🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟
نویسنده ی جوان شهید سید طاها ایمانی
نویسنده ی داستان های
عاشقانه ای برای تو
همه ی زندگی من
فرار از جهنم
نسل سوخته
جنگ با دشمنان خدا
سرزمین زیبای من
شهید سید علی حسینی(بدون تو هرگز)
و داستان نا تمامِ مردی در آینه
سید طاها ایمانی
در دفاع از حرم کریمه ی اهل بیت حضرت زینب سلام الله علیها به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد و
و از این دنیای فانی پرکشید و رفت ........
ایشون در تاریخ ۱۴/ ۵ / ۱۳۹۵همزمان با سالروز میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها به شهادت رسیدند
سلام دوستان، داستانی که در پیش رو دارید واقعی است. نویسنده شخصا با شخصیت اصلی داستان مصاحبه کرده و داستان را به شیوۀ رمان به رشتۀ تحریر در آورده
امیدوارم که بخونید و لذت ببرید🌹🌹🌹
#پشت_انقلابمان_هستیم
#اربعین
#مرگ_بر_منافق
🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹
#عاشقانه_ای_برای_تو
#شهیدایمانی
#قسمت15
#قسمت پانزدهم داستان دنباله دار عاشقانه ای برای تو: دست های خالی
توی این حال و هوا بودم که جلوی یه ساختمان بزرگ، با دیوارهای بلند نگه داشت ... رفت زنگ در رو زد ... یه خانم چادری اومد دم در ... چند دقیقه با هم صحبت کردند ... و بعد اون خانم برگشت داخل ... .
دل توی دلم نبود ... داشتم به این فکر می کردم که چطور و از کدوم طرف فرار کنم ... هیچ چیزی به نظرم آشنا نبود ... توی این فکر بودم که یک خانم روگرفته با چادر مشکی زد به شیشه ماشین ... .
انگلیسی بلد بود ... خیلی روان و راحت صحبت می کرد ... بهم گفت: این ساختمان، مکتب نرجسه. محل تحصیل خیلی از طلبه های غیرایرانی ... راننده هم چون جرات نمی کرده من غریب رو به جایی و کسی بسپاره آورده بوده اونجا ... از خوشحالی گریه ام گرفته بود ...
چمدانم رو از ماشین بیرون گذاشت و بدون گرفتن پولی رفت ... .
اونجا همه خانم بودند ... هیچ آقایی اجازه ورود نداشت ... همه راحت و بی حجاب تردد می کردند ... اکثر اساتید و خیلی از طلبه های هندی و پاکستانی، انگلیسی بلد بودند ... .
حس فوق العاده ای بود ... مهمان نواز و خون گرم ... طوری با من برخورد می کردند که انگار سال هاست من رو می شناسند ... .
مسئولین مکتب هم پیگیر کارهای من شدند ... چند روزی رو مهمان شون بودم تا بالاخره به کشورم برگشتم ... یکی از اساتید تا پای پرواز هم با من اومد ... حتی با وجود اینکه نماینده کشورم و چند نفر از امورخارجه و حراست بودند، اون تنهام نگذاشت ... .
سفر سخت و پر از ترس و اضطراب من با شیرینی بسیاری تموم شد که حتی توی پرواز هم با من بود ... نرفته دلم برای همه شون تنگ شده بود ... علی الخصوص امیرحسین که دست خالی برمی گشتم ... .
اما هرگز فکرش رو هم نمی کردم بیشتر از هر چیز، تازه باید نگران برگشتم به کانادا باشم ... .
#پشت_انقلابمان_هستیم
#اربعین
#مرگ_بر_منافق
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟
#عاشقانه_ای_برای_تو
#شهیدایمانی
#قسمت16
#قسمت شانزدهم داستان دنباله دار عاشقانه ای برای تو: اسیر و زخمی
از هواپیما که پیاده شدم پدرم توی سالن منتظرم بود ... صورت مملو از خشم ... وقتی چشمش به من افتاد، عصبانیتش بیشتر شد ... رنگ سفیدش سرخ سرخ شده بود ... اولین بار بود که من رو با حجاب می دید ...
.
مادرم و بقیه توی خونه منتظر ما بودند ... پدرم تا خونه ساکت بود ... عادت نداشت جلوی راننده یا خدمتکارها خشمش رو نشون بده ... .
