eitaa logo
بانوی بروز
300 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
3.4هزار ویدیو
40 فایل
بانوی بروز،درایمان،اعتقاد،خانه‌داری،فرزندپروری اجتماع‌وسیاست‌بانوی‌ترازمسلمان است. تبادل وتبلیغ نداریم. @banuie_beruz Eitaa.com/banuie_beruz ✅کپی‌آزاداست ادمین @ghoghnuss عضوکانال دیگرمون بشید(#ملکه_باش)👇 https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 می‌توانیم باور کنیم؟ ✾• ✾• 🌱@lezzate_chador🌱 Eitaa.com/lezzate_chador ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
بانوی بروز
#دختر_شینا #رمان #قسمت۲۴ فصل نهم آخر تابستان، ساخت خانه تمام شد. خانة کوچکی بود. یک اتاق و یک آشپز
۲۵ خانوادة حجت قنبری هم توی جمعیت بودند و در حالی که گریه می‌کردند، شعار می دادند. تشییع جنازة باشکوهی بود. حجت را به خاک سپردیم. صمد ناراحت بود. من را توی جمعیت دید. آمد و خودش مرا رساند خانه و گفت می رود خانه شهید قنبری. شب شده بود؛ اما صمد هنوز نیامده بود. دلم هول می کرد. رفتم خانة پدرم. شیرین جان ناراحت بود. می گفت حاج آقایت هم به خانه نیامده. هر چه پرسیدم کجاست، کسی جوابم را نداد. چادر سرکردم و گفتم: «حالا که این طور شد، می روم خانة خودمان.» خواهرم جلویم را گرفت و نگذاشت بروم. شستم خبردار شد برای صمد و پدرم اتفاقی افتاده. با این حال گفتم: «من باید بروم. صمد الان می آید خانه و نگرانم می شود.» خدیجه که دید از پس من برنمی آید، طوری که هول نکنم، گفت: «سلطان حسین را گرفته اند.» سلطان حسین یکی از هم روستایی هایمان بود. گفتم: «چرا؟!» خدیجه به همان آرامی گفت: «آخر سلطان حسین خبر آورده بود حجت را آورده اند. او باعث شده بود مردم تظاهرات کنند و شعار بدهند. به همین خاطر او را گرفته و برده اند پاسگاه دمق. صمد هم می خواسته برود پاسگاه، بلکه سلطان حسین را آزاد کند. اما حاج آقا و چند نفر دیگر نگذاشتند تنهایی برود. با او رفتند.» اسم حاج آقایم را که شنیدم، گریه ام گرفت. به مادر و خواهرهایم توپیدم: «تقصیر شماست. چرا گذاشتید حاج آقا برود. او پیر و مریض است. اگر طوری بشود، شما مقصرید.» آن شب تا صبح نخوابیدیم. فردا صبح حاج آقا و صمد آمدند. خوشحال بودند و می گفتند: «چون همه با هم متحد شده بودیم، سلطان حسین را آزاد کردند؛ وگرنه معلوم نبود چه بلایی سرش بیاورند.» نزدیک ظهر، صمد لباس پوشید. می خواست برود تهران. ناراحت شدم. گفتم: «نمی خواهد بروی. امروز یا فردا بچه به دنیا می آید. ما تو را از کجا پیدا کنیم.» مثل همیشه با خنده جواب داد: « نگران نباش خودم را می رسانم.» اخم کردم. کتش را درآورد و نشست. گفت: «اگر تو ناراحت باشی، نمی روم. اما به جان خودت، یک ریال هم پول ندارم. بعدش هم مگر قرار نبود این بار که می روم برای بچه لباس و خرت و پرت بخرم؟!» بلند شدم کمی غذا برایش آماده کردم. غذایش را که خورد، سفارش ها را دادم. تا جلوی در دنبالش رفتم. موقع خداحافظی گفتم: «پتو یادت نرود؛ پتوی کاموایی، از آن هایی که تازه مد شده. خیلی قشنگ است. صورتی اش را بخر.» وقتی از سر کوچه پیچید، داد زدم: «دیگر نروی تظاهرات. خطر دارد. ما چشم انتظاریم.» برگشتم خانه. انگار یک دفعه خانه آوار شد روی سرم. بس که دلگیر و تاریک شده بود. نتوانستم طاقت بیاورم. چادر سرکردم و رفتم خانة حاج آقایم. دو روز از رفتن صمد می گذشت، برای نماز صبح که بیدار شدم، احساس کردم حالم مثل هر روز نیست. کمر و شکمم درد می کرد. با خودم گفتم: «باید تحمل کنم. به این زودی که بچه به دنیا نمی آید.» هر طور بود کارهایم را انجام دادم. غذا گذاشتم. دو سه تکه لباس چرک داشتیم، رفتم توی حیاط و توی آن برف و سرمای دی ماه قایش، آن ها را شستم. ظهر شده بود. دیدم دیگر نمی توانم تحمل کنم. با چه حال زاری رفتم سراغ خدیجه. او یکی از بچه هایش را فرستاد دنبال قابله و با من آمد خانة ما. از درد هوار می کشیدم. خدیجه تند و تند آب گرم و نبات برایم درست می کرد و زعفران دم کرده به خوردم می داد. کمی بعد، شیرین جان و خواهرهایم هم آمدند. عصر بود. نزدیک اذان مغرب بچه به دنیا آمد. ✾• ✾• 🌱@lezzate_chador🌱 Eitaa.com/lezzate_chador ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
