eitaa logo
من اینجا برای کاری هستم
101 دنبال‌کننده
230 عکس
64 ویدیو
0 فایل
أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا
مشاهده در ایتا
دانلود
فائضه غفار حدادی، نویسنده ای🖋 با سه پسر، که خیلی ساده از ماجراهای و روزنوشت های خودش می نویسد و ما را درگیر روزهایش می کند. 📚 چندین کتاب از این بزرگوار چاپ شده ولی خوبه که با کتاب "دهکده خاک بر سر" شروع کنید. کتابی که به تعبیر خود نویسنده از "دوران ریاضت" او در لوزان سوئیس🇨🇭 به یادگار مانده است. دوره ای که او با یک فرزند 4 ساله و جنینی در شکم راهی کشوری غریب می شود که زبان آن را هم نمیداند❗️ کتاب های دیگر ایشون: • خط مقدم (زندگی نامه شهید طهرانی مقدم) • سر بر خاک دهکده (روزنوشت پیاده روی اربعین) • یک محسن عزیز (زندگی نامه شهید محسن وزوایی) • خورشید که غرق نمی شود (روایتی داستانی از زندگی غواص شهید محمد شمسی) • به من دست نزن (روزهای کرونایی!) لینک مصاحبه با خانم غفار حدادی👇 https://www.instagram.com/tv/CM47gXOlNwf/?igshid=1ruyfplevfmg0 @baraye_kari_hastam
بسم الله الرحمن الرحیم آزادی دادن به بچه جزء اصول تربیتی اش بود! آزادی دادن به بچه همان و چند برابر شدن کارها همان! مخصوصا که آقای همسر روی تمیزی خونه حساس بود! ولی بعد کم کم کار دستش اومده بود، صبح تا بعد از ظهر حسابی با بچه ها بازی می کرد، یکی دو ساعت قبل از  رسیدن آقای همسر با بچه ها خونه رو مرتب می کرد. اما بچه سوم؟!!! با اومدن فاطمه شیطون بلا که دست کمی از علی نداشت زندگی سخت تر شد. انگار سه تا شدن بچه ها یه فاز جدیدی از زندگی بود. اوایل مدیریت سه تا خیلی سخت بود ولی کم کم زهرا و علی خودشون با هم بازی می کردن. زهرا حسابی ذوق زده شده بود که تونسته یه کتاب📖رو کامل خودش بخونه! دوید پیش طوبی و دوباره شروع کرد به خوندن کتاب جدیدش. زهرا خیلی کتاب دوست داشت. طوبی از دو ماهگی براشون کتاب می خوند و دوست داشت بچه هاش کتابخون بشن. یکدفعه یه فکری توی ذهنش جرقه زد! @baraye_kari_hastam
🍃امان از جا ماندن.... میدانی؟! شبیه کودکی شده‌ایم که پدرش را گم کرده و همه میگوید:«پدرم راندیده‌اید؟اوگم شده است» غافل از اینکه خود گمشده ایم میخواهیم پیداشویم می‌شود کمک کنی به خود برگردیم؟ به آغوشت دستمان را گرفته‌ای رهایمان نکن ومگذار دستمان را از دست پر مهرت بکشیم مولاجانم امسال، برای پیدا شدنم دعا 🤲🏻کنید. مهربانم مرا از خودم بگیر و برای خودت کن ⚠️ نگذار ہی تو بميرم نگذار جا بمانم..... 📍 میلاد منجی عالم، حضرت مهدی موعود بر عموم بشریت مبارک 🌷 @baraye_kari_hastam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 مرد صالحی بود، یک اسبی هم خریده بود، یک شمشیری‌‎ ‏هم داشت و منتظر حضرت صاحب الزمان ـ سلام الله علیه ـ بود. اینها به تکالیف شرعی خودشان‌‎ ‏هم عمل می کردند و نهی از منکر هم می کردند و امر به معروف هم می کردند، لکن‌‎ ‏همین، دیگر غیر از این کاری ازشان نمی آمد و فکر این مهم که یک کاری بکنند، نبودند.‏.... 🔸صحیفه امام، ج۲۱، صص: ۱۷-۱۳ 🔺پ.ن: اگر فرصت داشتید و توانستید حتما سر بزنید و بقیه این متن را بخوانید! @baraye_kari_hastam
