هیچ دانی چرا کعبه تَرک برداشت و این تَرک همچنان پا برجاست؟!
هر چه تلاش کردند وهابیون،باز هم تَرک پیداست....
آخر این ارادهٔ خداست...
آری نشانهٔ عشق خدا به علی اعلی است...
وقتی عشق خدایم اینچنین هویداست...
پس مردن چون منی در این مهر جاویدان، رواست...
مولای من ، دلیل خلقت دنیاست...
او جانِ محمد مصطفی ست...
هم مراد فاطمه زهراست..
او ضربان عرش اعلاست...
هم قسیم محشر کبری ست
ای دنیا؛ عشق ما....
مردا ما....
مولای ما...
علیِ مرتضی ست...
...ط_حسینی
@bartaren
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
4_5836900820582400009.mp3
5.32M
#این هم برگ سبزی تحفه درویش ،تقدیم به شما
اگر به دلتان نشست، انتشار دهید.....
#ازدل، برآمده:
الهی مرحبا بردرگهت باد
که مادر هم مرابا(یاعلی)زاد
چو میخواستم پا بگیرم
بایستم، قد بالا بگیرم
به من گفتا؛ پدر، آن یار دیرین
بگوتو «یاعلی» ای جان شیرین
تمام پهلوانان، روز میدان
بگویند« یاعلی » یاشاه مردان
اگرافتد گره در کارو مشکل
بگویم «یاعلی » من از ته دل
ملائک ذکرشان «نادعلی» است
که ورد قدسیان وهرنبی است
چو آدم رانده از خلدبرین شد
به ذکر«یاعلی» ازغم رهین شد
گلستان شد برابراهیم آن سوز آتش
چو ذکر «یاعلی» اندر دهانش
چو زدبر آب موسی آن عصارا
به ذکر «یاعلی» شد شقه دریا
بلا چون یارِ ایوب نبی گشت
به ذکر «یاعلی» صبرش قوی گشت
چو آوردند صلیب از بهر عیسی
به ذکر «یاعلی» رفت عرش اعلاء
به ذکر «یاعلی» محشربه پاشد
قسیم ناروجنت مرتضی شد
به ذکر «یاعلی » کعبه ترک خورد
به دست مرتضی بتخانه ها مرد
برای« یاعلی» زهرا فدا شد
به ذکر« یاعلی» سوی خداشد
به ذکر«یاعلی» شیعه سوا شد
دوای درد ما مشکل گشا شد
به ذکر «یاعلی» باید بجنگیم
همانا افسران جنگ نرمیم
به ذکر «یاعلی» در راه رهبر
فدایش میکنیم هم جان وهم سر
به ذکر «یاعلی» پاینده هستیم
به عشق« یاعلی »مازنده هستیم
به ذکر «یاعلی» مهدی بیاید
به ذکر «یاعلی» دنیا گشاید
خداوندا قسم برجان مولا
خداوندا قسم برشوی زهرا
بفرما تا بیاید حجت حق
قدم رنجه نماید، نور مطلق
#شاعر:ط_حسینی
@bartaren
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا حیدر
یا حیدر
یا حیدر
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
مداحی آنلاین - سر کوی بلند فریاد کردم - بنی فاطمه.mp3
2.6M
🌺 #میلاد_امام_علی(ع)
💐سر کوی بلند فریاد کردم
💐علی شیر خدا را یاد کردم
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
👏 #سرود #افغانستانی
👌فوق زیبا
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
3166955302.mp3
4.22M
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
🔴 توصیه امام زمان به خواندن سوره نبأ بعداز نماز ظهر
🔵 امام زمان ارواحنا فداه در تشرف آیت الله مرعشی نجفی (ره)خواندن سوره نبأ را بعد از نماز ظهر به ایشان سفارش نمودند.(۱)
🔴همچنین پیامبر اکرم (ص) فرمودند: سوره نبأ را یاد بگیرید اگر می دانستید چه برکات و آثاری در آن نهفته است کارهایتان را تعطیل می کردید و آن را می آموختید و به وسیله آن به خدا تقرب می جستید و خداوند به واسطه آن گناهان شما را می آمرزد جز شرک ورزیدن به او (۲).
📚 (۱) تشرفات مرعشیه ص ۲۹
📚 (۲) مستدرک الوسائل، ج ۴ ص ۳۶۶
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها 🤲🏻
#مرعشی_نجفی
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
#رمان های جذاب و واقعی📚
رمان آنلاین: زن زندگی آزادی قسمت سوم🎬: از راه پله که پایین میرفت بوی قهوه تلخ و نسکافه مشامش را نوز
رمان آنلاین: زن، زندگی آزادی
قسمت چهارم🎬:
هر کدام از آن جمع داخل کافی شاپ، سوار ماشینی شدند
سحر و رها سوار ماشین کامران که از دوستان رها بود، شدند و یک پسر دیگر به نام همایون هم که از دوستان کامران بود با آنها همراه شد.
سحر و رها عقب نشستند، همانطور که ماشین حرکت می کرد ناگهان سحر تصویر خودش را در آیینه جلوی ماشین دید.
یک لحظه یکه ای خورد و باورش نمی شد که این دختر با موهای برهنه و گونه و لبهای سرخ و چشمان ریمل کشیده که بی واهمه با پسران نامحرم بگو و بخند می کند، سحر کریمی فرزند حسین کریمی است، پدری که روی پاکی دخترش قسم می خورد و الان نمی داند که دختر نازپرورده با حجب و حیایش داخل ماشین پسری غریبه سوار شده و به محل اغتشاشات میرود.
سحر با صدای همایون نگاهش را از آیینه گرفت، همایون نگاهی به رها و سحر کرد و گفت: به به خانم خوشگلارو باش! زن هایی که این چنین زیبا هستند مگر مجبورند مانند پیرزن های قدیمی چادر چاقول کنند و زیبایی های خودشان را پنهان کنند؟
آخر این چه اعتقادات مزخرفی است سحر لبخندی زد و رها قهقهه ای بلند زد و حرف همایون را تایید کرد.
سحر قلبا با حرفهای همایون موافق نبود ولی انگار چیزی درون او می گفت باید به این محافل پا بگذاری تا خودت را به خانواده ثابت کنی زیرا پدرش، بابا حسین فکر میکرد که فقط زنان ایران با حجب و حیا هستند، در صورتی مدتی که سحر با جولیا در ارتباط بود به نتیجه برعکسی رسیده بود، او اعتقاد داشت که جولیا با اینکه در کشوری غربی و آزاد زندگی میکند از سحر و امثال سحر با حجب و حیا تر است، زیرا همیشه سفارش های جولیا را به یاد داشت جولیا به سحر میگفت: مبادا دسته مردی به تو بخورد تو باید پاک بمانی و زمانی که پیش ما آمدی باز هم باید پاک بمانی، یک زن که وارد گروه و حلقه ما می شود باید پاک باشد و هیچ ارتباطی با مردان اطراف نداشته باشد.
سحر میخواست با رفتنش به گروه جولیا به پدرش ثابت کند که یک زن با داشتن آزادی زیاد و حتی بدون لباس های پوشیده، می تواند پاک و مقدس بماند.
در همین افکار بود که صدای کامران بلند شد که میگفت: به آخر خط رسیدیم لطفاً پیاده بشید، فکر میکنم چهارراه بعدی را بسته باشند، باید جدا جدا حرکت کنیم تا کسی متوجه نشه به محل گرد همایی میرویم.
با این حرف کامران همه پیاده شدند و هر کدام جدا از دیگری به پیاده رو رفتند و شروع به حرکت کردند.
ادامه دارد...
📝ط_حسینی
@ bartaren
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
3166980127.mp3
4.73M
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
4_5850726870064037924.mp3
4.74M
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهاکبر گفتن شهید سلیمانی
در شب ۲۲ بهمن
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
4_5850726870064037925.mp3
4.21M
#رمان های جذاب و واقعی📚
رمان آنلاین: زن، زندگی آزادی قسمت چهارم🎬: هر کدام از آن جمع داخل کافی شاپ، سوار ماشینی شدند سح
رمان انلاین
زن زندگی آزادی
قسمت پنجم🎬:
سحر وارد پیاده رو شد، احساس عجیبی داشت، هم یک جور سرخوشی و هم احساس گناه، سرخوشی از این بابت بود که خود را زیباتر از همیشه و آزاد و رها حس می کرد و احساس گناه داشت، برای اینکه از اعتماد والدینش سو استفاده کرده بود و به راحتی آب خوردن پای روی اعتقاداتی گذاشته بود که سالها با آن بزرگ شده بود.
هرچه که جلوتر میرفت بر تعداد نیروهای امنیتی و ضد شورش افزوده میشد و نگاه خیره مأمورین او را اذیت می کرد. برای گریز از این نگاه ها، شالی را که دور گردنش انداخته بود، آرام روی سرش کشید و به راهش ادامه داد.
صداهایی که از کمی جلوتر می آمد، نشان میداد که به محل اجتماع نزدیک شده اند.
سحر نگاهی به اطراف کرد و بچه های اکیپ خودشان را میدید که پیش میروند، در عالم خود غرق بود که یکی از نیروهای زن مستقر در انجا جلو آمد و رو به سحر گفت: عزیزم، جلوتر نرین، عده ای اغتشاش کردند ممکنه آسیب ببینین...
سحر اوفی کرد و بدون اینکه جوابی به او بدهد به راهش ادامه داد و برسرعت قدم هایش افزود.
بعد از دقایقی به محل مورد نظر رسیدند.... خدای من چه خبر بود آنجا...
پیش رویش دختران و پسرانی بودند که عریان و رها در آغوش هم رقص و پایکوبی می کردند.
سحر خیره به صحنه پیش رویش بود که با صدای آشنای رها به خود آمد: اوووه دختر! میبینم لچک به سر گذاشتی... نکنه پشیمون شدی هااا؟؟ یا شایدم ترسیدی؟ و با صدای بلندتر ادامه داد: آی بچه ننه ترسو... تو که دل این کارا نداری بیجا میکنی میای
سحر دندانهایش را به هم سایید و گفت: حرف مفت نزن... منو ترس؟! و مثل انسان های جوگیر در یک حرکت شال را از سرش برداشت و دوطرف شال را گرفت و دستهایش را بالای سرش برد و با صدای بلند فریاد زد: زن... زندگی... آزادی...
ما دختران ایران زمین... زندان در حصار یک تیکه پارچه بی خاصیت را نمی خواهیم...
با این حرف سحر، جمعیت اطرافش متوجه او شدند و همانطور که با سوت و کف، حرف سحر را تایید میکردند به طرفش آمدند...
سحر که انگار از خود بی خود شده بود و می خواست جمعیت را بیشتر به هیجان بیاندازد، شال دستش را روی زمین انداخت و همانطور که با پا روی آن می کوبید، آغوشش را باز کرد و فریاد زد: کجایی آزادی بیا و من را در بغل گیر!
صدای سوت و کف دوباره بلند شد و اینبار بلند و بلندتر و سحر زمانی به خود آمد که...
ادامه دارد...
📝به قلم: ط_حسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
🔴 در دولت رئیسی سکه داره به مرز بیست میلیون تومان میرسه ...
چقدر بی انصاف هستید. خوش بینانه گفتم بی انصاف. اینا حرفای اصلاح طلبهای منافق هست که این روزا از آبی که خودشون گل آلود کردن ماهی می گیرن!
👈 یعنی شماها نمی دونید چرا کشور وارد این فاز جدید گرانی دلار و سکه و بعد هم بالارفتن برخی قیمتها شد⁉️
فاجعه هست اگر یک فعال مجازی نداند پشت صحنه این اتفاقات چه می گذرد!
درست در روزهایی که قیمتها به نقطه ثبات رسیده بود.
قیمت دلار در محدوده ۲۷ هزارتومان مهارشده بود.
روابط تجاری با کشورهای همسایه به اوج خود رسیده بود.
نفت نقدی می فروختیم.
دست دولت برای اجرای افزایش حقوقها باز شده بوده.
آرامش به فضای کسب و کار برگشته بود
کارخانه ها براه افتادند.
تولید افزایش یافت.
صادراتمان رونق گرفت.
وووووو
توطئه بزرگی را رقم زدند!
گفتیم فتنه! اما الان معلوم شد جنگ جهانی بود!خودشان اعتراف می کنند که همه اهرمها را بسیچ کردند! فضا را نا امن کردند و این دولت مظلوم چه فشاری را تحمل کرد خدا می داند و بس.
👈 چقدر بی معرفت و بی انصاف باشیم که دولت رئیسی را مقصر وضع موجود بدانیم!
این چه ظلم بزرگی هست که مرتکب میشویم؟
رئیسی جانش را به خطر انداخت. رفت به سنندجی که بارها گفتند سقوط کرده در نظر امنیتی های دنیا یک دیوانگی محض است. جایی که تجزیه طلبها از هر کوچه و پس کوچه و پشت بام خانه و بلندی می توانستند او را هدف قرار دهند!
اما اما اما
رئیسی رفت تا دنیا بداند در نا امن کردن ایران شکست خوردند و ایران آرام است.
👈خدا شاهد است که گفتن برخی حرفها حق الناس است!
👈انتشارشان خیانت است.
👈هر دلی را که بیجهت نگران کنیم مرتکب معصیت شدیم.
👈هر امیدی را که بی جهت نا امید کنیم، خیانت کردیم.
اگر به انتقاد باشد بنده حقیر به اندازه همه مجازی ها حرف انتقادی دارم. اما همه را نگه داشتم تا کشور به آرامش برسد. الان وقت زدن دولت رئیسی نیست که همه دارند می زنند!
از خواص بهتر سراغ دارید؟ سکوتشان یعنی زدن دولت!
اصلاح طلبی که منتقد بود به یکباره برانداز شد!
براندازها وارد فاز جنگ مسلحانه شدند.
هسته های خفته منافقین در کشور فعال شده اند.
دشمن علنا اعلام کرد که مشغول مسلح کردن معترضین است.
ملای بی بصیرت خیانتکار زاهدان عملا مردم را رودرروی نظام قرار داد!
این فضای وهم آلود مجازی هم که معلوم نمی شود کی دوست است و چه کسی دشمن!
مثل موریانه و خوره به جان امید مردم افتاده اند!
به چه زبانی بگویم که عده ای دارند شبانه روز جان می دهند در سکوت خبری تا مردم آرامش داشته باشند! همه دنبال شهید شدن امنیتی ها هستند تا از آمارشان بفهمند چقدر هزینه دادیم! اما خدا می داند که خیلی از هزینه های حافظان امنیت از کشته شدنشان بالاتر است.
انصاف داشته باشید
جوانمردی کنید
صبور باشید
این کشور در آستانه یک پیروزی بزرگ در آخرالزمان است. خرابش نکنید.
و یک حرف مهم که باید گفته شود.
حکایت این دولت حکایت شهید آرمان علی وردی است. هرکسی از راه میرسد با هرچه دم دستش دارد می زند! امروز دشمن در خانه است! شهادت آن سرباز راهور نیروی انتظامی را دیدید!؟ گناهش چه بود؟ شما با دشمنی روبرو هستید که بین مردم سنگر گرفته! هر لحظه ممکن است کنار یک نیروی امنیتی سبز شود و یک تیر شلیک کند. اوضاع برای سربازان حافظ امنیت در هر لباسی که باشند اینگونه هست.
دعا گویتان
#نشر حداکثری
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