eitaa logo
بانوی خاص🌹
415 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
2.7هزار ویدیو
18 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 کانال بانوی خاص ❤️همسرداری 👩‍🏫فرزند پروری 🏠خانه داری احکام و مطالب متفرقه سوالات مشاوره کاملا رایگان تبادل و ارتباط با ادمين: @delaram7645 لينك كانال👇 https://eitaa.com/joinchat/1265893419C1fe8b5bb94
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بانوی خاص🌹
#ازجهنم_تابهشت #قسمت119 توي آينه نگاهي به خودم و اميرحسين ميندازم ، چه محجوبانه سرش رو انداخته پاي
قلبم لبريز ميشه از عشق ، از اين لحن دلگرم كننده. _ ميگم بابات چرا ناراحته ؟ ازدست من ناراحته ؟ اخماش تو هم ميره ، مرد من حتي با اخم هم جذاب بود. اميرحسين _ بعدا حرف ميزنيم درموردش. بهش فكر نكن. سرم رو به معناي تاييد تكون ميدم. . . . . اميرحسين _ خانومي حاضري؟ _ اره اره . اومدم. چادرم رو روي سرم مرتب ميكنم ، كيفم رو از روي تخت برميدارم و از اتاق خارج ميشم. اميرحسين _ بريم بانو ؟ _ بريم حاج آقا. اميرحسين _ هعي خواهر. هنوز حاجي نشدم كه _ ان شاءالله ميشي برادر حركت كن. اميرحسين _ اطاعت سرورم. مشتي به بازوش ميزنم و ميخندم. باهم ، شونه به شونه هم ، دست در دست حركت ميكنيم. . . . . اميرحسين _ حانيه چرا انقدر نگراني ؟ _ نميدونم استرس دارم اميرحسين _ استرس براي چي؟ _ نميدونم. وارد خيابون عشق ميشيم.حالم توصيف ناپذيره. چه عظمتي داشت آقام. عظمتي كه دركش نميكردم . درك نميكردم چون مدت كمي بود كه با اين آقا آشنا شده بودم. حتي نميدونستم در برابر اين زيبايي ، اين عظمت يا شايد بهتر باشه بگم اين عشق الهي چه عكس العملي نشون بدم. به سمت اميرحسين برميگردم. اصلا رو زمين نبود ، مرد من آسموني شده بود. ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
اشكاش روي صورتش جاري و صورتش كامل خيس از اشك بود. نگاهي به اطرافم ميندازم ، كار همه شده بود اشك ريختن ، خانومي روي زمين زانو زده بود و اشك ميريخت. آقايي مداحي ميكرد و بچه هاي كوچيك و نوجوون دورش جمع شده بودن با دستاي كوچيكشون سينه ميزدن. حالا ديگه منم تو حال خودم نبود ، بيشتر به حال خودم تاسف ميخوردم ، چرا انقدر دير با اين آقا آشنا شدم. چقدر اشك امام زمان رو دراوردم. ناخداگاه پاهام سست ميشن و روي زمين ميشينم. صورتم رو با دستام ميگيرم و اشك ميريزم ، اميرحسين هم كنارم ميشينه و شروع به گريه ميكنه. شنيده بودم شب جمعه همه ائمه كربلا هستن ، شب جمعه بود و من جايي نفس ميكشيدم كه الان مولام اونجا نفس ميكشيد.   ❤️❤️❤️❤️❣❣❣❣❣❤️❤️❤️❤️ در مزار شـــ❤️ــــهدا بودم و گفتمــــــــــ ای کاشـــــ سفره‌ ی عقـ💍ـــد من و همسرمــ اینجا باشد🙈 ❤️❤️❤️❤️❣❣❣❣❣❤️❤️❤️❤️ ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌🌹 امیرالمؤمنین عليه السلام: جَودَةُ الكَلامِ فِي الاِختِصارِ زيبايى گفتار، در كوتاه بودن آن است المواعظ العدديّه صفحه 55 ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @Banoye_khaass 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽❣ ❣﷽ مهدی جان💜 تمام پنجره ها رو بہ آسمان باز است ببار حضرت باران ڪہ فصل اعجاز است ڪجا قدم زده اے تا ببوسم آنجا را ڪہ بوسہ بر اثر پایت عین پرواز است اللهم عجّل لولیک الفرج آمین ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