بسم الله الرحمن الرحیم تعداد کتاب های📚 بچه ها خیلی زیاد شده بود. اونقدری که می شد یک کتابخونه کوچولو باهاش راه انداخت! پیشنهادش رو به زهرا گفت، زهرا چون با چرخیدن و امانت گرفتن کتاب ها توی فامیل آشنا بود، سریع موافقت کرد. بعد دو تایی مرتب کردن و دسته بندی کتاب‌ها رو شروع کردن. یک سبد برداشتن و از هر دسته ای چند کتاب توش گذاشتن. چندتا برای خردسالان، چندتا برای بچه هایی که مدرسه می رفتن، حتی چند تا از کتاب های دوران نوجوانی طوبی رو هم رو توی سبد گذاشتن. طوبی سراغ کتابخونه خودشون هم رفت و چند تا کتاب خاطرات همسر شهدا رو هم برای خانم ها برداشت. طوبی فکرش رو با آقای همسر مطرح کرد. با استقبال خوبی مواجه شد. بچه ها رو سپردند به آقای همسر🧔🏻 و با زهرا دو تایی راه افتادند توی مجمتمع شون. هنوز یک ساعتی تا غروب مونده بود. یکی یکی در 🚪واحد ها رو می زدند . زهرا که سر زبون خوبی داشت فوری سراغ بچه های خونه رو می گرفت و بهشون کتاب پیشنهاد می داد. بعد طوبی می گفت :" ما تو واحدمون یک کتابخونه کوچولو درست کردیم، کتاب رو خوندید برامون پس بیارید و یکی دیگه ببرید" زنگ یکی از واحد ها رو که زدند، خانمی با تاپ و دامن کوتاه، و کلی آرایش💄 اومد در رو باز کرد. طوبی هول شد! @baraye_kari_hastam
🔺در مستند " امام و شیطان بزرگ " تلاش شده است؛ به صورت علمی و مستند و با استفاده از سخنان، پیام ها، اعلامیه‌ها و وصیت‌نامه 📄حضرت امام خمینی (ره)، گوشه ای از اندیشه‌های بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در خصوص دشمنی‌های آمریکا🇺🇸، نفی نظام سلطه و هوشیاری در برابر جریان نفوذ آمریکا و دشمنی های کاخ سفید در قبال مردم ایران🇮🇷 از سال 1343 تا سال 1368 به تصویر کشیده شود. @baraye_kari_hastam
بسم الله الرحمن الرحیم طوبی از هولش دست و پاش رو گم کرده بود. ولی زهرا خیلی آرام شروع کرد به پرس و جو در مورد اینکه بچه دارن یا نه! خانم همسایه با یک حرصی گفت:" بچه؟!! بچه بیارم که چی بشه ؟ نتونم تکون بخورم و آزادی داشته باشم؟ کار برای خودم درست کنم؟ همه اش ونگ بزنن و مامان مامان کنن؟!! نه نداریم. " طوبی یخ کرد. زهرا خم شد و از توی سبد، کتاب 📖« یادت باشد»برداشت و گرفت جلوی خانم همسایه. خانم همسایه: این 📕دیگه چیه؟ زهرا خیلی راحت جواب داد: خاطره یک همسر شهیده، مامانم این کتابو خیلی دوست داره. بخونید شاید شما هم دوست داشتین خانم همسایه داد زد که:" این چه بازیه؟!!!