eitaa logo
کنگره ملی۲۰۰۰شهید دیار سربداران
652 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
385 ویدیو
20 فایل
ارتباط با دبیرخانه: @kongere_shohada_sarbedaran
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺تشییع پیکر جانباز شهید در سبزوار 🔹پیکر جانباز ۷۰٪ دوران دفاع مقدس شهید "سلیمان رضایی یگانه"، امروز با حضور مسئولان، نیروهای نظامی و انتظامی، خانواده شاهد و ایثارگران و عموم مردم در سبزوار تشییع شد. 🔹این جانباز، پس از ۳۹ سال تحمل درد و رنج مجروحیت ناشی از جنگ، دو روز پیش به مقام رفیع شهادت نائل شده و به خیل یاران شهیدش پیوست. 🔹جانباز شهید رضایی یگانه، سوم خرداد سال ۱۳۶۱ در عملیات بیت المقدس، بر اثر اصابت ترکش، بینایی ۲ چشم خود را از دست داده بود. 🔹پیکر مطهر این جانباز سرافراز پس از تشییع از مقابل مسجد جامع سبزوار، در جوار یاران شهیدش در گلزار مطهر شهدای این شهر، به خاک سپرده شد. @ba_setaregan www.basetaregan.ir
💠 ویژه برنامه عهدعاشقی - گرامیداشت هفته بسیج 🔹با روایتگری علیرضادلبریان ▪️پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ | ساعت ۱۴:۳۰ ▪️گلزار مطهر شهدای سبزوار ‌‌‌‌‌‌ @ba_setaregan www.basetaregan.ir
💢مراسم بزرگداشت شهدای مدافع حرم وسالگرد شهادت شهید مهدی موحدنیا با حضور حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان 🔹زمان: پنج سنبه ۴ آذرماه ساعت ۱۹ 🔹مکان: جایگاه نماز جمعه سبزوار ‌‌‌‌‌‌ @ba_setaregan www.basetaregan.ir
💢ویژه برنامه عهد عاشقی، غبار روبی وعطر افشانی گلزار مطهر شهدا به مناسبت هفته بسیج با روایتگری علیرضا دلبریان برگزار شد @ba_setaregan www.basetaregan.ir
💢یادواره شهدای مدافع حرم دیار سربداران و چهارمین سالگرد شهادت مهدی موحدنیا با سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان و اجرای گروه سرود و نمایش در محل جایگاه نماز جمعه سبزوار برگزار و از خانواده شهدای عزیز تجلیل شد. @ba_setaregan www.basetaregan.ir
عبدالجواد کلاته🌷 🔻 سالروز شهادت۱۳۶۰/۰۹/۰۹ 🔻 سالروز ولادت ۱۳۲۷/۰۱/۰۱ مادرم کوه باش و چون کوه استقامت کن، لحظه ای از نام و یاد خدا غافل مباش. در راه دین بکوش که هر چه بکوشید باز، کم است. برادرم راه خدا بهترین راه هست و در راه خدا بکوش. همسرم، اگر من شهید شدم افتخار کن و بر خود ببال و برایم اشک نریز تو همسر یک سربازی، تو همانند زینب علیه السلام بردبار باش و سعی کن سه کودک مرا همانند دو کودک حضرت زینب علیه السلام که در روز عاشورا فدای برادرش کرد و در راه خدا کشته شدند، زینبی تربیت کن و پسرم مرتضی را لباس شادی بپوشان. @ba_setaregan www.basetaregan.ir