♻️♻️♻️♻️ 💠از امام صادق علیهالسلام روایت شده است: "هیچ چهل نفری با هم جمع نشده و در ارتباط با موضوعی خاص، دست طلب به سوی خدا بر نمی دارند مگر آنکه پروردگار، دعایشان را به اجابت می رساند."  📚کافی ، ج 2، ص 487، ح 1 ♻️♻️♻️♻️ ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌹🌸 سلام عزیزان کانال 🌹 الهی همیشه شادی تو لحظه هاتون و خوشبختی مهمون دلتون باشه حتما همه آرزو داریم تا نگرانیها به خاطر این ویروس منحوس کرونا تموم بشه 😊 ما خبر خوشی براتون داریم ☺️ ما ازامروز قصد داریم به مدت چهل روز به سفارس حضرت آقا 😍 رو به صورت دسته جمعی در فاصله بین غروب آفتاب تا اذان مغرب قرائت کنیم.😇 خوشحال میشیم شما عزیزان هم با ما همراه بشید تا با همنوایی ازاین دعا فیض ببریم ونقش موثری در نابودی کرونا و بازگشتن خوشبختی و سلامتی به جامعه داشته باشیم. 😇 از امروز تا میلاد حضرت فاطمه سلام الله علیها به مدت چهل روز در کنار خانواده همراه اعضای گروه همنوا بشیم.... 🙏 ما در گروه منتظرتون هستیم لطفا با این لینک تشریف بیارید. ⬇️⬇️ 🙏 https://eitaa.com/joinchat/3523018840C83ff6ee92c لطفا لینک گروه رو برای دوستان و آشناهاتون بفرستید تا با حضور حداکثری تو این گروه همنوا بشیم و از استجابت دعا دست جمعی بهرمند بشیم. 🌸🌸❤️🌸🌸
🔺 🔺 💠دوستان عزیز حتی میتونید از لحظه دعا خوندن خانوادگیتون یه عکس برای ما ارسال کنید ✅بهترین عکس برنده مسابقه میشه 😊 وجایزه رو روز میلاد حضرت فاطمه زهرا (س)تقدیمشون میکنیم😍 💠الهی همیشه خانوادتون با نشاط و معنویت تو زندگیتون شکل بگیره و زندگیاتون رو نورانی کنه🤩 منتظر عکسای قشنگتون هستیم 😇 ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
😳فقط تا غروب وقت دارید عضو گروه بشید و در چله دعای هفتم صحیفه با دوستان شریک بشید 👌تا دیر نشده عجله کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/3523018840C83ff6ee92c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💛🧡💚 ۹ 💬یک آقایی مراجعه کرد به من گفت: آقای دکتر من می‌خوام جلسه بعد خانمم رو بیارم پیش شما برای مشاوره. گفتم قبلش بیام به شما یک توضیحی داده باشم .. ✔️آقای دکتر من خانمی دارم خیلی فداکاره، زحمت کشه، خدمات زیادی تو زندگی کرده، ✔️دو سه تا بچه برای من پرورش داده ... اونم با تربیت‌های خوب ... همه تحصیل کرده، خوب .. 🔻من یک سالیه یک خانمی رو عقد کردم، خانمم تا حالا خبر نداشته، چند روزیه مطلع شده، 🔻بماند که چه سر و صداها کرد و چه آبروها برد، حالا میخواد بیاد پیش شما، شما رو خیلی قبول داره، من گفتم قبلش بیام بهتون بگم آقای دکتر هر کار بلدی بکن، خانم دومه بمونه. 👈اگه قرار باشه خانم دومه بره اونی که باید بره خودشه... .. @banoye_khaass