خوب برای خودتون کار و کاسبی راه انداختین.آسایش نداریم که" در 🚪رو بست ولی همچنان صداش بیرون میامد :" لعنت به اون بالادستی ها که اینجا رو کردن جهنم. کاش این کرونا زودتر بره تا بتونم برم امریکا پیش برادرم. خریت کردم نرفتم و اینجا موندگار شدم." ذهن طوبی درگیر شد، چرا نتونسته بود حرفی بزنه؟! اصلا باید حرفی می زد؟ چرا نمی تونست با آدم هایی که شبیه خودش نیستند ارتباط برقرار کنه؟ تو کمتر از یک ساعت کتاب ها تموم شدن. هر چند هنوز خیلی از واحد ها مونده بود ولی دیگه داشت شب می شد. تصمیم گرفتن برگردن خونه و شام رو آماده کنن. همین که زنگ 🔔واحدشون رو زدن، آقای همسر عصبانی در رو باز کرد.... @baraye_kari_hastam
بسم الله الرحمن الرحیم صدای گریه علی و فاطمه و مهدی تمام طبقه رو پر کرده بود! آقای همسر با لبخندی در رو باز کرد و گفت: « کار خودته، من بلد نیستم!» طوبی، مهدی رو با لبخند از آقای همسر گرفت تا شیر🍼 بده و آرومش کنه، بعد هم به زهرا گفت:" زهرا جان کتاب📕 جدیدت رو میخوای دوباره برای بچه ها بخونی؟!" فاطمه و علی سریع اشک هاشون رو پاک کردن و اومدن کنار زهرا تا براشون کتاب بخونه . اوضاع که آروم تر شد، با کمک بچه ها بساط سفرهرو آماده کردن و شام🍝 خوردن. مهدی که هنوز خواب بود رو به آقای همسر سپرد و رفت تو اتاق بچه ها. زهرا و علی رفتن روی تخت دو طبقه شون، فاطمه هم روی پای طوبی! طوبی کتاب شاهنامه برای کودکان رو باز کرد و شروع کرد به خوندن. قبل از اینکه داستان اول تموم بشه فاطمه خوابش برد. دو سه تا داستان رو خوند ولی علی و زهرا نمی خوابیدن، فاطمه رو سر جاش خوابوند و گفت:" بقیه اش برای فردا شب. شب بخیر" چراغ 💡رو خاموش کرد و از اتاق اومد بیرون تا بچه ها تو تاریکی کم کم خوابشون ببره. رفت سراغ ظرف های شام ولی هنوز ذهنش درگیر خانم همسایه بود! " باید بتونم یه راهی پیدا کنم تا باهاش دوست بشم، یا حداقل بیشتر حرف بزنم! اصلا چرا باید با این آدم ها حرف بزنم!؟؟ هنوز ظرف ها تموم نشده بود که..... @baraye_kari_hastam
امام خمینی (ره): «صبح‌گاه ۱۲ فروردین که نخستین روز حکومت الله است؛ از بزرگترین اعیاد ملی و مذهبی ماست.» تا ابد آری به تو؛ ای تجلّی ...❤️ 🇮🇷 @baraye_kari_hastam
بسم الله الرحمن الرحیم هنوز ظرف ها تموم نشده بود که مهدی دوباره بیدار شد. کنار مهدی دراز کشید تا بخوابوندش. این جوری می‌تونست در آرامش با آقای همسر  صحبت کنه، اما از شدت خستگی کنار مهدی خوابش برد! با صدای 🔊اذان گوشیش از خواب پرید. هرچند هر دو سه ساعت یکبار مهدی شیر🍼 می خواست و بیدارش می کرد. مدت ها بود آرزوی یک خواب یکپارچه به دل طوبی مونده بود. سریع گوشی رو خاموش کرد تا مهدی بیدار