وقتی رسیدیم همه متحیر بودند ... هیچ کس حرفی نمی زد که یهو پدرم محکم زد توی گوشم ... با عصبانیت تمام روسری رو از روی سرم چنگ زد ... چنان چنگ زد که با روسری، موهام رو هم با ضرب، توی مشتش کشید ... تعادلم رو از دست داد و پرت شدم ... پوست سرم آتش گرفته بود ... .
هنوز به خودم نیومده بودم که کتک مفصلی خوردم ... مادرم سعی کرد جلوی پدرم رو بگیره اما برادرم مانعش شد ... .
اون قدر من رو زد که خودش خسته شد ... به زحمت می تونستم نفس بکشم ... دنده هام درد می کرد، می سوخت و تیر می کشید ... تمام بدنم کبود شده بود ... صدای نفس کشیدنم شبیه ناله و زوزه شده بود ... حتی قدرت گریه کردن نداشتم ... .
بیشتر از یک روز توی اون حالت، کف اتاقم افتاده بودم ... کسی سراغم نمی اومد ... خودم هم توان حرکت نداشتم ... تا اینکه بالاخره مادرم به دادم رسید ... .
چند تا از دنده ها و ساعد دست راستم شکسته بود ... کتف چپم در رفته بود ... ساق چپم ترک برداشته بود ... چشم چپم از شدت ورم باز نمی شد و گوشه ابروم پاره شده بود ... .
اما توی اون حال فقط می تونستم به یه چیز فکر کنم ... امیرحسین، بارها، امروز من رو تجربه کرده بود ... اسیر، کتک خورده، زخمی و تنها ... چشم به دری که شاید باز بشه و کسی به دادت برسه ...
#پشت_انقلابمان_هستیم
#اربعین
#مرگ_بر_منافق
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
#نکته👌🌹
❤️امام علی علیه السلام:
هرگاه پدری با #نگاه خود فرزند خویش را مسرور کند، خداوند به او اجر آزاد کردن یک بنده را می دهد👌
روضة الواعظین، جلد ۲، صفحه ۳۶۹
#شبتون_حسینی
#پشت_انقلابمان_هستیم
#اربعین
#مرگ_بر_منافق
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تجمع خودجوش مردم کرمان علیه اغتشاشگران
ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند
#پشت_انقلابمان_هستیم
#اربعین
#مرگ_بر_منافق
@hosein_darabi
#مهارت_های_تربیت_فرزند
#ارتباط_با_فرزند
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
قسمت3⃣
7⃣کودکمان را با كودک ديگر مقايسه نكنيم ، بلكه با خودش مقايسه كنيم و بدانيم كه بطور مطلق هيچ كودكي شبيه كودک ديگر نيست. (اصل فرديت)🤔
8⃣ نبايد نظريات خود را به او تحميل کنيم. بايد اجازه دهيم وقتي ميخواهد بازي كند يا كتابي براي خواندن انتخاب ميكند، خود اسباب بازي و كتابش را انتخاب كند. (اصل خود تصميم گيري)✍
9⃣ سعي كنيم با ايجاد فضاي اطمينان بخش، رازدار و محرم اسرار كودكباشيم. (اصل راز داري)🧐
⬅️ در كار كردن با كودک
🔟سعي كنيم مساوات و عدالت را رعايت كنيم👌
❌نبايد فاکتورهايي چون زيبايي، هوش…. احساساتمان را تحت تاثير قرار دهد و تبعيض قائل شويم و به کودک داراي اين فاکتورها توجه بيش از حد معمول، ابراز داريد❌
✅پایان
#پشت_انقلابمان_هستیم
#اربعین
#مرگ_بر_منافق
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟
نویسنده ی جوان شهید سید طاها ایمانی
نویسنده ی داستان های
عاشقانه ای برای تو
همه ی زندگی من
فرار از جهنم
نسل سوخته
جنگ با دشمنان خدا
سرزمین زیبای من
شهید سید علی حسینی(بدون تو هرگز)
و داستان نا تمامِ مردی در آینه
سید طاها ایمانی
در دفاع از حرم کریمه ی اهل بیت حضرت زینب سلام الله علیها به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد و
و از این دنیای فانی پرکشید و رفت ........
