eitaa logo
بࢪادر شهیدم ابࢪاهیم ھــادۍ
75 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
214 ویدیو
34 فایل
♡بِـ‌ـسـمِ ࢪب الشــهـداء♡ کانالی ویژه ی شهدایی ها🌷 به نیت علمدار کمیل ابراهیم هادی🦋 کانالی با حال و هوای شهدایی و معنوی😍 مدیر:🍃 @Z_Marandi_313 لینک ناشناس ودرخواست هاتون:🍃https://harfeto.timefriend.net/16445692489090
مشاهده در ایتا
دانلود
بࢪادر شهیدم ابࢪاهیم ھــادۍ
🌸🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🌸🍃 🌸 #رمان_تلالو_ابراهیم #کپی‌‌در‌هر‌صورت‌ممنوع‌‌حتی‌‌باذکر‌نام‌نویسنده #هرگونه‌کپی‌‌‌غی
‌ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 - بعد از بیمارستان یک راست خانه رفتند! باید مهمانی میدادند😌چیز کمی نبود اولین دخترشان معالجه شده بود… به همین ترتیب هم اسمش را هانیه گذاشتند اسم دخترک مخصوص خودش بود همانقدر که شیرین بود هانیه هم معنی شیرین و تو دل برو را میداد! از همه مهمتر از القاب حضرت زهرا بود و انتخاب این اسم برازنده بود 💞' بعد از برگشت هانیه به خانه… خیلی ها آمده بودند برای تبریک😌 خیلی ها آمده بودند برای دیدن چهره هانیه😍 خیلی ها هم آمده بودند شام و شیرینی بخورند😅 اما این خوشی ها زیاد طولانی نشد سه ماه بعد … هانیه ریه هاش درگیر شده بود (: و بین این همه بدبختی ریفلاکس معده هم شده بود قوز بالا قوز🚶‍♂ باید حتما به بیمارستان میرفتند… چون به خاطر ریفلاکس معدا ، نمیتوانست چیزی بخورد و دائم حالش بد بود رفتن به بیمارستان و خانه و اشک و آه کار دوباره حورا و علی شده بود✋🏻 آدمیزاد است خورد و خوراک حرف اول را برای زنده بودن میزند! ریفلاکس معده همین موضوع را منتفی کرده بود! و اما حالا دیگر رگی هم برای وصل سِرُم 💉 پیدا نمیشد! … چیزی که زیاد شده همان علم پزشکی و صد البته شفا اهل بیت است💚🌱 بالاخره هانیه هم مرخص شد به فاصله کوتاهی از این بیمارستان تا بیمارستان دیگر از این شهر تا شهر دیگر خیلی ها مثل او بودند و خوب شده بودند💛 نویسنده✍🏿: :)