نشه. بعد از نماز 📿دوباره هندزفری اش رو گذاشت تا بقیه صحبت های آقا رو گوش بده. -  دو عنصر مهم برای مواجهه با این دشمنی‌ها لازم است،  یکی عبارت است از بصیرت، و دوّمی عبارت است از صبر و استقامت. یکی از راه‌هایی که این دو خصوصیّت را بتوان در جامعه حفظ کرد، عبارت است از «تواصی» - دشمن دو هدف را به نظرما در جنگ نرم دنبال میکند. یکی این است که این زنجیره‌ی تواصی به حق و به صبر را قطع کند؛ دوّم اینکه حقایق را وارونه نشان بدهد. دوباره ذهنش رفت سراغ خانم همسایه! چطور می تونست این حرف ها رو به او بزنه؟ چطور به اونی که آرمانشهرش امریکاست این حرف ها رو بفهمونه؟ تو همین فکر ها بود که خوابش برد... مامان، مامان، مامان، مامان...... @baraye_kari_hastam
🌀 از هرجا می تونی شروع کن، قدمی بردار! @baraye_kari_hastam
بسم الله الرحمن الرحیم مامان، مامان، مامان، مامان......روزی صدبار این واژه رو می شنید. "مامان میایی این لپ تاپ💻 رو روشن کنی؟ الان کلاسم شروع میشه!" بلند شد، لپ تاپ رو روشن کرد و مقدمات رو مهیا کرد تا زهرا به کلاس آنلاینش برسه. دوران تحصیل خیلی وقتا سوالات سخت رو تو خواب حل می کرد، حالا این خواب نیم ساعته حلال مسائل شده بود و کلی ایده به ذهنش رسیده بود. واژه ها اینقدر در سرش چرخ خورده بودند که انگار تونسته بودند جای خودشون رو پیدا کنند و به راه حل برسند. شبکه تواصی، ارتباط با خانم همسایه(ها)، جمع بین وظایف همسری و مادری با تکالیف اجتماعی، افسر جنگ نرم، امید آفرینی، دعوت به صبر و حق و... همیشه وقتی به کارهای فرهنگی فکر می کرد، کارهای بزرگی به ذهنش می رسید که جمع کردنشون با شرایطی که داشت تقریبا محال بود. برای همین احساس می کرد وظیفه ای به گردنش هست که از پسش بر نمیاد و ناراحت بود. اما این شبکه و زنجیره تواصی، باعث شد بفهمه باید دنبال کارهای کوچیک باشه، کارهایی که به ظاهر اثر کمی دارند ولی وقتی توسط یه عده زیادی انجام میشه اثر بزرگی میذاره. کارهایی از جنس توانمندی های زنانه ، اولین اتفاق راه افتادن یه شبکه و گروه بود. داشتن گروه باعث می شد تجربیاتشون رو با هم منتقل کنند و اگر کسی از کار دلسرد شد، از وجود بقیه امیدوار بشه. گوشی اش رو برداشت 📱... @baraye_kari_hastam
💠🌀⭕️🔷🔹 🌀 ⭕️ 🔷 🔹 باسلام  و احترام🌱 از تمامی دنبال‌کنندگان داستان دعوت می‌کنیم که نظرات🗨️ ارزشمند خود را در رابطه با داستان طوبی که آیا مورد پسند شما خوانندگان گرامی بود یا خیر؟ نحوه ادامه دادن یا اتمام این داستان، در مورد اینکه  داستان به چه شکل پیش برود؟، وهرگونه پیشنهادی  در مورد این سری داستان📖 طوبی دارید؛ را لطفاً با ما از طریق این👇 آیدی در میان بگذارید. @baraye_kari_hastamm 🔹 🔷 ⭕️ 🌀 💠🌀⭕️ 🔷🔹
