شونم برمیدارم که گوشی رو توش بزارم که چشمم به کسی میخوره که شروع تمام اتفاقات تلخ زندگیم رو رقم میزنه. کیف و گوشی روی زمین میوفتن . امیرحسین سریع به طرفم برمیگرده و با تعجب بهم نگاه میکنه .
امیرحسین _ چی شد؟
با بهت و ترس سرم رو تکون میدم و زیر لب زمزمه میکنم _ هیچی.
امیرحسین خم میشه و گوشی و کیفم رو از رو زمین برمیداره. چند ثانیه با آرمان چشم تو چشم میشم ، پوزخندی میزنه و سریع از اونجا میره. امیرحسین بلند میشه، کیف و گوشی رو دستم میده و مسیر نگاهم رو دنبال میکنه. اما به جایی نمیرسه.
امیرحسین _ حانیه سادات. چی شده؟ چرا رنگت پریده؟
برای اولین بار جمع از روی اسمم برداشته میشه ، احساس میکنم امیرحسین هم خیلی به هم ریخته ، انگار که استرس اون بیشتره ، یه لحظه با فکر کردن به این که ممکنه از دستش بدم حالم بد میشه، پاهام توانشون رو از دست میدن و در اخرین لحظه به پیرهن امیرحسین چنگ میزنم ........
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
ترسم نرسد بي تو به فردا دل من
#ادامه_دارد
#ح_سادات_کاظمی
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