♦️ممکنه شما الان بگید عجب مرد پستی... میگه خانمم فداکاره و همه کار و زحمتی کشیده، بعد رفته سراغ یک خانم دیگه؟! منم قبل از اینکه مثل شما ذهنم به این قضاوته کشیده بشم، گفتم که چی شد که سراغ این خانم دوم رفتی؟ 😍گفت آخ اگه اینو زنم پرسیده بووووود؟!! 🗣بجای اینکه راه بیفته و توی سالن داد بزنه و همسایه ها رو با خبر کنه یا اینکه زنگ بزنه به مامان باباش و اونا رو سر من بکشونه.. آخ کاش می پرسید "چطور؟؟" و همین سوالو اون می پرسید ..میگفتم بفهمه، گفت آقای دکتر من گفتم خانمم فداکار، زحمت‌کش، تربیت صحیح ... اما یک اشکالی داره، آدمو همچیییین لِه میکنه... گفت : خانممو میارم از خودش بپرسید، اگه نگفت این چند ساله من افسرده بودم... اصلا انگیزه زندگی نداشتم... مثل این جنازه‌ها میومدم میرفتم... 📆عمدا میرفتم توی اداره اضافه کار بر میداشتم دیر خونه بیام. 💭یک شب داشتم تو ماشین زیر باران میرفتم، دیدم خانمی هم داره کنار پیاده‌رو میره، دیدم زیر بارون داره میره، گفتم بنده خدا خیس میشه سوارش کنم. .... ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔑🔑🔑 👈چطور غُر بزنیم؟ 🔸اگر تو زندگی مشترک زیاد غر می‌زنین، برای اینکه کارتون به مشاجره نکشه این نکات غز زنی رو رعایت کنید! 💥هدفمند غُر بزنيد 🔸غُر زدن زمانی مفيده كه برای رفع يک نگرانی خاص انجام بشه. بهتره هدف‌تون رو از غُر زدن مشخص كنين، در اين صورت همسر شما هم به نحو موثری می‌تونه برای حل مشكل پيش‌ اومده، به شما كمک كنه. 💥زمان مناسب غُر 🔸برای غُر زدن زمان مناسبی رو انتخاب کنین و بدونين بهترين زمان غُر زدن به همسرتون دقيقا چه موقع هست! 💥لحن مناسب غُر 🔸غُر زدن زمانی مفید فایده هست که با لحن درست انجام بشه. به عبارت دیگه با توجه به روحیات و نقاط ضعف و قوت همسرتون باید بدونید به چه ترتيبی لحن غُر زدنتون رو مديريت كنين. و در آخر بهتره غُر زدن رو با کلمات محبت‌آمیز مثل عزیزم، قربونت بشم، عزیز دلم و ... آغاز کنین! ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسش : شوهرم دائم به من دروغ می گوید و معتقد است که اسلام اجازه داده آقایان به همسرانشان دروغ بگویند ؛ آیا این حرف درست است ؟ ✍️ پاسخ : خير . دروغ گفتن ، حرام و گناه كبيره است ؛ چه به مرد و چه به زن . شايد همسر شما روايتى را ديده يا شنيده اند كه در سه جا مى توان دروغ گفت كه به آن دروغ مصلحتى مى گويند : ١- در جنگ به دشمن ؛ ٢- اصلاح ذات البين ( يعنى براى از بين بردن اختلافات دو نفر ) و٣- در نويد دادن به زن ( يعنى مرد اجازه دارد براى روحيه دادن به زن و اميدوار كردن او به آينده ، به همسرش به طور غير واقعى نويد دهد ) كه البته شهيد بزرگوار دستغيب شيرازى در پاورقى كتاب گناهان كبيره نوشته است : سند اين قسمت روايت ضعيف است ؛ بنابراين ، همسر محترم شما نه تنها نبايد به شما دروغ بگويند ؛ بلكه احتياطا نويد به دروغ هم ندهند . در پناه حق باشيد . 🌸 @hosein_dehnavi ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
🔹متن دعای هفتم صحیفه سجادیه.... 🔹هم نوا با هم 🔸به نیت سلامتی و طبق توصیه مقام‌ معظم رهبری برای دفع بیماری ها و بلایا 🔸همزمان یک تا دو دقیقه قبل از اذان مغرب به افق هر شهر 🔸شروع از امروز 🔹 به مدت چهل روز 🔸 پس از قرائت دعا، تا ساعت 8 شب در همین گروه اعلام نمایید. 🔸در ثواب این برنامه و اثرگذاری آن شریک باشید و دیگران را نیز دعوت به این پویش نمایید. لینک گروه: https://eitaa.com/joinchat/3523018840C83ff6ee92c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بانوی خاص🌹