ایشون در تاریخ ۱۴/ ۵ / ۱۳۹۵همزمان با سالروز میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها به شهادت رسیدند
سلام دوستان، داستانی که در پیش رو دارید واقعی است. نویسنده شخصا با شخصیت اصلی داستان مصاحبه کرده و داستان را به شیوۀ رمان به رشتۀ تحریر در آورده
امیدوارم که بخونید و لذت ببرید🌹🌹🌹
#پشت_انقلابمان_هستیم
#اربعین
#مرگ_بر_منافق
🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟
#عاشقانه_ای_برای_تو
#شهیدایمانی
#قسمت17
#قسمت هفدهم داستان دنباله دار عاشقانه ای برای تو: فرار بزرگ
حدود دو ماه بیمارستان بستری بودم ... هیچ کس ملاقاتم نیومد ... نمی دونستم خوشحال باشم یا ناراحت ... حتی اجازه خارج شدن از اتاق رو نداشتم .
دو ماه تمام، حبس توی یه اتاق ... ماه اول که بدتر بود ... تنها، زندانی روی یک تخت ... .
توی دوره های فیزیوتراپی، تمام تلاشم رو می کردم تا سریع تر سلامتم برگرده ... و همزمان نقشه فرار می کشیدم ... بالاخره زمان موعود رسید ... وسایل مهم و مورد نیازم رو برداشتم ... و فرار کردم ... .
رفتم مسجد و به مسلمان ها پناهنده شدم ... اونها هم مخفیم کردن ... چند وقت همین طوری، بی رد و نشون اونجا بودم ... تا اینکه یه روز پدرم اومد مسجد ...
پاسپورت جدید و یه چمدون از وسایلم رو داد به روحانی مسجد ... و گفت: بهش بگید یه هفته فرصت داره برای همیشه اینجا رو ترک کنه ... نه تنها از ارث محرومه ... دیگه حق برگشتن به اینجا رو هم نداره ... .
بی پول، با یه ساک ... کل دارایی و ثروت من از این دنیا همین بود ... حالا باید کشورم رو هم ترک می کردم ...
نه خانواده، نه کشور، نه هیچ آشنایی، نه امیرحسین ... کجا باید می رفتم؟ ... کجا رو داشتم که برم؟ ... .
#پشت_انقلابمان_هستیم
#اربعین
#مرگ_بر_منافق
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹
#عاشقانه_ای_برای_تو
#شهیدایمانی
#قسمت18
#قسمت هجدهم داستان دنباله دار عاشقانه ای برای تو: بی پناه
.
اون شب خیلی گریه کردم ... توی همون حالت خوابم برد ... توی خواب یه خانم رو دیدم که با محبت دلداریم می داد ... دستم رو گرفت .. سرم رو چرخوندم دیدم برگشتم توی مکتب نرجس ... .
با محبت صورتم رو نوازش کرد و گفت: مگه ما مهمان نواز خوبی نبودیم که از پیش مون رفتی؟ ... .
.
صبح اول وقت، به روحانی مسجد گفتم می خوام برم ایران ... با تعجب گفت: مگه اونجا کسی رو می شناسی؟ ... گفتم: آره مکتب نرجس ... باورم نمی شد ... تا اسم بردم اونجا رو شناخت ... اصلا فکر نمی کردم اینقدر مشهور باشه ... .
.
ساکم که بسته بود ... با مکتب هم تماس گرفتن ... بچه های مسجد با پول روی هم گذاشتن ... پول بلیط و سفرم جور شد ... .
کمتر از هفته، سوار هواپیما داشتم میومدم ایران ... اوج خوشحالیم زمانی بود که دیدم از مکتب، چند تا خانم اومدن استقبال من ... نمی تونستم جلوی اشک هام رو بگیرم ... از اون جا به بعد ایران، خونه و کشور من شد ...
#پشت_انقلابمان_هستیم
#اربعین
#مرگ_بر_منافق
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
#نکته👌❤️
❤️امام صادق علیهالسلام:
هر کس نزد او از ما یاد شود و از دیدگان او #اشک جاری شود، خدای متعال صورتش را برآتش حرام میفرماید.
کامل الزیارات، باب ۳۲
#شبتون_حسینی
#پشت_انقلابمان_هستیم
#اربعین
#مرگ_بر_منافق
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻اهداء گل توسط جمعی از بانوان شیروانی به پرسنل نیروی انتظامی در مقابل مصلی نماز جمعه ۱۴۰۱/۰۷/۰۱
چقدر زیباست این کلیپ😊❤️
#مرگ_بر_منافق
#پشت_انقلابمان_هستیم
#اربعین
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 تکرار پروژهی سوریه در ایران ❗️
روند شروع پروژهی اخیر (مهسا امینی) در ایران،
دقیقاً منطبق با پروژهی تجزیه سوریه، آغاز شده و در حال پیشرفت است!
منبع: مستند تهران دمشق
#پشت_انقلابمان_هستیم
#مرگ_بر_منافق
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همینو فردا گشت ارشاد میگیرهش😂
#پشت_انقلابمان_هستیم
#مرگ_بر_منافق
#ولایت_فقیه
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️اون خانمی که چند ساعت پیش رفته بود بالا تا موهایش را بزنه توسط اطلاعات سپاه دست گیر شد
#نظام_مقتدر_جمهوری_اسلامی_ایران
#مرگ_بر_منافق
#پشت_انقلابمان_هستیم
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟
نویسنده ی جوان شهید سید طاها ایمانی
نویسنده ی داستان های
عاشقانه ای برای تو
همه ی زندگی من
فرار از جهنم
نسل سوخته
جنگ با دشمنان خدا
سرزمین زیبای من
شهید سید علی حسینی(بدون تو هرگز)
و داستان نا تمامِ مردی در آینه
سید طاها ایمانی
در دفاع از حرم کریمه ی اهل بیت حضرت زینب سلام الله علیها به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد و
و از این دنیای فانی پرکشید و رفت ........
ایشون در تاریخ ۱۴/ ۵ / ۱۳۹۵همزمان با سالروز میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها به شهادت رسیدند
سلام دوستان، داستانی که در پیش رو دارید واقعی است. نویسنده شخصا با شخصیت اصلی داستان مصاحبه کرده و داستان را به شیوۀ رمان به رشتۀ تحریر در آورده
امیدوارم که بخونید و لذت ببرید🌹🌹🌹
#پشت_انقلابمان_هستیم
#اربعین
#مرگ_بر_منافق
🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟
نویسنده ی جوان شهید سید طاها ایمانی
نویسنده ی داستان های
عاشقانه ای برای تو
همه ی زندگی من
فرار از جهنم
نسل سوخته
جنگ با دشمنان خدا
سرزمین زیبای من
شهید سید علی حسینی(بدون تو هرگز)
و داستان نا تمامِ مردی در آینه
سید طاها ایمانی
در دفاع از حرم کریمه ی اهل بیت حضرت زینب سلام الله علیها به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد و
و از این دنیای فانی پرکشید و رفت ........
ایشون در تاریخ ۱۴/ ۵ / ۱۳۹۵همزمان با سالروز میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها به شهادت رسیدند
سلام دوستان، داستانی که در پیش رو دارید واقعی است. نویسنده شخصا با شخصیت اصلی داستان مصاحبه کرده و داستان را به شیوۀ رمان به رشتۀ تحریر در آورده
امیدوارم که بخونید و لذت ببرید🌹🌹🌹
#پشت_انقلابمان_هستیم
#اربعین
#مرگ_بر_منافق
🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟
نویسنده ی جوان شهید سید طاها ایمانی
نویسنده ی داستان های
عاشقانه ای برای تو
همه ی زندگی من
فرار از جهنم
نسل سوخته
جنگ با دشمنان خدا
سرزمین زیبای من
شهید سید علی حسینی(بدون تو هرگز)
و داستان نا تمامِ مردی در آینه
سید طاها ایمانی
در دفاع از حرم کریمه ی اهل بیت حضرت زینب سلام الله علیها به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد و
و از این دنیای فانی پرکشید و رفت ........
ایشون در تاریخ ۱۴/ ۵ / ۱۳۹۵همزمان با سالروز میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها به شهادت رسیدند
سلام دوستان، داستانی که در پیش رو دارید واقعی است. نویسنده شخصا با شخصیت اصلی داستان مصاحبه کرده و داستان را به شیوۀ رمان به رشتۀ تحریر در آورده
امیدوارم که بخونید و لذت ببرید🌹🌹🌹
#پشت_انقلابمان_هستیم
#اربعین
#مرگ_بر_منافق