eitaa logo
بصیـــــــــرت
2.3هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2هزار ویدیو
69 فایل
﷽ با عرض ارادت به مقام بلندو بی بدیل شهدا وبا کسب اجازه ازولی امر مسلمین مقام معظم رهبری و آقا با توجه به فرمایش اخیر رهبر به افزایش بصیرت افزایی نام کانال به بصیرت تغییر یافت البته همچنان فرمایشات آقاو معرفی شهدا در برنامه های کانال در ارجعیت هستند🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 حضور حجت الاسلام راد نیک‌ جانباز دفاع مقدس در اردوی جهادی مناطق حاشیه نشین سر پل ذهاب به ما بپیوندید 👇👇 @khamenei_shohada
#کلام_شهید همیشه میگفت:من پیرو خط #ولایت هستم #آقا اگر دستور به سکوت بدن من سکوت میکنم اگر دستور به #جهاد بده هر جای دنیا باشه من برای جهاد می رم همیشه تو زندگی حرفهای آقا رو در نظر بگیرید #شهید_آقا_مهدی_حسینی #صبحتون_شهدایی @khamenei_shohada
#رهبر_انقلاب : روشنگری #جهاد است نه تندروی! یکی از جهادها جهاد #فکری است. 🔻چون دشمن ممکن است ما را غافل کند، فکر ما را منحرف سازد و دچار خطا و اشتباهمان گرداند ، ️هرکس که در راه روشنگری فکر مردم، تلاشی بکند، از انحرافی جلوگیری نماید و مانع سوءفهمی شود ، از آن جا که در مقابله با دشمن است، تلاشش #جهاد نامیده می شود؛ آن هم جهادی که شاید امروز، #مهمّ محسوب می شود.
بصیـــــــــرت
قسمتی از #زندگینامه_شهید #پنجم_اسفند ماه 1368 برابر با شب #مبعث رسول اکرم (ص) #شهید_محمد_احمدی_جوا
🌹بسم رب الشهداء والصدیقین 🌹 🇮🇷🌷 🌷خوشحالم که در لباسی شهید می‌شوم که از اعماق وجودم به این لباس اعتقاد دارم و می‌دانم که چه لباس ارزشمندی به تن دارم، به همکارانم سفارش می‌نمایم تا حرمت لباس خویش را نگه داشته و قدردان نعمت خدمت در باشند. 💠اینک با قدم‌هایی محکم به سوی در راه خدا ره سپار می‌شوم و از همه‌ی کسانی که بر گردن من حقی دارند در خواست می‌کنم به حق مادرم زهرا(س) حلالم کنند. یا علی ((الهم عجل لولیک الفرج)) محمد احمدی جوان 94/06/13 🍁ْاَللَّهُمَّ ارْزُقْنا تَوفيِقَ شَهادَةَ فِی سَبيلِكْ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِه ی نَبِيك
آن پیروزی بزرگ که مسیر تاریخ را نه تنها در میهن ما،بلکه در همه‌ی جهان عوض کرد، جز با زنده شدن روح و در ملت قهرمان ما به دست نمی‌آمد .
بصیـــــــــرت
💐🍃🌿🌸🍃 🍃🌺🍂 🌿🍂. #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_شـشم (ب) - سارا بپوش بریم و من گیج: - چی شده؟ کجا میخو
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 (الف) ✍چهره زن را نمی دیدم، اما آهی که از نهادش بلند شد حکم خرابی پله ای پشت سرش را می داد... و عثمان با کلافگی از خانه بیرون رفت. زن با صدایی مچاله در حالیکه به کودکش شیر میداد،لب باز کرد به گفتن از آرامش اتاقش، از خواهر و برادرهایش، از پدر و مادر مهربان ومعمولیش، از درس و دانشگاهش، از آرزوهایی که خود با دستانش سوزاند...همه و همه قبل از ... رو به روی من، زن ۲۱ ساله آلمانی نشسته بود که به طمع ،راهی و شد. جنگی که حتی تیکه ای از پازل آن مربوط به او نمیشد... اما مسلمان وار رفت وقتی از درماندگی اش گفت : دلم لرزید.... وقتی از دردها و لحظه های پشیمانیش گفت، تنم یخ زد... وقتی از دخترانی گفت که دیگر راهی جز خفه شدن در منجلاب برایشان نمانده... و هرروز هستند دخترهایی که به طمع بهشت خدا میروند و برگشتشان با همان خداست و من چقدر از بهشت ترسیدم یعنی دانیال هم یکی از همین مردان بود؟ وا مانده و متحیر از آن خانه خارج شدم، چقدر فضایش سنگین بود. پشت در ایستادم و حریصانه نفس گرفتم. چشمم به عثمان افتاد،تکیه به دیوار روی زمین کنار در نشسته بود... بلند شد و با لحنی نرم صدایم زد: - سارا حالت خوبه؟ آرام در خیابان ها قدم میزدیم، درست زیر باران... بی هیچ حرفی انگار قدمهایم را حس نمیکردم،چیزی شبیه بی حسی مطلق... عثمان تا جلوی خانه همراهیم کرد: - واسه امروز بسه اما لازم بود..روز بخیر رفت و من ماندم در حبابی از سوال و ابهام و وحشت و باز حصر خودساخته ی خانگی... خانه ای بدون خنده های دانیال، با نعره های بدمستی پدر، و گریه های بی امان مادر، محض دلتنگی ✍چند روز گذشت و من فکر کردم و فکر کردم ⏪ ... @khamenei_shohada 🌸 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃
🌺 ترفند وسوسه‌انگیز برای جبهه نرفتنِ تک پسر خانواده، که البته جواب نداد تک پسرِ خونه بود و دانشجوی مکانیک. برای اینکه جبهه نره، خانواده اش خونه ی بزرگشون رو فروختند، پولش رو ریختند به حسابش تا بمونه و کارخانه بزنه و مدیریت کنه ؛ اما فایده ای نداشت و رفت جبهه... آخرین بار هم که می رفت جبهه، توی وسایلش یک چکِ سفید امضاء به همراهِ یک نامه گذاشت و توی اون نوشته بود: برگشتی در کار نیست. این چک رو هم گذاشتم تا بعد از من برایِ استفاده از پولی که ریختین توی حسابم ، به مشکل برنخورید... 🌹خاطره‌ای از زندگی دانشجوی شهید مسعود آخوندی 📚منبع: مجموعه تاریخی؛ فرهنگی؛ مذهبی تخت‌فولاد اصفهان
بصیـــــــــرت
🌸به مناسبت سالروز #شهادت #شهید #محمد_زلقی 📅تاریخ تولد : ٢٣ مرداد ۱٣۴۵ 📅تاریخ شهادت : ۱٣ خرداد ۱٣٩۵
‍ 🍃از خاک های پر رمز و راز جبهه تا خاک های غریب و مظلوم فقط درس و و بندگی را می توان فهمید. بارزترین ویژگی سربازان این مرز و بوم است که در طبق بندگی گذاشته اند و پیش کش کرده اند به درگاه خدا. شاید اندک افرادی بدانند که محمد زلقی در دوران جنگ فرمانده بوده است و شاید عده کمتری بدانند که از دوران جنگ گازهای شیمیایی روزی اش شده و چه شب ها و روزها که با آن زندگی کرده و جز شکر چیزی بر لب زمزمه نکرده است. 🍃برای محمد که شب ها را در خاک های جبهه با مناجات و صبح کرده سخت است ماندن در دنیایی که پر از زرق و برق ظلمات است. گاهی عبور از سیم خاردار نفس و رسیدن به شهادت در سوری که در کنار حرم است روزی می شود. محمد به آرزوی دیرینه اش رسید اما درک این موضوع برای عده ای سخت است که کسی جان بر کف برای دفاع از حرم حضرت زینب برود. 🍃برای آرام کردن دل و شاید وجدان خودشان حرف از مادیات می زنند اما اگر خودشان روزی در دوراهی رفتن یا نرفتن بمانند می دانند که هرچه در کفه ترازو بریزند برابری نمی کند با جان انسان که در کفه دیگر است. کاش از این ترازو درس عبرت بگیرند و به فکر باشند روزی که باید جوابگو باشند در مقابل قضاوت هایشان. 🍃پایان قصه شهادت ختم می شود به سخن زیبای حضرت زینب «ما رأیت الا جمیلا» اما پایان قضاوت ها ختم می شود به جایی که باید پاسخ داد به دلهایی که خون شد از تیر طعنه و نمک زخم زبان ✍نویسنده: طاهره_بنایی منتظر
در امتدادِ نگاهـت پیداست ! اهل کہ باشے ‌براے جان میگذاری و باور داری را ... حتے اگر جایی آنسوی باشد در نمیتوان از یاد نکرد