#ازجهنم_تابهشت #قسمت121 اشكاش روي صورتش جاري و صورتش كامل خيس از اشك بود. نگاهي به اطرافم ميندازم
_جانم داداش؟ سلام محمدجواد _ سلام امیرحسین. بگو چی شده ؟ _ چی شده؟ محمدجواد _ کارا درست شد. _ کارا؟ محمدجواد _ در حال حاضر ما شهید زنده ایم. از سپاه زنگ زدن گفتن چند روز دیگه اعزامه. فردا ساعت 12 باید اونجا باشیم برای هماهنگی. زود خودتو برسون به سمت حانیه برمیگردم سرش پایین بود و به سنگای صحن زل زده بود که سایمون توش مشخص بود. _ باشه. خداحافظ باورم نمیشد بلاخره کارام درست شد. با اینکه میدونستم لیاقت شهادت ندارم ولی..... دل کندن از حانیه سخت بود . تو این چندماه هردو حسابی به هم وابسته شده بودیم. _ خانومم؟ حانیه_ جون دلم ؟ _ محمد....جواد بود . گفت کارای..... حانیه به نفس نفس افتاده بود و بریده بریده گفت _ میخوای بری ؟ سرم رو پایین میندازم . روبه روم وایمیسته ، دیدن اشکاش داغونم میکنه. سرم رو بالا میاره و میگه _ برو خدا به همرات. میدونستم اگه پای عهد و پیمانش وسط نبود عمرا اجازه نمیداد. . . . بلاخره با دعوا از جانب خانواده و کلی قوربون صدقه از جانب من خانواده ها رضایت میدن به رفتن. ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
ساکی رو که براش آماده کرده بودم رو برمیدارم و دوباره بهش خیره میشم ، چقدر لباس سپاهی بهش میومد. ساک رو از دستم میگیره ، سرم رو پایین میندازم دستش رو زیر چونم میزاره تا سرم رو بالا بیاره که اولین قطره اشک روی دستش میریزه . سریع پشتش رو بهم میکنه و با صدای بم و گرفته میگه _ بیش از این پابندم نکن. تو که میدونی من لیاقت شهادت ندارم ، بادمجون بم هم آفت نداره. دستم رو روی شونش میزارم. به سمتم برمیگرده. حرفی نمیزنیم فقط به چشمای همدیگه خیره میشیم .یک دقیقه. پنج دقیقه. ده دقیقه . و بعد صدای در و پشت بندش صدای گرفته پرنیان _ داداش. نمیاید ؟ امیرحسین _ اومدم. ساکش رو از روی زمین بر میداره ، دستام رو میگیره و از اتاق خارج میشیم..... قدم به قدم هم ، اون داشت ميرفت به رسم عاشقي منم داشتم زندگيم رو بدرقه ميكردم به رسم عاشقي. همه تو حياط بودن ، مامان و بابا ، اميرعلي و فاطمه ، پرنيان و مامان عاطفه و پدر اميرعلي . مامان و بابا ناراحت و عصبي بودن ؛ پرنيان و مامان عاطفه هم كه حالشون زار بود و پدر اميرعلي كه تركيبي از حالات بود ، عصبي، نگران ، ناراحت . ميدونستم كه با دين و مذهب كمي مشكل داره. و من.... توصيفي براي حالم وجود نداشت. در خونه كه نيمه باز بود كامل باز ميشه و امير و ياسمين ميان داخل. ياسمين هم شده بود يه خانوم چادري ، تنها من و اميرحسين تعجب نكرده بوديم. چون ميدونستيم و مطمئن بوديم امير ميتونه شيريني دين و مذهب واقعي رو تو دلش بندازه. هردو ناراحتي و نگراني از چهره هاشون داد ميزد. و حالا وقت رفتن بود . . به طرفم برميگرده ، حاله اشك جلوي چشمام رو ميگيره . با لبخند رو به من ميگه _ هواييم نكن ديگه خانوم. با بغض بهش ميگم _ به قول اون شعره 👼ـه! ؟! اميرحسين _ خودت اجازه دادي. حانيه_ اره. دستم رو بالا ميارم وبي توجه به جمعيت روي صورتش ميكشم. اميرحسين _ نكن حانيه. نكن. ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 خیانت زن متاهل در فضای مجازی 🔴 ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