eitaa logo
بانوی تراز
1.2هزار دنبال‌کننده
27.6هزار عکس
3.9هزار ویدیو
13 فایل
تنها گروه جهادی تخصص محور با حضور بانوان کنشگر اجتماعی در کشور..... @ciahkale ... ادمینمون هستن - ناشناسمون https://daigo.ir/secret/1326155415. . .
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مهارت های کلامی 20.mp3
12.86M
🌱مهارتهای کلامی ۲۰ « وَ لا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ. هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ.» سوره‌ قلم / ۱۰ و ۱۱ ✘ قرآن بیزار است از: زیاد قسم خوردن، بی‌وزنی و بیهودگی کلام، عیب‌جویی و استخراج ضعف از دیگران، طعنه و تحقیر، خبر بردن از جایی به جای دیگر .... و توصیه می‌کند؛ ازاطراف این انسانها حتماً پراکنده شوید... 🔥نکند خودمان اینگونه باشیم! https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
🍃منبرانه 🔴 همه فیوضات بواسطه او است 🔵 آیت الله بهجـــت(ره) : 🟢 در هر فیضی، خصوصی باشد یا عمومی، داخلی باشد یا خارجی، جسمانی باشد یا روحانی، بلاکلام، واسطه [فیض] او است. فقط از ناحیه همان یک فیض (امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) است و توجه به همه ائمه علیهم‌السلام هم به او راجع می‌شود.❤️ 📚 کتاب حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه، ص٣١٣ https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
🔶️اندوهگین شدن امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) بخاطر شیعیان 🌹امام مهدی علیه السلام فرمود: 🍁از تردید گروهی از شما (شیعیان) در دین،و شک و سرگردانی در مساله والیان امرشان آگاه شدم،پس این غم ما به خاطر شما است نه به خاطر خود ما،و برای شما متاثر شدیم نه برای خودمان.» 🍁در این روایت و امثال آن ها حضرت مهدی علیه السلام نسبت به شیعیان ابراز محبت و علاقه نموده و اعلام کرده است که از گمراه شدن آن ها شدیدا ناراحت و متاثر می شود.💞 📚بحار الانوار، ج 53، ص 178 https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
🍃سیره شهدا همیشه پشتیبان ولی فقیه خود باشید و از رهنمودهای ولایت فقیه تبعیت کنید. قسمت نبود که من ازدواج کنم ولی از همه میخواهم که به توصیه حضرت آقا آیت‌الله‌خامنه‌ای مبنی بر افزایش جمعیت، جامعه عمل بپوشانند و نسل شیعه را افزایش دهند...❤️ https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
شهادت‌ هدف‌ نیـســت... هدف‌ اینه کـه‌ عَلَم اسلام‌ رو‌ بــه اسم‌ امـٰام‌ زمان‌ «عج»‌ بالا‌ ببریــد حالا‌ اگـه‌ وسط‌ این‌ راه شهـید شـدید فدای سرِ اسلـٰام!❤️ https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 قصه شب👇👇👇👇👇👇👇
آنان به کیفر گناه خود می‌رسند و بزودی با نتیجه‌ی گمراهی خود،به سرای دیگر می‌روند. 》 * * * * آنچه نوشتم،شمه‌ای از رخداد دردناک بصره بود که بعدها سرآغاز اختلاف ها و تنش‌های زیادی در بین مسلمان شد و جنگ صفین و نهروان را به وجود آورد و موجبات شهادت امام را فراهم ساخت و سر منشأ همه عداوت ها با علی به روایت تاریخ،معاویه است که او و جانشین هایش مسیر حق را منحرف و حکومت اسلام را روسیاه نمودند. لعنت الله علیهم اجمین. 》 * * * * کشیش آخرین ورق را برگرداند و روی ورقه های دیگر گذاشت. پشتش را به صندلی تکیه داد و فکر کرد:به پایان آمد این دفتر،حکایت همچنان باقی است.... وقتی سرگئی وارد اتاق شد،کشیش همچنان تکیه اش به صندلی بود و به نقطه‌ای در بالای قفسه‌های کتاب خیره مانده بود. با دیدن سرگئی،عینکش را برداشت و به او نگاه کرد. سرگئی روی مبلی نشست و گفت:《فکر می‌کردم مشغول مطالعه اید،والا زودتر می‌آمدم. 》کشیش نیم تنه اش را به طرف میز خم کرد،آرنج دست چپش را روی میز گذاشت و با دست دیگر ریش بلندش را مشت زد و اُریب به سرگئی نگاه کرد و گفت:《تا همین چند لحظه پیش مشغول مطالعه بودم؛مطالعه‌ی این کتاب قدیمی تمام شد. فکر می‌کنم چمدانم را ببندم و برگردم مسکو. 》 سرگئی گفت:《یعنی آن ماجرایی که تعریف کردید،تمام شد؟حالا که کتاب را خوانده‌اید،می‌خواهید برگردید و کتاب را به آنها بدهید و خلاص؟اصلا صلاح نیست برگردید پدر. 》 کشیش سکوت کرد و حرفی نزد. سرگئی ادامه داد:《هر چند از شما بعید نیست که ماجرای خطرناک و پلیسی را ادامه بدهید.》 کشیش گفت:《چاره‌ای ندارم سرگئی؛تا ابد که نمی‌توانم در بیروت بمانم،من آنجا خانه و زندگی و کار دارم. 》 سرگئی گفت:《فعلا چند ماهی اینجا بمانید،بعد من با شما به مسکو می‌آیم، خانه را می‌فروشیم و در نقطه‌ی دیگری از مسکو برایتان خانه‌ای می‌خریم. باید از دسترس آن دو جانی که گفتید دور باشید. در عین حال کتاب را تحویل پلیس بدهید و حقیقت را به آنها بگویید. 》 کشیش گفت:《نه،این کار شدنی نیست؛ کلیسا را چه کنم؟》 سرگئی پاسخ داد:《کلیسا را به یک کشیش جوان‌تر بسپارید. با سن و سالی که شما دارید،وقتش رسیده که خودتان را بازنشسته کنید پدر. 》 کشیش در فکر فرو رفته بود و جوابی نداد. بازگشت تان به مسکو اشتباه بود پدر؛شما در لبنان بزرگ شدید و به همین جا تعلق دارید. چه عیبی داشت همین جا می‌ماندید پدر؟فکر می کردید روسیه همان شوروی سابق است. 》 کشیش گفت:《نه پسرم!من هیچ وقت احساس تعلق خاطر به لبنان نداشتم و قبول نداشتم که لبنان وطن من است. همیشه نگاهم به روسیه بود،جایی که در آنجا به دنیا آمده بودم و باید در آنجا به خاک سپرده می‌شدم. 》 سرگئی گفت:《من صلاح نمی‌دانم که به این زودی برگردید. حداقل زمستان را بمانید تا آب‌ها از آسیاب بیفتد.》 کشیش گفت:《البته نگفتم که همین فردا بر می‌گردیم؛باید مدتی بمانم و تحقیقاتم را تمام کنم.》 سرگئی گفت:《الان وقت استراحت و آسایش شما بود،نه مطالعه و تحقیق. 》 کشیش گفت:《سرگئی عزیز!هیچ علمی بدون تلاش،هیچ ثروتی بدون کار و هیچ جانی بدون خطر حفظ نمی‌شود. 》 سرگئی پرسید:《این جملات از علی است؟》 کشیش تبسمی کرد و پاسخ داد:《خیر! اما علی می‌گوید:هر نعمتی بی بهشت ناچیز است و هر بلایی بی جهنم عافیت است. 》 سرگئی پرسید:《شما زیادی در علی غرق شده‌اید پدر!》 کشیش گفت:《غرق شدن،غرق شدن است؛زيادی و کم ندارد پسرم!غرق شدن در افکار و اندیشه های قدیسان و اولیای خدا،عین نجات است. 》 سرگئی از جا بلند شد و گفت:《بله!بله! فراموش کرده بودم که مشغول صحبت با یک کشیش هستم. 》 بعد رو به کشیش گفت:《برویم که وقت صرف شام است. 》 کشیش از جا بر. خاست. بازوی او گرفت و گفت:《نگران نباش سرگئی!نهایت زندگی، مرگ است که اگر از آن فرار کنیم،ما را در می یابد و اگر بر جای خود بمانیم،ما را می‌گیرد و اگر فراموش کنیم،ما را از یاد نمی‌برد.》 بعد بازوی او را فشرد و ادامه داد:《و البته این جملات از علی بود. 》🍂 https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7