بانو! این چادر تا برسد به دست تو هم از کوچه های مدینه گذشته هم از کربلا هم از بازار شام! چادرت را در آغوش بگیر. ✾• ✾• 🌱@lezzate_chador🌱 Eitaa.com/lezzate_chador ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
🔹اگر می خواهیم کم کم از تسلط اجنبی ها در فضای مجازی آزاد شویم بهتر است ، از لینک‌ها و امکانات داخلی زیر برای رفع بعضی نیازتون استفاده کنید: ۱. موتورهای جستجو (سرچ): 🔻پارسی‌جو parsijoo.ir 🔻یوز yooz.ir 🔻پارسیک parseek.ir ۲. مسیریاب: 🔻نشان nshn.ir 🔻بلد balad.ir 🔻دال daal.ir ۳. ایمیل: 🔻النون elenoon.ir 🔻چاپار chmail.ir 🔻میهن‌میل mihanmail.ir ۴. اینستاگرام ایرانی: 🔻هورسا hoorsa.ir 🔻لنزور lenzor.ir 🔻نزدیکا nazdika.ir ✾• ✾• 🌱@lezzate_chador🌱 Eitaa.com/lezzate_chador ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹حالا که به خاطر کرونا نمی تونید عید دیدنی برین، وقت بچه ها تو خونه زیاده وقت بذارین و فیلم رو با هم در منزل ببینید. 🎞| / نظر حجت‌الاسلام پناهیان، حجت الاسلام‌ماندگاری، محمد سرشار، حجت‌الاسلام عباسی ولدی، حسن عباسی، علی‌اکبر رائفی‌پور، رحیم مخدومی، نجم‌الدین شریعتی، فضه سادات حسینی و زینب ابوطالبی درباره فیلم سینمایی "منطقه پرواز ممنوع" ✾• ✾• 🌱@lezzate_chador🌱 Eitaa.com/lezzate_chador ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ توصیه به خانواده‌ها و نوجوانان 💢 "فیلم سینمایی منطقه پرواز ممنوع روح حماسی را در نوجوانان زنده می‌کند" 🔹 تعطیلات نوروزی فرصت مناسبی است ، که این فیلم زیبا رو تهیه کنید و در منزل با فرزندان ببینید. ✾• ✾• 🌱@lezzate_chador🌱 Eitaa.com/lezzate_chador ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
چند ماه قبل از شهادتشون با تقدیر از برنامه ، به جدی گرفتن این کتب برای فکری جامعه توصیه کردند. ایشان گفتند: در سوریه و عراق پیروز شدیم، اما برای جامعه بایدخیلی تلاش کنیم. 🔹دوستان خوبم یه عکس از کل کتابهای شهید مطهری در طرح اندیشه مطهر واستون گذاشتم انشالله یکی از برنامه های سال۱۴۰۰ خودتون رو مطالعه سیر کامل کتابهای استاد قرار دهید. برای تهیه کتابها به مراکز شهرتون مراجعه کنید، یا وارد سایت زیر شوید.👇 BinesheMotahar.IR ✾• ✾• 🌱@lezzate_chador🌱 Eitaa.com/lezzate_chador ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
9.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 | با کسی کن که آرامش بهت بده! 👌شاخصه‌ای مهم و کلیدی برای انتخاب همسر ✾• ✾• 🌱@lezzate_chador🌱 Eitaa.com/lezzate_chador ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
‏هیچ ای با حالتر از این ندیده بودم😂 از راههای 😂 ✾• ✾• 🌱@lezzate_chador🌱 Eitaa.com/lezzate_chador ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
کسانۍ ... بھ ‌خواهندرسید🌿 کھ‌اهل‌سرعـت‌باشند-! واِلاّتاریخِ‌کربلانشان‌دادھ‌کھ قافلھ‌؎حسینۍمعطل‌کسۍنمۍماند🌤 🌸💞 این مطلب ارزشمند رو باید چاپ کنید بزنید بالای میز کارتون یا میز تحریرتون ،نظر شما چیه؟ ✾• ✾• 🌱@lezzate_chador🌱 Eitaa.com/lezzate_chador ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••