بسم الله الرحمن الرحیم گوشی اش 📱رو برداشت، یه گروه تشکیل داد و همه دوستانش عضو گروه کرد. اسم گروه رو هم گذاشت "گروه تواصی" -بسم الله الرحمن الرحیم -+ما باید بدانیم با این بار سنگین امانتی که انقلاب اسلامی بر دوش ما، بر دوش ملت ایران گذاشته و راه سعادتی🛣️ که جلوی آنها باز کرده، ما وظایفی داریم، از جمله این وظایف، همین تواصی به حق و به صبر، و شناخت دشمن و ایستادگی در مقابل دشمن، و تسلیم نشدن در مقابل دشمن و اعتماد نکردن به این دشمن غدار است" مقام معظم رهبری 21/12/99 - هر بار می رفتیم اردوی راهیان نور، آرزو می کردیم که کاش ما هم می تونستیم بجنگیم⚔️. رفقا الان رهبرمون گفته جوونا جنگه، بیایید تو میدون! حالا وقتشه ثابت کنیم چقدر پاکار امر رهبرمون هستیم. می دونم دغدغه اول همه مون داشتن یه خانواده پرجمعیت  و خوب و آرام هست! ولی رفقا، این بار جنگ داره میاد تو خونه🏡 های ما! رفقا باید پاشیم! درسته هر کدوم ما به خاطر شرایطی که داره به تنهایی نمی تونه کار بزرگی انجام بده، اما اگر همه دست به دست هم بدیم، می تونیم اثر بزرگی داشته باشیم! بیایید اول یه لیستی از کارهای کوچک اثرگذاری که هر خانمی کنار کارهای دیگه اش می تونه انجام بده در بیاریم و بعد با هم شروع کنیم! هر کی پایه است "یاعلی" -یاعلی - یاعلی -یاعلی -یاعلی @baraye_kari_hastam
مسابقه سری داستان بهار شعبانیه (داستان طوبی) 🥇 مسابقه 1️⃣ تهیه لیستی از کارهای کوچک و شدنی تهیه کنید. 📜کارهایی که بانوان در کنار تمامی مسئولیت ها و شرایطشان می‌توانند اثرگذاری داشته باشند 🔴 امتیاز ویژه:تشکیل گروهی مجازی با نام«تواصی» با هدف جمع شدن زنان انقلابی و همکاری برای توصیه به حرکت هایی تاثیرگذار. 2️⃣📸ارسال عکس لیست(درصورت تشکیل گروه، ارسال عکس گروه) ⏱️مهلت ارسال عکس : جمعه بیستم فروردین هزار و چهارصد 📮ارسال عکس(در پیامرسان، بله، ایتا، اینستاگرام) به آدرس: 🆔@baraye_kari_hastamm 💠به بهترین لیست مبلغ پانصد هزار تومان هدیه تعلق می‌گیرد.
🌀«...اگر خدا و پیامبرش و سرای آخرت را میخواهید، خدا برای کسانی از شما که نیکوکار هستند پاداشی بزرگ آماده کرده‌است....»🌀 خطاب این آیات همسران پیامبر(ص) هستند، و... در تفسیر چند دقیقه‌ای آقا قرائتی بشنوید🎧 @baraye_kari_hastam
من اینجا برای کاری هستم
مسابقه سری داستان بهار شعبانیه (داستان طوبی) 🥇 مسابقه 1️⃣ تهیه لیستی از کارهای کوچک و شدنی تهیه کنی
مژده🎉🎉 مژده🎉🎉 👈🏻به جهت استقبال شما عزیزان و پیوستن اعضای جدیدی به جمع ما مهلت مسابقه تا روز 📆 سه شنبه تمدید گردید. امیدوارم از این فرصت به خوبی استفاده کنید و گزارشی از کارها و لیست خودتان📋 برای ما بفرستید. فراموش نکنید🚫 که گاهی با همین کارهای کوچک می‌توان در سرنوشت یک نسل موثر بود😉 @baraye_kari_hastam 🪴 🪴 🪴 🪴 🪴 🪴 🪴