🌷حسن کریمی(شم آبادی)🌷 🔻سالروز شهادت ۱۳۶۰/۰۹/۰۹ 🔻 سالروز ولادت ۱۳۴۱/۱۲/۰۱ شب آخری بود که حسن در منزل می خوابید. مادر شب را تا صبح به شوق فرزندش بیدار بود. احساس می کرد دیگر فرزندش را نمی بیند. نزدیک اذان صبح بود که مادر چراغ دستی را روشن کرد و به بالین فرزندش رفت تا چشمانش را از چهره فرزندش سیراب کند. در این لحظات معنوی سحر، زیر نور فانوس، مادر با خود زمزمه ای داشت: ای خدا! چون این راه، راه اسلام است، راه است، فرزندم را با رضایت کامل به این راه رهسپار می کنم و ناراحت نیستم. خدایا! تو را به بزرگی خودت قسم می دهم که او را از جانب من، این مادر آزرده قبول کن و بپذیر. یا حضرت زینب خودتان می دانید که برای اسلام است، اگر برای غیر اسلام بود، بچه ام را هرگز از خودم دور نمی کردم. @ba_setaregan www.basetaregan.ir
🌷سردار حسین محمدیانی🌷 🔻شهادت ۱۳۷۰/۰۹/۱۰ 🔻ولادت ۱۳۳۵/۱۰/۲۹ تحصیلات ابتدایی را در مدرسه شیخ داورزنی به پایان رساند پس از ادامه تحصیل، از دبیرستان دکتر غنی، دیپلم ادبیات گرفت. حسین سردسته سینه‌زنان حسینیه ابوالفضلی بود. در سال 56 در یکی از دفاتر فرماندهان ارتش به عنوان تایپیست مشغول خدمت سربازی شد. در آنجا با جلب اعتماد فرماندهان توانست مخفیانه اخبار را به علما و روحانیون انتقال بدهد. با شروع جنگ در سال 59 جزء اولین گروه‌های اعزامی بسیج به جبهه بود.عشق عجیبی به امام خمینی(ره) داشت و ولایت را با جان و دل پذیرفته بود. حاج حسین برای اولین‌بار در اسفند1362 درعملیات خیبر و بار دوم درسال 1364و در جریان عملیات والفجر 8 در حالی که ماسک خود را به همرزمش داده بود،شیمیایی شد. جنگ به پایان رسید و چیزی نگذشت که آثار جراحت شیمیایی در او پدیدار شد. بسیجی‌ها پروانه‌وار گرد شمع وجودش که ذره ذره آب می‌شد، می‌گشتند و جز دعا برای سرداری که روزی در همه عرصه‌ها پیشتاز بود چیزی نداشتند. @ba_setaregan www.basetaregan.ir
🌷 سردار حسین محمدیانی🌷 🔻شهادت ۱۳۷۰/۰۹/۱۰ 🔻ولادت ۱۳۳۵/۱۰/۲۹ از باندهای شرور جنوب شهر سبزوار چند نفر به جبهه آمده بودند. هیچ کس نظرخوبی درباره آنها نداشت. خبر به گوش حاج‌حسین رسید. گفت: «بچه‌ها را بیاورید». بعد به ما گفت: «امام فرموده جبهه دانشگاه است و محل آدم‌سازی. نماز شب‌خوانها که مشکلی ندارند، اگر توانستید این‌ها را عوض کنید مهم است.» وقتی آمدند ایستاده بودند و به محمدیانی نگاه می‌کردند. حاجی ادامه داد «این‌ها حتی از ما بهترند دلهای پاکی دارند به ظاهرشان نگاه نکنید. ما هم قبل از انقلاب این طوری بودیم من خودم این‌ها را می‌خواهم». خیلی خوشحال شدند و گفتند: «واقعاً ما را می‌خواهید؟» حاجی گفت: «بله! مگر شما چه طوری هستید؟» آنها عاشق حاج‌حسین شدند. حاج حسین کمی با آنها صحبت کرد: «اینجا جای ایثار است، هرچه زور بازو دارید برای دشمن استفاده کنید». در کربلای یک، یکی از آنها رو به روی تیرمستقیم تانک می‌ایستاد و آرپی‌جی می‌زد. هرجا که حاج حسین می‌خواست با سرعت می‌دوید و فقط می‌گفت «چشم»! در عملیات فاو یکی از همین‌ بچه‌ها موتور تریل برمی‌داشت، حدود صدوپنجاه کیلو مهمات دور کمر و گردنش می‌بست و با سرعت به خط مقدم می‌رساند. از آن طرف هم مجروحی را به کمر می‌بست و به عقب می‌آورد. حاجی به ما می‌گفت: «کدام یک از شماها مثل این مرد جرأت می‌کند در روز روشن این طور هنرنمایی کند و به بچه‌ها روحیه بدهید؟» راست می‌گفت از این شجاعت، همه ما انگشت به دهان مانده بودیم. @ba_setaregan
🌷حاج احمد جلالی نسب🌷 🔻 سالروز شهادت ۱۳۹۵/۰۹/۲۲ 🔻 سالروز ولادت ۱۳۵۲/۰۳/۲۶ اینجانب دفاع از حرم اهل‌بیت (سلام‌الله علیها) را با علم و آگاهی به این‌که وظیفه هر مسلمانی دفاع از اهل‌بیت(ع) که همان اجر و مزد رسالت نبی مکرم اسلام است که در قرآن کریم آمده انتخاب نمودم؛ و خدای را شاهد و ناظر می‌گیرم که مسائل مادی و هیچ اجباری در این راه نبوده است، و به همسر و فرزندانم توصیه می‌کنم که همیشه و در همه حال پیرو ولایت ائمه اطهار، ولی‌فقیه زمان حضرت امام خامنه‌ای بوده و خود را مدیون دین مبین اسلام و رهبری و انقلاب بدانند و از هیچ کوششی برای دفاع از حریم ولایت دریغ نکنند. و با حفظ حجاب خود و تشویق پسرانم به دفاع از اسلام ، پاسدار خون شهیدان باشند. امید دارم که خداوند متعال با لطف و کرم و رحمت خود از سر گناهان و معاصی انجام‌شده درگذرد و با ما با مهر و محبت و نه عدل و داد رفتار کند که عملی درخور خداوندی خدا نداریم. @ba_setaregan www.basetaregan.ir
بعد از عزاداری سفره را انداختند. یکی از خادمین نان ها را روی سفره می انداخت. جلو رفت و آهسته به او گفت: این سفره،نان و میهمان حرمت دارند؛ اگر نمی توانی خم شوی و نان ها را روی سفره بگذاری، کار را به دیگری واگذار کن. @ba_setaregan
مادر شهید: یک روز آمده بود به مرخصی و شب که می خواست بخوابد؛ دیدم یک متکای سفتی زیر سرش گذاشته، گفتم غلام علی جان بگیر این متکای نرم را بگذار زیر سرت. بعد او گفت مادر جان؛ مگر این متکا از کلاه آهنی سفت تر است که ما در جبهه تا صبح با لباس های نظامی و کلاه آهنی در یک جا جمع می شویم و می خوابیم. @ba_setsregan
محمد حسین سرسنگی سال ۱۳۳۵ در شهرستان سبزوار در خانواده مذهبی دیده به جهان گشود. او پس از آنکه دوران کودکی را پشت سر گذاشت. به شغل موتور سازی روی آورد. و از این طریق به امرار معاش پرداخت. وی فردی بردبار،متین و متدین و غم خوار مردم بود. و در جهت جلب رضایت مردم از هیچ کوششی دریغ نمی ورزید‌. همچنین وی با خانواده اش بسیار مهربان بود. و به آنها احترام می گذاشت. وی در مبارزات مردم برای رهایی از حکومت طاغوت در راهپیمایی ها و تظاهرات حضور می یافت و خواهان برقراری حکومت عدل اسلامی بود. محمدحسین علاوه بر شرکت در تظاهرات و راهپیمایی های شهر خود در راهپیمایی های شهر مقدس مشهد نیز شرکت داشت.و در یکی از راهپیمایی های مشهد(که به دی ما خونین مشهد معروف است)که تانک ها و هلی کوپتر ها مردم را مورد حمله قرار دادند، محمدحسین در این راهپیمایی مجروح شد. و پس از چند روز بستری شدن در بیمارستان امام رضا براثر شدت جراحات به مقام بلند شهادت نائل آمد. @ba_setaregan
مادر جان؛ شما را به خدا سپردم شما هم مرا حلال کنید و به خدا بسپارید، فقط امید به خدا داشته باشید و هر کاری را با امید او انجام دهید تا در همه کار شما را یاری کند. مادرم؛ آرزو دارم که در ماه مبارک و شب‌های احیا دل هایتان را از همه کس راضی و صاف بگردانید و بگویید: خدایا؛ هر کس از ما غیبت کرده، یا به ما تهمت زده، یا از ما کینه ای داشته او را ببخش. من از او راضی هستم خدا از شما راضی باشد. @ba_setaregan