﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
عزیز فاطمھ!💔
در قفس سرد و تاریڪ سینھ ام
تمام در و دیوار دلم،
پر شدھ از چوب خط هاے نبودنت🍁
لحظھ شمارے مےڪنم براے..
روزے کھ با مژده آمدنت؛
این انتظار به آخر برسد[😭]
آن وقت، من باشم میان یڪ سپاه
از همهآنھایےکھ در شبهاےطولانےغیبت
انتظار تو را مشق ڪردھ بودیم..
نھ عادت را و نھ گناه!🥀
.
.
#السلامعلیڪیابقیھاللہ↻♥️
#اللھمعجݪالولیڪاݪفࢪج🌙
#سلام
#روزتونمهدوی
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
🔴 #اصل_تغافل_در_زندگی
💠 در مراسم عروسی، #پیرمردی در گوشهی سالن تنها نشسته بود که داماد جلو آمد و گفت: سلام استاد آیا منو میشناسید؟ معلّم بازنشسته جواب داد: خیر عزیزم فقط میدانم #مهمان دعوتی از طرف داماد هستم. داماد گفت: چطور آخه مگه میشه منو فراموش کرده باشید؟! یادتان هست سالها قبل، #ساعت گران قیمت یکی از بچهها گم شد و شما فرمودید که باید جیب همهی دانشآموزان را بگردید و گفتید همه باید رو به دیوار بایستیم و من که ساعت را دزدیده بودم از ترس و خجالت خیلی ناراحت بودم که آبرویم را میبرید، ولی شما #ساعت را از جیبم بیرون آوردید و تفتیش جیب بقیهی دانشآموزان را تا آخر انجام دادید و تا پایان آن سال و سالهای بعد در اون مدرسه هیچ کس موضوع #دزدی ساعت را به من نسبت نداد و خبردار نشد. استاد گفت: باز هم شما را نشناختم! ولی واقعه را دقیق یادم هست. چون من موقع تفتیش جیب دانشآموزان #چشمهایم را بسته بودم.
💠 گاه با تغافل از خطاهای طبیعی یکدیگر، زمینهی رشد و تربیت را در خود و همسرمان ایجاد کنیم. تغافل، عامل مهمی در تکریم همسرتان و محبوبیّت و عزّت شماست.
💠 با مچگیری، زمینهی دروغگویی و مخفیکاری را فراهم میکنیم و روابط ما در خانه سرد میشود. امّا تغافل بهجا، محیط خانه را به پناهگاهی امن برای اهل خانه تبدیل میکند.
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#الهمعجللولیکالفرج
#نیروی_انتظامی_تشکر
تقدیر از نیرو انتظامی توسط دخترای کوچکم
امروز ،شهر بوشهر
#بانوی_خاص
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
بانوی خاص🌹
#الهمعجللولیکالفرج #نیروی_انتظامی_تشکر تقدیر از نیرو انتظامی توسط دخترای کوچکم امروز ،شهر بوشهر
چقدر این کارا حال خوب میده به نیروهای نظامی ما😊
توی این اتفاقات هست که آدمای خوب، زیبایی های درونی خودشون رو به نمایش میذارن
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ واقعیت هایی که دشمن نمیخواهد در مورد بانوان بدانیم...
#بانوی_خاص
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟
نویسنده ی جوان شهید سید طاها ایمانی
نویسنده ی داستان های
عاشقانه ای برای تو
همه ی زندگی من
فرار از جهنم
نسل سوخته
جنگ با دشمنان خدا
سرزمین زیبای من
شهید سید علی حسینی(بدون تو هرگز)
و داستان نا تمامِ مردی در آینه
سید طاها ایمانی
در دفاع از حرم کریمه ی اهل بیت حضرت زینب سلام الله علیها به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد و
و از این دنیای فانی پرکشید و رفت ........
ایشون در تاریخ ۱۴/ ۵ / ۱۳۹۵همزمان با سالروز میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها به شهادت رسیدند
سلام دوستان، داستانی که در پیش رو دارید واقعی است. نویسنده شخصا با شخصیت اصلی داستان مصاحبه کرده و داستان را به شیوۀ رمان به رشتۀ تحریر در آورده
امیدوارم که بخونید و لذت ببرید🌹🌹🌹
#پشت_انقلابمان_هستیم
#اربعین
#مرگ_بر_منافق
بانوی خاص🌹
🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹 #عاشقانه_ای_برای_تو #شهیدایمانی #قسمت19 #قسمت نوزدهم داستان دنباله دار عاشقانه ای بر
🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟
#عاشقانه_ای_برای_تو
#شهیدایمانی
#قسمت20
#قسمت بیستم داستان دنباله دار عاشقانه ای برای تو: نذر چهل روزه
.
همه رو ندید رد می کردم ... یکی از اساتید کلی باهام صحبت کرد تا بالاخره راضی شدم حداقل ببینم شون ... حق داشت ... زمان زیادی می گذشت ... شاید امیرحسینم ازدواج کرده بود و یه گوشه سرش به زندگی گرم بود ... اون که خبر نداشت، من این همه راه رو دنبالش اومده بودم ... .
.
رفتم حرم و توسل کردم ... چهل روز، روزه گرفتم ... هر چند دلم چیز دیگه ای می گفت اما از آقا خواستم این محبت رو از دلم بردارن ... .
.
خواستگارها یکی پس از دیگری میومدن ... اما مشکل من هنوز سر جاش بود ... یک سال دیگه هم همین طور گذشت ... .
.
اون سال برای اردوی نوروز از بچه ها نظرسنجی کردن ... بین شمال و جنوب ... نظر بچه ها بیشتر شمال بود اما من عقب نشینی نکردم ... جنوب بوی باروت می داد ... .
با همه بچه ها دونه دونه حرف زدم ... اونقدر تلاش کردم که آخر، به اتفاق آراء رفتیم جنوب ... از خوشحالی توی پوست خودم نمی گنجیدم ... .
.
هر چند امیرحسین از خاطرات طولانی اساراتش زیاد حرف نمی زد که ناراحت نشم ... اما خیلی از خاطرات کوتاهش توی جبهه برام تعریف کرده بود ... رزمنده ها، زندگی شون، شوخی ها، سختی ها، خلوص و ... تمام راه از ذوق خوابم نمی برد ... حرف های امیرحسین و کتاب هایی که خودم خونده بودم توی سرم مرور می شد ... .
.
وقتی رسیدیم ... خیلی بهتر از حرف راوی ها و نوشته ها بود ... برای من خارجی تازه مسلمان، ذره ذره اون خاک ها حس عجیبی داشت ... علی الخصوص طلائیه ... سه راه شهادت ... .
از جمع جدا شدم رفتم یه گوشه ... اونقدر حس حضور شهدا برام زنده بود که حس می کردم فقط یه پرده نازک بین ماست ... همون جا کنار ما بودن ... .
اشک می ریختم و باهاشون صحبت می کردم ... از امیرحسینم براشون تعریف کردم و خواستم هر جا هست مراقبش باشن ...
.─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
#نکته👌🌹
🖤 پیامبرگرامی اسلام صلی الله علیه وآله فرمودند:
ای فاطمه "علیهاالسلام" همه چشم ها در روز قیامت گریان است جز چشمی که بر مصیبت های #حسین_علیه السلام بگرید.
📖 بحارالانوار، ج44، ص293.
#شبتون_حسینی
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹
یه پویش راه انداختیم 👇
📿ختم حدیث شریف کسا به نیت سلامتی وتعجیل در ظهور امام زمان وپایان یافتن اغتشاشات هدیه به چهارده معصوم📿
⏳شروع ختم۲۸صفرمصادف با سوم مهر
⌛️پایان ختم ۱۱ربیع الاول مصادف با ۱۶مهر
دوره ختم ما چهارده روز به نیت چهارده معصوم علیه السلام هست
اگر کسی قصد شرکت داره بیاد پی وی ادمین و اعلام کنه👇👇👇
@delaram7645
نشر حداکثری لطفا 🙏
تا تعداد کسایی که شرکت میکنن زیاد بشه
https://eitaa.com/joinchat/1265893419C1fe8b5bb94
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
با حاجت ظهور
به درگاهت آمدیم
چون اندک از کریم
نباید طلب نمود
◼️سلام صاحبـ💔ـ عزا؛
آجرک الله یا صاحب الزمان ...
#سلام
#روزتون_مهدوی
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
🔴 #تند_صحبت_کردن_ممنوع
💠 اصلاً در جمع با هم تند صحبت نکنید. حتی اگر افرادی که در کنارتان هستند از امینترین افرادند مجوز دخالتها و تعبیرهای بد آنها را صادر نکنید!
💠 هیچگاه اجازه ندهید خانواده یا دوستانتان از مشاجرات شما چیزی بدانند زیرا شما بخاطر عشق به یکدیگر فراموش میکنید اما هیچگاه خانواده شما فراموش نخواهند کرد و جایگاه همسرتان در خانواده پایین میآید.
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
هدایت شده از بانوی خاص🌹
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹
یه پویش راه انداختیم 👇
📿ختم حدیث شریف کسا به نیت سلامتی وتعجیل در ظهور امام زمان وپایان یافتن اغتشاشات هدیه به چهارده معصوم📿
⏳شروع ختم۲۸صفرمصادف با سوم مهر
⌛️پایان ختم ۱۱ربیع الاول مصادف با ۱۶مهر
دوره ختم ما چهارده روز به نیت چهارده معصوم علیه السلام هست
اگر کسی قصد شرکت داره بیاد پی وی ادمین و اعلام کنه👇👇👇
@delaram7645
نشر حداکثری لطفا 🙏
تا تعداد کسایی که شرکت میکنن زیاد بشه
https://eitaa.com/joinchat/1265893419C1fe8b5bb94
بانوی خاص🌹
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹 یه پویش راه انداختیم 👇 📿ختم حدیث شریف کسا به نیت سلامتی وتعجیل در ظهور امام زمان وپای
تا امروز غروب وقت دارید در این پویش شرکت کنید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اهمیّت محبّت در این اوضاع اقتصادی
🔴 #استاد_عباسی
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟
نویسنده ی جوان شهید سید طاها ایمانی
نویسنده ی داستان های
عاشقانه ای برای تو
همه ی زندگی من
فرار از جهنم
نسل سوخته
جنگ با دشمنان خدا
سرزمین زیبای من
شهید سید علی حسینی(بدون تو هرگز)
و داستان نا تمامِ مردی در آینه
سید طاها ایمانی
در دفاع از حرم کریمه ی اهل بیت حضرت زینب سلام الله علیها به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد و
و از این دنیای فانی پرکشید و رفت ........
ایشون در تاریخ ۱۴/ ۵ / ۱۳۹۵همزمان با سالروز میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها به شهادت رسیدند
سلام دوستان، داستانی که در پیش رو دارید واقعی است. نویسنده شخصا با شخصیت اصلی داستان مصاحبه کرده و داستان را به شیوۀ رمان به رشتۀ تحریر در آورده
امیدوارم که بخونید و لذت ببرید🌹🌹🌹
#پشت_انقلابمان_هستیم
#اربعین
#مرگ_بر_منافق
بانوی خاص🌹
🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟 #عاشقانه_ای_برای_تو #شهیدایمانی #قسمت20 #قسمت بیستم داستان دنباله دار عاشقانه ای بر
🌹❣🌹❣🌹❣🌹❣🌹❣🌹
#عاشقانه_ای_برای_تو
#شهیدایمانی
#قسمت21
#قسمت بیست و یکم داستان دنباله دار عاشقانه ای برای تو: دعوتنامه
.
فردا، آخرین روز بود ... می رفتیم شلمچه ... دلم گرفته بود ... کاش می شد منو همون جا می گذاشتن و برمی گشتن ... تمام شب رو گریه کردم ... .
.
راهی شلمچه شدیم ...برعکس دفعات قبل، قرار شد توی راه راوی رو سوار کنیم ... ته اتوبوس برای خودم دم گرفته بودم ... چادرم رو انداخته بودم توی صورتم ... با شهدا حرف می زدم و گریه می کردم توی همون حال خوابم برد ... .
بین خواب و بیداری ... یه صدا توی گوشم پیچید ... چرا فکر می کنی تنهایی و ما رهات کردیم؟ ... ما دعوتتون کردیم ... پاشو ... نذرت قبول ... .
چشم هام رو باز کردم ... هنوز صدا توی گوشم می پیچید ... .
.
اتوبوس ایستاد ... در اتوبوس باز شد ... راوی یکی یکی از پله ها بالا میومد ... زمان متوقف شده بود ... خودش بود ... امیرحسین من ... اشک مثل سیلابی از چشمم پایین می اومد ... .
.
اتوبوس راه افتاد ... من رو ندیده بود ... بسم الله الرحمن الرحیم ... به من گفتن ...
.
شروع کرد به صحبت کردن و من فقط نگاهش می کردم ... هنوز همون امیرحسین سر به زیر من بود ... بدون اینکه صداش بلرزه یا به کسی نگاه کنه ...
.─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
🌹❣🌹❣🌹❣🌹❣🌹❣🌹
#عاشقانه_ای_برای_تو
#شهیدایمانی
#قسمت_آخر
#قسمت آخر داستان دنباله دار عاشقانه ای برای تو: غروب شلمچه
.
اتوبوس توی شلمچه ایستاد ... خواهرها، آزادید. برید اطراف رو نگاه کنید ... یه ساعت دیگه زیر اون علم ...
.
.
از اتوبوس رفت بیرون ... منم با فاصله دنبالش ... هنوز باورم نمی شد ... .
صداش کردم ... نابغه شاگرد اول، اینجا چه کار می کنی؟ ... .
برگشت سمت من ... با گریه گفتم: کجایی امیرحسین؟ ... .
.
جا خورده بود ... ناباوری توی چشم هاش موج می زد ... گریه اش گرفته بود ... نفسش در نمی اومد ... .
همه جا رو دنبالت گشتم ... همه جا رو ... برگشتم دنبالت ... گفتم به هر قیمتی رضایتت رو می گیرم که بیای ... هیچ جا نبودی ... .
.
اشک می ریخت و این جملات رو تکرار می کرد ... اون روز ... غروب شلمچه ... ما هر دو مهمان شهدا بودیم ... دعوت شده بودیم ... دعوت مون کرده بودن ... .
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