🎙 گفتگوی زنده اینستاگرامی باسرکار خانم فاطمه‌شجاعی فعال حوزه زنان و خانواده 🎓 کارشناس علوم سیاسی، کارشناسی ارشد علوم خانواده  دانشگاه علامه طباطبایی(ره)، 👈🏻 فعال حوزه زنان و خانواده به مدت ۱۷ سال؛ زمان پخش:روز سه‌شنبه ۲۴ فروردین 📆 ساعت ۱۸:۰۰⏰ ◀️ پخش از صفحه👇🏻: https://instagram.com/_baraye_kari_hastam @baraye_kari_hastam 🍃 🌸🍃
📚 📚 کتاب سرکار عِلّیه نوشته زهره عیسی خانی و ریحانه کشتکاران؛ 🖋📖 📌شامل چند روایت مادر دختری با زبانی جذاب و خواندنی است که هویت زن را در جامعه‌ی ایرانی بررسی می‌کند. زنان در سرگردانیِ میان مسئولیت‌های خانوادگی و نیاز به مادری و فعالیت اجتماعی در تکاپو هستند؛ یک بام و دو هوایی که ایجاد تعادل در آن به‌سادگی میسر نمی‌شود. 🔺این کتاب مباحث کلی و تئوری عرضه‌شده در کتاب‌های مسائل زنان را در متن زندگی به‌صورت کاملاً عینی و روشن بیان می‌کند. برشی از کتاب: “من جوابم به «بزرگ شدی می‌خوای چه‌کاره بشی؟» را بارها عوض کردم. اول اولش، یعنی وقتی خیلی بچه بودم، دلم می‌خواست بزرگ که شدم «مامان» شوم. مامان شدن همیشه توی ذهنم یکی از جواب‌های چه‌کاره‌شدن بود.” @baraye_kari_hastam 🌼🍃
من اینجا برای کاری هستم
🎙 گفتگوی زنده اینستاگرامی باسرکار خانم فاطمه‌شجاعی فعال حوزه زنان و خانواده 🎓 کارشناس علوم سیاسی،
🔺 با عرض پوزش از تک‌تک شما همراهان متاسفانه به دلایل محدودیت و منع اینستاگرام این گفت‌و‌گو برگزار نگردید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد : 🌙 در توصيف همين ماه است كه فرموده ‏اند: ✨«دُعِيتُمْ فِيهِ الَى ضِيَافَةِ اللَّهِ..»✨ 🌱 ميهمانى كه در اين ماه براى‏ ما دارد، ضيافتى است كه هماهنگ با آگاهى و كرامت و قدرت ميزبان است. 🌹هر چقدر ميزبان آگاه‏‌تر به من و نيازهاى من باشد و كريم‏‌تر و نيرومندتر و تواناتر، ضيافتش هم اوج بيشترى می‌گيرد. 🍃 خدايى كه تمامی نيازهاى انسان را می‌شناسد و تمام ‏ابعاد او را می‏‌داند و اين كرامت و قدرت هم در او هست، اين ضيافت را به پا داشته تا به تمامى ابعاد ما در اين ماه رزق بدهد و همين است كه فكر و تخيل و عقل و روح و تمامى بدن ما بايد در اين رزق بگيرد و از اين ضيافت سرشار شود. 📚 برشی از کتاب 📝 استاد علی صفایی حائری ، حلول ماه میهمانی خدا مبارک :) @baraye_kari_hastam
ا✨﷽✨ا دعای روز اول ماه مبارک رمضان🌙 التماس دعا... 🙏 🤲 1️⃣ @baraye_kari_hastam
. ﷽ . تلاوت یک صفحه قرآن کریم📖 به نیت شهیده بنت‌الهدی صدر🌹 ✨رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: هرکس در ماه رمضان یک آیه از قرآن را تلاوت نماید، ثوابش مثل کسی است که در دیگر ماه‌ها یک ختم قرآن کرده باشد. 📜 بحارالانوار (علامه‌مجلسی)، ج۸۱، ص۹ اقبال الاعمال (سیدبن‌طاووس)، ج۱، ص۳ @baraye_kari_hastam