.
بعد از خواندن کتاب #پس_از_پنجاه_سال و کتاب #زندگانی_فاطمه_زهرا و ترجمه بی نظیر #نهج_البلاغه این روزها از جام باده کتاب #زندگانی_امیر_مؤمنان_علی علیه السلام مستم.
درود همیشگی خداوند بر روح پاک مرحوم دکتر #سید_جعفر_شهیدی
ایشان در فرازهایی پایانی کتاب، داستان زنی به نام #قطام را نقد میکنند و تناقض های فراوان موجود در ماجرای او را نشان میدهند و نتیجه میگیرند داستان او یکسره ساختگی است:
باید پرسید قطام آن شب چرا پسر ملجم بیگانه را در خانه خود خواباند؟ آیا بزرگانش به او چنین رخصتی داده بودند و آیا باور کردنی است ابن ملجم که قصد کار بزرگی داشت، مست بخوابد؟
اما بلاذری در یکی از روایتهای خود نوشته است #ابن_ملجم به کوفه درآمد و کار خود را پنهان می داشت پس قطام دختر علقمه را به زنی گرفت و سه شب نزد او بسر برد. در شب سوم قطام به او گفت «چه خوب دل به خانه و زن خود بسته ای و پی کاری که برای آن آمده ای نمی روی.»
گفت: «من با یارانم قراری گذاشته ام و از آن برنمی گردم.»
مجموع این تناقضها ساختگی بودن اصل داستان را تأیید میکند. گویا داستان قطام را ساخته و به کار آن سه تن ( که قصد کشتن معاویه و عمروعاص و امیرالمومنین علیهالسلام را داشتند) پیوند داده اند تا بیشتر در ذهنها جای گیرد.
این تفصیلها را برای آن میآورم که از یک سو نشان دهم این داستان چنان که نوشته شده سر تا پا بی اساس است و از سوی دیگر این که پیشینیان فقط به نقل داستان بسنده می کرده اند و به نقد آن نمی پرداخته اند.