eitaa logo
از ازل تا قیامت
299 دنبال‌کننده
129 عکس
133 ویدیو
1 فایل
بررسی عوالم شش گانهٔ خلقت آدمی
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌺🌺🌺🌺 ✅وقتی در #۱۲ محرم کربلا را وارد مجلس پسر زیاد کردند، در حالی که زنان بیت(ع) و زنان بعضی از و خدمتکاران و کنیزان دور کبری(س) حلقه زده بودند، وارد مجلس عبیدالله بن زیاد شد. و زینب زنی بلند بالا بود و در آن میان، او که قدش بلندتر بود نمایان بود. وارد شد و سلام نکرد. ابن زیاد توقع داشت بعد از این حادثه که به خیال خودش اینها را کرده و تمام نیروهایش را گرفته است، دیگر باید اینها تسلیم شده باشند، فکر می کرد اکنون وقت خواهش و التماس است. نمی دانست که روح آن ها خرد شدنی نیست. وقتی زینب نشست، عبیدالله فریاد زد : «مَن هذهِ المُتَکبِّره؟» این زن پر تکبر کیست؟ کسی به او جواب نداد. سؤالش را تکرار کرد. باز هم کسی جواب نداد. دفعه سوم یا چهارم یکی از زنها گفت : «هذه زینبُ(ع) بنتُ علی بنِ ابیطالبِ(ع)» این دختر (ع) است. ابن زیاد شروع کرد به رذالت و نشان دادن و گفت : «الحمدُلله الّذی فَضَحَکُم وأکذَبَ احدوثتَکُم» 🔺خدا را سپاس می گویم که شما را رسوا و دروغ شما را آشکار کرد. خدا را سپاس می گویم که عقده و کینه مرا نسبت به برادرت شفا داد. در این هنگام از این زخم زبان های عبیدالله، کبری(ع) به سخن درآمد و فرمود : خدا را سپاس می گویم که عزّت را نصیب ما کرد. خدا را سپاس می گویم که را در خاندان ما قرار داد. «انَّما یفتَضِحُ الفاسِقَ و یَکذِبُ الفاجرَ و هو غیرُنا و ما رَایتُ اِلّا جَمیلاً و ثَکَلتکَ امُّکَ یا ابنَ مَرجانَه» 🔺رسوایی مال و فاجرهاست. افتخار است نه رسوایی. دروغ را فاسق و فاجرها می گویند نه اهل حقیقت. از ساحت ما به است. 🍁و من جز در چیزی ندیدم!🍁 خدا مرگ بدهد تو را ای پسر مرجانه! ابن زیاد گفت : شما هنوز زبان دارید؟! هنوز دارید حرف می زنید؟! هنوز سر جای خودتان ننشسته اید؟! عبیدالله به قدری خشمگین می شود که کار به جایی می رسد که دستور می دهد تا جلاد حاضر شود و گردن حضرت (س) را بزند‌ که سرزنش و شماتت حاضرین رو به رو شد. در این هنگام رو کرد به امام (ع) و از ایشان پرسید : چه نام داری؟ امام(ع) پاسخ داد: علی بن الحسين(ع)! ابن زياد گفت : مگرخدا علی بن الحسين(ع) را نكشت؟ امام سجاد(ع) فرمود : «كانَ لي اخُ اكْبرُ مِنّي يُسَمّي عَلياً فَقَتَلْتُمُوُهُ» او برادر من بود که نام او نیز، بود، که شما او را کشتید. امام(ع) نیز همانند حضرت (س) جواب زخم زبانهای عبیدالله را داد. ابن زیاد این بار جلّاد را برای زدن گردن امام (ع) آماده می کند ومی گوید جلّاد بیا گردن این جوان را بزن. و حضرت(ع) را تهدید به قتل کرد. این‌جا اولین بروز جلوه ی و معنویت و رهبری حضرت(ع)آشکار شد. حضرت بلافاصله (ع) فرمود: «أ بالقتل تُهَدِّدُنی»؟!! آیا ما را به کشتن تهدید می‌کنی؟ « وکَرامَتُنا الشَهادَةُ» درحالی‌ که ما به است؛ ما کشته‌شدن در راه را می‌دانیم و از مرگ نمی‌ترسیم. و زینب کبری(س) نیز از جا بلند شد و زین العابدین(ع) را در بغل گرفت و فرمود : (به خدا قسم گردن او زده نخواهد شد مگر اینکه اول گردن زینب(ع) زده بشود.) و عبیدالله در مقابل این صلابت، نشست. منابع : ۱)لهوف ابن طاووس،ص۱۶۰ ۲)بحارالانوار،ج۴۵،ص۱۱۷ ۳)بحارالانوار،ج۴۵،ص۱۱۵ ۴)مقتل الحسین(ع)،ص۳۲۵ ۵)وفیات الائمه،ص۴۵۴ ۶)بحارالانوار،ج۴۵،ص۱۱۸ ۷)کتاب انسان۲۵۰ ساله مقام معظم رهبری،ص۱۶۹ 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat